• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

اينكه آنچه محل ظهور عبوديّت است در محضر مبارك حق بايد طاهر و پاكيزه باشد و اعضا و جوارح ظاهريّه، كه حظّ ناقصى از آن معانى دارند، بى طهارت لايق مقام نيستند؛ با آنكه خضوع از صفات وجه بالحقيقه نيست و سؤال و رغبت و رهبت و تبتّل و استقبال هيچ يك از شؤون اعضاى حسّيّه نيستند، ولى چون اين اعضا مظاهر آنهاست تطهير آنها لازم آمد.
پس، تطهير قلب كه محل حقيقى عبوديّت و مركز واقعى اين معانى است تطهيرش لازمتر است؛ و بدون تطهير آن اگر با هفت دريا اعضاء صوريّه را شستشو نمايند، تطهير نشود و لياقت مقام پيدا نكند، بلكه شيطان را در آن تصرّف باشد و از درگاه عزّت مطرود گردد.
تطهير اعضاى ظاهريّه «ظلّ» طهارات قلبيّه و روحيّه است براى كُمَّل، و دستور و «وسيله» آنهاست براى اهل سلوك. انسان تا در حجاب تعيّن اعضا و طهارات آنهاست و در آن حدّ واقف است، از اهل سلوك نيست و در خطيئه باقى مانده؛ و چون اشتغال به مراتب طهارات ظاهريّه و باطنيّه پيدا كرد و طهارات صوريّه قشريّه را وسيله طهارات معنويّه لبّيّه قرار داد و در جميع عبادات و مناسك حظوظ قلبيه آنها را نيز ملحوظ داشت و از آنها برخوردار شد بلكه جهات باطنيّه را بيشتر اهميّت داد و مقصد اعلاى مهمّ دانست، داخل در باب سلوك راه انسانيّت شده؛ چنانكه فرمايد: «وطَهِّرْ قَلْبَكَ بِالتَّقْوى وَالْيَقينِ عِنْدَ طَهارَةِ جَوارِحِكَ بِالْماءِ»(103).
پس، انسان سالك را اوّل سلوك علمى لازم است كه به بركت اهل ذكر (سلام الله عليهم) مراتب عبادات را تشخيص داده و عبادات صوريّه را نازله عبادات قلبيّه و روحيّه بداند؛ و پس از آن شروع [ كند] به سلوك عملى، كه حقيقت سلوك است.

فصل پنجم: پاره اى از آداب باطنيّه ازاله نجاست

ازاله حدث خروج از انّيّت و انانيّت است، و تا عبد را بقايايى از خويش باقى است، محْدِث به حدث اكبر است و عابد و معبود در او شيطان و نفس است. و منازل سير اهل طريقت و سلوك، اگر براى وصول به مقامات است و حصول معارج و مدارج است، از تصرّف نفس و شيطان خارج نيست.