• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

مسكنت و فقر و فاقه خود. و چون ذلّت عبوديّت خود را نصب العين نمود و متوجّه به اضطرار و فقر و امكان ذاتى خود شد و از تعزّز و غرور و خودخواهى بيرون آمد، بابى از رحمت به روى او گشاده گردد و تراب احد الطّهورين(99) گردد و مورد ترحّم و تلطّف حق گردد. هر چه اين نظر، يعنى نظر به ذلّت خود، در انسان قوّت گيرد، مورد رحمت بيشتر گردد. و اگر بخواهد به قدم اعتماد به خود و عمل خود اين راه را طى كند، هلاك شود؛ چه كه ممكن است از او دستگيرى نشود؛ چون طفلى كه تا خود به جسارت راه رود و به قدم خود مغرور شود و به قوّت خود اعتماد كند، مورد عنايت پدر نشود و او را به خود واگذار كند. و چون اضطرار و عجز خود را به پيشگاه پدر مهربان عرضه دارد و از اعتماد به خود و قوّت خود يكسره خارج شود، مورد عنايت پدر گردد و او را دستگيرى كند، بلكه او را در آغوش كشد و با قدم خود او را راه برد. پس بهتر آن است كه سالك الى الله پاى سلوك خود را بشكند و از اعتماد به خود و ارتياض و عمل خود يكسره برائت جويد و از خود و قدرت و قوّت خود فانى شود و فنا و اضطرار خود را هميشه در نظر گيرد تا مورد عنايت شود و راه صد ساله را با جذبه ربوبيّت يك شبه طى نمايد، و لسان باطن و حالش در محضر قدس ربوبيّت با عجز و نياز عرض كند: «اَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ ويَكْشِفُ السُّوءَ»(100).

فصل چهارم: شمه اى از آداب وضو به حسب باطن

من ذلك ما ورد عن الرّضاعليه السلام :
اِنَّما اُمِرَ بالوُضُوءِ لِيَكُونَ العَبْدُ طاهِراً اِذا قامَ بَيْنَ يَدَىِ الْجَبّارِ وَ عِنْدَ مُناجاتِهِ اِيّاهُ، مُطيعاً لَهُ فيما اَمَرَهُ نَقِيّاً مِنَ الْاَدْناسِ وَالنَّجَاسَةِ؛ مَعَ ما فِيهِ مِنْ ذَهابِ الكَسَلِ وَطَرْدِ النُّعاسِ وَتَزْكِيَةِ الْفُؤادِ لِلْقِيامِ بَيْنَ يَدَىِ الْجَبَّارِ. و اِنّما وَجَبَ عَلى الْوَجْهِ وَالْيَدَيْنِ وَالرَأْسِ والرِّجْلَيْنِ، لاَنَّ العَبْدَ اِذا قامَ بَيْنَ يَدَىِ الجَبّارِ، فَاِنَّما يَنْكَشِفُ مِنْ جوَارِحِهِ وَيَظْهَرُ ما وَجَبَ فيهِ الوُضُوءُ؛ وَذلِك انَّهُ بِوَجْههِ يَسْجُدُ وَيَخْضَعُ، وَبِيَدِهِ يَسْألُ وَيَرْغَبُ ويَرْهَبُ وَيَتَبَتَّلُ وَبِرَأْسِهِ يَسْتَقْبِلُهُ فى رُكوعِهِ وَسُجُودِهِ، وَبِرِجْلَيْهِ يَقُومُ وَيَقْعُد ... .(101)