• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

فصل سوم: [ شرح مرتبه اوّل ] طهور

آن يا آب است، و آن در اين باب اصل است، يا «ارض» است.
انسان سالك را به طريق كلّى دو طريق است براى وصول به مقصد اعلى و مقام قرب ربوبيّت: يكى از آن دو، كه مقام اوّليّت و اصالت دارد، سير الى الله است به توجّه به مقام رحمت مطلقه و خصوصاً رحمت رحيميّه كه رحمتى است كه هر موجودى را به كمال لايق خود مى رساند. و از شعب و مظاهر رحمت رحيميّه بعث انبيا و رسل (صلوات الله عليهم) است كه هاديان سُبُل و دستگير بازماندگانند؛ بلكه در نظر اهل معرفت و اصحاب قلوب، دار تحقّقْ صورت رحمت الهيّه است، و خلايق دائماً مستغرق بحار رحمت حقّند و از آن استفاده نمى كنند.
اين كتاب بزرگ الهى، كه از عالم غيب الهى و قرب ربوبى نازل شده و براى استفاده ما مهجوران و خلاص ما زندانيان سجن طبيعت و مغلولان زنجيرهاى پيچ در پيچ هواى نفس و آمال به صورت لفظ و كلام در آمده، از بزرگترين مظاهر رحمت مطلقه الهيّه است كه ما كور و كرها از آن به هيچ وجه استفاده نكرديم و نمى كنيم. آن رسول ختمى و ولىّ مطلق گرامى كه از محضر قدس ربوبى و محفل قرب و انس الهى به اين سر منزل غربت و وحشت قدم رنجه فرموده و گرفتار معاشرت و مراودت با ابوجهل ها و بدتر از آنها گرديده و ناله «لَيُغانُ على قَلْبي»(97)اش دل اهل معرفت و ولايت را محترق كرده و مى كند، رحمت واسعه و كرامت مطلقه الهيّه است كه آمدن در اين كلبه اش براى رحمت موجودات سكنه عالم اسفل ادنى است و بيرون بردن آنهاست از اين دار وحشت و غربت، چون كبوتر مطوّقه كه براى نجات رفقا خود را به دام بلا اندازد.(98)
سالك الى الله بايد تطهير با آب رحمت را صورت استفاده از رحمت نازله الهيّه بداند و تا استفاده از رحمت براى او ميسور است، قيام به امر نمايد؛ و چون دستش از آن به واسطه قصور ذاتى يا تقصير كوتاه شد و فاقد آب رحمت شد، چاره اى ندارد جز توجّه به ذُلّ و