• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

همدستى كرديم تباكى خود را به گريه زد تساويا آندو با هم برابر شدند تجاهر اظهار كرد تهاجموا هجوم كردند تعاهدوا با هم عهد بستند تساقط بتدريج ساقط شد تغافل خود را به غفلت زد تغاير تغيير كرد

لا تنابزوا بالالقاب11 حجرات

تعاونوا على البر و التقوى2 مائده

تواضع للمحسن اليك‏نهج الفصاحهعم يتسالون1 نبا

فصل 8 باب افعلال

مانند حمره احمر يحمر احمرار خصوصيت اين باب اين است كه غالبا در الوان و عيوب بكار مى‏رود و هميشه لازم است در بيان دو منظور از باب افعلال استفاده مى‏شود

1 - دخول فاعل در مبدا فعل كه معناى غالبى آن است مانند اسود الليل شب وارد سياهى شد احمر البسر خرماى نارس وارد قرمزى شد.

2 -مبالغه مانند احمر الحديد آهن بسيار سرخ شد .

صرف بعضى از قسمتهاى آن چنين است ماضى معلوم احمر احمرا احمروا احمرت احمرتا احمررن احمررت...

مضارع معلوم يحمر يحمران يحمرون تحمر تحمران يحمررن...

امر معلوم ليحمرر ليحمر ليحمر ليحمرا ليحمروا...

احمرر احمر احمر احمرا...

ماضى مجهول احمر به احمر بهما احمر بهم...

مضارع مجهول يحمر به يحمر بهما يحمر بهم...