دوشنبه 18 تير 1403 - 29 ذيحجه 1445 - 8 ژولاي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج اصول
>
مباحث الفاظ - بحث اوامر - مقدمه واجب (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
تقسيم واجب به واجب مطلق و مشروط
تدریس استاد
متن
40 تقسيم واجب به واجب مطلق و مشروط 358
مقدمه درس
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلوة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
متن درس
بررسى قول بعث مطلق و جواب آن
بحث در قرينه عقليهاى بود كه موجب تصرف در ظاهر قضيه شرطيه شود. از دو طريق، قرينهعقليه ذكر شد كه عمده طريق دوم بود كه مورد تمسّك مرحوم شيخ انصارى(ره) واقع شد و ملاحظهفرموديد كه هر دو طريق ناتمام بود.
يك طريق سومى هم هست كه شايد قابل بيان نباشد ولى از باب اينكه ذكر شده باشد، بد نيست وآن اين است كه قائل مىگويد: هيئت «اكرم» فى نفسه، يك بعث مطلقى را دلالت مىكند مثل سايرموارد. وقتى كه خداوند مىفرمايد: «اقيموا الصلوة»، اين يك بعث مطلق است و قيد و شرطهمراهش نيست. در «اكرم زيداً» هم همين بعث مطلق مطرح است و اگر شما بخواهيد اين مطلق راتقييد كنيد، كانّ يك تناقضى بين صدر و ذيل تحقق پيدا مىكند، مخصوصاً اگر تعليق را بعد از هيأتمطرح كنيد. اگر به جاى «ان جائك زيد فاكرمه» بگوييد: «اكرم زيداً ان جائك» كه تعليق و تقييد «بعدالهيأة و بعد اطلاق الهيأة» مطرح باشد. اينجا كانّ يك تناقضى بين «اكرم» و بين «ان جائك» تحقق پيدامىكند. مفاد «اكرم» بعث مطلق است، مفاد هيئت، بعث مطلق است و شما با «ان جائك» مىخواهيدملتزم تقييد شويد «كأنّ فى كلامٍ واحد» هم اطلاق مطرح شده و هم تقييد و اين غير قابل جمع است.
عرض كردم اين حرف كه يك حرف واضح البطلانى است اولين جوابش اين است كه «لو فرض»كه اين حرف شما هم صحيح باشد، در «اكرم زيداً إن جائك»، در آنجايى كه تقييد «بعد الاطلاق»تحقق پيدا كند، مىباشد. اما آنجايى كه از اول تعليق و تقييد مطرح باشد مثل «ان جائك زيد فاكرمه»،ديگر اصلاً جا براى اين حرف باقى نيست.
حل اشكال اين است: اين اطلاقى كه شما مىگوييد: مفاد هيئت، بعث مطلق است، آيا اين اطلاققسمى است يا اطلاق مقسمى؟ در حقيقت، اطلاق، قيد مفاد هيئت «افعل» است و قيد بعث است كهوقتى مىخواهيم هيئت افعل را معنا كنيم، در معنايش مىگويند: «البعث المطلق» كه عنوان اطلاقمثل اطلاق قسمى، قيد براى مفاد هيئت باشد، اگر اين باشد، با تقييد جمع نمىشود براى اينكه اگراطلاق قيد براى بعث مفاد هيئت شد و معنى هيئت «البعث المقيّد بالاطلاق» شد، تا اينجا ترتيب بحث اين شد كه در قضاياى شرطيه، دليلى نداريم كه از ظاهر قضاياى شرطيه رفعيد كنيم. ظاهر قضيه شرطيهاى كه جزائش دلالت بر حكم مىكند، دلالت بر بعث و تحريك مىكند،اين است كه خود حكم و خود بعث و تحريك، معلق بر شرط است و تا زمانى كه شرط تحقق پيدانكند، مجىء زيد در خارج محقق نشود، حكم مولا و بعث و تحريك اعتبارى مولا نمىتواند تحققداشته باشد. پس در نتيجه در اين نزاع بين مشهور و بين مرحوم شيخ انصارى(قدس الله اسرارهم)،حق با مشهور است و ما بايد واجب مشروط را به همان كيفيتى كه مشهور معنا كردند و تعليق را دررابطه با هيئت قرار دادند، نه قيد براى ماده، با واجب مشروط برخورد كنيم.
نظر شيخ در واجب مشروط
بعد از اين، نوبت به اين بحث مىرسد كه روى مبناى شيخ انصارى، واجب مشروط، همانواجب معلقى است كه بعد صحبت مىكنيم. در واجب معلق، تكليف و وجوب فعليّت دارد اماواجب، امر استقبالى است مثل مسأله موسم و وقت در رابطه با حج. در رابطه با حج، مشهور نسبت بهزمان هم اين حرف را قائل هستند و مىگويند: كسى كه مستطيع شد، «يجب عليه الحج». اما حجچيست؟ حج آن مناسكى است كه در زمان خودش تحقق پيدا مىكند، در غير آن زمان، امكان نداردتحقق پيدا كند. پس كسى كه در ماه رجب و شعبان مستطيع مىشود، همان موقع تكليف به وجوبحج گريبانش را مىگيرد و لذا بايد در مقام تهيّه مقدمات و تحصيل مقدمات سفر برآيد در حالى كههمان طورى كه زمان براى نماز نقش دارد، براى حج هم نقش دارد، اما كيفيت آنها متفاوت است.زمان در رابطه با صلاة، در اصل تكليف نقش دارد اما در باب حج، در رابطه با مكلّفبه نقش دارد،يعنى در ماه رجب واجب مىشود حجّى كه مقيّد به زمان مخصوص است.
اين مسأله واجب معلق را مشهور در همه جا ذكر نمىكنند، اما مرحوم شيخ در تمام واجباتمشروطه، همين واجب معلق را قائل است، در تمام واجبات مشروطه، رجوع مىكند به واجب معلقبنا بر قول مشهور و نتيجهاش اين مىشود كه قبل از آنكه شرط حاصل شود، قبل از آن كه معلقعليهحاصل شود، به لحاظ اينكه اين شرط و تعليق و قيد مربوط به ماده است، تكليف قبل از معلّق عليهحاصل است. در مثال «ان جائك زيد فاكرمه» روى مبناى مرحوم شيخ، همين كه مولا گفت: «انجائك زيد فاكرمه»، وجوب ثابت است، منتها واجب، يك قيد دارد. اكرام مقيّد به مجىء است. اكرام«عقيب المجىء» است. اما به مجردى كه مولا گفت: «اكرم زيداً إن جائك»، همين الان وجوب تحققپيدا كرد مثل همان حرفى كه مشهور مىگويند كه به مجردى كه استطاعت پيدا شد، وجوب حج آمداما حج مقيّد به زمان خاص است، واجب مقيّد به زمان خاص است. اينجا هم اكرام مقيّد به مجىء زيداست و بايد به دنبال مجىء، تحقق پيدا كند، به طورى كه اگر اكرام «قبل المجىء» باشد، مأموربهتحقق پيدا نكرده مثل حج قبل الوقت است. اگر كسى در ماه ذى قعده بخواهد حج انجام دهد، واجبتحقق پيدا نكرده براى اينكه زمان خصوصيت دارد.
اين بيان مشهور در واجب معلّق، روى مبناى مرحوم شيخ انصارى(ره) در تمامى واجباتمشروطه جريان دارد. همه واجبات مشروط به نظر شيخ، واجب معلق است «و قبل تحقق الشرط»،وجوب تحقق دارد. لذا روى بيان مرحوم شيخ بايد بگوييم: همين الان نماز مغرب و عشا واجباست، منتها واجب كه عبارت از نماز مغرب است، متوقف غروب شمس است. بايد غروب شمستحقق پيدا كند تا قيد الواجب حاصل شود. غروب الشمس تحقق پيدا كند، قيد نماز عشاء تحقق پيداكند و الاّ «قبل الوقت اصل التكليف» هست و چه بسا آثارى هم بر اين اصل تكليف ترتب پيدا مىكند.لذا جميع واجبات مشروطه روى مبناى شيخ انصارى، برگشت به واجب معلق مشهور مىكند. مابحث در واجب معلق را بعد ان شاء الله تفصيلاً ذكر مىكنيم.
اما روى مبناى مشهور چطور؟ مشهور مىگويند: قيد، قيد هيئت است. مجىء زيد در رابطه بامفاد هيئت است، در رابطه با بعث و تحريك است. معنايش اين است كه قبل مجىء زيد، اصلاً بعث وتحريك اعتبارى وجود ندارد. آيا روى مبناى مشهور هم ممكن است كسى اين ادعا را بكند كه درعين اينكه قيد به هيئت برمىگردد معذلك وجوب و حكم الزامى مولا قبل القيد تحقق داشته باشد؟مىشود اين حرف را زد كه از طرفى بگوييم: «ان جائك زيد فاكرمه» مجىء، قيدِ مفاد هيئت است،يعنى بعث و تحريك معلق به مجىء است و مجىء اگر تحقق پيدا نكند، اين بعث و تحريك تحققپيدا نكرده و در عين حال بگوييم: تكليف مولا قبل المجىء ثابت است؟ بين اين دو جمع مىشود؟
بررسى نظر مرحوم عراقى در واجب مشروط
محقق عراقى شيخ ضياء الدين محقق معروف(ره) با اينكه در واجب مشروط، همان نظريهمشهور را اختيار فرموده و در مقابل شيخ انصارى هستند معذلك مىفرمايد: حكم، قبل تحققالمجىء ثابت نيست. اين حرف فقط يك راه دارد كه ما جمع كنيم بين اين دوتا و آن يك راه دارد. دوتاحرف است: هيئت معلق بر مجىء، يعنى «قبل المجىء ليس مفاد الهيأة بمتحققٍ اصلا»، اين را اولبگوييم. از طرفى هم بگوييم: حكم مولا قبل المجىء ثابت است. جمع بين اين دو چطور مىشود؟فقط يك راه دارد، راهش اين است كه بگوييم: «حكم المولى غير مفاد الهيأة» است و الاّ اگر ما حكمالمولى را همان «مفاد الهيأة» بدانيم و بگوييم: مفاد هيئت با حكم المولى هيچ گونه مغايرتى ندارد،ديگر چه طورى مىتوانيم بين اين دو مطلب جمع كنيم؟ بگوييم: مفاد هيئت «قبل الشرط» نيست امإے؛چچظظ1!حكم المولى قبل از شرط هست. پس اين راهش منحصر به اين است كه ما حكم مولا را غير از مفادهيئت بدانيم.
توضيحش اين است كه در مفاد هيأت، همان طورى كه در اصل بحث ذكر كرديم و باز هم درمباحث بعدى مكرر ذكر مىشد، مفاد هيئت افعل، بعث و تحريك است اما بعث و تحريك اعتبارىكه جانشين بعث و تحريك حقيقى و تكوينى است. بعث و تحريك تكوينى، اين است كه مولا دستعبد را بگيرد و به زور او را بكشد و او را جبراً وادار بر انجام مأموربه و مطلوب خودش بكند. اينبعث و تحريك حقيقى و بعث و تحريك تكوينى است اما بعث و تحريك اعتبارى، يعنى قانونبگذراند، فرمان صادر كند، به تعبير عرفى: دستور دهد. ما به اين دستور مىگوييم: بعث و تحريكاعتبارى. ترديدى در آن نيست كه مفاد هيئت، همين بعث و تحريك اعتبارى است. اما آن كه ما از آنتعبير به حكم مىكنيم، آن كه در لسان شريعت از آن تعبير به وجوب مىكنيم، آن كه از آن تعبير بهتكليف مىكنيم، اين وجوب و تكليف چيست؟ اينجا سه احتمال وجود دارد:
مراد از تكليف و وجوب و احتمالات در آن
يك احتمال اين است كه وجوب، همين بعث و تحريك است. وجوب چيزى زائد بر بعث وتحريك نيست. اگر مىخواهيد يك مقدار دقيقتر با مسأله برخورد كنيد بگوييد: اين بعث وتحريك، منشأ انتزاع حكم مولاست و منبع به دست آوردن حكم مولاست كه اگر اين منشأ انتزاعنباشد، اصلاً حكمى وجود ندارد. «الوجوب يُنتزع من البعث و التحريك الاعتبارى» هر دو يك حكمدارد كه ما وجوب را عبارت از بعث و تحريك اعتبارى بدانيم يا بعث و تحريك اعتبارى را منشأانتزاع تكليف و وجوب و حكم المولى بدانيم. هر دو در يك بخش قرار مىگيرد. احتمال ديگر ايناست كه بگوييم: به عبارت روشنتر: بعث و تحريك يك فعل اختيارى مولاست همان طورى كه قيام و قعود،فعل اختيارى من و شماست و مسبوق به اراده فاعلى من و شماست. آيا دستور دادن و بعث كردن وتحريك كردن «ليس من عمل المولى»؟ حالا كه عمل مولا شد، مسبوق به اراده است. بايد در نفسمولا يك اراده متعلقه به اين بعث و تحريك اعتبارى، متحقق و كامن باشد تا اين بعث و تحريكاعتبارى تحقق پيدا كند. لذا اگر مولايى بعث و تحريك اعتباريش ناشى از اراده نبود مثل اينكه خواببود، در خواب هى فرياد مىزد به عبدش كه مثلاً «ادخل السوق و اشتر اللحم»، اين بعث و تحريكاعتبارى، اثر ندارد. بعث و تحريك اعتبارى ناشى از اراده نفسانى مولا كه متعلق به اين بعث وتحريك اعتبارى است و آن بعث و تحريكِ اعتبارى منشأ اثر است. پس هميشه بعث و تحريكمسبوق به اراده است.
ارتباط تكليف و اراده
در اين صورت «يمكن ان يقال» كه وجوب عبارت از همان اراده است و ما به آن اراده وجوب وتكليف و حكم المولى مىگوييم كه از آن در اصطلاح به اراده تشريعيه تعبير مىكنيم. معناى ارادهتشريعيه همين است. كسى خيال نكند فقط در محدوده شرع، اين اراده تشريعيه وجود دارد بلكهاراده تشريعيه، يعنى اراده تقنينيه. مولاى عرفى هم اگر يك چنين ارادهاى كرد، آن هم اسمش ارادهتشريعيه است، آن هم اسمش اراده تقنينيه است. اين اختصاص به محدوده شرع ندارد بلكه در تمامموارد موالى عقلائيه و اوامرى كه نسبت به عبيدشان صادر مىكنند، همين معنا تحقق دارد. مولاىعرفى هم وقتى مىخواهد دستور دهد، اراده مىكند. آن هم در نفسش يك اراده كامنه تحقق دارد كهمتعلق آن اراده، عبارت از بعث و تحريك اعتبارى و به تعبير ما: صادر كردن فرمان است. و يُحتملاينكه كسى بگويد: تكليف عبارت از همان اراده است. اينجا هم دوتا قول وجود دارد:
ربما يُحتمل كه تكليف، نفس آن اراده است و نياز به مُبرِز و مُظهر هم ندارد بدون هيچ قيد وشرط. آن اراده تشريعيه مطلقه كامنه «فى نفس الآمر هو الحكم، هو الوجوب، هو التكليف».
اما احتمال ديگر كه مرحوم محقق عراقى(ره) اين احتمال را اختيار كردهاند و بايد در اين مرحلهبا ايشان بحث داشته باشيم، اين است كه ايشان مىفرمايد: حكم، همان اراده تشريعيه در نفسمولاست، منتها به قيد اينكه يك مبرزى داشته باشد و يك مُظهرى داشته باشد، شبيه آن چيزى كهبعض الاعلام در رابطه با حقيقت انشا ذكر مىكردند. ايشان مىفرمودند: انشا يك امر نفسانى است واين الفاظ «بعت و انكحت و امثال ذلك»، مبرز آن مسأله نفسانى و امر نفسانى است. لذا مرحوم محققعراقى مىفرمايد: ما در باب حكم، وجوب، تكليف، معتقديم كه اينها عبارت از آن اراده تشريعيهاست، منتها «مقيّدة بقيد الاظهار و الابراز».
در نتيجه در رابطه با حكم، سه احتمال هست كه احتمال اولش دو فرض دارد و هر دو نتيجهاشيكسان است. دو احتمال ديگر هم هست، مجموعاً سه احتمال است و اين سه احتمال در اين بحثىكه امروز عنوان كرديم، نتيجه مىدهد. اگر ما حكم را عبارت از نفس مفاد هيئت بدانيم، يعنى وجوبهمان بعث و تحريك اعتبارى است «لا شيئاً آخر» يا اگر بعث و تحريك اعتبارى هم نيست، درحقيقت متأخّر از بعث و تحريك اعتبارى است، يعنى منتزع از بعث و تحريك اعتبارى است و طبعاًمنتزع از منتزع منه، يك نوع تأخّرى دارد، اگر ما اين حرف را بزنيم، بايد در باب واجبات مشروطهبگوييم: قبل از آنكه شرط تحقّق پيدا كند، اصلاً حكم مولا وجود ندارد براى اينكه اگر حكم مولابعث و تحريك است، فرض اين است كه بعث و تحريك مقيّد به مجىء زيد است و قبل المجىء،بعث و تحريكى وجود ندارد و اگر حكم منتزع از بعث و تحريك است، وقتى بعث و تحريك وجودنداشته باشد قبل المجىء، پس ديگر حكم را ما از چه چيز انتزاع كنيم؟ حكم را مىخواهيم از بعث وتحريك انتزاع كنيم، وقتى منتزعمنه قبل مجىء زيد تحقق ندارد، پس معنا ندارد ديگر منتزع همتحقق داشته باشد. در نتيجه تا اينجا فعلاً به اين نتيجه رسيديم كه اگر ما حكم و تكليف و وجوب راعبارتٌ اخراى از مفاد هيئت بدانيم و يا مفاد هيئت را منشأ انتزاع وجوب و حكم و تكليف بدانيم، درجمله «إن جائك زيد فاكرمه»، قبل مجىء زيد، اصلاً حكمى وجود ندارد. در جمله «اذا زالت الشمسفقد وجبت الصلاتان»، قبل از آن كه زوال شمس تحقق پيدا كند، اصلاً حكمى تحقق ندارد. اما اگرحكم را عبارت از اراده تشريعيه مطلقه دانستيم يا احتمال سومى كه مرحوم محقق عراقى قائل بود،حكم را عبارت از اراده تشريعيه «بشرط الابراز و الاظهار» دانستيم، اينجا بين مفاد هيئت و بين حكم،تغاير تحقق پيدا كرد، ممكن است مفاد هيئت معلق بر مجىء زيد باشد، اما وجوب «لا يكون معلقاًعلى مجىء زيد» كه اين نياز به يك مقدار توضيحى دارد كه ان شاء الله عرض مىكنيم.
تمرينات
قول سوم در رابطه با بعث مطلق را با جوابش بيان كنيد
نظر شيخ انصارى(ره) را در واجب مشروط بيان كنيد
نظر مرحوم عراقى(ره) در واجب مشروط چيست و توجيه آن چند راه دارد
ارتباط بين تكليف و اراده را بيان كنيد
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...