چهارشنبه 13 تير 1403 - 24 ذيحجه 1445 - 3 ژولاي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج اصول
>
مباحث الفاظ - بحث اوامر - مقدمه واجب (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
تحقق طبيعت در ضمن چند فرد
تدریس استاد
متن
40 تحقق طبيعت در ضمن چند فرد 276
مقدمه درس
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلوة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
متن درس
تحقّق طبيعت در ضمن چند فرد
در باره مرّه و تكرار مطرح شد كه صيغه امر بمجردها، نه دلالت بر مرّه مىكند و نه دلالت برتكرار، بحثى در مقام امتثال واقع شده است بعد از آنكه يك جهت تقريباً مسلّم است و آن اين استكه اگر مكلّف در مقام امتثال، يك وجود از وجودات طبيعت و يك فرد از افراد ماهيت را اتيان كند، بلااشكال در مقام امتثال، كافى است. با اينكه ما عنوان مرّه را مفاد صيغه امر نمىدانيم، مفاد صيغه امر بنابر قول مشهور «طلب ايجاد الطبيعة» است و بنا بر آنچه كه ما تعبير مىكرديم، «البعث و التحريكالاعتبارى الى ايجاد الطبيعة». هر كدام از اينها مفاد امر باشد، بايد ايجاد الطبيعة تحقّق پيدا كند و ايجادالطبيعة به يك فرد حاصل مىشود، به يك وجود حاصل مىشود، وجودات هر طبيعتى هر كدامشانتمام آن طبيعت هستند. ما كه مىگوييم: «زيدٌ انسانٌ» يعنى انسانٌ كامل، نه بعض الانسان. وقتى كهعمرو هم ضميمه به زيد مىشود، بايد گفت: «زيدٌ و عمروٌ انسانان» دو انسان هستند، دو انسان كاملهستند. پس معلوم مىشود كه هر وجودى و هر فردى، عبارت از يك طبيعت كامله است و نقصانىدر رابطه با طبيعت ندارد. مأموربه هم ايجاد الطبيعة است، مطلوب بنا بر قول مشهور ايجاد الطبيعةاست، مبعوث اليه بنا بر قول ما، ايجاد الطبيعة است، «و هو يتحقّق بوجودٍ واحد و بايجاد فردٍ واحد»لذا با اينكه مسأله مرّه در مفاد صيغه امر نقش ندارد، مع ذلك در مقام امتثال، ايجاد يك فرد براى تحقّقمأموربه كافى است و ضرورتى ندارد كه بيش از يك فرد در خارج وجود پيدا كند. در اين جاى بحثنيست.
آنچه جاى بحث است اين است كه اگر مكلّف در مقام امتثال به جاى وجود واحد، وجوداتمتعدّده ايجاد كرد، به جاى فرد واحد افراد متعدّده ايجاد كرد، اين دو صورت دارد و هر صورتش همقابل بحث است: يك وقت اين است كه اين افراد را «دفعةً و فى عرضٍ واحد» ايجاد مىكند بدوناينكه هيچ گونه تقدّم و تأخّرى وجود داشته باشد.
مولا مىگويد: عتق العبد واجب است. اين مولا ده عبد دارد، به صيغه واحده خطاب به همهمىگويد: «اعتقتكم» همه شما را آزاد كردم، در حالى كه مىتوانست با عتق واحد، تنها يكى از اينها راآزاد كند، لكن دهتا از اين عبيد را آزاد كرد، آن هم «بصيغة واحدة من دون تقدّم و تأخّر» يا در مثالمعمولى عرفى، مولا به عبدش مىگويد: ليوان آب بياور، حتى كلمه (يك) هم نمىگويد كه مسألهمرّه مثلاً در كار باشد يا وجود واحد. مىگويد: ليوان آب بياور. يك وقت عبد يك ليوان آب مىآورد،يك وقت يك سينى مشتمل بر ده ليوان آب را مىآورد و در محضر مولا قرار مىدهد. از اينها تعبير بهوجودات عرضيه مىكنند. اما گاهى وجودات على سبيل التدريج است، اول يك فردى را ايجادمىكند، بعد فرد دوم را، بعد فرد سوم را، كه از او تعبير مىشود به وجودات طوليه و افراد طوليه. هردو محل بحث است.
اما در وجودات عرضيه كه در يك عمل ده فرد مأموربه را ايجاد مىكند، در اين بحث نيست كهامتثال حاصل شده يا حاصل نشده؟ آنجايى كه ايجاد يك فرد موجب تحقّق امتثال باشد، پيداست كهايجاد ده فرد به طريق اولى موجب تحقّق امتثال است. در اصل تحقّق امتثال، هيچ گونه بحثى نيست،آنچه مورد بحث واقع شده در اين افراد عرضيه، اين جهت است كه آيا امتثال واحد تحقّق پيدا كردهاست؟ وقتى كه به جاى عتق يك عبد، ده عبد را با يك صيغه عتق، آزاد مىكند، «هذا ايضاً امتثالواحد» يا اينكه به تعداد عبيد و بر حسب تكثّر عبيد، امتثال هم تكثّر پيدا مىكند، امتثال هم تعدّد پيدامىكند؟ نتيجه وحدت و تعدّد امتثال، همان مسأله استحقاق مثوبت و استحقاق ثواب است. اگرامتثال، اتصاف به وحدت پيدا كرد، «له مثوبةٌ واحدة» اما اگر امتثال تعدّد پيدا كرد به تعدّد امتثال، ثوابهم تعدّد پيدا مىكند. مثوبات متعدّده تحقّق پيدا مىكند. مسأله به چه صورت است؟
اقوال در تعدد امتثال
اينجا سه احتمال بلكه سه قول وجود دارد. يك قول را مرحوم سيدنا الاستاذ مرحوم آقاىبروجردى(اعلى الله مقامه الشريف) اختيار كردهاند، كه تنها همين مسأله افراد عرضيه را ايشان بحثكردهاند. در افراد طوليه كه بعداً ان شاء الله بحث مىكنيم، ايشان بحث نكردهاند و متعرّض نشدهاند.در اين افراد عرضيه ايشان قائل به تعدّد امتثال شدهاند. گفتهاند: به تعدّد افراد، امتثال هم تعدّد و تكثّرپيدا مىكند. در مقابل ايشان، سيدنا الاستاذ الاعظم الامام(قدس سره الشريف) هستند كه ايشان هممدتها در اما از
بيان قول مرحوم بروجردى (ره) در قبول تعدد امتثال
مرحوم آقاى بروجردى(اعلى الله مقامه الشريف) كه قائل به تعدّد امتثال هستند مىفرمايند: برحسب تعدّد افراد، امتثال هم متعدّد مىشود. بيان ايشان آنطورى كه خودشان ذكر مىكنند در رابطه باهمان مسألهاى است كه اشاره كرديم كه ايشان مىفرمايند: هر وجود طبيعتى و هر فرد طبيعتى، تمامالطبيعة است، «لا بعض من الطبيعة». «زيد انسان كامل»، عمروٌ هم انسان كامل و در تثنيه «زيدٌ و عمروانسانان»، دو انسان هستند نه يك انسان. ايشان مىفرمايند: از اينجا استفاده مىكنيم كه هر وجودطبيعتى يك طبيعت كامله بدون هيچ گونه نقص و عيب است و اگر وجودات، تعدّد پيدا كرد، طبيعت،تعدّد پيدا كرده، طبيعت متعدّد وجود پيدا كرده. اگر ده فرد در يك جا متمركز بودند، مىگوييم: دهانسان وجود دارد، ده فرد از افراد انسان يا ده حيوانٌ ناطق، كه ماهيت انسان است، اينجا وجود دارد.ايشان مىفرمايند: بعد از آنكه افراد متعدّد شدند، چرا بگوييم: امتثال واحد است؟ چرا بگوييم: فرقىبين يك فرد و ده فرد نيست؟ آنجايى كه يك فرد را ايجاد مىكند، اين امتثالٌ واحد، آنجايى كه دو فردرا ايجاد كرد ولو فى عرضٍ واحد بوده، اما دو وجود براى طبيعت است، دو انسان تحقّق پيدا كرده. درمثال عتق، نمىتوانيم بگوييم: آن جايى كه مولا ده تا عبدش را «بصيغة واحدة» آزاد مىكند، يك عتقاز او تحقّق پيدا كرد. آيا يك عتق از او تحقّق پيدا كرده يا ده عتق در رابطه با ده عبد از او تحقّق پيداكرده؟ ما نمىتوانيم اين حرف را بزنيم. فرضاً شاهدش هم اين است كه اگر عتق واجب نبود و به اينصورت مستحب بود، (چون عتق يكى از مستحباب شرعيه است) اگر كسى به صيغة واحده ده عبد راآزاد كرد، ثواب يك عتق را به او مىدهند در مستحباب يا ثواب ده عتق را به او مىدهند؟ در واجبشهم همين طور است. بعد مرحوم آقاى بروجردى(ره) مىفرمايند: چه فرق مىكند؟ همان طورى كه در واجب كفايىتعدّد امتثال مطرح است، اينجايى كه طبيعت را در عرض واحد، در ضمن افراد متعدّده ايجاد مىكند،اينجا هم امتثالات متعدّده در كار است. براى هر امتثالى هم يك استحقاق مثوبتى در كار است. لذاايشان خيلى اصرار دارند روى مسأله تعدّد امتثال.
جواب امام(ره) از اشكال مرحوم بروجردى(ره) در تعدد امتثال
اما امام بزرگوار(قدس سره) در جواب ايشان مىفرمايند: ما آن چيزى را كه شما فرموديد و به آناستدلال كرديد، آن حرف را منكر نيستيم، ما هم قبول داريم كه «زيد تمام الانسان» ما هم قبول داريمكه «زيد و عمرو انسانان» من به فرمايش ايشان اضافه مىكنم: بلكه ما بالاترش را قبول داريم. كمااينكه بعداً اين حرف را مىزنيم. اينكه شايع شده كه «الطبيعة يوجد بوجود فردٍ ما» كه اين پس مىفرمايند: اين مطلب شما را قبول داريم، هيچ اشكالى هم در او نيست، اما نتيجهاى كه شمامرحوم آقاى بروجردى(ره) از اين مطلب مىخواهيد بگيريد، آن نتيجه را قبول نداريم. يعنى آننتيجه بر اين دليل شما مترتب نمىشود. شما مىگوييد: اگر ده عبد را آزاد كرد به «صيغة واحده» دهطبيعت كامله تحقّق پيدا كرده است. اما چه دليلى داريد كه اگر ده طبيعت كامله تحقّق پيدا كرد، دهتاامتثال هم تحقّق پيدا مىكند؟ اين را شما از كجا مىآوريد؟ ما بايد ملاحظه كنيم، ببينيم اصولاً ملاك ومعيار در وحدت امتثال و تعدّد امتثال چيست؟ اصلاً كجا و چه چيز سبب مىشود كه بگوييم: الامتثالواحد و چه چيز سبب مىشود كه بگوييم: الامتثال متعدّد؟ شما مىگوييد: چون ده وجود براىطبيعت تحقّق پيدا كرده، فالامتثال متعدّد، اين از كجا آمد؟ اين معيار را شما از كجا آورديد كه تعدّدوجودات طبيعت «يوجب تعدّد الامتثال»؟ معيار اين نيست. معيار، در باب وحدت و تعدّد امتثال،وحدت و تعدّد تكليف است. «ان كان هناك تكليفٌ واحد، امتثال واحد.» «ان كان هناك تكاليفٌمتعدّدة»، امتثال هم متعدّد است، نماز و روزه، دو تكليف است دو امتثال دارد. هر تكليف ديگرى همكنارش بگذاريم، بايد تكليف متعدّد باشد، منتها تعدّد تكليف انواع متعدّدى دارد. چند نوع تعدّدتكليف مىتوانيم داشته باشيم؟ «اقيموا الصلوة» با «آتوا الزكاة» كنار هم هستند، اما متعلق اينها با همفرق مىكند. دوتا تكليفند دوتا امتثال دارند، دوتا مخالفت دارند، دوتا حكم دارند، يعنى آثارشانمتعدّد است. گاهى هم مىبينى يك عبارت است، اما به تكاليف متعدّده دلالت دارد، مثل آنجايى كه دركلام مولا يك عام استغراقى به كار گرفته شده باشد، بگويد: «اكرم كل عالم» به طورى كه ما اين عام رابه صورت عام استغراقى قرار بدهيم در مقابل عام مجموعى و در مقابل عام بدلى، عام استغراقى ايناست، كه «اكرام كل واحد من العلماء» خودش يك حكم مستقلى دارد، يك ملاك مستقلى دارد، يكمناط مستقلى دارد.
اگر مولا گفت: «اكرم كل عالم» اين غير از آن حرفى است كه ما مكرر مىزديم كه خطابات انحلالپيدا نمىكند، اين معنايش انحلال نيست، خودِ عموم، اين اقتضا را دارد. عموم استغراقى در مقابلعموم مجموعى و عموم بدلى، اين اقتضا در او هست كه «اكرام زيد بما انه عالمٌ»، يك ملاك مستقل ويك تكليف مستقلى است. اكرام عمروِ عالم همين طور، اكرام بكر عالم همين طور. ارتباطى هم بيناينها مثل اقل و اكثرهاى ارتباطى وجود ندارد، كه اگر كسى از صدتا عالم، هشتادتاى آنها را اكرام كردو بيستتا را اكرام نكرد، بگوييم: «لم يأت بشىء اصلاً»، البته در عالم مجموعى، معناى عام مجموعىهمين است، اما در عام استغراقى هر كدام ملاك مستقل و مناط مستقل دارد. اينجا هم تكليف متعدّداست، چون تكليف متعدّد است، مسأله امتثال هم تعدّد پيدا مىكند. با اكرام زيد عالم، يك امتثال، بااكرام بكر عالم، يك امتثال، با اكرام عمرو عالم، يك امتثال، كما اينكه گاهى هم امتثال و مخالفتضميمه هم مىشود. اگر هشتاد تا را اكرام كرد هشتاد امتثال و بيست تا را مخالفت كرد. در يك «اكرمكل عالم» هشتاد امتثال و بيست مخالفت تحقّق پيدا كرده است.
تمرينات
خلاصه اقوال موجود در مقام را بنويسيد
قول مرحوم آقاى بروجردى(ره) را توضيح دهيد
جواب حضرت امام(ره) از مرحوم آقاى بروجردى(ره) را بيان كنيد
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...