شنبه 9 تير 1403 - 20 ذيحجه 1445 - 29 ژوئن 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج اصول
>
مباحث الفاظ - بحث اوامر - مقدمه واجب (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
تفصيلات بحث مشتق (اقوال آن)
تدریس استاد
متن
40 تفصيلات بحث مشتق (اقوال آن) 186
مقدمه درس
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلوة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
متن درس
قابليت حمل در مشتق
بحث ما در فرق بين مشتق و مبدأ بود، نتيجه بحث اين مىشود كه آنچه را كه مرحوم آخوند درفرق بين مشتق و مبدأ ذكر فرمودهاند، فى نفسه كلام صحيحى است كه مشتق داراى يك مفهوم و يكمعناى واقعى است كه آن معناى واقعى بذاته قابل جرى و قابل حمل است، و مبدأ داراى يك معنايىهست كه بذاته و بنفسه قابليت حمل ندارد. حالا اگر مبدأ همان طورى كه امام بزرگوار (قدس سرهالشريف) معنا كردند، يعنى يك ماده غير متحصل و يك ماده منغمر در ابهام باشد، اين عدم قابليتحملش به نحو سالبه به انتفاء موضوع است، يعنى چيزى نيست كه قابليت حمل داشته باشد، يكمعناى متحصّل و معناى متحققى نيست كه ما براى او قابليت حمل
ملاك حمل در قضاياى حمليه
مرحوم آخوند(ره) در كفايه اين بحث را تمام كرده كانّ يك بحث مستقل ديگرى شروع كرده، دررابطه با ملاك حمل كه، آيا ملاك حمل در قضاياى حمليه عبارت از چيست؟ و در اين بحث ايشانمىخواهد صاحب فصول را رد كند. در حاليكه كلام صاحب فصول دنباله همين كلام اهل معقولبود كه ملاحظه كرديد.
صاحب فصول همان طورى كه نظرتان هست، كلام اهل معقول را حمل بر اعتبار كرد و بعدايرادى وارد كرد كه ما حركت و علم را اگر لا بشرط هم اعتبار كنيم اين قابليت حمل بر ذات ندارد،زيدٌ علمٌ نمىتوانيم بگوييم حقيقةً، زيدٌ يا الجسم حركةٌ نمىتوانيم بگوييم حقيقةً، آن وقت صاحبفصول اين مطلب را تعقيب كرده، در تعقيب همين مطلب اين ملاك حمل را ذكر كرده، و در اين بيانملاك حمل هم باز مىخواسته كه حرف اهل معقول را از بين ببرد و جواب ديگرى در حقيقت براىاهل معقول ذكر بكند. ايشان مىفرمايد: حمل در قضاياى حمليه، متقوم به دو چيز است: يكى مسألهمغايرت در رابطه با ذهن به لحاظ تشكيل قضيه حمليه، و يكى مسأله اتحاد در آن ظرفى كه شما بينمحمول و موضوع ايجاد اخوت مىكنيد، اگر مىخواهيد بگوييد اخوت خارجى دارند بايد اتحاد درخارج وجود داشته باشد، و اگر مىخواهيد بگوييد اخوت ذهنى دارند بايد اتحاد در ذهن داشتهباشد.
پس «الحمل يتقوم بشيئين» يك مغايرت در رابطه با تشكيل دادن قضيه حمليه، و يك اتحاد دررابطه با آن ظرفى كه شما مىخواهيد بگوييد بين اين موضوع و محمول اتحاد تحقق دارد، اگر آنظرف خارج باشد، اتحاد خارجى و اگر آن ظرف ذهن است اتحاد ذهنى مىباشد. بعد مىفرمايد: ايندو شىء كه عبارت از تغاير و اعتبار است، گاهى از اوقات تغاير اعتبارى است و اتحاد حقيقى اين دوشىء كه به عنوان قوام حمل مطرح است، گاهى تغايرش اعتبارى و اتحادش حقيقى است، مثل همينزيدٌ انسانٌ كه اتحاد وجودى بين زيد و انسان، يك اتحاد واقعى و حقيقى است، منتهى شما براىتشكيل قضيه حمليه، يك مغايرتى لحاظ مىكنيد به عنوان انّ هذا كلىٌ و انّ هذا جزئىٌ چنين اعتبارمغايرتى داريد. گاهى عكس مسأله مغايرت حقيقى است لكن اتحاد اعتبارى است كه عمده كلامصاحب فصول كه مورد بحث واقع شده اين شق دوم است كه يك قضيه حمليهاى داشته باشيم كهمغايرت بين موضوع و محمول يك مغايرت حقيقى و واقعى باشد لكن با اتحاد اعتبارى ما قضيهحمليه پس ايشان مىفرمايد: اين جورى هم مىشود قضيه حمليه تشكيل داد.
آن وقت نتيجه مىگيرد نتيجهاش را در باب مشتق و مبدأ در جواب اهل معقول مىگويد: اگر شمابخواهى بگويى: الجسم بياضٌ، اين بياض يك وجودى است مغاير با وجود جسم براى اينكه جسموجودش، وجود جوهرى است و اما بياض وجودش وجود عرضى است، وجود عَرض و وجودجوهر، امكان ندارد بينشان اتحاد تحقق داشته باشد، اگر شما قضيه «الجسم بياضٌ» را بخواهيدتشكيل بدهيد در يك صورت به عبارت روشن تر در «الجسم بياضٌ» آن نوع دوم حتماً بايد پياده بشود و آن مسأله اين است كهاتحاد اعتبارى
ضابطه صاحب فصول(ره) براى حمل و تقسيم آنها
پس در نتيجه حرف اهل معقول باطل است اينهايى كه مىخواهند فرق بين مشتق و مبدأ را دررابطه با اعتبار قرار بدهند، بايد بدانند كه ما در تشكيل قضيه «الجسم ابيض» چون اتحادش حقيقىاست ديگر اعتبار اتحاد لازم نداريم لازم نيست كه مجموع را شىء واحد فرض كنيم و موضوع قراردهيم، اما در تشكيل قضيه «الجسم بياضٌ» ما چنين نيازى داريم. پس صاحب فصول در جواب اهلمعقول يك ضابطهاى براى حمل اين فرض دوم حرف صاحب فصول مورد اشكال واقع شده كه آيا در قضاياى حمليه، مامىتوانيم روى اين پايه قضيه حمليه آن وقت مرحوم آخوند مىفرمايد: «و لا يعتبر فى الحمل ملاحظة التركيب» كى گفته در حململاحظه تركيب معتبر است فى بعض الفروض الحمل مسأله تركيب را ايشان مصحح حمل قرارداده، آن وقت بالاتر اينكه ايشان مىفرمايد: در قضاياى حمليهاى كه در مقام تحديد و تعريف واردشده، مثل الانسان حيوانٌ ناطق كه اين قضيه حمليهاى است كه در مقام تعريف انسان، جنس و فصلانسان را مطرح كرده است. آخوند در جواب صاحب فصول مىفرمايد: شما به اين قضيه مراجعهكنيد ببينيد آيا در «الانسان حيوان ناطق» كسى آمده ملاحظه تركيب بكند؟ كسى آمده كه محمول را باموضوع تركيب بكند و بعد جزء از اين مركب را محمول قرار بدهد؟ جواب ايشان اين است كه چهموقع صاحب فصول در «الانسان حيوان ناطق» چنين حرفى زده است؟ صاحب فصول در آنجايى كهموضوع و محمول تغاير وجودى دارند اين حرف را مىزند و خود ايشان تصريح كرده، لذا گفتيمبيان صاحب فصول در جواب اهل معقول است، اهل معقول در فرق بين مشتق و مبدأ بحثمىكردند، در فرق بين زيدٌ ضاربٌ و زيدٌ ضربٌ بحث مىكردند. آن وقت صاحب فصول مىگفتضرب با زيد، تغاير وجودى دارد، اين عنوان حدثى است، او عنوان ذات است، وجود ذات غير وجودحدث است. اگر بخواهيد زيدٌ ضربٌ تشكيل بدهيد اينجا نياز داريد كه موضوعتان را يك امر مركبىقرار بدهيد. اما آيا صاحب فصول در «الانسان حيوان ناطق» هم اين حرف را مىزند؟ بالاتر در زيدٌضاربٌ هم اين حرف را مىزند زيدٌ ضاربٌ كه دارد خودش مقايسه مىكند بين ضارب و ضرب،مىگويد: ما اگر ضارب را بخواهيم حمل بر زيد كنيم ديگر اعتبار در اينها لازم نداريم. زيد موضوع،ضارب هم محمول هيچ مسألهاى ندارد نقصى ندارد. وقتى خود صاحب فصول دارد چنين مسأله رامطرح مىكند كه «زيدٌ ضاربٌ» را جزء قسم اول قرار مىدهد كه مغايرت اعتبارى است و اتحادحقيقى، مىشود به ايشان اعتراض كرد كه شما در «الانسان حيوان ناطق» مجموع مركب را موضوعقرار مىدهيد و محمول را جزء اين مجموع مركب؟
بيان استاد در تأييد كلام صاحب فصول(ره)
انصاف اين است كه مرحوم آخوند(ره) در كلام صاحب فصول(ره) مثل اينكه هيچ دقتىنفرمودند و اين طورى با كلام صاحب فصول برخورد كردند. تصريح مىكند ايشان قضايايى كه درمقام تحديد، يعنى تعريف آمده در حاليكه اين بعيدٌ عن كلام صاحب الفصول بمراحل. شايد يكچيزى كه منشاء اين قرار گرفته كه مرحوم آخوند يك چنين برداشتى از كلام صاحب فصول داشتهباشد، اين است كه صاحب فصول در بعضى از مثالها دچار اشتباه شده، مثلاً براى همين متغايرالوجودها، مثل الجسم و عرض كه تغايرشان خيلى روشن است، صاحب فصول گاهى مثال مىزندبه الانسان جسمٌ كه تغاير وجودى بين انسان و جسم وجود ندارد، تغاير وجودى بين جسم و بياضوجود دارد، اما بين انسان و جسم هيچ گونه تغاير وجودى نيست، براى خاطر اينكه جسم يك جنسبعيد است براى انسان و چيزى كه به عنوان بعيد انسان مطرح است، اين معنا ندارد كه اتحاد وجودىبا انسان نداشته باشد، پيداست كه بين ماهيت جسم و ماهيت انسان اتحاد وجودى برقرار است،چنين اشكالاتى صاحب فصول در رابطه با مثال دارد.
تغايز جزء و كل
اشكال ديگر مرحوم آخوند به صاحب فصول، اين است كه اگر شما موضوع و محمول را شىءواحد اعتبار كرديد و اين شىء واحد را موضوع قرار داديد، در حقيقت مجموع شيئين موضوع واقعمىشود، محمول جزء مجموع شيئين واقع مىشود، آيا تغاير جزء و كل چه نوع تغايرى هست؟ بينمحمول و موضوع به عنوان كل و جزء مغايرت پيدا مىشود، براى اينكه مجموع موضوع است، ومحمول جزئى از اين مجموع است فالكل موضوعٌ و الجزء محمولٌ، آيا بين جزء و كل تغاير، تغايراعتبارى است يا تغاير حقيقى است؟ به عبارت روشن تر به صاحب فصول از طرف مرحوم آخونداينجورى مىگوييم: شما آمديد از يك مشكل فرار كنيد، گرفتار يك مشكل ديگرى شبيه همانمشكل شديد، شما ديديد بين موضوع و محمول بين جسم و بياض تغاير وجودى هست، براى فراراز اين تغاير وجودى بين جسم و بياض يك مجموع مركبى (سؤال ... و جواب استاد): اتحاد، اتحاد بله، و تغاير حقيقى را مىخواهد با اعتبار بر طرف بكند، باهمين اعتبار موضوع ديگرى براى تغاير حقيقى
نسبت در قضاياى حمليه
اشكال مهم به صاحب فصول(ره) با توجه به آن چيزهايى كه ما در قضيه حمليه و ملاك قضيهحمليه ذكر كرديم، اين است، اول يك نكتهاى اينجا لازم است كه شايد اين نكته مغفول عنه است كهاز همين صاحب فصول و بعضى ديگر واقع شده، اين نكته را بايد ما به منزله اساس و پايه قرار بدهيمو آن اين است كه قضيه حمليه عبارت از چيزى است كه اخبار از يك واقعيت مىكند، به عبارت ديگرانشاء نيست كه اختيارش در دست منشىء باشد، هر گونه دلش خواست انشاء بكند و به هر كيفيتىدلش خواست اعتبار كند. قضيه خبريه آن است كه نقش واقع است، صورت واقع است، واقع رامىخواهد نشان بدهد، واقع را مىخواهد در اختيار شما كه آگاه نيستيد قرار بدهد. پس قضيه حمليههمين صورت واقعيه آن واقع است، اضافه بر آن واقعيت ندارد، اگر شما ديديد كه زيد در صحنم (سؤال ... و جواب استاد): هيچ وجود رابط نداريم. در رابطه با اين چيزهايى كه شما خيالمىكنيد در قضاياى حمليه نيست به شما عرض مىكنم، قضاياى حمليه متقوم به اتحاد و هو هويتاست، حد اقل اتحاد هم اتحاد در وجود است. اگر اتحاد در مراحل بالاتر هم بود فبها، اما اگر درمراحل بالاتر نبود ديگر از اتحاد وجودى پائينتر ما چيزى را نمىتوانيم تصور كنيم. اين ديگرآخرين مرحله اتحاد، اتحاد دو چيز در وجود خارجى است مثلاً. اگر اين طور شد ما به صاحبفصول عرض مىكنيم: شما در متغايرى الوجود، مثل جسم و بياض مىخواهيد از راه اعتبار اتحاد،قضيه حمليه تشكيل بدهيد، آيا شما مىخواهيد بيان يك واقعيتى را بكنيد و واقعيت را خبر بدهيد؟يا اينكه از خودتان مىخواهيد چيزى مايه بگذاريد؟ شما اگر بخواهيد واقعيت را بيان كنيد بين جسمو بياض هيچ گاه به حسب واقع اتحاد و هو هويت تحقق ندارد، بياض يك وجود عرضى است، جسميك وجود جوهرى، و بين اينها اتحاد وجودى غير ممكن است و اگر به حسب واقع اتحاد وجودىغير ممكن شد، شما هم كه مىخواهى واقعيت را خبر بدهيد، قضيه حمليه قضيه انشائيه نيست كهبگوئيم چه اعتبار شد، چه اعتبار نشد. چه لحاظ شده چه لحاظ نشده، شما مىخواهيد عكس آن واقعرا نشان بدهيد، نقش آن واقع را ارائه بدهيد، در الجسم و بياض امكان ندارد به صورت قضيه حمليهشما بتوانيد آن واقعيت را نشان بدهيد، براى اينكه ملاك قضيه حمليه اتحاد حد اقل مراتب اتحاد،اتحاد در وجود است، و بين جسم و بياض لا يعقل كه اتحاد در وجود تحقق داشته باشد و به حسبواقع وجود داشته باشد. پس اينكه شما مىگوييد: الاتحاد قد يكون اعتبارياً و المغايرة حقيقية اين بهقضاياى حمليه نمىتواند كمترين ارتباطى پيدا كند. حالا يكى دو جمله ديگر هم دنبال اين هست كهانشاالله فردا عرض مىكنم.
تمرينات
كيفيت قابليت حمل در مشتق را بيان كنيد
ملاك حمل در قضاياى حمليه از ديدگاه مرحوم آخوند(ره) چيست
ضابطه صاحب فصول(ره) براى حمل و تقسيم آنها را شرح دهيد
نسبت در قضاياى حمليه را توضيح دهيد
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...