چهارشنبه 6 تير 1403 - 17 ذيحجه 1445 - 26 ژوئن 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج اصول
>
مباحث الفاظ - بحث اوامر - مقدمه واجب (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
قول مختار در باب صحيح و اعم و ثمره آن
تدریس استاد
متن
40 قول مختار در باب صحيح و اعم و ثمره آن 138
مقدمه درس
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
متن درس
فرق ميان نظر شارع و عقلا در عبادات بنابر قول به صحيح
مرحوم آخوند (ره) مىفرمايند: همان طور كه در باب عبادات صحيحى هستيم، در بابمعاملات هم صحيحى هستيم. منتها يك شبههاى بود و آن اين كه در باب عبادات ما دو جور صحيحنداريم، عبادات مستقيماً با شارع ارتباط دارد ولى با عقلا بما هم عقلاء ارتباطى ندارد. لذا صحت درباب عبادات همان صحت شرعيه خواهد بود، اما در باب معاملات چون معاملات يك معناى رايجبين عقلا من قديم الايام بوده، لذا يك صحت عقلائيه و يك صحت شرعيه هم در بين آنها مطرحاست. در بعضى از موارد بين اين دو گاهى اختلاف مىشود؛ يعنى مواردى داريم كه از نظر عقلا بيعصحيح است، لكن از نظر شارع باطل است. مواردى داريم كه از نظر عقلا نكاح به عنوان زوجيتصحيح است، لكن از نظر شارع به علت نداشتن بعضى از شرائط و خصوصيات باطل است.
اينجا كه ما دو جور صحيح داريم و دو نظر در رابطه با صحت مطرح است، اگر گفتيم: بيع اسم آنمعامله صحيحه است، كدام يك از معناى صحيح مقصود است؟ آيا موضوع له بيع معامله صحيحهعقلائيه است؟ يا موضوع له آن معامله صحيحه شرعيه است؟ ما كه بيع را براى صحيح موضوعمىدانيم، آيا كدام صحيح موضوع له است؟ كدام صحيح معناى بيع است؟ مرحوم آخوند(ره) براىحل اين اشكال مىفرمايد: در معناى بيع بين شارع و عقلا اختلافى نيست، اگر از شارع بپرسيد كه «مامعنى البيع» مىگويد: «البيع الصحيح»، اگر از عقلا هم بپرسيد كه «ما معنى البيع»، عقلا هم مىگويند:«البيع الصحيح»، در حقيقت مثل اين مىماند كه اگر عقلاء يك كتاب لغتى داشته باشند در اين كتابلغت ماده بيع را به معناى همان عقد مؤثر در ملكيت معنا مىكنند، بيع را عبارت از همان عقد صحيحكه بر آن مسبّب ترتب پيدا مىكند، معنا مىكنند. و اگر شارع هم كتاب لغت داشته باشد وقتى كه بهماده بيع مىرسد، همين جور معنا مىكند: «البيع هو العقد المؤثر فى الملكية، البيع هو العقد الكذايىالصحيح». پس از نظر معنا بين شارع و عقلا اختلافى وجود ندارد، هر دو در كتاب لغتشان بيع را اينجور معنا مىكنند. لكن اختلاف بين عقلا و شارع، در باره محققات و مصاديق است، دعواى بين ايندو در رابطه با افراد و مصاديق است، عقلا مىگويند: ما بيع ربوى را فرد و مصداق بيع صحيحمىدانيم، شارع مىگويد: شما اشتباه مىكنيد، عقلا را در مصداقيتِ بيع ربوى براى بيع صحيح تخطئهمىكند. والاّ در اصل معناى بيع هيچ تخطئه و اختلافى وجود ندارد. در نتيجه اگر ما در باب معاملات،اختلاف نظرى بين عقلا و شارع مىبينيم، اين اختلاف لطمهاى به معناى موضوع له نمىزند،ارتباطى به معناى حقيقى بيع و نكاح ندارد، بلكه اين اختلاف در رابطه با مصاديق است و تخطئهشارع نسبت به عقلا در باره همان فرديت و مصداقيت است. اما نفس المعنا و نفس الموضوع له ونفس المفهوم، بين عقلا و بين شارع هيچ گونه اختلافى وجود ندارد.
اشكال حضرت امام (مد ظله) بر مرحوم آخوند(ره)
لكن همان طور كه در بحث قبل اشاره شد، سيدنا الاستاذ الاعظم الامام (مدّ ظله العالى) اشكالمهمى به مرحوم آخوند(ره) در رابطه با اين بيان دارند، ايشان مىفرمايند: شما كه عنوان صحيح را درموضوع له بيع وارد و دخيل مىدانيد، نحوه دخالتش در موضوع له به چه كيفيتى است؟ آيا شماصحيح به حمل اولّى را داخل در موضوع له مىدانيد؟ صحيح به حمل اولّى؛ يعنى همين مفهومصحيحٌ، همين عنوان صحيحٌ، همين معنا به عنوان كلى، «البيع هو العقد الصحيح» كه در حقيقت درمعناى بيع براى يك صفت و موصوف حساب باز كرديد، العقد يك عنوان و معناى كلى، وصفى همكه براى اين (القعد) آورديد، آن وصف هم كلى است، او عنوان و معناى صحيحٌ است، مثل اينكه شمابگوييد: «الانسان العالم»، همان طور كه انسان كليت دارد العالم هم يك معناى كلى است، يك مفهومكلى است منتها اين مفهوم كلى وقتى كه صفت واقع مىشود براى الانسان آن وقت انسانهاى غير عالمرا خارج مىكند، انسانهايى كه واجد اين صفت نيستند از «الانسان العالم» خارج مىشوند. شما همدر باب بيع اين طور مىگوييد: «هو العقد الصحيح»، عقد يك معناى مطلق و كلى است وقتى كه بهوصف صحيحٌ توصيف شد؛ به حمل اولى ذاتى هر دو كلى هستند؛ هم عقد كلى است و هم صحيحكلى است، منتها توصيف العقد بصحيح، نتيجهاش اين است كه عقد فاسد و افراد عقد فاسد از تحتاين عنوان خارج مىشود، همان طور كه توصيف انسان به عالم، افراد جاهل را خارج مىكند، اما«الانسان العالم» هم موصوفش كليت دارد و هم وصفش كليت دارد، اينجا هم مسأله اين طور است.
ايشان مىفرمايند: اين حرف
صحيح به حمل اولى ذاتى يا صحيح به حمل شايع صناعى
امام بزرگوار(مد ظله) مىفرمايند: اين حرف باطل است، وجدان و تبادر بر خلاف اين معنا است.اما اگر بخواهيد اين حرف را بزنيد، بگوييد: آن صحيحى را كه ما در معناى بيع به عنوان قيد برايشمدخليّت قائليم، صحيح به حمل اولى ذاتى نيست، بلكه صحيح به حمل شايع صناعى است. وقتى كهمسأله حمل شايع صناعى پيش آمد، همان طور كه مكرر عرض كرديم در حمل شايع صناعى مسألهمربوط به عالم وجود خواهد شد، مربوط به مصاديق و افراد خواهد شد، شما مىگوييد: «زيد انسان»،اين حملش حمل شايع صناعى است، مىگوييم: چرا؟ مىگوييد: براى اين كه انسان با زيد در وجودخارجى اتحاد پيدا كردند، اين جور نيست كه زيد يك وجودى داشته باشد و انسان يك وجود ديگر،بلكه انسان در خارج همان زيد است. پس چون بين زيد و انسان اتحاد وجودى و اتحاد در خارجمطرح است، شما مىگوييد: اين حملِ شايع صناعى است.
پس حمل شايع صناعى حتماً در محدوده خارج و افراد و خصوصيات فرديه بايد پياده شود. بهخلاف حمل اولى ذاتى، وقتى شما مىگوييد: «الانسان حيوان الناطق» كارى به وجود خارجىنداريد، فرض كنيد انسانى هم در عالم وجود نداشت، همين «الانسان حيوان الناطق» به قوتخودش باقى است، ديگر نيازى ندارد به اين كه در خارج وجود پيدا كند.
پس وقتى كه صحبت از حمل شايع صناعى به وجود آمد، معنايش اين است كه مطلب به افراد وخصوصيات كشيده مىشود، پس اين طور بگوييد: معناى بيع، عقد كلى است، اما اين كلى يك قيدىدارد، قيدش عبارت از خصوصيات خارجيه و افراد خارجيه است، اگر يك كلى مقيّد به خصوصياتخارجيه شد، اين ديگر كليتش از دست مىرود، كليت در حالى است كه وجود خارجى در كار نباشد،والاّ اگر وجود خارجى مطرح شد، مسأله افراد و خصوصيات است و اگر يك كلى مقيّد به وجودخارجى شد آن هم كليتش را از دست مىدهد و عالم مفهوميتش را كنار مىگذارد.
نتيجه اين طور مىشود كه اگر مرحوم آخوند(ره) بخواهد مقصودش از صحيح، صحيح به حملشايع صناعى باشد، بايد بگوييم: كه بيع عبارت از آن عقدى است كه در خارج صحيحاً واقع مىشود،اين عقد كه در خارج صحيح است «ليس بكلى» وقوع در خارج با كليت منافات دارد.
اگر بفرماييد: چنان چه منافات داشته باشد، كجا را خراب مىكند؟
مىفرمايند: اينجا را خراب مىكنند، كه شما مرحوم آخوند(ره) نظرتان هست كه در باب عباداتتصريح به اين معنا فرموديد كه عبادات وضعشان عام و موضوع لهشان عام است، مىفرموديد: همانطورى كه انسان يك معناى كلى دارد، رجل يك معناى كلى دارد، «صلاة له معناً كلى، صوم له معنىكلى، حج له معنى كلى».
شمايى كه در باب عبادات اين فرمايش را ذكر كرديد، آيا در باب معاملات مىفرماييد: مسألهاينطور نيست؟ يعنى بين صلاة و بيع فرق وجود دارد، صلاة وضعه عام و موضوع لهاش عام است، اماوقتى كه به بيع مىرسيم چون يك خصوصيتى در معناى بيع اخذ شده كه آن خصوصيت حتماً با افرادو خصوصيات تحقق پيدا مىكند، بفرماييد: كه بيع وضعش عام است، اما موضوع له آن خاص است،براى اين كه موضوع لهاش اين بيع صحيح خارجى است، آن بيع صحيح خارجى است، آن فرد سومبيع صحيح خارجى است. آيا چنين فرقى را شما بين باب بيع و باب صلاة قائليد؟ كه وضع صلاة راعام، موضوع له را عام مىدانيد، اما وقتى كه به بيع مىرسيد مىگوييد: نه، بيع وضعش عام و موضوعلهاش خاص.
اين نكته را اضافه كنم، مرحوم آخوند(ره) در باب وضع حروف در مقابل مشهور ايستاد، مشهوردر باب حروف وضع را عام، موضوع له را خاص مىدانستند. ايشان فرمود: در باب حروف وضععام، موضوع له عام است. كسى كه در باب حروف وضع را عام و موضوع له را عام مىداند، آن وقتبه بيع و اجاره و نكاح و امثال ذلك كه مىرسد مىتواند به خودش اجازه بدهد و بگويد كه اينهاوضعش عام و موضوع لهاش خاص است، در باب حروف كه مشهور اين معنا را قائل بودند، ايشان بامقاومت كامل در برابر مشهور اين معنا را انكار كردند و فرمودند: «من» يا «الى» و امثال ذلك همهوضعشان عام و موضوع لهشان عام است، اما در باب بيع و اجاره و نكاح و امثال ذلك مىشود كسىبگويد: وضعش عام و موضوع لهاش خاص است؟ لذا ايشان مىفرمايند: مرحوم آخوند(ره)نمىتوانند ملتزم بشوند.
راه براى حل اشكال بر مرحوم آخوند(ره)
ايشان مىفرمايند: مرحوم آخوند(ره) چارهاى ندارد جز اين كه راه سومى را اختيار بكند كه ما، نهمسأله حمل اولى صحيحٌ را در اينجا مطرح كنيم و نه حمل شايع صناعى را مطرح كنيم، بلكه بهصورت يك قضيه تعليقيه ماهيّت بيع را ذكر كنيم، به اين نحو بگوييم: «البيع هو العقد الذى اذا وجدفى الخارج كان صحيحاً» كه اين نه عنوان حمل اولى دارد و نه عنوان حمل شايع صناعى دارد، براىاين كه در حمل شايع صناعى مسأله تعليق نيست، مسأله اتحاد وجودى و تنجّز اتحاد وجودى است،بگوييم: بيع يك ماهيتى است، يك عقدى است كه اين صفت در اين عقد به صورت تعليق وجود داردكه اگر در خارج وجود پيدا كرد، «يتصف بانه صحيحٌ»، به صورت «اذا وجد فى الخارج يكونصحيحاً» قيد براى عقد را ما ذكر بكنيم، پس نفسِ اين عنوان كلى است، «العقد الذى اذا وجد فىالخارج يكون صحيحاً» نفس اين عنوان كلى است. اما در عين اين كه كلى هم است فقط بر افرادصحيح انطباق پيدا مىكند براى اين كه به صورت تعليق شما اين مسأله را مطرح كرديد كه «اذا وجدفى الخارج يتصف بصحة» ايشان مىفرمايند: مرحوم آخوند(ره) راهى ندارد جز اين كه اين طورمسأله را بررسى كند و بيع را چنين معنا كند. اگر اين طور معنا كرد ديگر اشكالى به مرحومآخوند(ره) نيست. ايشان مىفرمايند: چرا؟ اين فرمايش اخيرشان با اين راه سوم باطل مىشود، براىاين كه ايشان در فرمايش اخيرشان مىگفتند: بين عقلا و بين شارع در معناى بيع، هيچ گونه اختلافىنيست، اختلافى كه بين شارع و عقلا وجود دارد، در رابطه با افراد و مصاديق و محققات است و الاّ دراصل معناى بيع و مفهوم بيع، هيچ فرقى بين عقلا و شارع وجود ندارد.
امام بزرگوار(مد ظله) مىفرمايند اين راه اخير اين فرمايش مرحوم آخوند(ره) را كنار مىزند،چرا؟ براى خاطر اين كه وقتى كه ما مسأله «اذا وجدت فى الخارج كانت صحيحاً» را به عنوان قيدبراى ماهيّت ذكر كرديم، همان جا در معناى بيع، بين عقلا و شارع اختلاف است، براى اين كه از شارعمىپرسيم كه شما بيع را چطورى معنا مىكنيد؟ مىگويد: بيع آن عقدى است كه اگر در خارج وجودپيدا كرد «يتصف بانه صحيحٌ»، آن وقت صحيحٌ كه شارع مىگويد: يعنى «يتصف بانه صحيح عنده» ومسأله بيع ربوى روى اين معنايى كه شارع براى بيع مىكند، از خود معناى بيع خارج است، از نفسهمان ماهيتى كه «اذا وجدت فى الخارج كان صحيحة» از نفس همان معنا خارج است، به عبارتروشن تر آيا شارع وقتى كه ماهيّت بيع را به اين نحوى كه ذكر كرديم معنا مىكند «الماهية التى اذاوجدت فى الخارج كان صحيحة»، آيا اين معنا بيع ربوى را مىگيرد؟ و بعد شارع كأن به صورتاستثناء بيع ربوى را خارج مىكند؟ يا اين كه نه، همين معنايى كه شارع براى بيع مىكند، بيع ربوى راخارج مىكند؟ براى اين كه شارع مىگويد: «البيع هو الماهية التى اذا وجدت فى الخارج كانتصحيحةً» اما صحيح به نظر چه كسى؟ به نظر شارع. پس نفس همين معناى بيع شامل بيع ربوىنمىشود. اما عقلا كه معنا مىكنند «الماهية التى اذا وجدت فى الخارج كانت صحيحة»؛ يعنى عندالعقلاء، معنايى كه براى بيع مىكنند شامل بيع ربوى مىشود.
پس اين توضيح و تقريب بيان امام بزرگوار، در آن دوره كه ما اين بحث را ذكر مىكرديم، به نظر ماهيچ مناقشهاى به كلام امام بزرگوار وارد نمىآمد، لذا اين مطلب را به صورت يك اشكال وارد برمرحوم آخوند(ره) ذكر كرديم، اما در اين دوره يك دقتى كردم به نظر من يك اشكالى در كلام امامآمده، شما هم دقت كنيد ببينيد اين اشكال مرا مىپذيريد يا نه؟ در آن فرض اولى كه امام بزرگوار ذكرفرمودند كه اگر صحيح به حمل اولى در معناى بيع دخالت داشته باشد، ما اينطور مىگوييم: «الاجارة هى العقد المؤثر فى ملكية المنفعة» اگر اين طور اجاره را معناكرديم، كدام يك از اين اشكالات به مرحوم آخوند(ره) توجه پيدا مىكند؟ هم عنوانش، عنوان وضععام و موضوع له عام است و هم اشكالى هم ندارد ما وقتى كلمه اجاره را مىشنويم يكى مىگويد: منخانهاى را اجاره كردم، تا كلمه اجاره را مىشنويم «العقد المؤثر فى ملكية المنفعة» به ذهن ما مىآيدبه عنوان كلى، تا كلمه نكاح را مىشنويم «العقد المؤثر فى الزوجية» به ذهن ما مىآيد و مثل اينكه امامبزرگوار در ذهن مباركشان اين بوده كه اينهايى كه قائل به صحيح هستند، روى نفس كلمه صحيحٌتكيه دارند، روى نفس عنوان صحيحٌ تكيه دارند كه ايشان مسأله را مردد مىفرمايند بين اين كه آياصحيح به حمل اوليه ذاتى مقصود است يا صحيح به حمل شايع صناعى؟ اينها روى نفس عنوانصحيحٌ تكيه ندارند، ولى در عين حال مىگويند: بيع آن عقد مؤثر در ملكيت است كه اگر يك عقدىفاسد شد، «و لم يكن مؤثراً فى الملكية» به نظر مرحوم آخوند(ره) «ليس ببيع». اگر يك عقدى درباب اجاره فاسداً واقع شد «و لم يكن مؤثراً فى ملكية المنفعة ليس باجارة» نزد مرحوم آخوند. اگراين طور ما كلام ايشان را توجيه كنيم، حتى در عبارت خود مرحوم آخوند هم وقتى كه مقدمه هماناختلاف عقلا و شرع را ذكر مىكند ايشان مىفرمايد كه چه مانعى دارد بگوييم: عقلا و شارعمىگويند: «العقد المؤثر لأثر كذا»، هيچ كلمه صحيحٌ را نه به عنوان حمل اولى ذاتى و نه به عنوان حلشايع صناعى ايشان مطرح نمىكند، «العقد المؤثر لاثر الملكية»، «العقد المؤثر لاثر الزوجية»، «العقدالمؤثر لآثارى» كه در ساير عقود مطرح است اگر اين طور مسأله را بررسى كنيم به نظر مىآيد كهاشكال ايشان به مرحوم آخوند(ره) لا يكون وارداً تا دنباله مسأله.
تمرينات
فرق ميان نظر شارع و عقلا در عبادات بنابر قول به صحيح چيست
اشكال حضرت امام (ره) بر مرحوم آخوند(ره) را بيان كنيد
در معاملات صحيح به حمل اولى ذاتى يا صحيح به حمل شايع صناعى درست است
راه انحصارى براى حل اشكال بر مرحوم آخوند(ره) كدام است
اشكال استاد بر نظر حضرت امام (ره) را توضيح دهيد
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...