چهارشنبه 6 تير 1403 - 17 ذيحجه 1445 - 26 ژوئن 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب الحج (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
جلسه 328
متن
بسم الله الرحمن الرحيم
نام درس: حج
نام استاد: آية اللَّه فاضل لكنرانى
شماره درس: 328
تاريخ، 1370
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
فرق سومى كه بين عمره تمتع و بين عمره مفرده وجود دارد در تحرير اينجور بيان مىفرمايند، مىفرمايند «ثالثها ميقات عمرة التمتع احد المواقيت الآتية و ميقات عمرة المفردة ادنى الحل و ان جاز فيها الاحرام من تلك المواقيت» مىفرمايند فرق سوم شان در رابطه با ميقات است، كه عمره تمتع هميشه باشد ميقاتش واحرامش از يكى از اين مواقيت پنج گانهاى كه انشاء الله در بحث بعدى آن بحث را عنوان مىكنيم، اين مواقيت پنج گانه، مسجد شجره، جحفه، قرن المنازل، و دو تا ديگر، عمره تمتع هميشه بايد شروعش از يكى از اين مواقيت باشد. اين حالا با قطع نظر از اينكه يك دليل خاصى اصولاً ما روى اين مسئله داشته باشيم، از مسائل گذشته خود اين معنا روشن مىشود. والاً حج تمتع براى چه كسى واجب بود؟ حج تمتع براى كسى واجب بود كه فاصله او تا مكه عبارت از چهل و هشت ميل حد اقل باشد، حد اقل، چهل و هشت ميل با مكه فاصله داشته باشد، طبعاً اين چهل و هشت ميل قبل از بعضى از مواقيت خواهد بود. و از آن طرف كسى كه به عمره تمتع محرم مىشود، اين كسى نيست كه بخواهد وارد مكه نشود، اين حتماً بايد وارد مكه بشود، براى اينكه اعمال عمره تمتع جايش عبارت از مكه است. طواف و ركعتين و سعى و امثال ذلك خوب اين ظرف مكانيش عبارت از مكه است. مسجد الحرام يا مسعى كه در كنار مسجد الحرام است. و از طرف ديگر ما گفتيم هيچ كسى نمىتواند وارد مكه بشود به غير احرام، مگر آنهاى كه متكرر باشند، مثل حتاب و حشاش و امثال ذلك، لذا خود اين مسائل را كه كنار هم بگذاريم، اقتضا مىكند كه كسى كه مىخواهد عمره تمتع را انجام بدهد، اين ضرورت دارد كه از يكى از اين مواقيت معروفه محرم بشود، منتها اين دليلى كه ما ذكر كرديم تنها در مورد حجة الاسلام پياده مىشود يعنى در مورد نائى، در مورد بعيد، در مورد آفاقى كه تعبيرات و عناوين مختلفهاى دارد، گاهى تعبير به آفاقى مىكنند، يعنى آنهاى كه دور دست اند، نائى آن هم به همين معنا است. در مورد اينها ديگر نيازى به دليل خاصى اصلاً وجود ندار. خوب كسى كه واجب الحج است، الآن هم رفته مدينه، مىخواهد هم حج تمتع را انجام بدهد، خوب اين چارهاى ندارد، جز اينكه از مسجد شجره محرم بشود. حالا يك بحثى است كه بعداً در احكام مواقيت انشاء الله بحث مىكنيم كه اگر كسى در يك طريقى به دو ميقات برخورد مىكند، يك ميقات دورتر است، و يك ميقات نزديكتر به مكهخ است، آيا اين مىتواند از ميقات اولى رفع يد كند و صرف نظر كند و از ميقات دومى كه نزديكتر است محرم بشود؟ كما اينكه در طريق مدينه به مكه همين معنا است، دوتا ميقات وجود دارد، يكى مسجد شجره است، كه دورترين مواقيت به مكه است، يكى هم مسجد جحفه است كه در بين راه مدينه و مكه واقع شده، آيا جايز است كسى شرعاً از مسجد شجره در حالى كه اين در مدينه بوده، و از مدينه حركت كرده، مىتواند مسجد شجره را كنار بگذارد؟ و از جحفه محرم بشود؟ بعد مىآييم مىگوييم نه، شرعاً جايز نيست، بلكه به اولين ميقاتى كه برخورد مىكند، بايد از او محرم بشود، ولو اينكه در مسيرش ميقات ديگرى هم وجود داشته باشد. اما عرض كردم اين مقدار در رابطه با يك همچه آدمى است كه حجة الاسلام برايش واجب است، الآن هم وارد مدينه شده، مثل حجاج ايرانى مدينه قبل. اين حالا مىخواهد محرم بشود به احرام عمره تمتع، خوب اين چارهاى ندارد، جز اينكه از مسجد شجره محرم بشود، براى خاطر اينكه از يك طرف اين قصد ورود به مكه را دارد، براى انجام عمره تمتع، و از طرفى عبور از ميقات بدون احرام جايز نيست، بايد محرم بشود انسان، و از ميقات بگذرد. لذا اين متعيناً در عمره تمتع بايد قبل از عرض مىشود، ادنى الحلى كه بعداً ذكر مىكنيم، اين محرم بشود. اما خوب همه فروض مسئله را اين ثابت نمىكند، حالا فرض كرديم كه يك مكى، يك كسى كه ساكن
مكه است، حج واجبش هم كه قران يا افراد بوده، انجام داده، امسال دلش مىخواهد يك حج تمتع مستحبى انجام بدهد، چون افضل انواع و اقسام حج هم عبارت از حج تمتع است، حالا يك مكى به صورت استحبابى مىخواهد يك حج تمتع كه شروعش با عمره تمتع است، اين به چه دليل بايد بيايد به ميقات و محرم بشود به احرام عمره تمتع؟ اين ديگر به عنوان اينكه هم كسى قائل به فصل نشده، و هم در بين روايات هم لعل شاهد، بلكه شواهدى بر اين معنا وجود دارد، كه عمره تمتع چه در رابطه با حجة الاسلام باشد، چه در رابطه با غير حجة الاسلام باشد، چه در رابطه با نائى و آفاقى باشد، و چه در رابطه با مكى و آنهاى كه آن طرف ميقات به مكه واقع شدهاند، يعنى در فاصله بين ميقات و مكه خانههاى شان قرار گرفته، اينها براى احرام عمره تمتع بايد شروع را از يكى از همين مواقيت خمسه يا ستة معروفه انجام بدهند. حالا در رواياتى هم كه بعد مىخوانيم، شايد اين معنا هم مورد تعرض واقع شده باشد. لكن در حجة الاسلام عرض كردم با ملاحظهاى مطالبى كه قبلاً گفتيم، ديگر نيازى به دليل خاص ندارد، براى اينكه حجة الاسلام بر افرادى واجب است كه فاصله شان با مكه هميشه ميقات در اين فاصله قرار گرفته، يعنى آن طرف ميقات نيستند، بلكه اين طرف ميقات قرار گرفتهاند، در حقيقت كسانى هستند كه از ميقات يا محازى ميقات عبور مىكنند، خوب كسى كه از ميقات و محازى ميقات عبور مىكند، قصدش هم عمره تمتع است، مىخواهد هم مكه برود، چون وظائف عمره تمتع در مكه است، اين چارهاى ندارد جز اينكه از ميقات احرامش را شروع بكند به عنوان عمره تمتع. البته اين مال موارد اختيار است، حالا گاهى نسيان بكند، ما بگوييم آن طرف هم جايز است، ادنى الحل هم جايز است در موارد ضرورت، حالا بحث مربوط به موارد ضرورت نيست، بلكه در حال اختيار است.
اما در عمره مفرده، مرحوم سيد عبارت شان اينجورى است، اول مىفرمايد كه اگر كسى حج قران يا افراد انجام داده، خوب نكاتش را دقت بفرماييد، اگر كسى حج قران يا افراد انجام داده، و بعدش مىخواهد عمره مفرده انجام بدهد، كه اين عمره در حين اينكه استقلال دارد، لكن مسبوق به حج قران و افراد است، اين ميقات عمره مفرده كجا است؟ ميقاتش مىفرمايد ادنى الحل است، كه حالا معنى مىكنيم و مواضعش را عرض مىكنيم، خود ايشان هم معنى كرده. بعد با كلمه بل، طرقى مىكند، مىفرمايد اين «ادنى الحل ميقات لكل عمرة مفردة» يعنى ولو اينكه مسبوق به حج قران و افراد نباشد، يك نفر مكى مثلاً دلش مىخواهد فقط يك عمره مفرده انجام بدهد در ماه رجب كه ديگر مسئله مسبوقيت به حج قران و افراد در غير اشهر حج آن هم در ذى حجه بايد حج واقع بشود، خوب حالا اگر كسى در ماه رمضان يك نفر مكى كه ساكن مكه است، بخواهد عمره مفرده انجام بدهد، اين هم ميقاتش ادنى الحل است، ظاهر عموميت عبارت ايشان كه مىفرمايد «لكل عمرة مفردة» اين است كه اين حتى اختصاص به مكى هم ندارد، اگر يك ايرانى هم خاست برود عمره مفرده انجام بدهد، ميقاتش عبارت از ادنى الحل است، منتها به فرمايش امام مىتواند از اين مواقيت معروفه هم محرم بشود، اما در حقيقت آنى كه ميقات اصلى براى عمره مفرده است، عبارت از ادنى الحل است، «كل من يريد الاتيان بالعمرة المفردة سواء» اينكه مسبوق به حج قران و افراد باشد يا نباشد، مكى باشد يا آفاقى باشد، هيچ فرق نمىكند، ميقات عمره مفردهاش عبارت از ادنى الحل است، منتها يك حكم ترخيصى و تسهيلى هم در كنارش است، و آن اينكه مىتواند به جاى ادنى الحل از مواقيت معروفه استفاده بكند، و از آنجا محرم بشود، لكن اين يك جوازى است، بدون اينكه ضرورتى داشته باشد.
اما مرحوم در مسئله بعدى كه مسئله سادس است، ازش استفاده مىشود كه نه، اگر يك آفاقى كه طبعاً منزلش اين طرف ميقات و دورتر از ميقات به مكه واقع شده، اين اگر بخواهد عمره مفرده انجام بدهد، حتماً بايد از ميقات محرم بشود، يعنى اگر يك مدنى دلش خواست عمره مفرده انجام بدهد، اين چارهاى ندارد جز اينكه از مسجد شجره براى عمره مفرده محرم بشود، در آن مسئله اين فرض را به اين صورت بيان مىكند، اما ظاهر كلام امام هم در اينجا و هم در ذيل مواقيت كه مسئله بعدى و فصل بعدى بحث ما است، در آخر مسئله و فصل مواقيت امام به صورت كلى اين طور مىفرمايد كه در عمره مفرده ميقات ادنى الحل است، منتها مىتواند به يكى از اين مواقيت هم برود، و محرم بشود، و ثمره مخصوصاً الآن براى ما ايرانىها كه بعد از گذشتن فصل حج مسئله عمره پيش مىآيد، ثمره در اين ظاهر مىشود كه خوب اين حجاج كه الآن در جده پياده مىشوند، درست است كه حالا عملاً اينها را مىبرند به
مدينه و بعد هم از مسجد شجره اينها محرم مىشوند به احرام عمره مفرده، درست است، اما بحث در ضرورت اين معنا است، آيا اين ضرورت دارد كه يك حاجى، يك معتمر كه در جده پياده مىشود، اگر براى حج باشد مثل الآن، اين چارهاى ندارد، اگر مدينه قبل است برود از مسجد شجره محرم بشود، چون احرامش احرام عمره تمتع است، اگر مدينه بعد هم است، بايد برود از جحفه محرم بشود، براى خاطر اينكه اين عمره تمتع را مىخواهد انجام بدهد، اما در مسئله عمره مفرده چطور؟ آيا ضرورتى اقتضا مىكند كه اين حاجى كه الآن وارد جده شد، آيا «لا يجوز له» اينكه مستقيماً برود به طرف مكه، و از حديبيه كه ادنى الحل است و در طريق جده به مكه واقع شده و فاصله كمى هم با مكه دارد، از آنجا محرم بشود. اين يك ثمره بسيار مهمى برش مترتب است، خوب عبارت امام را ملاحظه فرموديد، «و ميقات العمرة المفردة ادنى الحل» ديگر قيدى درش نيست كه اين عمره مفرده مسبوق به حج قران و افراد باشد يا نباشد. مكى بخواهد عمره مفرده انجام بدهد، يا ايرانى بخواهد عمره مفرده انجام بدهد، اين ميقاتش ادنى الحل است، منتها «و ان جاز فيها الاحرام من تلك المواقيت» اما احرام از مواقيت ديگر هم مانعى ندارد، اما ضرورتى هم دارد يا نه؟ ظاهر اين است كه نه، لذا بين مسئله عمره و حج در اين رابطه خيلى فرق است، الآن كه حجاج را به جده مىبرند بايد اينها را به يكى از مواقيت برسانند، يا مسجد شجره، يا جحفه، چارهاى نيست، اما در عمره مفرده چطور؟ در عمره مفرده مىفرمايند همان ادنى الحل ميقات شان است، و ظاهر هم اين است كه مطلقا، ديگر اختصاص به شخص و منطقة و عرض مىشود خصوصيت كه هيچ يكى از اين جهات اختصاص ندارد.
حالا اول ادنى الحل را معنا بكنيم بعد وارد چند تا روايتى كه در اين باب وارد شده وارد بشويم. ادنى الحل يعنى مرز حل و حرم، خوب حرم عبارت از آنى است كه احكام خاصهاى دارد، و از جوانب مختلفهاى مكه هم فرق مىكند، در يك جهت حرم عرض مىشود محدودهاش خيلى كم است، يعنى به مكه نزديك است، بلكه الآن در شرائط فعلى كه مسجد تنعيم در خود مكه واقع شده، الآن ديگر خارج از مسجد تنعيم ولو اينكه داخل در بلد مكه هم باشد، خارج از حرم است، براى اينكه در اينجانب حد حرم عبارت از مسجد تنعيم است، از مسجد تنعيم كه پا را آن طرف گذاشتى ديگر «يكون حلاً» نه محلاً «يكون حلاً» يعنى «خارجاً عن الحرم» پس در اين طرف خيلى مسئله حرم نزديك به خانه كعبه است، كه فاصله مسجد تنعيم تا خود كعبه شايد مثلاً كمتر از يك فرسخ باشد، يا حدود يك فرسخ، يعنى چند كيلومتر است، اما از جوانب ديگر فرق مىكند، در ناحيه طريق جده حرم، يعنى ادنى الحل حديبيه است، همان حديبيه معروفى كه صلح حديبيه كه بعداً هم به يك مناسبتى باز اشارهاى به اين مسئله مىشود انشاء الله، حديبيّه يا حديبيه كه مرحوم سيد هردويش را مىفرمايد صحيح است، و مىفرمايد اين حديبيه... اسم يك چاهى است، اين چاه اسمش حديبيه بوده، بعد آن محلى كه در حول و حوش آن چاه واقع شده، به نام حديبيه آن محل معروف شده، و الآن آن محل معروف حديبيه، ايشان مىفرمايد اين خصوصيت را دارد، كه نصفش داخل در حرم است، و نصفش خارج از حرم است، و نصف او مرز براى حرم واقع شده، و فاصله حديبيه تا مكه آن طورى كه من تحقيق هم كردم در اين سفر تقريباً حدود بيست يا بيست و دو سه كيلومتر فاصله حديبيه تا مكه بيشتر نيست. از طرف طائف اگر كسى بخواهد وارد مكه بشود، آنجا ادنى الحلش عبارت از جئرانه يا جئرّانه، كه هردويش درست است، هم جئرانه و هم جئرّانه، هردو درست است، اين فاصلهاش از حديبيه به مكه بيشتر است و دورتر از حديبيه است تا مكه، لكن در طريق طائف قرار گرفته، از طائف اگر كسى بخواهد به مكه بيايد، به اين جئرّانه برخورد مىكند، و اين جئرّانه حد حرم است، لذا مسئله حرم در جوانب مختلفه مكه از نظر كثرت و قلت فاصله كاملاً بين شان اختلاف وجود دارد، نزديك ترينش همان مسجد تنعيم است كه مرحوم سيد از مجمع البحرين نقل مىكند كه يك اسم ديگرى هم دارد به نام مسجد عائشه كه معروفش همان مسجد تنعيم است، آن نزديكترين مواضع حل است به خود مسجد الحرام و خانه خدا، و الآن هم در خود شهر مكه واقع شده به واسطه توسعهاى كه در كار است.
خوب حالا كه ادنى الحل در جوانب مختلفه معلوم شد، حالا بايد برويم سراغ روايات، ببينيم روايات در باره عمره مفرده كه مىگويد احرامش از ادنى الحل واقع مىشود، آيا به صورت كلى اين معنا را دلالت مىكند؟ و آيا اصلاً معارضى براى اين روايات
وجود دارد؟ چون روايتى است كه در باره عمره رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وارد شده، از روايات مشكله است، كه آن توجيه آن كار رسول خدا در رابطه با عمره مفردهاى كه انجام داده، در چند نوبت، بر حسب روايتى كه وارد شده، اين توجيهش مشكل است، و چه بسا منافات با روايات ديگرى كه ما مىخوانيم دارد، لذا يك مشكله هم عبارت از حل اشكال اين روايتى است كه به طريق صحيح هم نقل شده از رسول خدا، ولو اينكه در بعضى از عبارات روى نقلهاى مختلف يك تغييراتى است، اما اصلش مكموعاً دچار يك مشكل است، و نياز به حل اشكال دارد، خوب حالا مجموع اين روايات را ما بايد ملاحظه كنيم، يكى از اين روايات را سابقاً به مناسبت مسئله عدول به حج افراد خوانديم كه حالا عرض مىكنيم و ببينيم مقدار مفاد اين روايت چه است؟ در ابواب اقسام حج باب بيست و يكم، روايت دوم، كه شايد مكرر هم خوانديم اين روايت را، صحيحه جميل بن دراج «قال سئلت ابا عبد الله عليه السلام عن المرئة الحائض اذا قدمت مكة يوم التروية» در روز ترويه وارد شده، در عين اينكه حائض است، اين تكليفش چه است؟ «قال تمضى كما هى الى عرفات» به همين حال احرامى كه است بدون اينكه اعمال عمره را انجام بدهد، اين مىرود براى وقوف به عرفات «فتجعلها حجة» اين را يك حجه مستقلهاى قرار مىدهد، يعنى حج افراد قرار مىدهد «ثم تقيم حتى تطهر» بعد در مكه مىماند تا از حيض پاك بشود، بعد از آنى كه پاك شد و اعمال حج را كامل كرد، شاهدش اينجا است، «فتخرج الى التنعيم فتحرم فتجعلها عمرة» بعد خارج مىشود به مسجد تنعيم و از آنجا محرم مىشود، و اين را يك عمره مفردهاى قرار مىدهد، آن وقت «قال ابن ابى عمير» كه از روات از جميل ابن دراج است، ايشان گفته «كما صنعت عائشة» عائشه چنين كارى را كرد، كه در بعضى از روايات خود امام هم اين مسئله را در رابطه با عائشه در همان حجة الوداع ذكر كردند، خوب حالا اين دوتا خصوصيت در اين روايت است، يك خصوصيت اين است كه اين عمره مفردهاى كه در اين روايت است، اين عمره مفرده مسبوقه به حج افراد است، موردش اينجا است، كه اول حج افراد را انجام داده، ثم عمره مفرده را انجام داده، آن وقت «لقائل ان يقول» كه اگر در مورد عمره مفرده مسبوق به حج افراد ما قائل شديم كه احرامش از مسجد تنعيم است، اين چه دلالتى بر اين مىكند كه اگر مسبوق به حج افراد هم نباشد، باز هم مىتواند از مسجد تنعيم محرم بشود به احرام عمره مفرده، حتى براى خود مكى، براى يك آدم مكى كه در ماه رجب بخواهد عمره مفرده انجام بدهد، آيا از اين روايت ما مىتوانيم استفاده بكنيم كه مىتواند برود مسجد تنعيم و محرم بشود به احرام عمره مفرده؟ اين روايت موردش مسبوقيت به حج افراد است، و ما دليل نداريم براى اينكه اين مسبوقيت نقشى در مسئله ندارد. «من الممكن» كسى كه حج قران يا افراد انجام داده، مىتواند براى عمره مفرده از مسجد تنعيم محرم بشود، اما كسى كه صرفاً مىخواهد يك عمره مفرده انجام بدهد، ولو اينكه مكى هم باشد، ساكن مكه هم باشد، از كجاى اين روايت ما استفاده كنيم كه آن هم مىتواند برود به مسجد تنعيم و از مسجد تنعيم محرم بشود؟ مشكل دومش اين است كه اين خصوصيت مسجد تنعيم را ذكر كرده، گفته «فلتخرج الى التنعيم» نگفته كه «فلتخرج الى ادنى الحل» كه ادنى الحل يك مصداقش تنعيم باشد، اين فقط ذكرى از خصوص مسجد تنعيم در كار آورده، مگر اينكه حالا اين را اين جورى جواب بدهيم، كه خوب مسجد تنعيم چون نزديكتر است، و نزديكتر از او در ادنى الحل وجود ندارد، روى اين خصوصيت مسجد تنعيم ذكر شده، در حقيقت خصوصيتى براى مسجد تنعيم نيست، بلكه حديبيه و جئرّانه و امثال ذلك هم حكم مسجد تنعيم را دارند، اما آن مشكول اولش را نمىشود همينجورى حل كرد مگر اينكه يك دليل ديگرى بيايد دلالت بكند بر اينكه مسبوقيت به حج افراد نقشى در ميقات عمره مفرده ندارد... روايات ديگر انشاءالله.
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...