• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • بسم الله الرحمن الرحيم.
    نام درس: خارج فقه بحث حج.
    نام استاد: فاضل لنكرانى.
    تاريخ: 1370 ه.ش‏
    اين نوار تكرار درس 226 مى‏باشد!!!!!!!!!!!!!!!!!
    اعوذبالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
    اين نوار تكرار درس 226 مى‏باشد!!!!!!!!!!!!!!!!! تصحيح نشود!!
    مسئله اين بود كه اگر كسى مالى پيش او وديعه گذاشته شده باشد، و بعد صاحب اين وديعه و صاحب مال بميرد. و آن كسى كه مال پيش او وديعه هست بداند كه صاحب اين وديعه حجة الاسلام بر او واجب بوده است. و انجام نداده است. يعنى حجة الاسلام بر او استقرار پيدا كرده بود مى‏توانسته است انجام بدهد اما مسامحة انجام نداده است. آيا اين كسى كه مال پيش او وديعه است در اين رابطه حكمى دارد يا نه؟ از نظر روايت كه حالا بدون قيد و شرط، مفاد روايت اين است كه اين مال صرف حج بشود با اينكه اين كسى كه مال پيش او وديعه است نه وارث اين ميت و نه وصى اين ميت. لكن در عين حال مال را صرف حج بكند و اگر اضافه‏اى داشت آن اضافه را در اختيار ورثه بگذارد. منشاء اين حكم، يك روايت صحيحه‏اى است كه در اين باب وارد شده است. و اين روايت را مشايخ ثلاثه مرحوم كلينى و صدوق و شيخ طوسى كه اينها اصحاب كتب اربعه هستند، همه‏اشان روايت كرده‏اند. و سند هم سند صحيحى است يعنى به اسناد صحيحه اين روايت، روايت شده است. اگر چه اگر سند هم فرضا قابل مناقشه بود، لكن چون اصحاب قديما و حديثا بر طبق اين روايت فتوا داده‏اند لافرض كه از نظر سند هم مناقشه‏اى مى‏داشت به اعتبار استناد همه اصحاب به اين روايت جبران ضعف سند روايت مى‏شد. و از همان زمان‏هاى قديم چه در كتابهايى كه متعرض متون روايات بوده است به صورت كتاب فقهى مثل كتاب نهايه شيخ كه در قبل از شيخ هم معمولا كتابهاى فقهى اين نحو بوده است كه همان متون روايات را خاليا عن السند و خاليا عن ذكر المعصوم عليه السلام به صورت فتوا و كتاب مى‏نوشتند. از زمان شيخ طوسى عليه الرحمه حالا شايد بعضى‏ها هم قبل از شيخ مسئله تفريع و بحث در فروعات و استنباط احكام مواردى را كه روايات متعرض نشده‏اند، شروع شده است. بالاخره در همه آن كتابها اين مسئله مورد تعرض واقع شده است و قديما و حديثا اجمال حكم و اجمال مسئله جاى بحث و ترديد نيست. حالا روايتش را هم مى‏خوانيم براى خاطر اينكه جهات ديگرى كه مربوط به اين مسئله است، طبعا بايد از همين روايت استفاده بشود.
    روايت خيلى هم مختصر است. در ابواب نيابت كه همان جلد هشتم وسايل است، باب سيزدهم حديث اول كه همين يك حديث هم بيشتر در اين باب ذكر نشده است. عرض كردم مشايخ ثلاثه با اسانيد مختلفشان نقل كرده‏اند عن بريد الاجلى كه از اجلا روات از امام صادق صلوات الله عليه است. ايشان نقل ميكند عن ابى عبد الله عليه السلام، قال سألته عن رجل استودعنى مالا. يك كسى مالى را پيش من وديعه گذاشت و طلب كرد كه پيش من امانت باشد. من هم پذيرفتم و هلك آن رجل. و ليس لولده يا لوُلده كه با هر دو مى‏سازد. ليس لوَلده شى‏ءٌ يا ليس لوُلده شى‏ءٌ. بچه‏هاى اين متوفى يا بچه اين متوفى اگر ولد باشد ليس له شى‏ءٌ. كه حالا اين دو تا احتمال در آن جريان دارد. ليس له شى‏ء يعنى ذاتا آدم فقيرى‏
    هست. آدم مستضعفى هست و خلاصه چيزى ندارد. اين يك احتمال كه ظاهر هم همين احتمال است. احتمال دوم اين است كه ليس لولده شى‏ء مى‏خواهد بگويد كه تركه ميت منحصرا عبارت از همين مالى است كه پيش من امانت گذاشته است و غير از اين مال، چيز ديگرى به عنوان تركه وجود ندارد كه اختصاص به آن ولد پيدا بكند يا بين وُلدش تقسيم بشود كه در حقيقت دو تا احتمال به اين صورت برمى‏گردد، ليس لولده شى‏ء ذاتا يعنى ذاتا آدم فقيرى هست و آدم نيازمندى است. يا اينكه نه، ليس بنفع اين ولد چيز ديگرى، غير از اين مالى كه پيش من امانت است. يعنى تركه ميت منحصرا همين مالى است كه پيش من امانت گذاشته است. اگر مثلا اين مال را فرضا صرف در حج بكنند ديگر دست ورثه، دست ولد نسبت به تركه اين ميت هيچ چيزى نخواهد بود، اين دو تا احتمال هست. و ليس لولده يا لوُلده شى‏ء. از آن طرف و لم يحج، حجة الاسلام. اين متوفى حجة السلام واجبش را انجام نداده است. حج براى او مستقر بوده است، دين بوده است، و اين دينش را ادا نكرده است. پيدا است آن صورتى كه موتش در همان سال اول استطاعت باشد اين خارج از اين بحث مورد روايت است. براى اينكه كسى كه مستطيع شد فرضا در اول ماه ذى حجه فوت شد، خب اين لا يجب عليه الحج. اين چون امكان برايش نداشت است حج، وجوب هم براى او نداشته است. لم يحج حجة الاسلام يعنى براى او واجب بوده است قبلا، استقرار پيدا كرده است و انجام نداده است. خب، حالا بريد مى‏پرسد كه تكليف من چيست؟ استودعنى مالا در حالى كه اين شرايط هم وجود دارد. قال امام عليه السلام بر طبق اين روايت فرمودند حجّ عنه. از ناحيه او حج انجام بده. و ما فضل فاعفوهم. اگر چيزى اضافه آمد او را اعطا كن كه اين قرينه فاعطهم قرينه بر اين است كه آن ليس لوُلده است نه ليس لوَلده.
    (تكرار فايل 226).