تبیان، دستیار زندگی
محمد حسین پیشاهنگ دلوایی به سال 1335 درخانواده‌ای مذهبی در روستای «دلویی» از توابع شهرستان گناباد چشم به جهان گشود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روحاني شهيد: محمد حسين پيشاهنگ دلويي
شهید روحانی محمد حسین پیشاهنگ دلوایی

محمد حسين پیشاهنگ دلوایی به سال 1335 درخانواده‌اي مذهبي در روستاي «دلويي» از توابع شهرستان گناباد چشم به جهان گشود

سلامي گرم و برآمده از اعماق جان بر روان مطهر لاله‌هاي سرخ شهادت؛ درودي خالصانه به لطافت روح فرشتگان بر مجاهدان و سالكان راه الله كه اقتدار سرزمين بقيه الله«عجل الله تعالي فرجه الشريف» رهين ايثار آنها است. مي‌خواهيم از كوثر زلال شهادت و فضايل اخلاقي شهيدان بهرة بيشتري ببريم و اين مجموعه، حاصل تلاش اندك و يادآور آن سرماية زوال ناپذير و برگ زريني است كه حكايت حال روحاني شهيد محمد حسن پيشاهنگ را در خويش حفظ خواهد كرد تا فردا آن را به خورشيد هديه كند. باشد كه نام و راه اين عارف شهر شهادت -چون رحمت خداوندي- و راه‌گشاي اين نسل به سوي سعادت و حيات‌بخش دل هاي مرده، چشمان نابينا و گوش‌هاي ناشنوا باشد. محمد حسين به سال 1335 درخانواده‌اي مذهبي در روستاي «دلويي» از توابع شهرستان گناباد چشم به جهان گشود. محيط خانه او را از همان دوران كودكي با اسلام، قرآن و محبت به خاندان پيامبر - عليهم‌السلام- آشنا كرد. در سن سه سالگي مادرش را از دست داد. در شش سالگي به مكتب رفت و در مدت يك‌سال روخواني قرآن را فرا گرفت. در دوران تحصيل دانش‌آموزي فعال و موفق ‌بود. در جلسات مذهبي شركت فعال داشت. به حضرت فاطمة زهرا -سلام الله عليها-، عشق و علاقة خاص و وصف ناشدني داشت و هميشه مرثيه‌هاي آن حضرت را زمزمه مي‌كرد. پس از اتمام تحصيلات اوليه در زادگاهش، به خاطر عشق و علاقه‌اي كه به اسلام داشت، وارد حوزة علمية مشهد گرديد و به فراگيري دروس حوزوي پرداخت. او از محضر آيت الله العظمي خامنه‌اي - حفظه‌الله- و شهيد هاشمي‌نژاد در جهت رشد و كمال علمي بهره‌هاي زيادي برد. پس از تكميل دروس حوزوي در مشهد مقدس، در سال 1354 عازم شهر مقدس قم شد و در آنجا فعاليت‌هاي انقلابي و ضد رژيم شاهنشاهي او اوج گرفت و همچنان به عمليات‌هاي خود ادامه داد تا اين كه در بهمن ماه1357 تحقق همة اميدها و آرزوهاي خود را در پيروزي انقلاب اسلامي مشاهده كرد. پس از پيروزي انقلاب، با عشقي پاك و الهي زندگي مشترك خود را با خانمي عفيفه و پاك‌دامن آغاز نمود در همان اوايل زندگي مشترك‌شان، جنگ تحميلي شروع شد و «محمد حسين» نيز مانند هزاران سرباز عاشق ولايت به فرمان جهاد ولي فقيه لبيك گفت و عازم جبهه‌هاي جنگ شد و در آن‌جا توفيق همرزمي با شهيد چمران را پيدا كرد. سرانجام اين سرباز فداكار امام زمان - عجل‌الله‌تعالي‌فرجه- در 21 خرداد 1360 ، در منطقه «دارخوين» به آرزوي ديرينه خود رسيد؛ شربت گواراي شهادت را نوشيد و مهمان مولايش اباعبدالله‌الحسين -عليه‌السلام- شد.

خاطرات

«دعاي‌پدر»

روزي حاج‌آقاي رحماني منبر رفته بود و از حضرت علي اكبر - عليه السلام- روضه مي‌خواند. در آن مجلس از خداوند خواستم كه به من فرزندي عطا كند كه در سن جواني و در راه خدا شهيد شود؛ كه خداوند اين فرزند را به من بخشيد. با شروع جنگ تحميلي به جبهه جنگ اعزام شد و در سن 25 سالگي به شهادت ‌رسيد. «به نقل از پدر شهيد»

«امانت آقا»

قبل از انقلاب كه ايشان در مدرسة «ميرزا جعفر» درس مي‌خوانند، يك روز مرا به خانة حضرت آيت‌الله‌خامنه‌اي - حفظ‌الله- كه در آن زمان آقا نوجوان بودند، فرستاد تا يك امانتي را از ايشان بگيرم. درب منزل آقا را زدم، پدر ايشان درب منزل را باز كردند و گفتند: بفرماييد، گفتم: با حاج آقاسيد علي كار دارم. آقا بيرون آمدند. پس از عرض سلام گفتم: داداشم پيشاهنگ كه الآن در مدرسة ميرزا جعفر است، مرا فرستاده كه امانتي را از شما بگيرم. گفتند: نشاني را بده. گفتم: به من نشاني نداده‌اند؛ برگشتم نشاني را پرسيده؛ دوباره خدمت آقا رسيدم. گفتم: نشاني نان سنگك است؛ بعد ايشان يك دستمال به من دادند و گفتند:«به كسي نگو كه از كجا مي‌آيي بعدها فهميدم كه آن رسالة امام خميني(رحمه الله عليه) بوده است. «به نقل از برادر شهيد»