تبیان، دستیار زندگی
ری این‏جانب ابوالفضل خوانسارى در سال 1336 قمرى (1296ش.) در محلّه بیدآباد اصفهان چشم به جهان گشودم.پدرم (حاج شیخ احمد خوانسارى) - متولد خوانسار و متوفّاى سال 1346 قمرى - سال‏هاى متمادى در حوزه علمیّه مقدّس نجف اشرف از محضر ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرحوم آیة الله العظمی اقای حاج شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری

این‏جانب ابوالفضل خوانسارى در سال 1336 قمرى (1296ش.) در محلّه بیدآباد اصفهان چشم به جهان گشودم.
پدرم (حاج شیخ احمد خوانسارى) - متولد خوانسار و متوفّاى سال 1346 قمرى - سال‏هاى متمادى در حوزه علمیّه مقدّس نجف اشرف از محضر آیةاللّه آخوند خراسانى و علّامه شیخ حسن مامقانى كسب فیض كرد. او در اصفهان نیز از محضر آیةاللّه میرزا محمد هاشم چهارسوقى - برادر مرحوم آیةاللّه میرزا محمد باقر چهار سوقى صاحب روضات الجنّات - استفاده علمى كرد.
وى از عالمان بزرگ خوانسار و اصفهان در عصر خود بود و ضمن تدریس علوم دینى به ارشاد و هدایت مردم نیز مشغول بود.
آن‏چه از ایشان به یادگار مانده كتاب لسان‏الصّدق در مواعظ و نصایح است كه به چاپ رسیده و مورد مطالعه اهل ذوق و عرفان است.
پدر او شیخ محمد حسین خوانسارى نیز از عالمان خوانسار بود. وى نیز كتاب خطّى بسیار مفصّل و بزرگى - حدود یك‏هزار صفحه - به نام جواهرالكلام را نگاشته كه شامل مواعظ و نصایح و وصایا و شرح زندگى اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. گفتنى است او طبعى روان در شعرسرایى داشت و از او حدود ده هزار بیت شعر به جا مانده است.
دو نسخه خطّى از این كتاب بسیار نفیس در كتاب‏خانه این‏جانب موجود است.
شیخ محمد حسین پس از تحصیل در حوزه علمیّه اصفهان به خوانسار مهاجرت كرد و تا پایان عمر به ارشاد و هدایت مردم آن سامان مشغول بود.مقبره وى و فرزند او مرحوم حاج شیخ احمد خوانسارى (پدرم) در محلّه باباسلطان خوانسار قرار دارد. شیخ محمد حسین خوانسارى فرزند ملّا عبد اللّه از روحانیون مورد اعتماد مردم خوانسار بود و در سال 1301 قمرى وفات یافت.
اساتید
در یازده سالگى پس از فوت پدرم در اصفهان تحت تكفّل جدّ مادرى‏ام (شیخ ابو تراب كلار دشتى مازندرانى) قرار گرفتم و پس از آن در حوزه علمیّه اصفهان از استادان زیر كسب فیض نمودم:
1.آیةاللّه شیخ هبه اللّه هرندى، 2.آیةاللّه سیّد احمد مقدّس، 3.عارف نامى، حاج میرزا على آقا شیرازى، كه نهج البلاغه را در كنار سایر دروس حوزوى تدریس مى‏نمود، 4.آیةاللّه شیخ احمد فیّاض، 5.آیةاللّه شیخ محمد حسن نجف آبادى.
پس از آن در هیجده سالگى (1314ش) به نجف اشرف مهاجرت كردم. آن زمان دوران بالندگى و شكوفایى حوزه علمیّه نجف بود.
در حوزه علمیّه نجف لحظه‏اى از كسب فیض از محضر اساتید و بزرگان غفلت نورزیدم و ضمن تحصیل به تدریس نیز مى‏پرداختم و حتى در ایّام تعطیل، مثل ماه مبارك رمضان و دیگر ایّام حدّاكثر استفاده را مى‏كردم. در ایّام ماه مبارك رمضان در بیش از هفت حوزه درسى شركت مى‏نمودم و این علاوه بر اوقاتى بود كه به مطالعه و نوشتن مى‏پرداختم.
در مدّت بیش از شانزده سال اقامت در نجف اشرف از حوزه درسى اساتید زیادى بهره بردم؛ این اساتید و دروس تدریسى آن‏ها عبارت‏اند از:


1.آیةاللّه میرزا محمدباقرزنجانى(كفایه)، 2.آیةاللّه شیخ صدرآباد كوبه‏اى (كتاب‏هاى منظومه سبزوارى و شوارق الالهام)، 3.آیةاللّه حاج میرزا على آقا قاضى (اخلاق و عرفان)، 4.آیةاللّه العظمى حاج سیّد ابوالحسن اصفهانى(مدیسه‏اى) (خارج فقه)، 5.آیةاللّه آقا ضیاء الدّین عراقى (خارج اصول)، 6.آیةاللّه العظمى سیّدابوالقاسم خوئى (رسائل، مكاسب، كفایه و خارج فقه و اصول)، 7.آیةاللّه‏العظمى شیخ محمد حسین غروى اصفهانى (كمپانى) شاعر نام‏دار، فیلسوف، عارف نامى، فقیه بزرگوار و اصولى بزرگ (خارج اصول و فقه)، 8.آیةاللّه‏العظمى شیخ محمد على كاظمینى (خارج فقه و اصول)، 9.آیةاللّه‏العظمى سیّد عبدالهادى شیرازى(خارج فقه)، 10.آیةاللّه العظمى سیّد جمال الدّین گلپایگانى (خارج فقه و اخلاق)، 11.آیةاللّه العظمى شیخ موسى خوانسارى (خارج فقه و اصول)، 12.آیةاللّه العظمى سیّد محسن حكیم (خارج فقه)، 13.آیةاللّه‏العظمى سیّد محمود شاهرودى (خارج اصول).
در طول مدّتى كه نجف اشرف سكونت داشتم، بیش از بیست بار پیاده به كربلاى معلّا رفتم. گفتنى است در یكى از این سفرهاى زیارتى، با حضرت آیةاللّه‏العظمى سیّد ابوالقاسم خوئى كه تنها سفر پیاده‏شان را انجام مى‏داد، همراه بودم و نیز در دو سفر دیگر با شهید آیةاللّه شمس آبادى هم‏سفر بودم.ا
جازاتدر طول اقامت در نجف موفّق به دریافت اجازات
ى از عالمان این حوزه شدم كه عبارت‏اند از:1. در 25 سالگى موفّق به دریافت اجازه اجتهاد و نقل روایت از رئیس حوزه علمیّه وقت نجف، حضرت آیةاللّه العظمى سیّد ابوالحسن اصفهانى(مدیسه‏اى) شدم.
2. اجازه اجتهاد از آیةاللّه العظمى آقا ضیاء الدّین عراقى.
3. اجازه روایتى از مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى بنا به پیشنهاد خود آن مرحوم.
4. اجازه از آیةاللّه العظمى سیّد عبدالهادى شیرازى.
بازگشت به ایران
سرانجام پس از شانزده سال سكونت در حوزه علمیّه نجف اشرف بر اثر بیمارى به ناچار به ایران بازگشتم و حدود یك سال در بیمارستان نیاوران تهران بسترى گردیدم. پس از بهبودى در سال 1371 قمرى (1330 ش) در حوزه علمیّه قم رحل اقامت افكندم.
در طول اقامت در شهر قم درس‏هاى زیر را تدریس كردم:
1. یك دوره درس خارج از ابتداى بحث طهارت تا اواخر بحث حج،
2. یك دوره درس خارج مكاسب،
3. دو دوره كتاب صلات،
4. حكمت منظومه ملّا هادى سبزوارى،
5. در مدّت اقامت در اراك نیز مباحث تیمّم، صلات، زكات، خمس و حج را تدریس كردم.
در زمان حیات زعیم عالى‏قدر و رئیس حوزه علمیّه قم، حضرت آیةاللّه العظمى بروجردى نیز در حوزه بحث و تدریس ایشان شركت مى‏كردم.
فعّالیّت‏هاى سیاسىپ
س از رحلت مرجع بزرگ حضرت آیةاللّه العظمى بروجردى(ره) رژیم پهلوى ضدّیّت خود را با قوانین اسلام بار دیگر آغاز كرد. در سال 1341شمسى نداى حقّ‏طلبانه احیاگر دین، حضرت امام خمینى علیه اقدامات حكومتِ وقت آغاز گردید و این‏جانب نیز از نخستین كسانى بودم كه به حمایت از رهبرىِ این نهضت عظیم‏الهى پرداختم و از بنیان‏گذاران جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم و اوّلین امضاكنندگان اطلاعیه این جامعه علیه حكومت طاغوت بودم و گاهى خود نیز اطلاعیه‏هایى منتشر مى‏كردم كه یكى از آن‏ها اطلاعیه‏اى علیه دارالتّرویج بود كه به دستور حكومت وقت و به‏دست یكى از سرسپردگان آن تأسیس شد.
بارزترین اطلاعیه جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم، اطلاعیه خلع شاه از حكومت بود كه از امضا كنندگان آن بودم.
در كتاب بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى، تعدادى از اطلاعیه‏هاى این‏جانب كه به اتّفاق جمعى از اساتید و علماى حوزه علمیّه قم منتشر نمودم، درج شده است.
بعد از پیروزى انقلاب اسلامى (تابستان 1358ش) به پیشنهاد شخصیّت‏هاى مختلف و در خواست اهالى متدیّن استان مركزى و روحانیون آن خطّه و به امر حضرت‏امام(ره) به‏عنوان نماینده امام در استان مركزى و امام‏جمعه اراك برگزیده شدم.
فعّالیّت‏هاى این‏جانب در مدّت سیزده سال اقامت در اراك به این شرح است:
1. تعمیر و احیاى قسمتى از مدرسه علمیّه سپهدارى اراك كه امام امت(ره) در اوان جوانى مدّتى در آن سكونت داشت.
2. تأسیس و احیاى مدرسه علمیّه مهدیّه.
3. ساختن‏مصلّاى بیت‏المقدّس اراك در زمینى به مساحت چهار هكتار و زیربناى بیش از نُه‏هزار متر مربع با امكاناتى مانند وضوخانه و دیگر ساختمان‏هاى مورد نیاز.
گفتنى است ساختن این بناى باشكوه كه در نوع خود در ایران بى‏نظیر است، حدود سیزده سال به طول انجامید.
در این محلّ علاوه بر اقامه نماز جمعه، هر ساله در ایّام تاسوعا و عاشوراى حسینى نیز مراسم سینه‏زنى، زنجیرزنى و عزادارى حضرت اباعبداللّه الحسین(ع) برگزار مى‏شود و از سال 1364شمسى تاكنون هر ساله روزهاى تاسوعا و عاشورا نماز ظهر و عصرِ هیئت‏هاى عزادارى در این محلّ به جماعت اقامه مى‏شود.
4. احداث مسجد قدس.
5. تأسیس یك بیمارستان.
با توجّه به شرایط جسمى نامساعد پس از سیزده سال اقامت در اراك، سرانجام در سال 1371شمسى بار دیگر به قم آمدم و به تدریس فقه و اصولِ علوم آل محمد - صلوات اللّه و سلامه علیه - مشغولم.
تألیفات
آثار مكتوب این‏جانب عبارت‏اند از:1.حاشیه بر كفایة الاصول؛[1] 2.حاشیه بر عروة الوثقى؛ 3.حاشیه بر مكاسب؛ 4.جوهر النّضید فى‏شرح فروع التقلید من كتاب المستطاب العروةالوثقى؛ 5.قاعده فراغ و تجاوز و اصالة الصّحه؛ 6.رساله عملیّه.
__________
______________________________1 . بعد از نوشتن حاشیه بركفایة الاصول، آن را به مرحوم حضرت آیةاللّه العظمى خوئى عرضه داشتم. ایشان پس از مطالعه و دقّت در آن، فرمود: من قصد داشتم حاشیه‏اى بر كفایه بنویسم، ولى آن‏چه شما نوشته‏اید كافى است و از نوشتن حاشیه بر كفایه منصرف شد.