• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

 

گروهى از آنها افرادى هستند كه از دانش بهره اى ندارند, و از كتاب خداجز يك مشت خيالات و آرزوها نمى دانند, و تنها به پندارهايشان دل بسته اند ومنهم اميون لايعلمون الكتاب الا امانى وان هم الا يظنون

نقشه هاى يهود براى استثمار عوام !.

در تعقيب آيات گذشته پيرامون خلافكاريهاى يهود, آيات موردبحث ,جمعيت آنها را به دو گروه مشخص تقسيم مى كند, «عوام » و «دانشمندان حيله گر»مى گويد: «گروهى از آنها افرادى هستند كه از دانش بهره اى ندارند, و از كتاب خداجز يك مشت خيالات و آرزوها نمى دانند, و تنها به پندارهايشان دل بسته اند»(ومنهم اميون لايعلمون الكتاب الا امانى وان هم الا يظنون ).

واى بر آنها كه مطالب خود را به دست خود مى نويسند, و بعد مى گويند اينها از سوى خداست وهـدفشان اين است كه با اين كار, بهاى كمى به دست آورند واى بر آنـها از آنچه با دست خود مى نويسند وواى بر آنها از آنچه با اين خيانتها به دست مى آورند فويل للذين يكتبون الكتاب بايديهم ثم يقولون هذا من عنداللّه ليشتروا به ثمناقليلا فويل لهم مما كتبت ايديهم و ويل لهم مما يكسبون دسـتـه اى ديـگـر از دانشمندان آنها بودند كه حقايق را به سود خودتحريف مى كردند چنانكه قرآن مى گويد: «واى بر آنها كه مطالب خود را به دست خود مى نويسند, و بعد مى گويند اينها از سوى خداست » (فويل للذين يكتبون الكتاب بايديهم ثم يقولون هذا من عنداللّه ).«وهـدفشان اين است كه با اين كار, بهاى كمى به دست آورند» (ليشتروا به ثمناقليلا ) «واى بر آنـها از آنچه با دست خود مى نويسند» (فويل لهم مما كتبت ايديهم ) «وواى بر آنها از آنچه با اين خيانتها به دست مى آورند» (و ويل لهم مما يكسبون ).از جمله هاى اخير اين آيه بخوبى استفاده مى شود كه آنها هم وسيله نامقدسى داشتند, و هم نتيجه نادرستى مى گرفتند.

آنها گـفـتـنـد: هرگز آتش دوزخ , جز چند روزى به مانخواهد رسيد بگو آيا پيمانى نزد خدا بسته ايد كه هرگز خداوند از پيمانش تخلف نخواهدكرد يا اين كه چيزى را بـه خـدا نـسـبـت مى دهيد كه نمى دانيد وقالوا لن تمسنا النار الا اياما معدودة قل اتخذتم عنداللّه عهدا فلن يخلف اللّه عهده ام تقولون على اللّه ما لا تعلمون

بلندپروازى و ادعاهاى توخالى !.

قـرآن در ايـنـجـا به يكى از گفته هاى بى اساس يهود كه آنان را به خود مغرورساخته و سرچشمه قـسـمـتى از انحرافات آنها شده بود اشاره كرده و به آن پاسخ ‌مى گويد, نخست مى فرمايد: «آنها گـفـتـنـد: هرگز آتش دوزخ , جز چند روزى به مانخواهد رسيد» (وقالوا لن تمسنا النار الا اياما معدودة ).«بگو آيا پيمانى نزد خدا بسته ايد كه هرگز خداوند از پيمانش تخلف نخواهدكرد يا اين كه چيزى را بـه خـدا نـسـبـت مى دهيد كه نمى دانيد»؟! (قل اتخذتم عنداللّه عهدا فلن يخلف اللّه عهده ام تقولون على اللّه ما لا تعلمون ).اعـتـقاد به برترى نژادى ملت يهود, و اين كه آنها تافته اى جدا بافته اند, وگنهكارانشان فقط چند روزى كيفر و مجازات مى بينند سپس بهشت الهى براى ابددر اختيار آنان است اين امتيازطلبى با هـيـچ منطقى سازگار نيست به هر حال آيه فوق , اين پندار غلط را ابطال مى كند و مى گويد اين گفتار شما از دو حال خارج نيست : يا بايد عهد و پيمان خاصى از خدا در اين زمينه گرفته باشيد ـكه نگرفته ايدـو يا دروغ و تهمت به خدا مى بنديد!.

آرى ! كسانى كه تحصيل گناه كنند و آثار گناه سراسروجودشان را بپوشاند آنها اهل دوزخند, و هـمـيشه در آن خواهند بود بلى من كسب سيئة واحاطت به خطيئته فاولئك اصحاب النارهم فيها خالدون در اين آيه يك قانون كلى و عمومى را كه از هر نظر منطقى است بيان مى كند مى گويد: «آرى ! كسانى كه تحصيل گناه كنند و آثار گناه سراسروجودشان را بپوشاند آنها اهل دوزخند, و هـمـيشه در آن خواهند بود» (بلى من كسب سيئة واحاطت به خطيئته فاولئك اصحاب النارهم فيها خالدون ).مـفـهـوم احـاطه گناه اين است كه انسان آن قدر در گناه فرو رود كه زندانى براى خود بسازد, زندانى كه منافذ آن بسته باشد.

كسانى كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند آنها اصحاب بهشتند و جاودانه در آن خواهند بود والذين آمنوا وعملواالصالحات اولئك اصحاب الجنة هم فيها خالدون و اما در مورد مؤمنان پرهيزگار, نيز يك قانون كلى و همگانى وجود دارد چنانكه قرآن مـى گويد: «كسانى كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند آنها اصحاب بهشتند و جاودانه در آن خواهند بود» (والذين آمنوا وعملواالصالحات اولئك اصحاب الجنة هم فيها خالدون ).  

نژادپرستى يهودـ.

از اين آيات استفاده مى شود كه روح تبعيض نژادى يهود كه امروز نيز در دنياسرچشمه بدبختيهاى فـراوان شـده , از آن زمـان در يـهـود بـوده اسـت , و امتيازات موهومى براى نژاد بنى اسرائيل قائل بـوده اند, و متاسفانه بعد از گذشتن هزاران سال هنوز هم آن روحيه بر آنها حاكم است , و در واقع منشا پيدايش كشور غاصب اسرائيل نيز همين روح نژادپرستى است .

بـه يـاد آوريـد زمـانـى را كـه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم جز اللّه (خـداونـديـگانه ) را پرستش نكنيد و نسبت به پدر و مادر نيكى كنيد نـسـبـت بـه خـويـشـاوندان و يتيمان و مستمندان نيز به نيكى رفتار نماييد و با سخنان نيكو با مردم سخن گوييد نماز را برپا داريد ر اداى زكات و حق محرومان , كوتاهى روا مداريد امـا شـمـا جز گروه اندكى سرپيچى كرديد, و از وفاى به پيمان خود,روى گردان شديد واذ اخذنا ميثاق بنى اسرآئيل لا تعبدون الا اللّه وبالوالدين احسانا وذى القربى واليتامى والمساكين وقولوا للناس حسنا واقيمواالصلوة وآتوا الزكوة ثم توليتم الا قليلا منكم وانـتم معرضون

پيمان شكنان !.

در آيـات گذشته نامى از پيمان بنى اسرائيل به ميان آمد در اينجا, قرآن مجيديهود را شديدا مورد سـرزنش قرار مى دهد كه چرا اين پيمانها را شكستند؟ و آنها رادر برابر اين نقض پيمان به رسوايى در اين جهان و كيفر شديد در آن جهان تهديدمى كند.در پـيـمان بنى اسرائيل اين مطالب آمده است :

 1ـ توحيد و پرستش خداونديگانه , چنانكه نخستين جـمـلـه آيـه مـى گـويـد: «بـه يـاد آوريـد زمـانـى را كـه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم جز اللّه (خـداونـديـگانه ) را پرستش نكنيد» و در برابر هيچ بتى سر تعظيم فرود نياوريد (واذ اخذنا ميثاق بنى اسرآئيل لا تعبدون الا اللّه ).2ـ «و نسبت به پدر و مادر نيكى كنيد» (وبالوالدين احسانا).3ـ «نـسـبـت بـه خـويـشـاوندان و يتيمان و مستمندان نيز به نيكى رفتار نماييد»(وذى القربى واليتامى والمساكين ).4ـ «و با سخنان نيكو با مردم سخن گوييد» (وقولوا للناس حسنا).5ـ «نماز را برپا داريد» و در همه حال به خدا توجه داشته باشيد (واقيمواالصلوة ).6ـ «در اداى زكات و حق محرومان , كوتاهى روا مداريد» (وآتوا الزكوة ).«امـا شـمـا جز گروه اندكى سرپيچى كرديد, و از وفاى به پيمان خود,روى گردان شديد» (ثم توليتم الا قليلا منكم وانـتم معرضون ).

هنگامى كه از شما پيمان گرفتيم خون يكديگر را نريزيد يكديگر را از خانه ها و كاشانه هاى خود بيرون نكنيد شما به همه اين مواد اقرار كرديد و بر اين پيمان گواه بوديد واذ اخذنا ميثاقكم لا تسفكون دمائكم ولا تخرجون انـفسكم من دياركم ثم اقررتم وانـتم تشهدون هـفـت : و به ياد آريد «هنگامى كه از شما پيمان گرفتيم خون يكديگر را نريزيد» (واذ اخذنا ميثاقكم لا تسفكون دمائكم ).8ـ «يكديگر را از خانه ها و كاشانه هاى خود بيرون نكنيد» (ولا تخرجون انـفسكم من دياركم ).9ـ چـنانچه كسى در ضمن جنگ از شما اسير شد, همه براى آزادى او كمك كنيد, فديه دهيد و او را آزاد سـازيـد (اين ماده از پيمان از جمله افتؤمنون ببعض الكتاب وتكفرون ببعض كه بعدا خواهد آمد استفاده مى شود).«شما به همه اين مواد اقرار كرديد و بر اين پيمان گواه بوديد» (ثم اقررتم وانـتم تشهدون ).

شماهمانها بوديد كه يـكـديگر را به قتل مى رسانديد و جمعى از خود را از سرزمينشان آواره مى كرديد و در انـجـام ايـن گناه و تجاوز به يكديگر كمك مى كنيد ولى در اين ميان هنگامى كه بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما بيايندفديه مى دهيد و آنها را آزاد مى سازيد آيا به بعضى از دستورات كتاب الهى ايمان مى آوريد ونسبت به بعضى كافر مى شويد جـزاى كـسـى از شـما كه چنين تبعيضى را در مورد احكام الهى روا دارد چيزى جز رسوايى در زندگى اين دنيا نخواهد بود و در روز رستاخيز به اشد عذاب باز مى گردند و خداوند از اعمال شما غافل نيست ثم انـتم هؤلا تقتلون انـفسكم وتخرجون فريقا منكم من ديارهم تظاهرون عليهم بالا ثم والعدوان وان ياتوكم اسارى تفادوهم افتؤمنون ببعض الكتاب وتكفرون ببعض فما جزآ من يفعل ذلك منكم الا خزى فى الحيوة الدنيا ويوم القيمة يردون الى اشدالعذاب ومااللّه بغافل عما تعملون ولـى شـمـا بسيارى از مواد اين ميثاق الهى را زير پا گذاشتيد «شماهمانها بوديد كه يـكـديگر را به قتل مى رسانديد و جمعى از خود را از سرزمينشان آواره مى كرديد» (ثم انـتم هؤلا تقتلون انـفسكم وتخرجون فريقا منكم من ديارهم ).«و در انـجـام ايـن گناه و تجاوز به يكديگر كمك مى كنيد» (تظاهرون عليهم بالا ثم والعدوان ) اينها همه بر ضد پيمانى بود كه با خدا بسته بوديد.«ولى در اين ميان هنگامى كه بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما بيايندفديه مى دهيد و آنها را آزاد مى سازيد» (وان ياتوكم اسارى تفادوهم ).در حـالى كه بيرون ساختن آنها از خانه و كاشانه شان از آغاز بر شما حرام بود»(وهو محرم عليكم اخراجهم ).و عـجـب ايـن كـه شـمـا در دادن فـدا و آزاد ساختن اسيران به حكم تورات وپيمان الهى استناد مى كنيد «آيا به بعضى از دستورات كتاب الهى ايمان مى آوريد ونسبت به بعضى كافر مى شويد»؟! (افتؤمنون ببعض الكتاب وتكفرون ببعض ).«جـزاى كـسـى از شـما كه چنين تبعيضى را در مورد احكام الهى روا دارد چيزى جز رسوايى در زندگى اين دنيا نخواهد بود» (فما جزآ من يفعل ذلك منكم الا خزى فى الحيوة الدنيا).«و در روز رستاخيز به اشد عذاب باز مى گردند» (ويوم القيمة يردون الى اشدالعذاب ).«و خداوند از اعمال شما غافل نيست » (ومااللّه بغافل عما تعملون ).و همه آن را دقيقا احصا كرده و بر طبق آن شما را در دادگاه عدل خودمحاكمه مى كند.

آنها كسانى هستند كه زندگى دنيا را به قيمت از دست دادن آخرت خريدارى كردند عذاب آنها تخفيف داده نمى شود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد اولئك الذين اشتروالحيوة الدنيا بالا خرة فلا يخفف عنهم العذاب ولاهم ينصرون ايـن آيه در حقيقت انگيزه اصلى اين اعمال ضد و نقيض را بيان كرده مى گويد: «آنها كسانى هستند كه زندگى دنيا را به قيمت از دست دادن آخرت خريدارى كردند» (اولئك الذين اشتروالحيوة الدنيا بالا خرة ).و به همين دليل «عذاب آنها تخفيف داده نمى شود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد» (فلا يخفف عنهم العذاب ولاهم ينصرون ).  

ما به موسى كتاب آسمانى (تورات ) داديم و بـعـد از او پيامبرانى پشت سر يكديگر فرستاديم و بـه عـيـسـى بـن مريم دلايل روشن داديم , و او را به وسيله روح القدس تاييدنموديم ولـى آيـا اين پيامبران بزرگ با اين برنامه هاى سازنده , هر كدام مطلبى برخلاف هواى نفس شما آورد, در بـرابـر او اسـتـكـبار نموديد و زير بار فرمانش نرفتيد گروهى از آنها راتكذيب كرديد و گروهى را به قتل رسانديد ولقد آتيناموسى الكتاب وقفينا من بعده بالرسل وآتينا عيسى بن مريم البينات وايدناه بروح القدس افكلما جكم رسول بما لاتهوى انـفسكم استكبرتم ففريقا كذبتم وفريقا تقتلون

دلهايى كه در غلاف است !.

بـاز روى سخن در اين آيه و آيه بعد به بنى اسرائيل است , هر چند مفاهيم ومعيارهاى آن عموميت دارد و همگان را در بر مى گيرد.نخست مى گويد «ما به موسى كتاب آسمانى (تورات ) داديم » (ولقد آتيناموسى الكتاب ).«و بـعـد از او پيامبرانى پشت سر يكديگر فرستاديم » (وقفينا من بعده بالرسل )پيامبرانى همچون داود و سليمان و يوشع و زكريا و يحيى و.«و بـه عـيـسـى بـن مريم دلايل روشن داديم , و او را به وسيله روح القدس تاييدنموديم » (وآتينا عيسى بن مريم البينات وايدناه بروح القدس ).«ولـى آيـا اين پيامبران بزرگ با اين برنامه هاى سازنده , هر كدام مطلبى برخلاف هواى نفس شما آورد, در بـرابـر او اسـتـكـبار نموديد و زير بار فرمانش نرفتيد»؟!(افكلما جكم رسول بما لاتهوى انـفسكم استكبرتم ).ايـن حـاكـمـيت هوى و هوس بر شما آن چنان شديد بود كه : «گروهى از آنها راتكذيب كرديد و گروهى را به قتل رسانديد» (ففريقا كذبتم وفريقا تقتلون ).اگـر تكذيب شما مؤثر مى افتاد و منظورتان عملى مى شد شايد به همان اكتفامى كرديد و اگر نه دست به خون پيامبران الهى آغشته مى ساختيد!.

روح القدس چيست ؟.

مفسران در باره روح القدس , تفسيرهاى گوناگونى دارند:1ـ برخى گفته اند منظور جبرئيل است , بنابراين معنى آيه فوق چنين خواهدبود «خداوند عيسى را به وسيله جبرئيل كمك و تاييد كرد».امـا جـبرئيل را روح القدس مى گويند به خاطر اين كه جنبه روحانيت درفرشتگان مساله روشنى اسـت و اطـلاق كلمه «روح » بر آنها كاملا صحيح است , واضافه كردن آن به «القدس » اشاره به پاكى و قداست فوق العاده اين فرشته است .2ـ بـعضى ديگر معتقدند «روح القدس » همان نيروى غيبى است كه عيسى (ع )را تاييد مى كرد, و با همان نيروى مرموز الهى مردگان را به فرمان خدا زنده مى نمود.

آنها در برابر دعوت انبيا ـيا دعوت توـ ازروى استهزا گفتند: دلهاى ما در غلاف است خداوند آنها را به خاطر كفرشان لعنت كرده و ازرحمت خويش دور سـاخـتـه اسـت (بـه همين دليل چيزى درك نمى كنند) و كمترايمان مى آورند وقالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفرهم فقليلا ما يؤمنون اين آيه مى گويد: «آنها در برابر دعوت انبيا ـيا دعوت توـ ازروى استهزا گفتند: دلهاى ما در غلاف است » و ما از اين سخنان چيزى درك نمى كنيم (وقالوا قلوبنا غلف ).آرى ! هـمـيـن طـور اسـت , «خداوند آنها را به خاطر كفرشان لعنت كرده و ازرحمت خويش دور سـاخـتـه اسـت (بـه همين دليل چيزى درك نمى كنند) و كمترايمان مى آورند» (بل لعنهم اللّه بكفرهم فقليلا ما يؤمنون ).آيه فوق بيانگر اين واقعيت است كه انسان بر اثر پيروى از هوسهاى سركش آن چنان از درگاه خدا رانده مى شود و بر قلب او پرده ها مى افتد كه حقيقت كمتر به آن راه مى يابد.  

دلهاى بى خبر و مستور!.

يهود در مدينه در برابر تبليغات رسول اكرم (ص ) ايستادگى به خرج مى دادند,و از پذيرفتن دعوت او امـتـنـاع مـى ورزيـدنـد, هر زمانى بهانه اى براى شانه خالى كردن از زير بار دعوت پيامبر(ص ) مى تراشيدند كه در آيه فوق به يكى از سخنان آنها اشاره شده است .آنها مى گفتند دلهاى ما در حجاب و غلاف است و آنچه بر ما مى خوانى مانمى فهميم !.

مسلما آنها اين گفته را از روى استهزا و سخريه مى گفتند, اما قرآن مى فرمايد: مطلب همان است كه آنها مى گويند, زيرا به واسطه كفر و نفاق دلهاى آنهادر حجابهايى از ظلمت و گناه و كفر قرار گرفته و خداوند آنها را از رحمت خود دورداشته است , و به همين دليل بسيار كم ايمان مى آورند.

ولى هنگامى كه از طرف خداوند كتابى (قرآن ) به آنها رسيدكه موافق نشانه هايى بود كه يهود با خود داشتند با اين كه پيش از اين جريان خود رابه ظهور اين پيامبر(ص ) نويد مى دادند و با ظهور ايـن پـيامبر(ص ) اميد فتح بردشمنان داشتند آرى ! هنگامى كه اين كتاب و پيامبرى را كه از قبل شـنـاخـتـه بودند,نزدشان آمد نسبت به او كافر شدند لعنت خداوند بر كافران باد ولما جئهم كتاب من عنداللّه مصدق لما معهم وكانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا فلما جاهم ما عرفوا كفروا به فلعنة اللّه على الكافرين

آيـه 89 و 90ـ شـان نـزول : از امـام صادق (ع ) ذيل اين دو آيه چنين نقل شده كه : يهود در كتابهاى خـويـش ديـده بودند هجرتگاه پيامبراسلام بين كوه «عير» و كوه «احد» (دو كوه در دو طرف مـديـنـه ) خـواهـد بـود, يهود از سرزمين خويش بيرون آمدند و در جستجوى سرزمين مهاجرت رسـول اكـرم (ص ) پـرداخـتند, در اين ميان به كوهى به نام «حداد» رسيدند, گفتند: «حداد» هـمـان «احـد» اسـت در همانجا متفرق شدند و هر گروهى در جايى مسكن گزيدند بعضى در سرزمين «تيما» و بعضى ديگردر «فدك » و عده اى در «خيبر».

آنان كه در «تيما» بودند ميل ديدار برادران خويش نمودند, در اين اثنا عربى عبور مى كرد مركبى را از او كرايه كردند, وى گفت من شما را از ميان كوه «عير» و«احد» خواهم برد, به او گفتند: هنگامى كه بين اين دو كوه رسيدى مارا آگاه نما.

مرد عرب هنگامى كه به سرزمين مدينه رسيد اعلام كرد كه اينجا همان سرزمين است كه بين دو كـوه عـيـر و احد قرار گرفته است , سپس اشاره كرد و گفت اين عير است و آن هم احد, يهود از مـركـب پـيـاده شـدنـد و گفتند: ما به مقصودرسيديم ديگر احتياج به مركب تو نيست , و هر جا مى خواهى برو.

آنـهـا در سـرزمين مدينه ماندند و اموال فراوانى كسب نمودند اين خبر به سلطانى به نام «تبع » رسـيد با آنها جنگيد, يهود در قلعه هاى خويش متحصن شدند,وى آنها را محاصره كرد و سپس به آنها امان داد, آنها به نزد سلطان آمدند تبع گفت :من اين سرزمين را پسنديده ام و در اين سرزمين خواهم ماند, در پاسخ وى گفتند:اين چنين نخواهد شد, زيرا اين سرزمين هجرتگاه پيامبرى است كه جز او كسى نمى تواند به عنوان رياست در اين سرزمين بماند.

تبع گفت : بنابراين , من از خاندان خويش كسانى را در اينجا قرار خواهم دادتا آن زمانى كه پيامبر موعود بيايد وى را يارى نمايند, لذا او دو قبيله معروف اوس وخزرج را در آن مكان ساكن نمود.ايـن دو قبيله هنگامى كه جمعيت فراوانى پيدا كردند به اموال يهود تجاوزنمودند, يهوديان به آنها مى گفتند هنگامى كه محمد(ص ) مبعوث گردد شما را ازسرزمين ما بيرون خواهد كرد!.

هنگامى كه محمد(ص ) مبعوث شد, اوس و خزرج كه به نام انصار معروف شدند به او ايمان آوردند و يهود وى را انكار نمودند اين است معنى آيه «وكانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا».

تـفـسـيـر: خـود مـبـلـغ بـوده خـود كـافر شدند! يهود با عشق و علاقه مخصوصى براى ايمان به رسـولـخـدا(ص ) در سرزمين مدينه سكنى گزيده بودند و با بى صبرى درانتظار ظهورش بودند «ولى هنگامى كه از طرف خداوند كتابى (قرآن ) به آنها رسيدكه موافق نشانه هايى بود كه يهود با خود داشتند با اين كه پيش از اين جريان خود رابه ظهور اين پيامبر(ص ) نويد مى دادند و با ظهور ايـن پـيامبر(ص ) اميد فتح بردشمنان داشتند آرى ! هنگامى كه اين كتاب و پيامبرى را كه از قبل شـنـاخـتـه بودند,نزدشان آمد نسبت به او كافر شدند» (ولما جئهم كتاب من عنداللّه مصدق لما معهم وكانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا فلما جاهم ما عرفوا كفروا به ).

«لعنت خداوند بر كافران باد» (فلعنة اللّه على الكافرين ).آرى ! گـاه انـسـان عـاشقانه به دنبال حقيقتى مى دود, ولى هنگامى كه به آن رسيدو آن را مخالف منافع شخصى خود ديد بر اثر هوى پرستى به آن پشت پا مى زند.

آنها دربرابر چه بهاى بدى خودرافروختند آنـها به آنچه خداوند نازل كرده بود به خاطر حسد كافر شدند, و معترض بودند چرا خداوند آيات خـود را بر هر كس از بندگان خود بخواهد به فضل خويش نازل مى كند لذا شعله هاى خشم خداوند يكى پس از ديگرى آنها را فرو گرفت و براى كافران مجازات خواركننده اى است بئس مااشتروا به انـفسهم ان يكفروا بم انـزل اللّه بغيا ان ينزل اللّه من فضله على من يش من عباده فبؤا بغضب على غضب وللكافرين عذاب مهين امـا در حقيقت يهود معامله زيان آورى انجام داده اند, لذا قرآن مى گويد: «آنها دربرابر چه بهاى بدى خودرافروختند»؟ (بئس مااشتروا به انـفسهم ).«آنـها به آنچه خداوند نازل كرده بود به خاطر حسد كافر شدند, و معترض بودند چرا خداوند آيات خـود را بر هر كس از بندگان خود بخواهد به فضل خويش نازل مى كند» (ان يكفروا بم انـزل اللّه بغيا ان ينزل اللّه من فضله على من يش من عباده ).و در پايان آيه مى گويد: «لذا شعله هاى خشم خداوند يكى پس از ديگرى آنها را فرو گرفت و براى كافران مجازات خواركننده اى است » (فبؤا بغضب على غضب وللكافرين عذاب مهين ).  

هنگامى كه به آنها گفته شود به آنچه خداوندنازل فرموده ايمان بياوريد, مى گويند: ما به چيزى ايمان مى آوريم كه بر خود ما نازل شده باشد (نه بر اقوام ديگر) و به غير آن كافر مى شوند در حالى كه اين قرآن حق است و منطبق بر نشانه ها وعلامتهايى است كه در كتاب خويش خوانده بودند بگو: پس چرا آنـهـا را كشتيد اگر راست مى گوييد و ايمان داريد واذا قيل لهم آمنوا بم انـزل اللّه قالوا نؤمن بم انـزل علينا ويكفرون بما ورآئه وهوالحق مصدقا لما معهم قل فلم تقتلون انـبياللّه من قبل ان كنتم مؤمنين

تعصبهاى نژادى يهود!.

در تفسير آيات گذشته خوانديم كه يهود به خاطر اين كه اين پيامبر ازبنى اسرائيل نيست , و منافع شخصى آنها را به خطر مى اندازد از اطاعت و ايمان به او سر باز زدند.

در تـعقيب آن در اين آيه به جنبه تعصبات نژادى يهود كه در تمام دنيا به آن معروفند اشاره كرده , چـنـيـن مـى گويد: «هنگامى كه به آنها گفته شود به آنچه خداوندنازل فرموده ايمان بياوريد, مى گويند: ما به چيزى ايمان مى آوريم كه بر خود ما نازل شده باشد (نه بر اقوام ديگر) و به غير آن كافر مى شوند» (واذا قيل لهم آمنوا بم انـزل اللّه قالوا نؤمن بم انـزل علينا ويكفرون بما ورآئه ).آنـهـا نـه به انجيل ايمان آوردند و نه به قرآن , بلكه تنها جنبه هاى نژادى و منافع خويش را در نظر مى گرفتند «در حالى كه اين قرآن حق است و منطبق بر نشانه ها وعلامتهايى است كه در كتاب خويش خوانده بودند» (وهوالحق مصدقا لما معهم ).پـس از آن پـرده از روى دروغ آنـان بـرداشـته و مى گويد: اگر بهانه عدم ايمان شمااين است كه محمد(ص ) از شما نيست پس چرا به پيامبران خودتان در گذشته ايمان نياورديد؟ «بگو: پس چرا آنـهـا را كشتيد اگر راست مى گوييد و ايمان داريد»؟! (قل فلم تقتلون انـبياللّه من قبل ان كنتم مؤمنين ).

موسى آن همه معجزات و دلايل روشن را براى شما آورد, ولى شما بعد از آن گوساله را انتخاب كرديد و با اين كار ظالم و ستمگر بوديد ولقدجكم موسى بالبينات ثم اتخذتم العجل من بعده وانـتم ظالمون اگـر بـه راسـتـى آنـها به تورات ايمان داشتند, توراتى كه قتل نفس را گناه بزرگى مى شمرد نمى بايست پيامبران بزرگ خدا را به قتل برسانند.قـرآن براى روشنتر ساختن دروغ و كذب آنها, سند ديگرى را بر ضد آنها افشامى كند و مى گويد: «موسى آن همه معجزات و دلايل روشن را براى شما آورد, ولى شما بعد از آن گوساله را انتخاب كرديد و با اين كار ظالم و ستمگر بوديد»! (ولقدجكم موسى بالبينات ثم اتخذتم العجل من بعده وانـتم ظالمون ).اگر شما راست مى گوييد و به پيامبر خودتان ايمان داريد پس اين گوساله پرستى بعد از آن همه دلايل روشن توحيدى چه بود؟.

ما از شما پيمان گـرفتيم و كوه طور را بالاى سرتان قرار داديم و به شماگفتيم دستوراتى را كه مى دهيم محكم بـگـيـريد و درست بشنويد اما آنها گفتند:شنيديم و مخالفت كرديم آرى ! دلـهـاى آنـهـا به خاطر كفرشان با محبت گوساله آبيارى شده بود اگـر شما مؤمنيد ايمانتان بد دستوراتى به شما مى دهد واذ اخذنا ميثاقكم ورفعنا فوقكم الطور خذوا م آتيناكم بقوة واسمعوا قالوا سمعنا وعصينا واشربوا فى قلوبهم العجل بكفرهم قل بئسمايامركم به ايمانكم ان كنتم مؤمنين ايـن آيه سند ديگرى بر بطلان اين ادعا به ميان مى كشد ومى گويد: «ما از شما پيمان گـرفتيم و كوه طور را بالاى سرتان قرار داديم و به شماگفتيم دستوراتى را كه مى دهيم محكم بـگـيـريد و درست بشنويد اما آنها گفتند:شنيديم و مخالفت كرديم » (واذ اخذنا ميثاقكم ورفعنا فوقكم الطور خذوا م آتيناكم بقوة واسمعوا قالوا سمعنا وعصينا).«آرى ! دلـهـاى آنـهـا به خاطر كفرشان با محبت گوساله آبيارى شده بود»!(واشربوا فى قلوبهم العجل بكفرهم ).شـگـفـتـا ! اين چگونه ايمانى است كه هم با كشتن پيامبران خدا مى سازد و هم گوساله پرستى را اجازه مى دهد, و هم ميثاقهاى محكم الهى را به دست فراموشى مى سپرد؟!.آرى «اگـر شما مؤمنيد ايمانتان بد دستوراتى به شما مى دهد» (قل بئسمايامركم به ايمانكم ان كنتم مؤمنين ).  

اگر (آنچنان كه شما مدعى هستيد) سراى آخرت نزد خدامخصوص شما است نه ساير مردم پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مى گوييد قل ان كانت لكم الدار الا خرة عنداللّه خالصة من دون الناس فتمنوالموت ان كنتم صادقين

تفسير: گروه از خود راضى ـ.

از تـاريخ زندگى يهود ـعلاوه بر آيات مختلف قرآن مجيدـ چنين بر مى آيد كه آنها خود را يك نژاد برتر مى دانستند, و معتقد بودند گل سر سبد جامعه انسانيتند,بهشت به خاطر آنها آفريده شده ! و آتش جهنم با آنها چندان كارى ندارد! آنهافرزندان خدا و دوستان خاص او هستند, و خلاصه آنچه خوبان همه دارند آنها تنهادارند!.

قـرآن مـجـيد در اين آيه و دو آيه بعد به اين پندارهاى موهوم پاسخ دندانشكنى مى دهد مى گويد: «اگر (آنچنان كه شما مدعى هستيد) سراى آخرت نزد خدامخصوص شما است نه ساير مردم پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مى گوييد» (قل ان كانت لكم الدار الا خرة عنداللّه خالصة من دون الناس فتمنوالموت ان كنتم صادقين ).

يهود با گفتن اين سخنها كه بهشت مخصوص ما است مى خواستند مسلمانان را نسبت به آيينشان دلـسـرد كـنند ولى قرآن پرده از روى دروغ و تزوير آنان برمى دارد, زيرا آنها به هيچ وجه حاضر به ترك زندگى دنيا نيستند و اين خود دليل محكمى بر كذب آنها است .

آنها هرگز تمناى مرگ نخواهندكرد, به خاطر اعمال بدى كه پيش از خود فرستادند و خداوند از ستمگران , آگاه است ولن يتمنوه ابدا بما قدمت ايديهم واللّه عليم بالظالمين در اين آيه , قرآن اضافه مى كند: «آنها هرگز تمناى مرگ نخواهندكرد, به خاطر اعمال بدى كه پيش از خود فرستادند» (ولن يتمنوه ابدا بما قدمت ايديهم ).«و خداوند از ستمگران , آگاه است » (واللّه عليم بالظالمين ).آرى ! آنـهـا مى دانستند در پرونده اعمالشان چه نقطه هاى سياه و تاريك وجوددارد, آنها از اعمال زشت و ننگين خود مطلع بودند, خدا نيز از اعمال اين ستمگران آگاه است , بنابراين سراى آخرت براى آنها سراى عذاب و شكنجه و رسوايى است و به همين دليل خواهان آن نيستند.

توآنها را حريصترين مردم بر زندگى مى بينى حتى حريصتر از مشركان هر يك از آنها دوست دارد هزارسال عمر كند ولى اين عمر طولانى او را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت وخداوند نسبت به اعمال آنها بصير و بينا است ولتجدنهم احرص الناس على حيوة ومن الذين اشركوا يود احدهم لو يعمر الـف سنة وما هو بمزحزحه من العذاب ان يعمر واللّه بصير بما يعملون اين آيه از حرص شديد آنها به ماديات چنين سخن مى گويد: «توآنها را حريصترين مردم بر زندگى مى بينى » (ولتجدنهم احرص الناس على حيوة ).«حتى حريصتر از مشركان » (ومن الذين اشركوا).حـريص در اندوختن مال و ثروت , حريص در قبضه كردن دنيا, حريص درانحصارطلبى , آن چنان علاقه به دنيا دارند كه : «هر يك از آنها دوست دارد هزارسال عمر كند» (يود احدهم لو يعمر الـف سنة ).براى جمع ثروت بيشتر يا به خاطر ترس از مجازات !.آرى ! هـر يـك تمناى عمر هزار ساله دارد «ولى اين عمر طولانى او را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت » (وما هو بمزحزحه من العذاب ان يعمر).و اگـر گـمـان كـنند كه خداوند از اعمالشان آگاه نيست , اشتباه مى كنند «وخداوند نسبت به اعمال آنها بصير و بينا است » (واللّه بصير بما يعملون ).

به آنها بگو: هركس دشمن جبرئيل باشد (در حقيقت دشمن خداست ) چرا كه او به فرمان خداقرآن را بر قلب تو نازل كرده است قرآنى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مى كند قرآنى كه مايه هدايت و بشارت براى مؤمنان است قل من كان عدوا لجبريل فانه نزله على قلبك باذن اللّه مصدقا لما بين يديه وهدى وبشرى للمؤمنين

شان نزول : هنگامى كه پيامبر(ص ) به مدينه آمد, روزى ابن صوريا(يكى از علماى يهود) با جـمـعـى از يـهود فدك نزد پيامبراسلام (ص ) آمدند, وسؤالات گوناگونى از حضرتش كردند, و نشانه هايى را كه گواه نبوت و رسالت او بودجستجو نمودند, از جمله گفتند: اى محمد! خواب تو چـگـونه است ؟

 زيرا به مااطلاعاتى در باره خواب پيامبر موعود داده شده است فرمود: تنام عيناى وقلبى يقظان ! «چشم من به خواب مى رود اما قلبم بيدار است » گفتند: راست گفتى اى محمد! و پـس از سؤالات متعدد ديگر, ابن صوريا گفت : يك سؤال باقى مانده كه اگرآن را صحيح جواب دهـى بـه تـو ايـمـان مـى آوريم و از تو پيروى خواهيم كرد, نام آن فرشته اى كه بر تو نازل مى شود چيست ؟ فرمود: جبرئيل است .

«ابـن صـوريـا» گـفـت : او دشمن ما است , دستورهاى مشكل در باره جهاد وجنگ مى آورد, اما مـيـكـائيـل هميشه دستورهاى ساده و راحت آورده , اگر فرشته وحى تو ميكائيل بود به تو ايمان مى آورديم !.تفسير