• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

خود به سوي او فزع مي كنند و از او كمك مي جويند.
ث : مشتق از اله (آرامش يافتن – امان دادن) پس الله يعني كسي كه خلق با او و ياد او آرامش مي يابد.
ج : مشتق از لاء (پوشيده شدن – بلند گرديدن) پس الله يعني كسي كه چگونگي او براي فهمها در پرده و پوشيده است.
در نحوه ساخته شدن لفظ الله دو قول ذكر شده است :
الف : الله در اصل الاه بوده همزه اول آن حذف شده و الف و لام به عنوان عوض لازم به جاي آن آمده است سپس بين دو لام ادغام صورت گرفته است.
ب : الله در اصل لاه بوده و بر وزن فعل (و اصل لاه (ليه) بود) سپس الف و لام براي تفخيم و تعظيم بر لاه وارد شده است و بين دو لام ادغام صورت گرفته و اين الف و لام براي تعريف نيست .

تذكر :


(اسم خاص ممكن است از آغاز براي موجود معيني وضع شود و سابقه معناي عامي نداشته باشد و ممكن است قبل از اينكه به صورت (علم شخصي) در آيد به صورت اسم يا صفت عام به كار رود مانند : محمد و علي كه سابقه وصفيت دارند اينگونه اسماء نيز هنگامي كه وضع جديدي به عنوان (علم شخصي) پيدا كردند همان حكم دسته اول را خواهند داشت . بنابراين لفظ جلاله (الله) خواه جامد باشد و خواه مشتق اكنون كه به صورت علم شخصي به كار مي رود معنايي جز ذات اقدس الهي ندارد ولي چون ذات احديت قابل ارائه نيست براي شناساندن معناي الله عنواني را معرفي مي كنند كه مخصوص پروردگار متعال باشد مانند (ذات مستجمع جميع صفات كمالي) نه اينكه اسم جلاله براي مجموعه اين مفاهيم وضع شده باشد پس پژوهش درباره ماده و هيئت اين كلمه نمي تواند به فهميدن معناي