• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

مشتق از وسم و سمه بود تصغيرش وسيم مي آمد البته ناگفته نماند كه از نظر معنا قول دوم بهتر است زيرا اسم لفظي است كه دلالت بر مسمي مي كند و علامت بر مسمي است لذا ابي البقاء بعد از بيان قول دوم مي گويد : و هذا صحيح في المعني فاسدا اشتقاقا!!1!! ضمنا عرف نيز همين معنا (اللفظ الدال علي الشيء) را از اسم مي فهمد گرچه براي قول اول نيز وجوهي ذكر شده است از جمله اينكه : اسم را اسم گويند زيرا لفظ بعد از نامگذاري معنا پيدا مي كند و از بي معنا بودن خارج مي شود و علو و ارتفاع مي يابد يا اينكه مفهوم هر اسمي بعد از نامگذاري از مرحله خفا و پنهاني به مرحله بروز و ظهور ارتفاع مي يابد.
از مطالب گذشته دانسته شد كه بنابر قول اول وزن كلمه اسم (افع) و بنابر قول دوم وزن آن (اعل) است.
همزه اسم همزه وصل است و از حروف اصلي كلمه نيست و در موقع اتصال به كلمه ديگر در تلفظ حذف مي شود و تنها در بسم الله اين همزه در كتابت نيز حذف مي شود و علت آن را كثرت استعمال گفته اند پس در باسم ربك و لاسم الله بركه و نظائر اينها همزه در تلفظ حذف مي گردد.

2- الله :

اسمي است كه علم براي ذات اقدس الهي . برخي اين كلمه را اسمي جامد و گروهي آن را مشتق مي دانند و دسته دوم در مبدأ اشتقاق آن اقوال متعددي ذكر
نموده اند!!2!! :
الف : مشتق از الوهيه (عبادت نمودن – پرستيدن) است بنابراين الله يعني كسي كه پرستش حق اوست و سزاوار پرستيدن است.
ب : مشتق از ماده وله (متحير و سرگشته گرديدن) پس الله يعني كسي كه عقول از درك كنه او حيرانند.
ت : مشتق از اله (درخواست كمك كردن) پس الله يعني كسي كه خلق در حوائج