• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه چهارم> تاريخ (4) > سیره پیشوایان اززندگی امام باقر ( ع ) ص 302 تا زندگانی امام هادی (ع)

إِنْ أَصابَهُ فى الْحَرَمِ فَعَلَيْهِ اْلْجَزاءُ مُضاعَفًا «هَدْيًا بالِغَ الْكَعْبَةِ» حَقًّا واجِبًا أَنْ يَنْحَرَهُ إِنْ كانَ فى حَجٍّ بِمِنًى حَيْثُ يَنْحَرُ النّاسُ.و َ إِنْ كانَ فى عُمْرَة يَنْحَرُهُ بِمَكَّةَ فى فِناءِ الْكَعْبَةِ وَ يَتَصَدَّقُ بِمِثْلِ ثَمَنِهِ حَتّى يَكُونَ مُضاعَفًا، وَ كَذلِكَ إِذا أَصابَ أَرْنَبًا أَوْ ثعْلَبًا فَعَلَيْهِ شاةٌ وَ يَتَصَدَّقُ بِمِثْلِ ثَمَنِ شاة.و َ إِنْ قَتَلَ حَمامًا مِنْ حَمامِ الْحَرَمِ فَعَلَيْهِ دِرْهَمٌ يَتَصَدَّقُ بِهِ.و َ دِرْهَمٌ يَشْتَرى بِهِ عَلَفًا لِحَمامِ الْحَرَمِ.و َ فِى الْفَرْخِ نِصْفُ دِرْهَم.و َ فِى الْبَيْضَةِ رُبْعُ دِرْهَم وَ كُلُّ ما أَتى بِهِ الُمحْرِمُ بِجَهالَة أَوْ خَطَإ فَلا شَىْءَ عَلَيْهِ إِلاَّ الصَّيْدَ.

فَإِنَّ عَلَيْهِ فيهِ الْفِداءَ بِجَهالَة كانَ أَمْ بِعِلْم، بِخَطَإ كانَ أَمْ بِعَمْد.و َ كُلُّ ما أَتى بِهِ الْعَبْدُ فَكَفّارَتُهُ عَلى صاحِبِهِ مِثْلُ ما يَلْزَمُ صاحِبَهُ.و َ كُلُّ ما أَتى بِهِ الصَّغيرُ الَّذى لَيْسَ بِبالِـغ فَلا شَىْءَ عَلَيْهِ.

فَإِنْ عادَ فَهُوَ مِمَّنْ يَنْتَقِمُ اللّهُ مِنْهُ.و َ إِنْ دَلَّ عَلَى الصَّيْدِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ وَ قُتِلَ الصَّيْدُ فَعَلَيْهِ فيهِ الْفِداءُ.و َ المُصِّرُّ عَلَيْهِ يَلْزَمُهُ بَعْدَ الْفِداءِ الْعُقُوبَةُ فِى الاْخِرَةِ.و َ النّادِمُ لا شَىْءَ عَلَيْهِ بَعْدَ الْفِداءِ فِى الاْخِرَةِ.و َ إِنْ أَصابَهُ لَيْلاً أَوْكارَها خَطَأً فَلا شَىْءَ عَلَيْهِ إِلاّ أَنْ يَتَصَيَّدَ بِلَيْل أَوْ نَهار فَعَلَيْهِ فيهِ الْفِداءُ، وَ الُْمحْرِمُ لِلْحَجِّ يَنْحَرُ الْفِداءَ بِمَكَّةَ.

مأمون به يحيى بن اكثم گفت: از ابوجعفر (امام محمد تقى) مسألهاى فقهى بپرس تا بنگرى در فقه چگونه است.

يحيى گفت: اى ابا جعفر! خدا كارت را رو به راه كند، چه مىگويى درباره مُحرمى كه شكارى را كشته است؟امام جواد(عليه السلام) گفت: آن صيد را در حِلّ كشته يا در حَرَم؟ عالم بوده يا جاهل؟ به عمد بوده يا به خطا؟ آن مُحْرم بنده بوده يا آزاد؟ صغير بوده يا كبير؟ نخستين صيد او بوده يا صيد دوباره او؟ آن صيد پرنده بوده يا غير آن؟ پرنده كوچك بوده يا بزرگ؟ مُحرم باز قصدِ صيدِ پرنده دارد و مُصِّر است يا تائب؟ اين صيد در شب بوده و از آشيانه بوده يا در روز و آشكارا؟ مُحرم براى حجّ بوده يا عُمره؟راوى گويد: يحيى بن اكثم طورى واماند كه واماندگىاش بر احدى از اهل مجلس پوشيده نماند و همه مردم از جواب امام جواد(عليه السلام)در شگفت ماندند.

بعد از آن كه مردم پراكنده شدند، مأمون گفت: اى اباجعفر! اگر صلاح بدانى، آنچه را كه بر هر صنف از اين اصناف در قتل صيد، واجب است به ما بشناسان! امام جواد(عليه السلام) در پاسخ فرمود:چون مُحرم، صيدى از پرندههاى بزرگ را در حِلّ بكشد، يك گوسفند كفّاره بر او باشد.و اگر در حرم باشد كفّاره دوچندان است.و اگر جوجهاى را در حلّ بكشد برّه از شير گرفتهاى بر اوست و بها بر او نيست چون در حرم نبوده است.و اگر در حرم باشد برّه و بهاى جوجه هر دو به عهده اوست.و اگر آن صيد حيوان وحشى باشد، در گورخر وحشى گاوى بايد.و اگر شتر مرغ است يك شتر بايد.و اگر نتواند شصت مسكين را اطعام كند.و اگر آن را هم نتواند هجده روز روزه بدارد.و اگر شكار، گاو باشد بر او گاوى است.و اگر نتواند سى مسكين را طعام بدهد.و اگر آن را هم نتواند نُه روز روزه بگيرد.و اگر آهو باشد يك گوسفند بر اوست، و اگر نتواند ده مسكين را طعام دهد.و اگر نتواند سه روز را روزه بدارد.و اگر در حرم شكارش كرده كفّاره دوچندان است و بايد آن را به كعبه رساند و قربانى كند و حقِّ واجب است كه اگر در احرام حجّ باشد، كفّاره را در منى بكشد آنجا كه قربانگاه مردم است.و اگر در عمره باشد در مكّه و در پناه كعبه بكشد.و به اندازه بهايش هم صدقه بدهد تا دو چندان باشد.و همچنين اگر خرگوشى يا روباهى صيد كند يك گوسفند بر اوست و به اندازه بهايش هم بايد صدقه بدهد.و اگر يكى از كبوتران حرم را بكشد يك درهم صدقه دهد و درهم ديگرى هم دانه بخرد براى كبوتران حرم.و اگر جوجه باشد نيم درهم.و اگر تخم باشد يك چهارم درهم.و هر خلافى كه مُحرم از راه نادانى و يا خطا مرتكب شود كفّاره ندارد، جز همان صيد كه كفّاره دارد، جاهل باشد يا عالم، خطا باشد يا عمد.و هر خلافى بنده كند تمام كفّارهاش بر مولاى اوست.و هر خلافى كودك نابالغ كند چيزى بر او نيست.و اگر بار دوّمِ صيد او باشد خدا از او انتقام كشد ]و كفّاره ندارد[.

اگر مُحرم شكار را به ديگرى نشان بدهد و او آن را بكشد كفّاره بر اوست.و آن كه اصرار دارد و توبه نكرده پس از كفّاره، عذاب آخرت هم دارد.و اگر پشيمان است پس از كفّاره، عذاب آخرت ندارد.

اگر شبانه از آشيانه به خطا شكار كرده چيزى بر او نيست، مگر قصد شكار داشته باشد.و اگر عمداً شكار كند، در شب باشد يا روز، كفّاره بر اوست.و آن كه مُحرم به حجّ است بايد كفّاره را در مكّه قربانى كند.

16 سرچشمه دانش على(عليه السلام)

عَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) عَلِيًّا(عليه السلام) أَلْفَ كَلِمَة، كُلُّ كَلِمَة يَفْتَحُ أَلْفَ كَلِمَة.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)، هزار كلمه ]از علوم را[ به على(عليه السلام)آموخت كه از هر كلمهاى هزار كلمه منشعب مىشد.

17 سفارش پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به فاطمه(عليها السلام)

إِنَّ رَسُولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) قالَ لِفاطِمَةَ(عليها السلام): إِذا أَنـَامِتُّ فَلا تُخْمِشى عَلَىَّ وَجْهًا، وَ لاتُرْخى عَلَىَّ شَعْرًا، وَ لا تُنادى بِالْوَيْلِ وَ لا تُقيمى عَلَىَّ نائِحَةً، ثُمَّ قالَ: هذَا الْمَعْرُوفُ الَّذى قالَ اللّهُ عَزّوَجَلَّ فى كِتابِهِ «وَ لا يَعْصينَكَ فى مَعْرُوف» (سوره ممتحنه، آيه 12)رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به فاطمه(عليها السلام) گفت:وقتى كه من از دنيا رفتم به خاطر من صورت را نخراش، و مو را پريشان منماى، و واويلا نكن و بر من نوحه نخوان، سپس فرمود: اين همان معروفى است كه خداوند عزّوجلّ در كتابش فرموده: «و تو را در معروفى نافرمانى نكنند.»

18 مهدى منتظَر

إِنَّ الْقائِمَ مِنّا هُوَ الْمَهْدِىُّ الَّذى يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فى غَيْبَتِهِ وَ يُطاعَ فى ظُهُورِهِ، وَ هُوَ الثّالِثُ مِنْ وُلْدى.

همانا قائم از ماست او همان مهدىاى است كه واجب است در زمان غيبتش منتظرش باشند و در وقت ظهورش اطاعتش كنند و او سومين نفر از اولاد من است.

19 ديدار با دوستان

مُلاقاتُ الاِْخْوانِ نَشْرَةٌ وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إِنْ كانَ نَزْرًا قَليلاً.

ملاقات و زيارت برادران سبب گسترش و بارورى عقل است، اگرچه كم و اندك باشد.

20 هواى نفس

مَنْ أَطاعَ هَواهُ أَعْطى عَدُوَّهُ مُناهُ.

كسى كه فرمان هواى نفس خويش را بَرَد، آرزوى دشمنش را برآوَرَد.

21 مركب شهوت

را كِبُ الشَّهَواتِ لا تُسْتَقالُ لَهُ عَثْرَةٌ.

كسى كه بر مركب شهوات سوار است، از لغزش درامان نخواهد ماند.

22 متمسّكين به خدا

كَيْفَ يُضيعُ مَنْ أَللّهُ كافِلُهُ، وَ كَيْفَ يَنْجُوا مَنْ أَللّهُ طالِبُهُ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلى غَيْرِ اللّهِ وَكَلَهُ اللّهُ إِلَيْهِ.

چگونه ضايع مىشود كسى كه خدا، عهدهدار و سرپرست اوست؟ و چگونه فرار مىكند كسى كه خدا جوينده اوست؟ كسى كه از خدا قطع رابطه كند و به ديگرى توكّل نمايد، خداوند او را به همان شخص واگذار نمايد.

23 شناخت آغاز و انجام

مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ أَعْيَتْهُ الْمَصادِرُ.

كسى كه محلّ ورود را نشناسد، از يافتن محلّ خروج درمانده گردد.

24 نتيجه تلاش استوار

إِتَّئِدْ تُصِبْ أَوْ تَكِدّ.

سخت بكوش تا به مقصود دست يابى، و گرنه در رنج فرومانى.

25 سپاسِ نعمت

نِعْمَةٌ لا تُشْكَرُ كَسَيِّئَة لا تُغْفَرُ.

نعمتى كه براى آن شكرگزارى نشود، مانند گناهى است كه آمرزيده نگردد.

26 سازش با مردم

مَنْ هَجَرَ الْمُدارةَ قارَبَهُ الْمَكْرُوهَ.

كسى كه سازش و مدارا با مردم را رها كند، ناراحتى به او روى مىآورد.

27 نتيجه كارِ بدونِ آگاهى

مَنْ عَمِلَ عَلى غَيْرِ عِلْم ما يُفْسِدُ أَكْثَرُ مِمّا يُصْلِحُ.

كسى كه كارى را بدون علم و دانش انجام دهد، اِفسادش بيش از اِصلاحش خواهد بود.

28 قضاى حتمى

إِذا نَزَلَ الْقَضاءُ ضاقَ الْفَضاءُ.

چون قضاى الهى فرود آيد، عرصه بر آدمى تنگ آيد.

29 افشاگرى زمان

أَلاَْيّامُ تَهْتِكُ لَكَ الاَْمْرَ عَنِ الاَْسْرارِ الْكامِنَةِ.

روزگار و گذشت زمان، پرده از روى كارهاى نهفته برمىدارد.

30 دقّت و خودپايى

أَلتَّحَفُّظُ عَلى قَدْرِ الْخَوْفِ.

خود را پاييدن به اندازه ترس است.

31 چنين مباش!

لا تَكُنْ وَلِيًّا لِلّهِ فِى الْعَلانِيَةِ، عَدُوًّا لَهُ فِى السِّـرِّ.

در ظاهر دوست خدا و در باطن دشمن او مباش.

32 چهار عاملِ محرّك

أَرْبَعُ خِصال تَعَيَّنَ الْمَرْءَ عَلَى الْعَمَلِ: أَلصِّحَّةُ وَ الْغِنى وَ الْعِلْمُ وَ التَّوْفيقُ.

چهار چيز است كه شخص را به كار وا مىدارد: سلامت، بىنيازى، دانش و توفيق.

33 رضايتى كه در حكم عمل است

أَلْعالِمُ بِالظُّلْمِ وَ الْمُعينُ عَلَيْهِ وَ الرّاضى بِهِ، شُرَكاءُ.

كسى كه آگاه به ظلم است و كسى كه كمككننده بر ظلم است و كسى كه راضى به ظلم است، هر سه شريكاند.

34 گناهان مرگ خيز

مَوْتُ الاِْنْسانِ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاَْجَلِ وَ حَياتُهُ بِالْبِّرِ أَكْثَرُ مِنْ حَياتِهِ بِالْعُمْرِ.

مرگ آدمى به سبب گناهان، بيشتر است از مرگش به واسطه اَجَل، و زندگى و ادامه حياتش به سبب نيكوكارى، بيشتر است از حياتش به واسطه عمر طبيعى.

35 عوامل جلب محبّت

ثَلاثُ خِصال تُجْلَبُ بِهَا المَوَدَّةُ: أَلاِْنْصافُ وَ الْمُعاشَرَةُ وَالْمُواساةُ فِى الشِّدَّةِ وَ الاِْنْطِواءُ عَلى قَلْب سَليم.

سه چيز است كه به وسيله آن دوستى حاصل گردد:انصاف، و معاشرت و هميارى در وقت سختى، و سپرى نمودن عمر با قلب پاك.

36 اعتماد به خدا، نردبان ترقّى

أَلثِّقَةُ بِاللّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غال وَ سُلَّمٌ إِلى كُلِّ عال.

اعتماد به خداوند بهاى هر چيز گرانبها و نردبان هر امر بلند مرتبهاى است.

37 سرعت تقرّب، با دلهاى پاك

أَلْقَصْدُ إِلَى اللّهِ تَعالى بِالْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ إِتْعابِ الْجَوارِحِ بِالاَْعْمالِ.

با دلها به سوى خداوند متعال آهنگ نمودن، رساتر از به زحمت انداختن اعضا با اعمال است.

38 پرهيز از آدمِ شَرور

إِيّاكَ وَ مُصاحَبَةَ الشَّريرِ فَإِنَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَيَقْبَحُ أَثَرُهُ.

از همـراهى و رفاقت بـا آدم شَرور و بـدجنس بپـرهيز، زيرا كه او ماننـد شمشير بـرهنه است كـه ظاهـرش نيكـو و اثرش زشت است.

39 مانعِ خير، دشمن آدمى است

قَدْ عاداكَ مَنْ سَتَرَ عَنْكَ الرُّشْدَ إِتِّباعًا لِما تَهْواهُ.

كسى كه به خاطر هواى نفسش هدايت و ترقّى را از تو پوشيده داشته، حقّا كه با تو دشمنى ورزيده است.

40 اسباب رضوان خدا و رضايت آدمى

ثَلاثٌ يَبْلُغَنَّ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ تَعالى:كَثْرَةُ الاِْسْتِغْفارِ، وَلينُ الْجانِبِ، وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَةِ وَ ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ لَمْ يَنْدَمْ: تَرْكُ الْعَجَلَةِ وَ الْمَشْوَرَةِ وَ التَّوَكُلِّ عَلَى اللّهِ عِنْدَ الْعَزْمِ.

سه چيز است كه رضوان خداوند متعال را به بنده مىرساند:

1 ـزيادى استغفار ،

2 ـنرمخو بودن ،

3 ـو زيادى صدقه.و سه چيز است كه هر كس آن را مراعات كند، پشيمان نشود:

1 ـترك نمودن عجله ،

2 ـمشورت كردن ،

3 ـو به هنگام تصميم، توكّل بر خدا نمودن.