مثلاً به شتري كه گوشش را مي شكافند
بخاطر سعه شكاف بحيره مي گويند و يا به اسب تندرو به اعتبار سعه سيرش بحر
گفته مي شود .
11-سجرت :
افروخته شد – پر شد – روان شد – به تلاطم در آمد – در صورتي كه
تسجير را به معني پر كردن يعني معني دوم بگيريم و منظور پر گرديدن درياها
از مواد مذاب و آتشيني باشد كه در اثر سقوط خورشيد و ستارگان در درياها و
يا در اثر بيرون ريخته شدن مواد مذاب زمين حاصل مي شود معناي دوم و معناي
اول يكي شمرده مي شوند . اين فعل ماضي مجهول باب تفعيل است و متعدي يك
مفعولي مي باشد .
12- نفوس :
جانها – روحها – جمع مكسر است و مفردش نفس مي باشد .
13- زوجت :
جفت گردانده شد – قرين شد – فعل ماضي مجهول ازباب تفعيل معلوم
اين فعل به مفعول اول خود بنفسه و به مفعول دوم به وسيله (باء) يا (الي) يا
(لام) متعدي مي شود .
در اينكه مراد از جفت شدن جانها چيست ؟ احتمالاتي داده شده است از جمله :
1- جفت شدن جانها با بدنها 2- جفت شدن انسانها با اعمالشان 3- جفت شدن هركس
با قرينش صالح با صالح و طالح با طالح .
4- جفت شدن نفوس نيكان با حوريان و اشقياء با شياطين. اقوال ديگري نيز در
تفاسير ذكر نموده اند .
14- موؤده :
دختر زنده بگور شده صيغه مونث اسم مفعول است از ثلاثي مجرد فعل
آن (وأد) (يئد) و مصدرش وأد مي باشد به معني زنده بگور كردن اين فعل متعدي
يك مفعولي است .
15- اي :
اسم استفهام و معرب است ، و در فارسي (كدام) يا (كداميك) ترجمه