لغات :
1- شمس :
خورشيد – اسم ثلاثي مجرد و مونث مجازي است تصغيرش شميسه و جمعش شموس مي آيد .
2- كورت :
در هم پيچيده شد – فعل ماضي مجهول است ، از باب تفعيل اين فعل متعدي يك مفعولي است و مصدرش تكوير مي باشد اصل تكوير به معني در پيچيدن چيزي است بطور استداره مثل اينكه جامه اي را در هم پيچند و در كناري افكنند و يا اينكه به معني پيچاندن چيزي بر چيز ديگر مانند عمامه اي كه بر پيچند بطوري كه هردوري دور ديگر را بپوشاند . در حاشيه منهج الصادقين آمده است : به اتفاق مفسرين مراد از تكوير خورشيد در روز قيامت ، تيره و بيفروغ گشتن آفتاب است در آن روز ، هر چند در كيفيت آن اختلاف است .
3- نجوم :
ستارگان – جمع مكسر است و مفردش نجم مي آيد كلمه نجوم هم به عنوان جمع به كار رفته مانند نجوم در اين آيه شريفه و هم به عنوان مصدر به معني طلوع كردن و آشكار گرديدن مجمع البيان گويد : ستاره را از آن جهت نجم گويند كه طلوع مي كند و نيز گياه و علف (گياهي را كه ساقه و تنه ندارد در مقابل شجر) را به خاطر بروز و طلوع آن از زمين نجم مي گويند .
4- انكدرت :
فرو افتاد – تيرگي يافت – فعل ماضي باب انفعال و لازم است انكدار هم به معني فرو آمدن و هم به معني تغير و قبول كدورت و تيرگي نمودن به كار گرفته ميشود .
5- سيرت :
رانده شد – به راه انداخته شد – فعل ماضي مجهول از باب تفعيل و متعدي يك مفعولي است .
6- عشار :
ماده شتران آبستني كه از آغاز آبستن شدن آنها ده يا هشت ماه گذشته باشد . كلمه عشار جمع مكسر است و مفردش عشراء مي باشد و همچنين به