• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

است و محلي از اعراب ندارد (كيف) اسم استفهام در محل نصب ، يا بنابر مفعول مطلق بودن (نائب از مصدر) به معناي : اي فعل فعل ربك و يا بنابر حال بودن براي فاعل فعل . البته ابن هشام در مغني وجه دوم را نمي پسندد و حاشيه نويسان بر كلام ابن هشام وجه نظر ابن هشام را اينگونه بيان نموده اند كه : زيرا اگر كيف را حال از ربك بدانيم خداوند را به داشتن كيفيت وصف نموده ايم و اين در مورد خداوند امري محال است (فعل ربك) فعل و فاعل ، جمله در محل نصب سد مسد دو مفعول تر كه اين فعل به خاطر وجود اسم استفهام بعد از آن ، از عمل معلق شده است (باصحاب) جار و مجرور متعلق به فعل و اصحاب مضاف (الفيل) مضاف اليه (ألم يجعل) مانند ألم تر (كيدهم) مضاف و مضاف اليه مفعول اول براي لم يجعل (في تضليل) جار و مجرور متعلق به محذوف مفعول دوم براي لم يجعل تقدير : ألم يجعل كيدهم واقعاً في تضليل . جمله ألم يجعل ... استينافيه است و محلي از اعراب ندارد (و) حرف عطف (ارسل) فعل و فاعل (عليهم) جار و مجرور متعلق به ارسل (طير) مفعول براي ارسل (ابابيل) صفت براي طيراً جمله ارسل ... عطف بر جمله ماقبل است و محلي از اعراب ندارد (ترميهم) فعل وفاعل و مفعول جمله در محل نصب صفت دوم يا حال براي طيراً (بحجاره) جار و مجرور متعلق به ترميهم (من سجيل) جار و مجرور متعلق به محذوف صفت براي حجاره (ف) حرف عطف (جعلهم) فعل و فاعل و مفعول اول (كعصف) جار و مجرور متعلق به محذوف مفعول دوم براي جعل (مأكول) صفت براي عصف و جمله جعلهم ... عطف بر جمله ارسل است و محلي از اعراب ندارد .

(پايان ترجمه ، تجزيه و تركيب)
(سوره الفيل)
(والحمد لله رب العالمين)