عادي (دونده) است و عادي در اصل عادو بوده كه (واو) به خاطر كسره ماقبل قلب به ياء شده است . الف و لام در العاديات و دو صفت بعدي از موصولات مشتركه است و از آنجا كه موصولات مبهمند مفسران مصداق و مراد از (ال) در اين اوصاف را اسبان يا شتران دانسته اند بنابراين العاديات به معناي اسبان يا شتران دونده است .
2- ضبح :
نفس زدن – صداي نفس در وقت دويدن – مصدر ثلاثي مجرد است .
3- موريات :
آتش بر آورندگان – آتش فروزان – جمع مونث سالم است براي موريه كه مونث موري (اسم فاعل از باب افعال) است . ايراء كه مصدر باب افعال است به معناي (آتش بر آوردن از آتش زنه) مي باشد .
4- قدح :
آتش بر آوردن – مصدر ثلاثي مجرد است گفته مي شود : قدح بالزند يعني : آتش بر آورد از آتش زنه – چخماق زد بر آتش زنه تا آتش دهد .
5- مغيرات :
تازندگان – تاراج كنندگان – هجوم آورندگان – جمع مونث سالم براي مغيره كه مونث مغير (اسم فاعل از باب افعال) است .
6- اثرن :
برانگيختند – فعل ماضي از باب افعال و متعدي يك مفعولي است ريشه ثلاثي مجرد آن ثور است و اثرن در اصل اثورن بوده سپس اثارن و بعد از آن اثرن گرديده است .
7- نقع :
غبار – گرد و خاك – اسم ثلاثي مجرد است .
8- وسطن :
به ميان در آمدند – در ميان وارد شدند – فعل ماضي از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل و متعدي يك مفعولي است .
9- جمع :
گروه – در اصل مصدر ثلاثي مجرد است به معناي گرد آوردن اما به معناي اسم مفعولي يعني مجموع (گرد آورده شده) به كار مي رود .
10- انسان :
رجوع شود به آيه 35 از سوره نازعات .
11- كنكود :
بسيار ناسپاس – صيغه مبالغه است و تنها يك بار در قرآن به كار رفته است .
12- شهيد :
گواه – گواهي دهنده – صفت مشبهه است .