• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

اول به معناي فربه گرداندن و در صورت دوم به معناي فربه شده است .

13- جوع :

گرسنگي – اسم مصدر است .

تركيب :


(هل اتاك حديث الغاشيه) مانند آيه 17 سوره بروج تركيب مي شود (وجوه) مبتدا (يومئذ) مضاف و مضاف اليه ظرف متعلق به خاشعه (خاشعه) صفت اول براي وجوه (عامله ناصبه) صفت دوم و سوم براي وجوه . مسوغ ابتدائيت وجوه اين است كه وجوه نكره موصوفه است . (تصلي نار) فعل و فاعل و مفعول جمله در محل رفع خبر براي وجوه و جمله وجوه ... استيناف بياني است و محلي از اعراب ندارد (حاميه) صفت براي ناراً (تسقي) فعل مجهول و نايب فاعل (من عين) جار و مجرور متعلق به تسقي (آنيه) صفت براي عين و جمله تسقي ... در محل رفع خبر بعد از خبر براي وجوه (ليس) فعل ناقص (لهم) جار و مجرور متعلق به عامل محذوف خبر براي ليس (طعام) اسم ليس (ال) ادات حصر (من ضريع) جار و مجرور متعلق به عامل محذوف صفت براي طعام (در ظاهر) و در واقع من ضريع بدل است از جار و مجرور محذوف قبل از الا . تقدير ليس لهم طعام من شيء الا من ضريع به هر حال جمله ليس ... درمحل رفع است بنابراينكه خبر بعد ازخبر است براي وجوه و چون مراد از وجوه ، اصحاب الوجوه است ضمير لهم به صورت جمع مذكر به آن عود نموده است .
(ل) حرف نفي (يسمن) فعل و فاعل جمله در محل جر صفت براي ضريع (و) حرف (لايغني) فعل منفي و فاعل جمله در محل جر عطف بر جمله قبل (من جوع) جار و مجرور متعلق به لايغني . به نظر برخي اين من زائده است و جوع محلاً منصوب مفعول لايغني است .