- بروج : ساختمانها مرتفع – قلعه ها – دژها – كاخها – جمع مكسر و مفرد آن برج است .
3- اصحاب :
ياران – معاشران – ملازمان – جمع مكسر براي صاحب .
4- اخدود :
حفره – شيار – شكاف زمين به درازا- گودال مستطيل – اسم ثلاثي مزيد است.
5- وقود :
آتش گيره – هيزم و مانند آن كه وسيله بر افروختن آتش است . و نيز به معناي شعله و حرارت آتش هم مي آيد در اينجا همين معناي اخير مناسب است چنانكه راغب نيز اين معنا را براي وقود ذكر نموده است (الوقود : ماحصل من اللهب) اين كلمه اسم ثلاثي مزيد است .
6- قعود :
نشستگان – جمع مكسر است براي قاعد .
7- شهود :
گواهان – جمع مكسر است براي شاهد .
8- ما نقموا :
ناپسند نشمرند – عيب نكردند و مكروه نداشتند – فعل ماضي منفي از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل و از باب فعل يفعل نيز آمده است اين فعل در اين معنا به مفعول اول خود بي واسطه و به مفعول ديگر خود به واسطه من يا علي تعدي مي كند .
9- حميد :
ستوده – فعيل به معناي مفعول است .
10- ملك :
پادشاهي – مصدر ثلاثي مجرد است .
11- شهيد :
گواه – صفت مشبهه است .
تركيب :
(والسماء) جار و مجرور متعلق به فعل قسم محذوف تقدير : اقسم بالسماء و اين جمله استينافيه است و محلي از اعراب ندارد (ذات البروج) مضاف و مضاف اليه صفت براي السماء (و) حرف عطف (اليوم) عطف بر السماء (الموعود) صفت براي اليوم (و شاهد و مشهود) هر دو عطف بر السماء و جواب