لغت اصل من به معناي قطع كردن و بريدن
است ممنون به معناي مقطوع و غير ممنون به معناي غير مقطوع و دائمي است به
رخ كشيدن نعمت را منت گويند زيرا باعث قطع حقي مي شود كه به سبب آن نعمت به
گردن شخص منعم مي آيد توضيح اينكه : منعم در نتيجه انعامش مستحق سپاسگذاري
از جانب منعم مي شد اما به خاطر به رخ كشيدن آن نعمت اين حق را از دست مي
دهد و آن حق قطع مي گردد .
تركيب :
(ف) فاء فصيحه كه رابط اين جمله است به شرط محذوف (م) اسم استفهام در محل
رفع مبتدا (لهم) جار و مجرور متعلق به محذوف خبر براي مبتدا و اين جمله
جواب شرط محذوف است و محلي از اعراب ندارد تقدير : اذا كان هذا امرهم يوم
القيامه فما لهم لايومنون (لايومنون) فعل منفي و فاعلش جمله در محل نصب حال
براي ضمير مجرور لهم (و) حرف عطف (اذ) ظرف زمان استقبال و اسم شرط در محل
نصب و متعلق است به جواب خود (به نظر اكثر نحويون) (قري) فعل مجهول (عليهم)
جار و مجرور متعلق به قري (القرآن) نائب فاعل و جمله قري ... در محل جر
مضاف اليه براي اذا ( به نظر اكثر نحويون كه اذا را مضاف به جمله شرط خود
مي دانند) (لايسجدون) فعل منفي وفاعل جمله جواب شرط اذا است و محلي از
اعراب ندارد و جمله اذا... در محل نصب عطف بر جمله لا يومنون (بل) حرف
اضراب است كه براي اضراب انتقالي آمده است (الذين) اسم موصول در محل رفع
مبتدا (كفرو) فعل و فاعل جمله صله موصول است و محلي از اعراب ندارد
(يكذبون) فعل و فاعل جمله در محل رفع خبر مبتدا و جمله الذين ... استينافيه
است و محلي از اعراب ندارد (و) عاطفه يا حاليه (الله اعلم) مبتدا و خبر اين
جمله يا عطف بر جمله مابعد بل است و محلي از اعراب ندارد و يا اينكه حاليه
است و در محل نصب است (بم) جار و مجرور متعلق به