تبیان، دستیار زندگی
از مفاخر عالم و از فقهای نامدار جهان اسلام ، عالم ربانّی ، مجتهد سبحانی ، عارف واصل حضرت آیه الله العظمی ملا محمد اشرفی معروف به ((مقدس اشرفی)) و ((حاجی اشرفی)) است. وی درسال 1219 قمری در نیمه شعبان و در شهر اشرف (بهشهر) دیده به جهان گشود.)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 آیه الله  ملا محمداشرفی(ره)

آیت الله ملا محمد اشرفی

تولد

مکارم اخلاق

مقامات معنوی

کرامات

تألیفات

فرزندان

تولد

از مفاخر عالم و از فقهای  نامدار جهان اسلام ، عالم ربانّی ، مجتهد سبحانی ، عارف واصل حضرت آیه الله العظمی ملا محمد اشرفی معروف  به ((مقدس اشرفی)) و ((حاجی اشرفی)) است.  وی درسال 1219 قمری  در نیمه شعبان و در شهر اشرف (بهشهر) دیده به جهان گشود.(1)

پدرش ملا محمد مهدی (ره) ازعلمای بزرگ آن سامان و از وارستگان  روزگار بوده است. محمد که در دامان عالمی فرهیخته و خانواده ای روحانی پرورش یافته  بود ، از همان دوران طفولیت  عشق  به خاندان  عصمت و طهارت و فراگیری معارف قرآن با روح و جانش عجین گردید. بدین لحاظ گام در راه تحصیل علوم شریعت مقدس نبوی (ص) نهاد و ازمحضر اساتید آن سامان مرحوم شیخ صفرعلی اشرفی (شارح دعای کمیل) و شیخ عبدالله اشرفی (2) علوم مقدماتی و ادبیات و پاره ای ازسطوح عالی را فراگرفت.

ازآنجایی که در آن دوران مرکزیت حوزه علمیه مازندران ، دربابل قرارداشت، ملا محمدراه بابل را پیش گرفت و در محفل علمی فرزانه دوران و فقیه برجسته  مرحوم سعیدالعلمای مازندرانی (متوفی 1270 قمری) زانوی ادب بر زمین زد و روح تشنه و متلاطم خود را از آن دریای  بیکران علم و معرفت ، سیراب ساخت.(3)

مدتی پس از بهره مندی از محضرمرحوم سعید العلماء(ره) جهت نیل به مقامات عالی درعلم  واستفاده از انفاس قدسی عرفا و وارستگان عتبات عالیات، راه عراق را درپیش گرفت و وارد سامراء گشت  و مدتی از محضر مجتهد فرزانه حضرت آیه الله العظمی سید محمد حسن شیرازی (ره) بهره مند شد. (4)

آنگاه در مجاورت حرم مقدّس امیرالمومنین(ع) در مجلس درس خاتم الفقهاءشیخ مرتضی انصاری (ره) حاضرگشته و از نفس قدسی آن نابغه دهر مستفیض گشت و خود به عنوان یکی از چهره های برجسته درعلم حدیث ، حکمت ، تفسیر، کلام ، فقه واصول درحوزه علمیه نجف شناخته شد. (5)

معظم له پس ازکسب فیض از محضرشیخ  انصاری و دیگر اساتید حوزه علمیه نجف ، در21سالگی به مقام رفیع  اجتهاد  نائل آمد و معروف است که از سوی حجت الاسلام علی الاطلاق آیه الله سیدمحمدباقرشفتی (ره) ملّقب به ((حجت الاسلام اشرفی)) گردید.

آنگاه  راهی  مازندران شد و در بابل رحل اقامت افکند و به تربیت نفوس مستعدّه کمرهمت بست.

وی در اندک مدتی، زبانزد خاص و عام گشته و از شهرت  بالایی برخوردار شد و به مقام عظمای مرجعیت رسید و شیعیان زیادی در سراسرایران قلاده تقلید از وی را به گردن نهاده و مقلّد ایشان گشتند (6)، حتی افرادی چون حاج آقا حسین فاطمی (ره) که خود اهل معرفت بودند، تا آخرعمراز ایشان  تقلید می کردند. (7)

چرا که وی مجتهدی کامل و عامل، زاهدی بارع  و عارفی واصل بود و در فقه و اصول و حدیث و تفسیرمهارت فراوانی داشت وآنچه که بیش ازهمه باعث عشق و علاقه خاص و عام به ایشان و نفوذشان درقلوب گردید، همان مقام بلند معنوی و خلوص و صداقت دریک کلمه اتصال ایشان به اقیانوس بیکران توحیدی و عرفان  بوده است.

ملا محمداشرفی (ره) و مقامات بلند عرفانی وی برکسی ازاهل علم پوشیده نیست و بالاتر از آن است که هرقلمی غیراز قلم نارسای نگارنده این متن بتواند آن راتوصیف کند، هم او که شهره آفاق است  و همه  تراجم نگاران از او به شایستگی تجلیل کرده اند و ما در اینجا رشته کلام را به دست اهل قلم می سپاریم و عمق شخصیت آن راد مرد میدان  معرفت را در کلام آنان جستجو می کنیم:

حضرت آیه الله العظمی ملا حبیب شریف کاشانی (قده) در کتاب شریف ((لباب الالقاب)) چنین می فرمایند:

((حاج ملا محمد اشرفی عالمی فاضل و عابدی مرتاض بود که  مثل او در این زمانها دیده نشد و فقیه کاملی  بود که در دوران، دومی نداشت .او اعلم علمای زمانش و اشرف و عابدترین و زاهدترین آنان بود که  به ((حجت الاسلام)) نیزملقّب گشت. وی بین خاص و عام معروف و مراتب فضل و عبادت و زهد وگریه ها و کراماتش بین مردم معروف و مشهوراست. عمرشریف ایشان از صد تجاوز کرد و از منافع و ثروتهای دنیا  چیزی  نیندوخت  و از عباداتش چیزی کم نشد و یکی از تالیفاتش کتاب ((الاجوبه عن الاسئله)) می باشد)). (8)

علامه بزرگ شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره اش می نویسد:

((علامه جلیل القدر، شیخ الفقهاءوالمجتهدین، رکن ملت و ستون دین، حاج ملا محمد فرزند محمد مهدی مازندرانی که زعامت عامه و مرجعیت تامّه به او منتهی گردید...)) (9)

مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره) در فواید الرضویه او را چنین توصیف می فرمایند:

((وی از محاسن عصر و افتخارات روزگار، عالمی ربانی ، فقیهی بی نظیر، یکی از علمای اسلام  و علمای اعلام که بین علم به خدا و عمل به احکام الهی جمع کرد و انوار ملکوت بر او تابیده است و  بر کرسی استقامت  نشست  و کراماتی از او  ظاهر گشت و الهامات الهی به  وی  عطا گردید. بین فقهای معاصرش  یگانه بود،  بعضی از تالیفاتش رادیدم و فهمیدم که خداوند نور فقاهت را برقلبش تاباند، او مرجعیت تامّه درمازندران داشت و مقامات معنوی او بعد ازمرگش، بر مردم آن سامان  روشن گشت...)) (10)

همچنین صاحب ریحانه الادب دروصفش چنین می گوید:

((حاج ملا محمد بن محمد مهدی مازندرانی بارفروشی  مشهور به حاجی اشرفی، عالم فاضل، مجتهد کامل، با ورع و تقوا، ازمفاخر مذهب جعفری، جامع اصول شریعت ومراسم طریقت بوده است، کرامات بسیاری به اومنسوب و...)) (11)

صاحب اعیان الشیعه نیز از او چنین یاد می کند:

((...وی از مشاهیر مراجع تقلید بوده است...)) (12)

درکتاب شریف ((مکارم الآثار)) اوصاف او را چنین می خوانیم:

((حاج ملا محمد فرزند مرحوم ملا محمد مهدی (معروف به مقدّس اشرفی) وخود از اعاظم  علمای عظام و فقهای فخام و اولیا و ابدال و صلحای ابرار و زهّاد زمان  و عبّاد اوان  بود...)) (13)

صاحب قصص العلما نیز از وی به شایستگی نام برده و می نویسد:

((حاجی ملا محمد بن محمد مهدی اشرفی ساکن  بار فروش عالم بی نظیر و فقیه بلا بدیل و ازمشاهیر علمای ابرار و اتقیای اخیار و او را با من موادّه و محبت بی اندازه است و صاحب کرا مات است)) (14)

و بالاخره صاحب احسن الودیعه او را چنین می ستاید:

((عالم جلیل وفاضلب نبیل، مجاهد درمذهب جعفری وپرتلاش درترویج دین، مولا نا حاج محمدبن محمد مهدی بارفروشی، مشهور به حاجی اشرفی، که عالمی فاضل و مجتهدی کامل و با ورع ومتقی، زاهدی پاک سرشت وصاحب کرامات ومقامات، زبانزد دوران، ماهردر روایت و درایت وراهنمای مردم  به طریق هدایت است...)) (15)

مقدس اشرفی(ره)، به عنوان عالم برجسته بابل، درمسجدجامع به اقامه جماعت می پرداختند و پس از مرحوم سعید العلما (ره)مسئولیت خطیر ارشاد و رهبری فکری مردم و رتق و فتق اموراجتماعی و حلّ و فصل امور را بردوش کشیدند. عظمت و نفوذ وی را کسی ازعلمای بابل به دست نیاورد، گویند: موقع رفتن  وقتی سوار براسب می شد، مدّاحان از پیش انشای قصاید نموده و مردم دور مرکب وی را گرفته و با صلوات و تحیّات به طرف مسجد می بردند و ازدحام  عجیبی در نمازجماعت می شد، معظم له دربیان و موعظه و ارشاد مردم  بی نظیر و مجلس موعظه اش پرشکوه و مملو از جمعیّت مشتاق و اهل معرفت بود.

در مأثرآثارگوید:((ازفحول و روسای عصر، بیان منبراو را کسی ندارد...))غالبا حکام  منطقه نیز از او حساب برده و فرمانش را به گردن می نهادند.

ناصرالدین شاه درسفراول به مازندران به سال 1283وهمچنین در مسافرت دوم  ظاهرا در روز بیست و یک رمضان سال 1292.ق. محضرایشان رسیده و وی را زیارت نمودند (16)

وشخصا از وی عکس گرفتند، دربالای عکس این شعر را می خوانیم:

خلق می بینند در تصویرتو یکشبر جای

غافلند از یک جهان  معنی که در تصویر توست

شهرت دارد که این بیت از خود ناصرالدین شاه است وآنرافی البداهه برای همین عکس سروده است.

  مکارم اخلاق

معظم له نیز در حسن سلوک و معاشرت با مردم و وصفا و صمیمیت با همگان معروف بود و دررفع نیاز فقرا ومساکین وحل مشکلات فردی و اجتماعی ازهیچ کوششی دریغ نمی نمود و همین امور باعث ارادت همگان  به ایشان گردید و اعتقادمردم به مقام بلند معنوی وی  باعث گردید تا خانه اش، کعبه آمال مشتاقان گردد.

ازحضرت آیه الله العظمی شیخ عبدالله مازندرانی(ره)که خودازشاگردان آن بزرگواربودند، نقل شد که فرمود:

((منزل حاجی ، پناه محرومان ومظلومان بوده و مردم برای حوایج مختلف خود به ایشان مراجعه می کردند و برای شفای بیماران، از او تبّرک می جستند جهت رفع ظلم  به او عرض حال می کردند)).

آن بزرگمرد که خود اسوه تقوا و فضیلت و عدالت بودند، ازکارها و عملکرد حکام شهر غافل نبودند و فساد و بی عدالتی و ظلم آنها را متذّکر وآنها را ازظلم وستم به مردم برحذر می داشتند.

با آنکه ازثروت مادی تا اندازه ای برخوردار بودند، ولی زندگی شخصی ایشان ساده و بی آلایش وبدوراز تجملات و مظاهرمادی بوده است و زهد و قناعت در زندگی او موج می زد. بلکه بایدگفت او خود مجسمه زهد و مناعت طبع و پیکره ای ازعزت نفس بوده است. وهمین زهد و سادگی درافزایش محبوبیت عمومی وی نقش زیادی داشته است.

حاجی اشرفی (ره)ضمن اقامه جماعت وتبلیغ عامه مردم و رسیدگی به امور اجتماعی ، به تربیت وپرورش شاگرد نیزاقدام فرموده ومحفل علمی باشکوهی را دایر نمودند و از این راه شاگردان فراوانی را تحت پوشش گرفتند.

حوزه درسی ایشان در بابل که مهمترین مرکز مرکز علمی استان درآنروز بشمارمی رفت، جذابیت خاصی داشت که دانش پژوهان و تشنگان بی شمار معرفت را از نقاط مختلف استان به سوی خود می کشاند.درسهای اخلاقش واقعا سازنده وتکان دهنده بود، آری، نفس گرم و مسیحایی حاجی، روح تازه ای به انسان  می بخشید و مقاصد بلند معرفت را می نمایاند، نه تنها اصول و مبانی فقه و اجتهاد، که مبانی و اصول  سیر وسلوک و معرفت را می آموخت و در یک کلمه حوزه او آمیخته ای بود ازعلم و معرفت، بطوری که شاگردان و دست پروردگان حاجی، درصلاح وفضل ومعرفت، خود شهره آفاق  بودند.

شاگردان حاجی در فقه و اصول، تا نیل به مقام بلند اجتهاد از محضرش استفاده می کردند و بعضی ازآنها ، به اخذ اجازه اجتهاد ازمحضر استاد مفتخر می گشتند، سپس یا برای تکمیل مبانی اجتهادی عازم عتبات مقدسه  می شدند، یا به دیارخود برگشته و به تبلیغ و ترویج  مذهب جعفری می پرداختند و البته تعداد دیگری ازشاگردان نیز بعد از مدتی بهره مندی ازمحضر آن بزرگوار در سطوح عالی عازم عتبات عالیات گشته و از محضر اساتید نجف و کربلا به دریافت اجازه اجتهاد مفتخر می گشتند.از میان شاگردان آن فقیه فرزانه،  می توان به اعاظم و بزرگان زیر اشاره کرد:

1-  حضرت آیه الله شیخ عبدالله مازندرانی(ره) (1256-1330.ق.) یکی از رهبران مشروطیت و از همراهان مرحوم آخوند خراسانی(ره) درنهضت مشروطیت.

2-  حضرت آیه الله شیخ علی اصغر مجتهد امیرکلایی مازندرانی(ره)

3-  حضرت آیه الله شیخ ولی الله مدرس بابلی(ره)

4-  حضرت آیه الله ابولقاسم هلی دشتی(ره)

5-  حضرت آیه الله سیداسماعیل عمادی(ره)

6-   حضرت آیه الله سیدحسن بهشتی (ره)متوفی1345.

7-  عالم فاضل ملا رجبعلی سوادکوهی آلا شتی ازعلمای سوادکوه مازندران. (17)

8-  آخوندملا عبد الباقی سوادکوهی آلاشتی(ره)ازعلمای سوادکوه مازندران(ره). (18)

یقینا شاگردان آن آیت زهدو علم وفقاهت دراین بزرگواران خلاصه نمی شود و تشنگان فراوانی ازچشمه زلال معارف وی سیراب گشتند.

مقامات معنوی

ازمهمترین ویژگیهایی که مرحوم مقدس اشرفی(ره)رادر بین اقران و معاصرین ممتازساخته و باعث گردید  تا مورد توجه خاص و عام  قرار گیرد، مقامات بلند  معنوی و عرفانی برخورداری ازانفاس قدسی و ملکوتی است.

او به تمام معنی ،عارفی واصل و در میدان عشق و محبت وسیر وسلوک ، گوی سبقت را ازهمگا ن ربوده بود و در زمینه صیانت نفس وخودسازی به مرتبه ای رسید که از مصادیق کامل ((فاما من کان من الفقها صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه))بود.

روح عبودیت و بندگی دراو موج می زد و به حداعلا پرورش یافته بود، او نه تنها عابد، بلکه اسو ه عبودیت وتعبّد و الگوی متعبّدان بود، غواص تنومند و ماهری بود که دراقیانوس عظیم معرفت غواصی کرده و دانه های  ذی قیمت معرفت وعشق و معنویت را صید نموده  بود.

نیمه های شب، علیرغم همه خستگی روزانه ازرختخواب جدا گشته و با محبوب خود به نجوا و مناجات و راز و نیازمی پرداخت.گریه های شبانه وی ازترس مقام ربوبی به حدی بود که  که دربعض تراجم او را از((بکّایین))و زیاد گریه کنندگان خوف الهی،شمردند، (19)چنانچه در((قصص العلما))که خود از علما و معاصرین مرحوم مقدس اشرفی(ره)بودند، درباره اش می نویسند:

((روش او این است که از نیمه شب تا صبح مشغول به عبادت وتضرع و زاری و بی قراری و مناجات با  حضرت باری وگریه ازخوف حضرت قهّاری بوده وآنقدر برسروسینه می زند که  چون صبح می شود مانند شخص فاقه(مریض) در نهایت نقاهت بنحوی می شود که هرکه او راببیند، پنداردکه تازه ازمرض (وبستر بیماری)برخاسته است...)) (20)

دقیقا همان روح تعبّد و عبودیت،صفای باطن ، خلوص وصداقت و ارادت به خاندان عصمت و طهارت(ع) و راز و نیازهای شبانه و ارتباط دایمی با منبع پرفیض ازلی، باعث صدور کرامات و خوارق عادات  ازآن یگانه دوران گشته بود.همان طورکه درقصص العلما چنین آمده است((... صاحب کرامات است...ازکثرت زهد و عبادت و تضرع  و زاری به این مرتبه رسید...)) (21)

آری چنانچه در اکثرکتابهای تراجم آمده است، معظم له به صدور کرامات و عنایات ویژه الهی شهرت  داشته است و صد البته ازشخصی چون وی که مقام و زهد و پارسایی و پرهیزگاری او علاوه برمراتب عالیه علمی اش زبانزد خاص و عام بوده ، هیچ گونه جای استبعادی ندارد، بلکه صدورخوارق عادت و ظهورکرامت ازچنین اشخاصی سزاست و همانطوری که در((ریحانه الادب)) و((فوایدالرضویه))آمده است((کرامات بسیاری  به او منسوب ))می باشد و ما جهت تیمّن وتبرّک به چند مورد ازکرامات آن بزرگواراشاره می کنیم:

  کرامات

معروف است  آن بزرگوار در سفری که برای فریضه حج داشتند، درسعی بین صفا و مروه به محضر مقدس امام زمان(عج) شرفیاب گردید ، بطوری که حضرت (عج) دست برشانه وی گذاشتند و فرمودند: ((شکرالله سعیک)).

همچنین در((گنجینه دانشمندان))آمده است:

((یکی ازکرامات باهرات آن مرحوم، که درکتاب((التقوی))نگاشته ام وحاج آقا حسین فاطمی که تا آخر هم باقی برتقلید آن بزگوار بوده درکتابش((دررالاخیار)) نقل نموده، این است:

((شخص موثقی گوید: دربابل خدمت حاجی رسیده و وی را بالاترازآنچه شنیده بودم، یافتم. چندی ازمحضرش استفاده کرده و از آنجا عازم مشهد مقدس شدم، خدمتش معروض داشتم که امری باشد، بفرمایید درمشهد مقدس انجام دهم، فرمودند:

((نامه ای می نویسم به خدمت حضرت رضا(ع)بده و جواب آن را بیاور)).

پس عریضه ای بمن دادند، به مشهد مقدس مشرف شدم و وارد حرم مطهرشده، عریضه را در ضریح  انداختم و مدتی که میخواستم بمانم، ماندم.

چون عازم مراجعت شدم، شب آخربرای زیارت وداع مشرف شدم، هنگامی که مشغول دعا و زیارت بودم، دیدم حرم خلوت شد و بزرگواری ازضریح مطهر بیرون آمد و نزد من آمد وفرمود: ((سلام  مرا به حاجی اشرفی برسان وبگو:

((آیینه شو جمال پری طلعتان طلب  جاروب کن تو خانه سپس مهمان طلب))

آنگاه به سمت ضریح مطهر برگشت و از نظرم غایب شد، دانستم جواب حجه الاسلام اشرفی را داده اند.

سپس به بابل آمده و در منزل مرحوم حاجی آمدم تا جواب شفاهی حضرت علی(ع) را بدهم پیش ازآنکه حرفی بزنم، دیدم حاجی با حال عجیبی می گوید: ((آقای من ، به من سلام رساند وفرمود:

((آیینه شو جمال پری طلعتان طلب  جاروب کن تو خانه سپس مهمان طلب))

کرامت دیگر

همچنین صاحب قصص العلما(ره) می فرماید:

((درسالی که برای زیارت حضرت رضا(ع)، عازم مشهد مقدس بودم، به خانه او(حاجی اشرفی) بعنوان  بازدید رفتم، جناب حاجی اشرفی(ره) حکایت کردند که:

زمانی حاکم بابل ظلم وتعدّی بسیار می کرد، یکروز بعدازنمازظهردست به درگاه خدا بلند کردم که: بارالها؛اگرمن درشریعت تو خدمتی کرده ام ومرا نزد تو احترامی هست، پس من این حاکم را عزل کرده ام، پس چندروزی گذشت که خبرعزل حاکم رسید و او معزول شد)). (22)

کرامت دیگر

چنانچه درهمان کتاب، کرامتی دیگراز دیدار((رجال الغیب واوتاد))را مورد اشاره قرارداده اند که با تغییر اندکی در اینجا می آوریم:

((در مسافرت به خراسان، دربارفروش حاجی اشرفی(ره) به دیدن مولف کتاب (شیخ میرزامحمد تنکابنی صاحب قصص العلما)آمد، بعد از طی مراسم تحیّات متعارفه ازمن سئوال کرد که شما قبل  از این  به زیارت خراسان و یا بارفروش آمده اید؟

گفتم: نه و این دفعه، دفعه اول است.

گفت: ازاین سئوال مقصودی داشتم وآن اینستکه: من به زیارت عتبات عالیات مشرّف شدم و درنجف اشرف شخصی مرتاض بود که گفته می شد از ارباب  باطن است)).

پس من با او در مقام دوستی و مراوده برآمدم، تا اینکه با یکدیگربه سفرسامره مشرف شدیم و با هم، هم کجاوه شدیم و در بین راه با هم صحبت می کردیم، وقتی ازاو سئوال کردم که((رجال الغیب))که به  اوتاد و اقطاب))تعبیر می شوند، آیا وجود دارند یا خیر؟گفت : بله.

گفتم : ایشان را می توان دید یا نه؟ گفت: بلی، گاهی مریی می شوند.

گفتم: هیچ می دانی که من در این مدت، یکی از ایشان را دیده ام یا نه؟

گفت: بلی، یکدفعه دیده بودی، گفتم: درچه زمانی و در چه مکانی بود؟

گفت: وقتی در بارفروش درخانه ات بودی ، ناگاه درخانه کوبیده شد و خود بیرون آمدی، کسی  به  این  شکل دیدی که اسبی هم داشت و پیاده شده بود.

قامت وصورت و محاسن او نیز چنین بوده است.پس از سلام و احوال پرسی و تعارفات رسمی، آن  شخص  از تو سئوال کرد که مشرب و روش تو درعمل به اخبار صادره ازائمه اطهار(ع) به چه شکل است؟

تو درجواب طریقه خاصی که داشتی، اجمالا برای آن مردبیان کردی.وآن شخص گفت که این طریقه  و شیوه بد نیست. سپس براسب خودسوار شد و رفت. اویکی از ابدال  (واوتاد) بود.

حاجی اشرفی گفت: پس ازگفتارآن مرتاض، داستان مورد اشاره و شکل و شمایل آن شخص و زمان و مکان وکیفیت سئوال و جواب به خاطرم آمد.

آنگاه مرحوم مقدس اشرفی به مرحوم میرزا محمدتنکابنی فرمود: من شما راسابقا ندیده بودم، اکنون  که دیدم ،شمایل و صورت و قامت ومحاسن شما، مانند آن شخص بود، لهذا سئوال کردم که شما سابقا به این شهرآمده اید یا نه و خواستم شبهه ام برطرف شده باشد)) (22)

 تالیفات

مرحوم مقدس اشرفی ضمن ارشاد و هدایت مردم، تالیفاتی نیز ازخود به یادگار نهادندکه از جمله  آنها کتابهای ذیل است:

1-  اسرارالشهاده: بزبان فارسی و درسال 1312 درتهران به چاپ رسید(23) و در کتابخانه آیه الله العظمی مرعشی نجفی(ره)در قم نیز موجود می باشد.

2-  شعایرالاسلام فی مسایل الحلال والحرام، کتابی قیّم ودارای فروع زیادی درابواب مختلف فقهی  است  که برای عمل  مقلدین، تدوین شده است.

3-  رساله ای فارسی که با حواشی آیه الله العظمی شیخ عبدالله مازندرانی(ره) منتشر شده است. (24)

4-  المزار (25)

5-  تفسیرسوره قدر(26)

6-  الاجوبه عن الاسئله (درلباب الا لقاب به آن اشاره گردید).

آفتاب عمرملا محمد اشرفی پس ازحدود یک قرن زندگی پر افتخار و سرشار از پاکی و صداقت و خدمت  به عالم اسلام، افول کرد و.درسن 95سالگی و در شب دوشنبه ابتدای ماه مبارک رمضان سال 1315قمری  دارفانی را وداع گفته و به دیار ابدی و ملاقات محبوب شتافت.(27)

باارتحال وی، استان مازندران یکپارچه در ماتم فرو رفت و مردم شریف بابل و اطراف، با تشکیل دستجات عزاداری وسوگواری از ایشان تجلیل کرده و پس از یک تشییع جنازه با شکوه، پیکر مطهرش را درکنار مسجد جامع بابل بخاک سپردند.

مرقد مطهرش، امروزه مطاف عاشقان وسوخته دلان است وهم اینک نیز اتاقکهای قدیمی اطراف  آن را تخریب نموده ودرحال ترمیم آن می باشند، امید است به شکل آبرومندانه ای بازسازی گردد.

فرزندان

مرحوم مقدس اشرفی(ره)دارای سه فرزند ذکوربودند که دراینجا به آنها اشاره ای خواهیم داشت:

1-  جناب آقای شیخ محمد علی مجتهد، معظم له دربهشهر و درپنجم شعبان المعظم سال 1259دیده به جهان گشودند  وبه همراه پدر بزرگوارش هجرت کرده و به بابل آمدند، پس از ارتحال پدر، وی جانشین وی دررتق و فتق امورگردید (28)  و شیخ محمد حسن معروف به شیخ کبیر(ره)متوفی 1345 بخاطراحترامی که برای ملا محمد اشرفی قایل بودند، با آنکه اعظم علمای شهربودند ، ازقبول امامت درمسجد جامع امتنا کرده وآن را به شیخ محمد علی مجتهد(ره) مزبور واگذارفرمودند تا آنکه وی نیز درسال 1324دارفانی را وداع گفتند وشیخ کبیر(ره) بعد از او، امامت مسجد جامع را پذیرا  شدند.

2-  شیخ جعفرشریعتمدار اشرفی که در 15رجب سال 1263 دربهشهر متولد گردید و در همانجا  ساکن بود و در چهارم رجب 1322وفات نموده و در بهشهر مدفون گردیدند. (29)

شیخ جعفر مذکور دارای پسری بنام شیخ محمد حسن (ره) بودند که بعدها از علما و مجتهدین  صاحب  نام مازندران گردیدند، چنانچه در بعضی ازکتابهای رجال از وی تجلیل شده و آمده است: ((وی مجتهدی جلیل، عالم و ادیبی فاضل است که به نجف اشرف هجرت کرده و از اساتید آن استفاده کرد و به  درجه ای  از فضل و کمال رسید و به وطن مراجعت نمود و متصدی امور شرعیه گردید و در سال 1372ارتحال نمود...)) (30)

یادآور می شود: مرحوم حاج شیخ محمد جوادحجتی متوفی 1375شمسی که ازدانشمندان معروف مازندران بوده اند، ازفرزندان شیخ محمد حسن(ره)مذکور می باشند.

3-  آقا محمد صادق ازدیگر فرزندان مرحوم مقدس اشرفی(ره) بوده اند که درجمادی الثانی 1267دربهشهر متولد و در پنجم  محرم 1298 ق درحیات پدر دارفانی را وداع گفته و جنازه اش به نجف  منتقل گشته و در آنجا بخاک سپرده  شد.(31)

پاورقی

--------------------------------------------------------------

1-  حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج3، وقایع سال 1219- بامداد، مهدی،شرح حال رجال ایران ، ج3، ص223

- دردایره المعارف تشیع، ج2، ص196وی رامتولد 1225نوشته است.

2- شیخ آقابزرگ تهرانی، الکرام البرره، ج2ص672و762.

3- مکارم الآثار، ج3، وقایع سال1219- ریحانه الادب، ج1، ص128.

4- معجم رجال الفکرو الادب فی النجف، ج3، ص1141.

5-همان؛ ومکارم الآثار، ج3، وقایع سال1219قمری؛ روزنامه جهان اسلام24/10/1371، ص10.

6- فوایدالرضویه ص628- اعیان الشیعه، ج9، ص407- مآثروآثارص143.

7- رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج3،ص161.

8- لباب الالقاب، ص108

9- نسخه مخلوط نقبای البشر

10- فواید الرضویه، ص628

11- ریحانه الادب، ج1، ص128

12- اعیان الشیعه، ج9

13- مکارم الآثار، ج3، وقایع 1219 قمری

14- قصص العلما، ص123.

15- احسن الودیعه، ج1، ص124

16- تاریخ مازندران مهجوری، ج2، ص180 و193

17- اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، تاریخ طبرستان، ص308

18- همان

19- امینی، معجم رجال الفکروالادب فی الانجف، ج3، ص1141- نقبای البشر، مخلوط

20- میرزا محمد تنکابنی، قصص العلما، ص123.

21- همان.

22- رازی محمد، گنجینه دانشمندان، ج3، ص161

23- میرزا محمد تنکابنی، قصص العلما، ص123.

24- همان

25- ریحانه الادب، ج1، ص128- الذریعه، ج2.

26- همان- الذریعه ج14- نقبای البشر(نسخه مخلوط)

27- طیار، محمود، مرزداران فقاهت، ص181

28- همان- نقبای البشرمخطوط

29- مکارم الآثار- فوایدالرضویه- ریحانه الادب- الذریعه، ج14.

30  مکارم الآثار، وقایع سال 1219.ق؛- دایره المعارف تشیّع، ج2، ص196

31- همان

32- امینی، معجم الرجال الفکر والادب فی النجف، ج3، ص1141

33- مکارم الآثار، ج3،همان دایره المعارف تشیع، همان


منبع: کتاب «آشنایی با فرزانگان بابل در سه قرن اخیر»؛ گردآورنده: عبدالرحمن باقرزاده

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه