ولی نعمت ما طلاب حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
مرحوم آیتالله بروجردی، به دلیل جایگاه خاص و مقام و منزلت ویژۀ خانم حضرت معصومه(سلام الله علیها) پادشاه عربستان را نپذیرفتند.
آیت الله علوی بروجردی در جمع طلاب و فضلا با اشاره به جایگاه اهل بیت علیهم السلام بویژه حضرت معصومه سلام الله علیها و امام رضا علیه السلام گفت : دهۀ کرامت، که با ولادت با سعادت حضرت فاطمۀ معصومه(سلام الله علیها) آغاز و با ولادت با سعادت امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) پایان میگیرد، گشودن برگی از تاریخ شیعه بوده و کنار زدن پردهای از دوران بسیار مهم و تأثیرگذار در تاریخ است. این دهه همچنین نشان از روزگاری دارد که فرزندان اهلبیت(علیهم السلام) در اثر فشارها و مصائبی که به آنها وارد میشد، مهاجرت کردند و از مدینه خارج شدند، همانند بسیاری از بزرگواران و امامزادگانی که ما امروز در ایران پذیرای آنها هستیم، مثل احمد ابن موسی شاه چراغ و دیگر بزرگواران که در صدر اینها حضرت فاطمۀ معصومه(علیه السلام) جا میگیرند.
*امامرضا(علیه السلام)؛ خورشید تابان دنیای اسلام
مسئلۀ حرکت امامرضا(علیه السلام) خود یک تاریخ و فصلی از تاریخ است. تاریخ شیعه تاریخ طائفۀ مظلومیت امت اسلام است. این سفر ناخواسته و در آن فشارها دخیل بود؛ اما حرکتی شد که آنچه ما در وجود امامصادق(علیه السلام) برای رشد علمی و فرهنگی در دنیای اسلام میبینیم، امامرضا(علیه السلام) آن را در تمام گوشهوکنار بست داد و پراکند. آنها نظرشان این بود که امام را زیر نظر بگیرند و ایشان را در سایۀ خودشان نگه دارند؛ اما پراکندگی نور امام به نحوی بود که نهتنها از خراسان، بلکه از ایران و سرزمینهای ایران بیرون رفت و به همهجا تابید. خود دشمنان امام باعث شدند که این نور تلألؤ بیشتری داشته باشد. آنها مناظرهای ترتیب دادند تا امام را بکوبند؛ اما این مناظرهها حقانیت اهلبیت(علیه السلام) را به گوش همۀ مسلمانان رساند؛ اصرار کردند امام نماز باران بخواند که در اثر نیامدن باران دیدگاه اهلبیت(علیهم السلام) را تمسخر کنند، اما بهعکس شد و هاکذا. هرچه نقشه کشیدند، همه نقشبرآب شد. لذا میتوانیم سفر امامرضا(علیه السلام) را به ایران و به طوس، که آن هم در مدت زمانی کوتاه انجام شده است، از بزرگترین حرکتها در تاریخ شیعه بنامیم. این سفر بسیار اثرگذار نهتنها مردم ایران را منقلب کرد، بلکه این انقلاب به سایر سرزمینهای اسلامی هم رسید. این نکته که در خصوص امامرضا(علیه السلام) عرض میکنم، بسیار حائز اهمیت است و آن اینکه آنها سعی کردند امام را از سرزمینهایی عبور بدهند که علاقهمندان و ارادتمندان امام در آنجا کمتر باشد. اما امام به هر کجا که پا گذاشتند، مردم مثل موروملخ از قرا و قصبات برای دیدن و برای دستبوسی امام به حرکت درآمدند، به نحوی که دشمنان از کنترل اوضاع درماندند. حتی ابتدا میخواستند مقاومت نشان بدهند که امام آنها را از مقاومت منع کردند. در تاریخ اهلبیت(علیهم السلام) چیزی مهمتر از این حادثه در اقبال مردم به امام نمیبینیم، حرکت عجیبی است و مهمتر از این حرکت عجیب آثار ماندگار آن است که تاریخ شیعه و تاریخ اهلبیت(علیهم السلام) را شکل میدهد. امروز علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) مانند خورشیدی در افق این مملکت میدرخشد، نه در افق این مملکت، بلکه در افق دنیای اسلام و دنیای بشریت امروز جاذبهای که این بارگاه در میان امت اسلامی دارد، جاذبۀ فوقالعادهای است. گاهی اوقات انسان با کسانی در مشهد مواجه میشود که از دورترین نقاط دنیا شدّ رحال کرده و با عقیده و ایمان برای پابوسی و زیارت امام در آنجا حضور پیدا کردهاند. و باز مهمتر آن است که شیعه همیشه این القا را داشته که امام زنده است. برای شیعه نبودِ امام با بودِ امام تفاوتی نمیکند. لذا این امام همیشه نقش خودش را در زندگی عادی مردم خواهد داشت و در مملکت ما وجود امامرضا(علیه السلام) همیشه حافظ این مرزوبوم بوده است.
در دوران تزاری روس، در زمان نیکلا که مشهد اشغال شد و توپخانۀ آنها حرم مطهر را نشانه گرفت، حتی گلولۀ توپی هم به گنبد مطهر اصابت کرد. در آن زمان این مسئلهای عادی بود که حتی بزرگان سلاطین از قبیل نادر و امثال نادر هم به این بارگاه خضوع داشتند. اینکه سلطانی، ولو مسیحی و حتی دور از ایران و از بلاد فرنگ مرتکب چنین کاری شود، حرکت بسیار نامطلوبی بود؛ اما مهمتر از آنکه در سال بعد دیگر نیکولا و تزار نبود. یعنی انقلاب اکتبر پیش آمد و نهتنها تزار ساقط شد، بلکه خودش و خانوادهاش به فجیعترین وضع کشته شدند. اینها اموری است که ما در این بارگاه دیدهایم و آنچه که از تجلیات آقا علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) درخشش میکند.
*مقام والای حضرت معصومه(سلام الله علیها)
شاید قلم برای بیان و مکتوب کردن این قضایا ناتوان باشد و ذهنها از حمل و کشیدنش عاجز، اما این واقعیتی است که وجود دارد، و من در اینجا به مناسبت دهۀ کرامت چند نکته دربارۀ حضرت فاطمۀ معصومه(سلام الله علیها) میخواهم عرض کنم. اینکه چه شد که حضرت فاطمۀ معصومه(علیه السلام) به قم آمدند و در مسیر راه چه اتفاقاتی افتاد که ایشان مجروح شدند و وقتی که به قم آمدند حال نامساعدی داشتند و در مدت کوتاهی هم وفات کردند، وفاتی شهادتگونه، یک طرف ماجراست. طرف دیگر برکاتی است که این بانوی بزرگوار در این شهر و در این منطقه و در این کشور بجا گذاشتهاند، آن هم برکاتی بسیار بزرگ و شایستۀ اهمیت و ارزشگذاری. آنچه که ما به عنوان خواهر گرانقدر امامرضا(علیه السلام) ادای احترام میکنیم، مسئلهایست و دختر موسیبنجعفر(علیه السلام) بودن ایشان هم مسئلهای دیگر؛ اما وجود خود خانم فاطمۀ معصومه(علیه السلام) و اینکه در خانۀ موسیبنجعفر(علیه السلام) توجهی که به ایشان بوده و اطلاع و احاطهای که ایشان به احکام و مسائل داشتند و اینکه گاهی اوقات جواب مسائلی را که از پدر پرسیده میشده است، ایشان جواب میدادند، نشانهای از عظمت این بانوی بزرگوار است. شاید ما نتوانیم این مسائل را آنطور که باید و شاید درک کنیم؛ اما در نگاه بزرگان این معنا را میبینیم. برای مثال به نقل از مرحوم آیتالله بروجردی به چند نکته درباره حضرت معصومه(سلام الله علیها) اشاره میکنم.
*ارادت و احترام آیتالله بروجردی به مقام والای حضرت معصومه(سلام الله علیها)
در زمان مرحوم آیتالله بروجردی، پادشاه عربستان سعودی، بن عبدالعزیز، که به عنوان اولین پسر از عزیزان عبدالعزیز بود و بعد از او به سلطنت رسیدند، به ایران سفر آمد. چون او برای خود احترامی قائل بود و خود را خادم حرمین میدانست، وقتی که به ایران آمد از مرحوم آیتالله بروجردی تقاضای ملاقات کرد تا به قم بیاید. وزیر امور خارجۀ عربستان به همراه وزیر امور خارجۀ ایران، سفیر ایران در عربستان و وزیر دربار خدمت آیتالله بروجردی آمدند و گفتند: «آقای ملك سعود میخواهد خدمت شما برسد.» مرحوم آیتالله بروجردی فرمودند: «نه». خیلی از بزرگان تلاش كردند، حتی از بزرگان حوزه و شاید هم مرحوم امام (ره) و بزرگان مملکتی همه تلاش کردند و گفتند آقا شما مدافع تقریب مذاهب هستید، اگر به قم بیایند و شما را ملاقات كنند، برای شیعه اعتبار است، چرا میگویید نه؟ هرچه اصرار کردند، فایده نداشت. وقتی بعد از اصرار بسیار علت را جویا شدند، آیتالله بروجردی گفته بودند: «پادشاه سعودی به قم كه بیاید، به زیارت من میآید؛ ولی به زیارت حضرت فاطمۀ معصومه(سلام الله علیها) نمیرود. اگر هم برود، خیلی سبک رفتار میکند و اینكه یك پادشاه برای من وارد قم شود و به خانم معصومه بیاحترامی كند، این هتك اهلبیت(علیهم السلام) است و من به عنوان مرجع این مذهب نمیتوانم تحمل كنم كه مذهب، اینطور هتك شود.» لذا به دلیل جایگاه خاص و مقام و منزلت ویژۀ خانم حضرت معصومه(سلام الله علیها) پادشاه عربستان را نپذیرفتند.
نکتۀ دیگر اینکه مرحوم آقای لرزاده که معمار مسجد اعظم بودند، برای من نقل کردند که «مرحوم آیت الله بروجردی در همین جایی که الان قبرشان قرار دارد، خانۀ کوچک پنجاهشصت متری بود. این خانه را از اموال شخصی خوشان خریدند و قبری برای خودشان در آنجا در نظر گرفتند و بقیۀ آن خانه را وقف مسجد کردند. وقتی با من صحبت کردند گفتند که من دلم میخواهد اینجا راهرو مسجد اعظم ساخته شود و راهرویی باشد که زوّار را به حرم ببرد. من اینجا قبر خودم را قرار دادم، بعد از من قبرم را بلند نکنید. بگذارید مساوی زمین باشد و زوار که از این راهرو برای تشرف به حرم فاطمه معصومه(سلام الله علیها) عبور میکنند، پا روی قبر من بگذارند و خاک کفش آنها روی قبر من بریزد و به من اعتبار بدهد.»
این دیدگاه خیلی مهم است که مرجع تقلید شیعه مثل مرحوم آیت الله بروجردی با خاک و تربت زائر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) اینطور رفتار میکند و میگوید که خاک کفش زائر فاطمه معصومه(سلام الله علیها) روی قبرم بریزد و به من اعتبار بدهد و من به این خاک کفش برکت پیدا بکنم. این نشان دهندۀ عظمتی است که در وجود حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نهفته است.
ماجرای دیگری از مرحوم آیت الله بروجردی نقل بکنم. این مطلب را مرحوم آقای شیخ ابراهیم حسننژاد از پسر عموی خودشان که از علمای ماکو بود، نقل میکردند. ایشان میگفتند: از این پسر عمو احوالی پرسیدم. گفت: «کجا هستی؟» گفتم: «در بیت مرحوم آیت الله بروجردی کار میکنم.» گفت: «در بیت آیت الله بروجردی کار میکنی، خیلی مراقب باش. آقای بروجردی حسابش حساب خاصی است.» پرسیدم: «چرا؟» او برای من نقل کرد. البته گفت بعداً برایت خواهم گفت و بعد به قم آمد و این قصه را نقل کرد:
من علاقهمند به طلبگی بودم. پدرم راضی نبود. او از خوانین بود و در ماكو وضع مالی بسیار خوبی داشت؛ اما من عاشق طلبگی شدم و دلم می خواست طلبه شوم. پدرم همكاری نكرد. من سر خود راه افتادم و به قم آمدم و اینجا طلبه شدم. دوسه سال قم بودم. [در مدرسۀ حجتیه هم ظاهراً ایشان بوده است] از نظر مالی بسیار به من سخت میگذشت. فقر آزارم میداد و لذا چندبار به حضرت معصومه(سلام الله علیها) توسل پیدا كردم. حرم رفتم. فایدهای نداشت. كار من به گرسنگی كشیده بود. چند روز اصلاً گرسنه و بیمار هم شده بودم. حتی یك تكه نان خشك برای خوردن هم پیدا نكردم. شبی در این حال به حرم مشرف شدم و آنجا تعرض كردم در حرم خدمت به حضرت معصومه(سلام الله علیها). حتی این تعبیر را كردم كه خانم شما وقتی نمیتوانید اداره كنید، اینقدر دور خودتان را شلوغ نكنید. وقتی نمیتوانید اداره كنید، برای چه ما را اینجا جمع كردید؟ و با ناراحتی از حرم بیرون آمدم. آمدم مدرسه دم در مدرسه كه رسیدم خادم مدرسه گفت كه از خانۀ آیت الله بروجردی آمده بودند با شما كار داشتند. در آن حال با خود گفتم: «آیت الله بروجردی نه من را میشناسد و نه با من كار دارد. اشتباهی شده است. این هم باز برای ما بساطی است.» اعتنا نكردم و به حجره رفتم و در را بستم و برای خوابیدن آماده شدم. یك ساعتی گذشت دیدم در میزنند. دیدم خادم مدرسه است. گفت: «مگر نگفتم كه از منزل آیت الله بروجردی آمدند دنبال شما؟ چرا نرفتی؟» گفتم: «آخر خانۀ آیت الله بروجردی كجا و من كجا؟ كسی آنجا با من كاری ندارد.» گفت: «الان خادم ایشان آمده دم در منتظر تو است.» لباس پوشیدم و به منزل آیت الله بروجردی رفتم. وارد شدم. داخل اطاق ایشان شدم. سلام كردم. ایشان نشسته بودند. رفتم جلو دست ایشان را بوسیدم. ایشان من را كنار خودشان نشاندند. به من محبت كردند و فرمودند اهل كجا هستی؟ چه میكنی؟ گفتم طلبه هستم و مقدمات مشغول هستم. حتی به فكرم رفت كه اگر آیت الله بروجردی از من سؤالی بكند، من در این وضعیت گرسنگی که دارم چطور ذهنم را متمركز كنم و جواب بدهم. مرحوم آقای بروجردی سؤالی نكردند. گفتند كه بسیار خب. هر وقت اینجا كاری و سؤالی داشتی، پیش من بیا. اینجا مراجعه بكن. وقتی خواستم بروم، ایشان پولی به من دادند [ظاهراً آن زمان 300 تومان بوده و مبلغ زیادی بوده است.] بلند شدم كه بروم. دم در كه رسیدم و میخواستم بیرون بروم، یك مرتبه دیدم مرحوم آیت الله بروجردی گفتند آقای حاج شیخ گفتند: «این دفعه كه حرم حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) مشرف میشوید، ادب را رعایت بكنید و با خانم بهتر از این صحبت بكنید. با خانم مؤدبانه صحبت بكنید.» مثل اینكه آب سردی روی سرم ریختند.
*توسل علما به حضرت معصومه(سلام الله علیها)
در اینجا بزرگان مراجع هر وقت گرفتار میشدند و مشكل پیدا میكردند، به بارگاه حضرت معصومه(سلام الله علیها) پناه میبردند و امروز ما به بارگاه ایشان پناه میبریم. مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری (رحمۀ الله علیه) در مشكلات به فاطمه معصومه(سلام الله علیها) پناهنده میشدند. در این اوضاع و احوال حوزه مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (رحمۀ الله علیه) هم از دنیا رفته بودند. زمان رضاخان بود و فشار بر حوزه بود. پول نمیآمد و طلبهها دربهدر بودند. مرحوم آیتالله سید صدرالدین صدر هم در این اوضاع خیلی در فشار بودند. حتی سفری هم به حرم مشرف شده بودند و قدری گلایۀ تندی به حضرت معصومه(سلام الله علیها) كرده بودند. ایشان فرموده بودند من وقتی به منزل برگشتم، به خادم گفته بودم كه میخواهم بخوابم، كسی را راه ندهد. اما همین که چشمم گرم شد، در زدند. در را باز كردند. خادم آمد و گفت: «آقا كسی است و میگوید مسافر است و با شما كار ضروری دارد و میخواهد به تهران برود.» مرحوم آیت الله صدر فرموده بودند بیدار شدم و نشستم. آن شخص آمد. دیدیم یك چمدان همراهش است. در آن را باز كرد و دیدیم چمدان پر از پول است. آن شخص گفت: «من حساب كتاب را خدمتتان آوردهام. من اصفهانی هستم. از اصفهان عازم تهران بودم. از قم هم گذشتم. مثل اینكه نیرویی من را برگرداند كه شما كه بدهی داری، همین الان به قم برگرد و بدهی را بده. نیرویی من را از وسط راه تهران برگرداند و خدمت شما آورد.» این قضایا خیلی عجیب است. مرحوم آقای صدر فرموده بودند مبلغی كه آورده بود چند ماه شهریۀ ما را تأمین میكرد.
بههرحال اینجا ولی نعمت ما حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) هستند و علت اینكه بیشتر صحبت را به ایشان اختصاص دادم، این است كه ما در همۀ شئون به ایشان پناه میبریم. ما پناهندۀ ایشان هستیم. این بساطی كه امروز در قم به پا شده، از روز اول این حوزۀ مقدس به بركت ایشان در اینجا شكل گرفته است. در این دل كویر گلستانی به وجود آمده و این گلستان حوادث تندی را پشت سر گذاشته است: دوران رضاخانی را پشت سر گذاشته، فشارهای عجیب و غریب دوران پهلوی دوم كه خود ما قسمتی از آن را شاهد بودیم پشت سر گذاشته است؛ اما این حوزه همینطور بالنده به حركت خویش ادامه داده است تا به امروز و امروز حوزۀ علمیۀ قم بزرگترین حوزۀ دنیای اسلام است و این به بركت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) و در پناه ایشان است.
من به همۀ عزیزان خودم، بهخصوص در حوزه به فرزندان و برادران خودم توصیه میكنم كه هیچگاه ارتباط خودشان را با این بانوی بزرگوار قطع نكنند. در نظر ما تجلی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در فاطمه معصومه است:
آن قبر كه در مدینه شد گم - پیدا شده در مدینۀ قم
منبع: حوزه نیوز