تبیان، دستیار زندگی
4- «انما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله و اذا كانوا مع على امر جامعه لم یذهبوا حتى یستا ذنوه ان الذّین یستا ذنوك اولئك الذین یؤمنون بالله و رسوله فاذا استاذنوك لبعض شانهم فأذن لمن شئت منهم و استغفرلهم الله ان الله غفور رحیم» (نور /62).
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وظائف مسلمانان در برابر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بخش(2)

«انما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله و اذا كانوا مع على امر جامعه لم یذهبوا حتى یستا ذنوه ان الذّین یستا ذنوك اولئك الذین یؤمنون بالله و رسوله فاذا استاذنوك لبعض شانهم فأذن لمن شئت منهم و استغفرلهم الله ان الله غفور رحیم» (نور /62).

	وظائف مسلمانان در برابر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بخش(3)

مؤمنان واقعى كسانى هستند كه به خدا و رسول ایمان دارند واگر در امر مهمى با او باشند بدون اذن او به جایى نمى‏روند. آنان كه از تو اذن مى‏گیرند آنها كسانى هستند كه به خدا و رسول او ایمان آورده‏اند در این صورت هرگاه برخى ازآنان براى كارهاى خود اجازه بگیرند، به آن كس كه بخواهى اذن بده و براى آنان طلب آمرزش كن، خدا بخشاینده و رحیم است.

الزام به استجازه به هنگام ترك میدان نبرد و یا به هنگام ترك مجلس كه براى مشورت درباره امر مهمى برگزار شده، نشانه مقام و منصب خطیر رسول گرامى است كه حركات و سكنات افراد باید زیر نظر او صورت پذیرد.

5- «النبى اولى بالمؤمنین من انفسهم» (احزاب /6)

پیامبر به مؤمنان از خود آنان اولى است این نوع اولویت كه در هیچ تشریعى در جهان نظیر آن دیده نشده است، از جانب «مالك النفوس» به پیامبر افاضه شده كه از آن در مصالح جامعه اسلامى بهره بگیرد، و افراد به فرمانهاى او گوش فرا دهند و خواست او را بر خواست خود مقدم بدارند و مفاد این آیه در همین سوره به صورت روشن نیز وارد شده چنانكه مى‏فرماید؛

6- «و ما كان لمؤمن ولا مومنه اذا قضى الله و رسوله امر ان یكون لهم الخیرة من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالاً مبیناً» (احزاب /36).

بر هیچ مرد و زن مؤمن آنگاه كه خدا و پیامبر او در موردى فرمان دادند هیچ نوع اختیارى دركارشان نیست هر كس كه خدا و رسول او را مخالفت كند، آشكارا گمراه شده است.

دادن چنین قدرت و موقعیتى بر پیامبر نشانه دعوت به حكومت فردى و استبدادى شخص نیست زیرا اگر پیامبر خدا یك فرد عادى بود، طبعاً دادن چنین قدرتى به او، جز استبداد و حكومت فرد بر جمع چیز دیگرى نبود، در حالى كه او چنین نیست او یك فرد وارسته از هر نوع خودخواهى است كه جز رضاى خدا خواهان چیزى نیست، او در رفتار و گفتار خود، به وسیله «روح القدس» تأیید شده و از هر لغزشى مصون مى‏باشد در این صورت امر و فرمان او مظهر فرمان خداست كه از زبان او به مردم ابلاغ مى‏گردد.

به خاطر چنین عصمت و مصونیتى است كه خدا در دو آیه زیر، هر نوع پیشدستى را بر او تحریم مى‏كند و مى‏فرماید:

7-«یا ایها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدى الله و رسوله و اتّقوا الله ان الله سمیع علیم» (حجرات /1)

اى افراد با ایمان بر خدا و رسول او پیشى نگیرید و از (مخالفت) خدا بپرهیزید خدا شنوا و دانا است.

8- «و اعلموا ان فیكم رسول الله لویطیعكم فى كثیر من الامر لعنِتّم» (حجرات /7)

بدانید در میان شما است پیامبر خدا اگر در بسیارى از امور از شما پیروى كند شماها به زحمت مى‏افتید.

دلائل اطاعت پیامبر بیش از آن است كه در این جا منعكس گردید، آنچه مهم است تعیین حدود اطاعت و قلمرو آن است كه به گونه‏اى فشرده بیان مى‏گردد:

قلمروهاى سه گانه اطاعت: با توجه به آیاتى كه در زمینه اطاعت رسول گرامى وارد شده مى‏توان قلمرو اطاعت او را در زمینه‏هاى مسائل سیاسى و قضائى و نظامى محدود ساخت.

پیامبر گرامى علاوه بر مقام تبلیغ احكام،رهبر سیاسى و مرجع قضائى و فرمانده كل قوا است و در این زمینه‏ها «نافذ القول» و مطاع مى‏باشد و ما در هر مورد، نمونه‏اى را متذكر مى‏شویم:

الف: اطاعت در قلمرو مسائل سیاسى: یكى از مسائل حساس به هنگام جنگ، اخبار جبهه‏ها و گزارشهاى مربوط به پیروزى و شكست است تصمیم‏گیرى در پخش و عدم پخش این گونه گزارشها، نیاز به تفكر و اندیشه، و رعایت مصالح عمومى دارد از این جهت قرآن شخص پیامبر را معرفى مى‏كند آنجا كه مى‏فرماید:

«هنگامى كه خبرى ایمنى بخش یا بیم زا (از پیروزى و شكست) به آنان برسد فوراً آن را پخش مى‏كنند و اگر آن را به پیامبر و صاحبان فرمان از آنها ارجاع كنند اهل استنباط و ریشه یاب از آنان، از حقیقت مطلب آگاه خواهند شد (و حقیقت را به آنان بازگو خواهند كرد) اگر كرم و رحمت او نبود همگى جز گروه كمى از شیطان پیروى مى‏كردند».(نساء /83).

پخش بى موقع خبر پیروزى چه بسا مایه غرور مى‏گردد، همچنانكه اشاعه خبر شكست موجب تضعیف روحیه‏ها مى‏گردد و لذا وظیفه مسلمانان جز این نیست كه اخبار رسیده را در اختیار پیامبر گرامى و صاحبان فرمان از خود (كه به فرمان پیامبر داراى مقاماتى شده‏اند) بگذارند تا آنان پس از ریشه‏یابى و تحقیق، دیگر مسلمانان را از حقیقت امر آگاه سازند، البته این آیه مربوط به رهبرى سیاسى پیامبرگرامى است و اگر از «اولى الامر» نام مى‏برد منافاتى با رهبرى سیاسى رسول خدا ندارد زیرا «اولوالامر» به فرمان او «صاحبان فرمان» و «پیشوایان مردم» مى‏گردند بالأخص كه از نظر روایات، مقصود از آن «پیشوایان معصوم» است كه پس از پیامبر گرامى مرجع سیاسى مى‏باشند.

منبع: شهید آوینی