تبیان، دستیار زندگی
عالم ربّانی آیت الله خوش وقت از شاگردان برجسته امام خمینی و علامه طباطبایی به شمار می رود و هنور عطر دل انگیز گلستانی كه در تهران و قم به شكوفایی رسانده بود، استشمام می گردد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باغبان فضیلت سیری در زندگی آیت الله خوشوقت

عالم ربّانی آیت الله خوش‌وقت از شاگردان برجسته امام خمینی  و علامه طباطبایی به شمار می‌رود و هنور عطر دل‌انگیز گلستانی كه در تهران و قم به شكوفایی رسانده بود، استشمام می‌گردد.

باغبان فضیلت سیری در زندگی آیت الله خوشوقت

مجالس دل‌نشین، دروس اخلاق و گوهرافشانیهای ایشان در شرح و تفسیر دعاهای امام زین العابدین اثرگذار و تحول‌آفرین بود و با بصیرتی كه بر اثر پارسایی و پرهیزگاری به‏دست آورده بود، از مصادیق علمای زمان‌شناس محسوب می‌گردید.

آیت الله خوشوقت كه آراسته به زیور علم و تقوا بود، در پرتو این فرزانگی و فروزندگی، با مردم و به خصوص نسل جوان ارتباطی گرم، صمیمانه و اثرگذار داشت و منشأ خدمات ارزنده‌ای در عرصه‌های فرهنگی، تربیتی و تبلیغی گردید، آن روحانی روشن‌ضمیر آموزه‌های غنی قرآن و عترت را در اعتقادات، روابط اجتماعی، معاشرتها، روشهای آموزشی و تربیتی و كردار و اعمال صالح به عالی‌ترین وجه به منصه ظهور رساند و هزاران شیفتة مكارم و فضایل آسمانی را از چشمه معارف قرآنی سیراب ساخت. اجتناب از ظواهر فناپذیر و تأكید بر ساده‌زیستی و همدردی با اقشار گوناگون و ارتباط عاری از هر گونه تكلّفی با مردم، از جمله خصالی است كه موجب توجه قلوب جوانان به جانب این شخصیت اخلاقی گردید و آن عالم مهذّب طی چندین دهه ضمن تزكیه درون و صفای باطن،‌ انسانهای زیادی را در مسیر نسیم رحمت و لطف الهی و هدایتی ملكوتی قرار داد، در نوشتار حاضر به فرازهایی از زندگی، كارنامه علمی و فكری و اخلاقی این عالم فقید اشاره گردیده است.

روایت رویش

خاندانی كه فامیل خوشوقت را برای خود برگزیدند، اصالتاً اهل زنجان بوده‌اند كه به تهران كوچ كرده و در یكی از محلات قدیمی این شهر اقامت گزیده‌اند،  اسد الله كه كاسب خوشنام و نانوای نیكورفتاری بود،‌ از این طایفه به شمار می‌رود، او در مسیر كاسبی و زندگی، به موازین شرعی و معیارهای اخلاقی توجه ویژه‌ای داشت به طوری كه به رغم درآمد اندك و تلاشهای نرسانیده، به درآمد حلال و رزق پاك فكر می‌كرد، به همین دلیل می‌كوشید در هر حال خدا را در نظر گیرد، اسد الله كه نانوایی متدین و ملتزم به دستورات دینی بود، با مسجد و حسینیه‌ انس ویژه‌ای داشت و از علاقمندان به علما و روحانیت به شمار می‌رفت،  در حوالی محل سكونت اسد الله «مسجد معزّ الدوله» قرار داشت كه در سال 1317 ق با همیاری اهل محل ساخته شد و چون شیخ محمد‏باقر تهرانی، معروف به معز الدوله و از استادان شیخ آقا بزرگ تهرانی، در آنجا به فعالیتهای تبلیغی و فرهنگی مشغول بود، به مسجد معزّ الدوله مشهور گردید. آقا بزرگ تهرانی از وی چنین یاد می‌كند: «در تهران مرجع امور و مورد وثوق همه مردم بود، اهالی برایش مسجدی بنیان نهادند كه به نام او (مسجد معز الدوله)‌ شناخته شد، در حُسن تعبیر، سلامت ذوق و مهارت در تدریس مطول و امثال آن شهرت داشت و نزد او بخشهای زیادی از این كتاب را خواندم، از شاگردان میرزا محمدحسین آشتیانی و فرزندش شیخ علی آشتیانی شمرده می‌شد.»  اسد الله به این مسجد رفت و آمد زیادی داشت و ضمن شركت در نماز جماعت، از بحثهای اخلاقی و اعتقادی مبلغان بهره می‌بُرد، همین انس با اهل منبر و محراب باعث گردید به علما و طلاب علاقه پیدا كند و تصمیم گرفت زمینه‌هایی را فراهم نماید تا یكی از فرزندانش به كسوت روحانیت درآید و با خود عهد نمود در این راستا از هیچ گونه تلاش و پیگیری دریغ ننماید.

همسر اسد الله، فاطمه خانم نیز بانویی متدین، پاكدامن و نیكوكردار بود و در تربیت و پرورش شش فرزند شامل دو پسر و چهار دختر نهایت تلاش خود را به كار بُرد تا فرزندانی صالح و شایسته به جامعه تحویل دهد.  قناعت، توكّل، ساده زیستی و سلامتی عاطفی و اخلاقی او بر صفای این خانواده می‌افزود.

در رجب المرجب 1305 ش و 1345ق با وجود اینكه فضای ایران به شدت مسموم بود و سفاكی چون رضاخان با حمایت دولت انگلستان به تازگی روی كار آمده و حكومت استبدادی همراه با اختناق شدیدی را به كشوری اسلامی و مردمانی غالباً شیعه مذهب حاكم نموده بود و برای علما و اهل ایمان تنگناهای نگران‌كننده‌ای بوجود آورده بود،  اسد الله از طریق ارتباط با روحانیان و مبلغانی كه به مسجد معز الدوله می‌آمدند با این آشفتگیها آشنایی یافت و از چنین وضعی شدیداً رنج می‌بُرد، در این اوضاع و احوال دومین فرزندش دیده به جهان گشود و وی را عزیز الله نامید، به امید آنكه موجب عزت و سعادت خود و جامعه گردد.

عزیز الله دوران كودكی را در خانه‌ای سپری كرد كه جویبارهای ایمان در آن جاری بود و پدر و مادر تأكید داشتند كه جز لقمة حلال و پاك به این منزل وارد نشود. عزیز الله فراست ویژه‌ای داشت و به دلیل همین تیزهوشی، دربارة حوادث پیرامونش از والدین خویش سؤال می‌كرد، اگر چه پرسشهای او كودكانه بود؛ ولی از نبوغ وی حكایت داشت. وی در همان سالهای صباوت به تشویق اهل خانه، و بر اثر ارتباط با اهل مسجد، فراگیری سوره‌های كوچك قرآن را جزء برنامة روزانه خود قرار می‌دهد، او در محافل و مجالسی كه با حضور روحانیان در مسجد معز الدوله تشكیل می‌شد، حضور فعال داشت و همین مسائل او را علاقمند می‌كرد كه به كسوت روحانیت درآید و در این سنگر به هدایت علاقمندان بپردازد.

تحصیلات در تهران

عزیز الله فراگیری تحصیلات متداول و رسمی را از دبستان اقبال ـ كه در حوالی منزل ایشان بود ـ آغاز كرد و در مدت متعارف با كارنامه‌ای عالی این دوره را با موفقیت درخشانی سپری نمود. آنگاه به دبیرستان علمیه رفت كه جنب مسجد و مدرسة شهید مطهری واقع است. او تحصیلات در مقطع سیكل اول متوسط را پی گرفت. عزیز الله می‌كوشید وقت خود را بیهوده به هدر ندهد. عزیز الله با همت و هوشی كه داشت، دو ساله دورة اول دبیرستان را پشت سر نهاد و وقتی تابستان و ایام تعطیلاتی كه برزخ میان سال دوم و سوم دبیرستان بود، فرا رسید، دو نفر از دوستانش كه در مسجد معز الدوله «جامع المقدمات» می‌خواندند، او را به فراگیری این كتاب درسی حوزه تشویق نمودند. عزیز الله از این برنامه استقبال می‌كند و دیگر دورة متوسطه را ادامه نمی‌دهد و در مسجد معزالدوله تحصیلات حوزوی را آغاز می‌نماید و برای بهره‌ بردن از استادان دیگر به مدرسة لرزاده می‌رود كه در محله‌ای در حوالی میدان خراسان تهران قرار داشت. مؤسّس و مُدرّس این حوزه علمیه مرحوم آیت الله شیخ علی اكبر برهان (1379 ـ 1324 ق) دانش آموخته حوزة تهران، قم و نجف بود و در شهر قم محضر علمایی چون آیت الله حائری، سید محمدتقی خوانساری و حاج شیخ مهدی مازندرانی را درك كرده بود و در نجف اشرف از محضر آیات محترم شیخ مرتضی طالقانی، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزای نائینی و سید علی قاضی طباطبایی بهره بُرده بود و با این نیّت احداث مدارس دینی و تربیت طلاب متعهد و باز‌سازی اوضاع دینی و مذهبی ایران بعد از سقوط رضاخان، در سال 1320 ش به تهران آمد. و در این مسیر تلاشهای ارزشمندی انجام داد كه از جملة آنها احداث مسجد و مدرسة علمیه لرزاده بوده است. در این حوزه وی «شرح لمعه» تدریس می‌كرد و البته شاگردانش درسهای مقدماتی و زیربنایی را ارائه می‌‌دادند، اگر چه مرحوم برهان برای حداقل پنج دوره طلابی با سواد و فاضل و با تربیت عالی و روحیه‌ای خودساخته، پرورش داد، با این وصف آنجا برای كسی كه می‌خواست دروس بیش‌تری بخواند، در مقایسه با قم محدود بود.

عزیز الله خوشوقت پنج ساله ادبیات و بخشی از شرح لمعه را در این حوزه آموخت.

هجرت به قم

سال 1325 ش پنج سالی از روی كار آمدن پهلوی دوم می‌گذشت. حزب توده در ایران و به كمك ارتش سرخ و تبلیغات رسمی شوروی توانست طرفداران قابل توجهی به دست آورد و نفوذ و قدرت فراوانی كسب كند؛ اما هرگز موفق نشد اعتماد و اطمینان اكثریت مردم مسلمان را به سوی خود جلب نماید. فرقة دموكرات آذربایجان در شهریور 1325 ش خواستار خودمختاری آذربایجان گردید. هم‌زمان، باتحریك مقامات شوروی فرقة دموكرات كردستان نیز شكل گرفت كه برای استقرار دولتی خودمختار در كردستان فعالیت می‌كرد، مقابلة دولت مركزی با این فرقه‌ها در زمان نخست‌وزیری قوام السلطنه آشفتگیهایی را در غرب ایران به وجود آورده بود. این ناگواریها به همراه شرایط نگران كننده‌ای كه محمدرضا پهلوی برای تحكیم پایه‌های استبدادی خود به وجود آورده بود، اهل ایمان و علم را آزرده می‌ساخت؛ اما از سوی دیگر، مسائلی پیش آمد كه امیدواریهایی در دل و ذهن آنان پدید آورد، یكی از آنها، تشكیل جمعیت «فدائیان اسلام» بود كه یك سالی از مبارزات آنان علیه دشمنان اسلام می‌گذشت. این تشكّل عمیقاً معتقد به اسلام بودند، و با از جان گذشتگی و تشكیلاتی نسبتاً قوی و رهبری روحانی شجاعی چون سید مجتبی نواب صفوی در فضای سیاسی كشور برای كاهش ظلم و فساد تأثیرگذار بودند.

نكتة دیگر، ورود آیت الله بروجردی به قم در سال 1323 ش و تحولات امیدواركنندة فرهنگی اجتماعی در پرتو زعامت و مرجعیت‌ این فقیه نامدار بود.  آیت الله خوشوقت كه جوانی بیست ساله بود، علاقمند گردید كه به شهر مقدس قم مهاجرت كند و در محضر مدرسان پرآوازة حوزة قم مبانی علمی و معرفتی خود را استوار سازد. یكی از حلقه‌های درسی كه وی در آن حضور یافت، درس پربار شهید آیت الله شیخ محمد علی صدوقی بود، این فقیه فرزانه كه از شاگردان برجستة شیخ عبدالكریم حائری و امام خمینی به شمار می‌رفت، از نظر شهرت، اعتبار و مقام علمی به اندازه‌ای بود كه حتی در دوران مراجع ثلاث و نیز دوران پیشوایی آیت الله بروجردی از چهره‌های سرشناس و با نفوذ روحانی به شمار می‌آمد و بعد از ارتحال آیت الله حائری بخش عمده‌ای از كارهای حوزه بر دوش ایشان بود و در همان ایام حداقل پنج درس می‌گفت. ضمن اینكه خودش از درس مراجع سه‌گانه و مرحوم آیت الله بروجردی استفاده می‌كرد، درس ایشان از نظر نكته‌سنجیهای بدیع و روش منظم و احاطه‌ای كه بر افكار و اندیشه‌های علمای سلف داشت، قوی بود و آیت الله خوشوقت سطوح عالیه را از محضر وی آموخت.

یكی از شخصیتهای حوزة علمیه قم در دوران زعامت آیت الله بروجردی میرزا محمد مجاهدی تبریزی (1380 ـ 1326 ق) بود كه در مسجد امام حسن عسكری قم «كفایة الاصول» تدریس می‌نمود. آیت‏الله خوشوقت ضمن اینكه از تواناییهای این استاد در دانش اصول نهایت استفاده را نمود، در  اخلاق، عرفان عملی، متأدّب بودن به آداب اسلامی و اخلاق و رفتار شجاعانه‌اش برای استیفای حقوق اهل علم و طالبان علوم دینی، از این مربی عالیقدر درسهای ارزنده‌ای آموخت.

استاد دیگری كه آیت الله خوشوقت در قم محضرش را غنیمت شمرد و شرح لمعه، قوانین و رسائل را نزدش آموخت، سیدمجد الدین قاضی دزفولی، فرزند سید عبدالحسین قاضی می‌باشد. ایشان اولین امام جمعة دزفول بوده كه دروس حوزوی از سطح تا دروس خارج فقه و اصول را از حوزة درسی آیات محترم سید عبد المهدی قاضی (از شاگردان میرزای شیرازی)، حاج شیخ محمّدرضا معزی دزفولی، سید عبدالحسین شرف الدین عاملی (شاگرد آخوند خراسانی) و آقا شیخ محمد مهدی بیگدلی آموخت، آیت الله قاضی دزفولی مدتی هم در مدرسه لرزاده تهران تدریس كرد. بعد از قیام 15 خرداد 1342 ش در اعتراض به دستگیری امام خمینی به اتفاق جمعی دیگر از روحانیون حدود چهل روز حوزة علمیه و مساجد این دیار را تعطیل كردند. وی در 84 سالگی در 13/11/1364 درگذشت.

در محضر آیت الله بروجردی

آیت الله خوشوقت بعد از تكمیل تحصیلات حوزه در مقاطع سطح مقدماتی، متوسطه و عالی به محضر مرجع عالیقدر جهان تشیع، آقا سید حسین بروجردی راه یافت و در خارج فقه و اصول از پرتو افكار و آگاهیهای گستردة این زعیم عالی مقام بهره برد.

وقتی آیت الله خوشوقت پرتو افشانیها و تبحّر این استاد خود را در هنگام تدریس مشاهده كرد، متوجه گردید او در علم اصول فقه احاطه‌ای وافر دارد و در فقه، حدیث،‌ رجال، تفسیر و مباحث كلامی نیز كم‌تر نظیری می‌توان برایش یافت. درس خارج اصول ایشان مدتی در مدرسه فیضیه و سپس شبها بعد از نماز جماعت مغرب و عشا در صحن بزرگ بارگاه حضرت فاطمه معصومه منعقد می‌گردید و درس خارج فقه ایشان نیز زمستانها در مسجد بالاسر حرم مطهر، چندی در مسجد محلة عشقعلی (حوالی بیت ایشان) و تابستانها در ایوان مقصوره صحن جدید و مدتی نیز در مسجد اعظم برپا بود. مرحوم خوشوقت طی چندین سال متوالی مباحث الفاظ را از اول تا بخشهایی از برائت و نیز موضوع تعادل و تراجیح را از محضر این بزرگوار فرا گرفت. در فقه نیز كتابهای اجاره، غصب، وصیت، ارث زوجه، صلات جمعه، نماز مسافر، منجزات مریض، حج، خمس، طهارت، قضا و شهادات را از محفل نورانی آن فقیه فرزانه آموخت. برای مرحوم خوشوقت و دیگر شاگردان این موضوع درخور اهمیت بود كه آیت الله بروجردی ‌برای به دست آوردن حكم مسئله ادلة استواری را كه پایه و اساس مسئله بود، با دقت مورد بررسی قرار می‌دهد و نیز سعی كافی مبذول می‌دارند و تا آنجایی كه امكان دارد برای احكام مستندات روایی به دست آورد، برای اقوال علما و مدارك گفته‌های آنان اهمیت خاصی قائل است و با ارزیابی در طبقات روات احادیث، صحت و سقم حدیثهای مورد نظر را معین و مشخص كنند؛ اما فراتر از مسائل علمی و آموزشی، فضایل معنوی، كرامتهای اخلاقی، زهد و پارسایی، فروتنی توأم با اقتدار علمی و اجتماعی استاد برای او آموزندگی ویژه‌ای داشت.

آیت الله بروجردی زمانی به این وارستگی دست یافت كه ریاست تامه و زعامت عامة شیعیان را عهده‌دار بود. زمانی كه در رأس حوزه‌های علمیة جهان تشیع قرار داشت و برای احدی كم‌ترین تردیدی  در مقامات برجستة علمی و عملی و قابلیتهای ذاتی و تدبیر و مدیریت او نبود. همان ایامی كه حكام و كارگزاران آنان كسب اجازه می‌كردند تا به محضرش مشرف گردند، و اگر معظم‌له آنان را برای لحظاتی می‌پذیرفت، بر خود می‌بالیدند.

آری، در همان اوقات آیت الله خوشوقت زهد و پارسایی كاملی را در كردار و رفتار این مرجع عالیقدر می‌دید و به كرّات مشاهده می‌كرد كه ایشان در  این سطح مثل مردم عادی زندگی می‌كند، لباس او از بافته‌های وطنی است و خوراكی همچون غذاهای اقشار عادی تناول می‌نماید. از هر گونه تجملات، تشریفات و تكلّفات پرهیز می‌كند و از تملق‌گویی نفرت دارد و با آن همه امكانات، عزت،‌ ا عتبار و اقتداری كه در سطح جهان اسلام داشت، روش خود را در بهره‌برداری از امكانات دنیوی تغییر نداده است.

هنگامی آیت الله خوشوقت به قم آمد كه حوزة علمیة قم به دلیل حضور آیت الله بروجردی(1340 ـ 1245 ش) رونق فزاینده‌ به خود گرفته بود. حوزه‌های درسی گرم و پرجمعیتی تشكیل می‌شد و اساتید مبرّزی به تدریس می‌پرداختند و به گفتة خود ایشان: «تمام علمای بزرگی كه بعد از انقلاب می‌شناسیم، محصول عصر آیت الله بروجردی‌اند.» وقتی آیت الله خوشوقت به قم آمد، قبل از اینكه حجره‌ای بگیرد، منزلی اجاره كرد؛ ولی بعد از حدود یك سال به مدرسة فیضیه آمد و حدود 5 الی 6 سال در آنجا اقامت گزید، مدتی بعد به مدرسة حجتیه كه نوسازتر و آبادتر بود ـ رفت و حدود هفت سال در آنجا سكونت یافت.

حجت الاسلام و المسلمین حاج سید هادی خسروشاهی (متولد 1317 ش) می‌گوید: «ما آقای خوشوقت را در مدرسه حجتیه به عنوان آشیخ عزیز الله خوشوقت تهرانی می‌شناختیم. حجرة ایشان با حجرة بنده یك حجره فاصله داشت. در بلوك اول، ساختمان مقابل كتابخانه ما زیاد خدمتشان می‌رسیدیم، ایشان با آقای شیخ مجتبی (حاج آخوند) كرمانشاهی هم‌حجره بود. وی اهل عرفان، معنویت و درس خواندن بود. ما را نصیحت می‌كردند؛ چون سنّمان كم‌تر بود، بعد به خدمت علامه طباطبایی رسیدیم.» آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی نیز در این ایام با آیت الله خوشوقت انس ویژه‌ای داشت، حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالمحمد صالح‌پرور كه با آیت الله خسروشاهی نسبت خویشاوندی دارد، می‌گوید: «ایشان با آیات محترم سید رضا بهاء الدینی، حاج آقا حسین فاطمی، علی سعادت‌پرور (پهلوانی)، شیخ محمدتقی بهجت فومنی و عزیز الله خوشوقت حشر و نشر داشتند.»

در پرتو انوار امام خمینی

امام خمینی‌ تدریس خارج فقه و اصول را در سال 1364 ق هم زمان با ورود آیت الله بروجردی به قم آغاز كردند كه به زودی حوزة درسی ایشان یكی از مهم‌ترین و پرجمعیت‌ترین كلاسهای آن روزها به شمار می‌رفت. درس اصول در مسجد سلماسی و درس فقه در مسجد محمدیه كه اكنون جزء حرم مطهر گردیده است، برگزار می‌شد كه به دلیل كثرت شاگردان، درس فقه را در مسجد اعظم ادامه دادند. ایشان در تدریس فقه، مباحث این دانش حوزوی را از صورت تقلیدی به وضع تحقیقی در آورد و حریم مقدس بودن اقوال افرادی را كه جمود فكری را تشدید می‌كردند، به قوّة بحثهای عمیق و دقیق مورد نقد و ارزیابی قرار دادند، آیت الله خوشوقت كه مدت هفت سال از محضر امام در فقه و اصول بهره بُرده است،‌ می‌گوید: «درس امام با درس دیگران تفاوت آشكاری داشت. دقت بیش‌تر داشتند؛ چون در حكمت و فلسفه متبحر بودند و دقتهای عقلی از خود بروز می‌دادند. نقطه ضعفها و نارساییها را به خوبی می‌فهمیدند. درسشان طلبه‌پرور بود و در محضر ایشان مُحصّلان رشد می‌كردند،‌ به خاطر همین مزایا طلبه‌ها متمایل بودند در خدمت ایشان درس بخوانند. دورة درس اصولشان هفت سال طول كشید. توصیه‌شان این بود كه بعد از این مدت دیگر آقایان اصول نخوانند و ما هم عمل كردیم. صبحها فقه و عصرها هم اصول خدمتشان می‌خواندیم.» به گفتة ایشان: امام در حالی كه خود مدرس پرآوازه‌ای در فقه و اصول بود، همراه شاگردانشان همچون آیات محترم سبحانی، نوری همدانی،‌ فاضل لنكرانی و حاج آقا مصطفی خمینی به درس فقه و اصول آیت الله بروجردی می‌رفتند تا ایشان در قم بمانند، نظر ایشان آن بود كه در دستگاه بروجردی بروند و نگذارند افرادی كه لیاقت ندارند بیایند،‌ چنین تفكّری خیلی عالی و مؤثّر بود.»

یكی از شخصیتهایی كه آیت الله خوشوقت در ایام تلمّذ نزد امام خمینی با وی مألوف گردید و با او ارتباط دوستانه‌ای برقرار كرد، عالم مجاهد شهید حاج سید مصطفی خمینی بود. آقا مصطفی از این جهت برای آیت الله خوشوقت روحانی با جذبه‌ای بود كه با فراست و همتی كه از خویش بروز می‌داد، به طور فعال در درسهای خارج فقه و اصول، حكمت و كلام حضور می‌یافت و مراتب عالیة علمی را یكی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشت و در سنین جوانی در محافل علمی آن روز حوزه شناخته شده و نام‌آور گردید. ورود وی به عرصه‌های سیاسی و مبارزه با استبداد به چهرة محقّقانه و علمی این روحانی جوان اقتدار و ابّهت دیگری می‌بخشید. در این مرحله او به عنوان یك استاد مبارز و شجاع برای افرادی چون مرحوم خوشوقت مطرح و در دل امثال او جای گرفته بود و او را به عنوان مجتهدی مسلّم می‌شناختند.

منبع: مجله مبلغان