تبیان، دستیار زندگی
حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه، درباره محوریت اهل بیت (ع) در امر وحدت می فرمایند: «وَ طَاعَتَنَا نِظَامَاً لِلمِلَةِ»؛ و اطاعت از ما [اهل بیت] باعث نظم ملت [و آیین و شریعت] است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیره سه معصوم(ع) در حفظ وحدت مسلمین

حضرت زهرا(سلام الله علیها) در خطبه فدکیه، درباره محوریت اهل ‏بیت(علیهم السلام) در امر وحدت می‏‌فرمایند: «وَ طَاعَتَنَا نِظَامَاً لِلمِلَّةِ»؛ و اطاعت از ما [اهل ‏بیت] باعث نظم ملت [آیین و شریعت] است.

وحدت مسلمین

وحدت و همدلی میان مؤمنان، از اصول و شعائر قرآنی است که اهل‌‏ بیت(علیهم السلام) به آن اهتمام داشته ‏‌اند. سیره رفتاری و گفتاری ائمه(علیهم السلام) یکی از منابع اربعه استنباط احکام و شریعت حقّه تشیع می ‏‌باشد؛ چرا که مفسران حقیقی قرآن و مروّجان واقعی دین، اهل ‏‌بیت(علیهم السلام) هستند. تاریخ، مملوّ از تلاش معصومین(علیهم السلام) در زمینه ایجاد و بسط وحدت و همدلی بین مؤمنین است.

یادداشت ذیل تلنگری است از سیره اهل بیت(علیهم السلام) در خصوص وحدت و همدلی مسلمین:

* وحدت و همدلی در سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله)

پیامبر(صلی الله علیه و آله) همزمان با ورود به مدینه، با ایجاد پیمان صلح میان اوس و خزرج، وحدت اسلامی را تحقّق بخشید و با رشد عواطف انسانی و معیارهای دینی، وحدت جامعه آن زمان را بیمه كرد.

طبری در روایتی ذیل آیه شریفه 103 آل عمران، می ‏‌نویسد: خدای عالم دین اسلام را آورد و به بركت این دین اُلفت و برادری میان مردم برقرار كرد و تمام مردم را گرد اسلام جمع نمود؛ آنها را به برادری دعوت كرد که یکی از مهم ‏ترین آنها دو قبیله بزرگ مدینه اوس و خزرج بودند كه با آغوش باز از اسلام استقبال كردند، در حالی که 120 سال بین این دو قبیله جنگ و غارت حاكم بود.[1]

در نقلی دیگر آمده است: نبی مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله) بخشی از آیات قرآن را برای آنها (قبیله اوس و خزرج) قرائت فرموده، الفت و برادری جامعه اسلامی را از منظر قرآن برای آنها تشریح و تفسیر کردند. بعد از این سخنرانی، برخی شیوخ و بزرگان مدینه عرضه داشتند: یا رسول الله! آن چنان شرّ و فساد و اختلاف میان این دو قبیله است كه در میان هیچ قومی این چنین نبوده؛ اما با این سخنان زیبا كه شما برای آنان بیان كردید و آیات قرآن، ما امیداواریم كه خدای عالم به بركت تو و دین تو و قرآن تو این آتش اختلاف را میان این دو قوم خاموش كند و میان آنها الفت برقرار نماید.[2]

بنای قبول مردم مدینه از اسلام و استقبال آنان از این آیین و قرآن، تلاش مجدانه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و دعوت اسلام به ایجاد و بسط وحدت و نهی از هرگونه تفرقه و اختلاف بوده است.

همچنین پیامبر(صلی الله علیه و آله) با نفی تعصّبات ملی و نژادی و با استفاده از ظرفیت موجود جامعه و نقش مؤثر و سازنده كعبه برای تحقق وحدت اسلامی، تلاش کردند با اعلام حمایت از قشر محروم و ستمدیده، آنان را به مركز واحدی هدایت فرموده، به این طریق پایه ‌‏های وحدت امت اسلامی را تثبیت كنند و با تحمّل، مدارا و گذشت از مسائل شخصی به خاطر مصالح امت، وحدت اسلامی را تحقق بخشند.

به طور مثال، ایجاد عقد اخوت میان مهاجر و انصار را از راهبردهای اساسی در راستای تحقق وحدت اسلامی مطرح ساختند كه یكی از كارآمدترین راهكارها بود، به گونه ‌‏ای كه انصار، برادران مهاجرشان را در اموال و خانه ‌‏های خود شریك می ‏‌دانستند.

* امیرالمؤمنین(علیه السلام) و  وحدت

سیره امیرمؤمنان‌ علیه السلام در جهت‌ حفظ‌ وحدت‌ جامعه‌ اسلامی‌ - كه‌ با گذشت‌ از حق‌ مسلّم‌ شان برای خلافت همراه‌ بود - همواره‌ باید برای‌ امت‌ اسلامی‌ سرمشق‌ و عبرت ‌‏آموز باشد.

امام‌ ‌در این‌ مورد می ‌فرماید: امت ‌های‌ پیشین‌ مادامی‌ كه‌ با هم‌ اتحاد و وحدت‌ داشتند، در پیشرفت‌ و شكوفایی‌ بودند، و به‌ عزّت‌ و اقتدار دست‌ یافتند، خلافت‌ و وراثت‌ در زمین‌ را به‌ دست‌ آوردند و رهبر و زمامدار جهان‌ شدند.[3]

مطالعه‌ در سیره‌ امام‌ علی(علیه السلام) نشان‌ می ‌دهد كه‌ هدف‌ آن‌ حضرت،‌ تنها حفظ‌ اصل‌ اسلام‌ و وحدت‌ بین‌ عموم‌ مسلمانان‌ بود و در مسئله‌ خلافت - كه‌ اولین‌ اختلافی‌ بود كه‌ بین‌ امت‌ اسلامی‌ به‌ وجود آمد - با صبر و سكوت‌ خود، اجازه‌ ندادند این‌ اختلاف‌، وحدت‌ امت‌ اسلامی‌ را خدشه ‏‌دار سازد. ایشان می ‏‌فرمود: «إِنِّی أَدْعُوكُمْ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ حَقْنِ دِمَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ فَإِنْ قَبِلْتُمْ أَصَبْتُمْ رُشْدَكُمْ وَ اهْتَدَیْتُمْ لِحَظِّكُمْ وَ إِنْ أَبَیْتُمْ إِلَّا الْفُرْقَةَ وَ شَقَّ عَصَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَلَمْ تَزْدَادُوا مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً وَ لَنْ یَزْدَادَ الرَّبُّ عَلَیْكُمْ إِلَّا سَخَطاً». [4]

من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش(صلی الله علیه و آله) و جلوگیری از ریختن خون این امت فرا می‌ خوانم. اگر پذیرفتید، راه رستگاری خود را یافته و به نصیب (اخروی) خویش رهنمون شده ‏‌اید و اگر سر باز زدید و جز پراکندگی میان این امت را نخواستید در آن صورت هرگز بر دوری خود از خدا نیفزودید و خداوند نیز هرگز جز بر خشم خود نسبت به شما نخواهد افزود.

ایشان، هیچ دلیلی را برای خدشه ‌‏دار کردن و زوال وحدت و همدلی مسلمین موجّه ندانسته و فرمودند: «... وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِیُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ-أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ [تَعَالَى‏] سُبْحَانَهُ بِالاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ‏ أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِیناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ یَقُولُوا وَ عَلَیْهِ أَنْ یَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِیناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ(صلی الله علیه و آله) عَنْ تَبْلِیغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ یَقُولُ: ]ما فَرَّطْنا فِی الْكِتابِ مِنْ شَیْ‏ءٍ[وَ فِیهِ [تِبْیَانُ كُلِ‏] تِبْیَانٌ لِكُلِّ شَیْ‏ء»[5] [چرا با هم اختلاف کنند؟ در صورتی که] خدایشان یکی، پیغمبرشان یکی و کتابشان یکی است. آیا خدای سبحان، آنان را به اختلاف امر فرموده که اطاعت کردند؟ یا آنها را از اختلاف پرهیز داد و معصیت خدا نمودند؟ آیا خدا دین ناقصی فرستاده و در تکمیل آن از آنها استمداد کرده است؟ آیا آنها شرکای خدایند که هرچه می‏‌ خواهند در احکام دین بگویند و خدا رضایت دهد؟ آیا خدای سبحان دین کاملی فرستاد، پس پیامبر(صلی الله علیه و آله) در ابلاغ آن کوتاهی ورزیدند؟ در حالی که خدای سبحان می ‏‌فرماید: «ما در قرآن چیزی را فروگذار نکردیم.» و در قرآن بیان هر چیزی است و بعضِ قرآن گواه بعض دیگر است و اختلافی در آن نیست.»

* تلاش حضرت زهرا(علیها السلام) برای دوری از تفرقه

یکی از نکات مهم تاریخی که کمتر مورد توجه و بحث قرار گرفته، نقش حضرت زهرا(علیها السلام) در حفظ وحدت مسلمین، خصوصاً بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می ‏‌باشد. وقتی ایشان دیدند که جامعه مسلمین بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) دچار تفرقه شده و هر لحظه ممکن است اتفاقات بدتری بیفتد، دست حسنین(علیهما السلام) را گرفته، به همراه امیرالمؤمنین(علیه السلام) به در خانه مهاجرین و انصار بردند و با یادآوری حدیث غدیر، حجت را بر امت تمام کرده، از تفرقه برحذر داشتند و سفارش به جمع شدن گرداگرد شمع ولیّ خدا کردند.

حضرت(علیها السلام) در خطبه فدکیه، درباره محوریت اهل ‏بیت(علیهم السلام) در امر وحدت می ‏‌فرمایند:

* «وَ طَاعَتَنَا نِظَامَاً لِلمِلَةِ»؛ و اطاعت از ما [اهل ‏بیت] باعث نظم ملت [و آیین و شریعت] است.

این جمله و جمله بعدی عطف بر «فَجَعَلَ اللهُ الاِیمَانَ...» بوده که در همین خطبه آمده است. بنابراین، معنایش این است: خداوند اطاعت از ما اهل ‏بیت را موجب نظم شریعت قرار داد؛ چراکه تمام مردم اطراف محور دین جمع می ‌شوند و آن محور توسط امامی که عالم ‌ترین، باتقواترین و جامع تمام کمالات است، تبیین می ‎شود.

اهل ‏بیت(علیهم السلام) نسبت به دین از دیگران آگاه ‏‌تر و به حقایق قرآن آشناتر هستند؛ زیرا علم آنان به مبدأ وحی متصل است و به طور طبیعی، هماهنگی امور دینی در اطاعت از آنان خواهد بود.

* «وَ اِمَامَتَنَا أَمَانَاً مِنَ الفُرقَةِ [للفرقة]»؛ و رهبری ما را سبب ایمنی از تفرقه و پراکندگی قرار داد.

در اینجا حضرت مسئله امامت را بیان کرده ‌اند و در واقع به خلیفه و مردم تذکر داده ‌اند که امامت و جانشینی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از آن ماست و خدا آن‌ را برای جلوگیری از تفرقه مردم و جمع شدن دور یک محور قرار داده است.

به بیان دیگر، خدای متعال امامت را قرار داده است تا امت اسلام متفرق نشوند و هرکدام به یک طرف نروند. محوری که عقل نیز آن ‌را پذیرفته است. وقتی که شخصی از هر جهت؛ از جهت علم، تقوا، تدبیر، عدالت، ارتباط با خدا و... بر دیگران رجحان داشته باشد، طبعاً همه باید به سراغ او بروند. وقتی چنین شد، بنابراین، تفرقه و پراکندگی به وجود نخواهد آمد.[6]

پی ‌نوشت:

[1]. جامع البیان، طبری دار الجیل، بیروت، بی ‏تا، ج 4، ص 64.

[2]. جامع البیان، طبری، ج 4، ص 48؛ فتح الباری، ابن حجر، دار بن حزم، بیروت، 1422 ق، ج 7، ص 172؛ المستدرك علی الصحیحین، حاكم نیشابوری، مکتبة النصر، ریاض، 1968 م، ج 3، ص 225.

[3]. نهج البلاغه، سید رضی، نشر هجرت، قم، 1414ق، خطبه50.

[4]. همان.

[5]. همان، خطبه 18.

[6]. ر. ک: شرح خطبه حضرت زهرا(علیها السلام)، سید عزالدین حسینی زنجانی، بوستان کتاب، قم، چاپ دهم، 1387ش، ص 365.

به کوشش: محمدرضا حدادپور جهرمی


خبرگزاری رسمی حوزه

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .