تبیان، دستیار زندگی
هر چند شبهات مطرح شده در مورد مسأله عطش در کربلا قابل نقد و پاسخی کوبنده است، امّا از شبهات که بگذریم، قرائن تاریخی و دلایل فراوانی می باشد که حقیقت را بازگو می کند و آن، چیزی جز وجود عطش شدید در کربلا نیست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مسأله عطش در کربلا (۲)

عطش

نوشته: حجت الإسلام حسین الادری


بخش قبلی را اینجا ببینید

قطعی بودن عطش در کربلا

هر چند مسأله عطش در کربلا از مسلّمات می‌باشد و شهید مطهّری نیز در کتاب حماسه حسینی مسأله تشنگی امام حسین(علیه السلام) و یارانش را از مسلّمات واقعه کربلا می‌شمرد، امّا دشمنان و شبهه‌افکنان سعی دارند تا در این مورد شک و شبهه ایجاد کرده و حقیقت‌طلبان را دچار تردید کنند. هر چند شبهات مطرح شده در مورد مسأله عطش در کربلا قابل نقد و پاسخی کوبنده است، امّا از شبهات که بگذریم، قرائن تاریخی و دلایل فراوانی می‌باشد که حقیقت را بازگو می‌کند و آن، چیزی جز وجود عطش شدید در کربلا نیست.

قرائنی بر عطش در کربلا

با بررسی و توجّه به چند نکته می‌توان به حقیقت پی برد:
١. توجّه به نامه‌ها و مکاتبات بین لشگریان دشمن.
٢. توجّه به محاورات و گفتگوهای بین دو لشگر.
٣. توجّه به حالات شهدای کربلا و آنچه در موردشان از زبان مورخّین نقل شده است.
٤. توجّه به فرهنگ عزاداری اهل بیت(علیهم السلام) و پیروانشان.

نامه و مکاتبات بین لشگریان دشمن

از میان نامه‌ها و مکاتباتی که بین لشگریان دشمن ردّ و بدل شده و در آن از مسأله عطش و بستن آب به میان آمده است، می‌توان به پیام ابن زیاد به حرّ بن یزید ریاحی اشاره کرد. در این پیام آمده است که ابن زیاد، حرّ را موظف می‌کند تا کاروان حسینی را به سرزمینی بی آب و علف هدایت کند تا آنها را از لحاظ آذوقه و آب در مضیقه قرار داده باشد.

هرچند امام حسین(علیه السلام) از او خواست تا اجازه دهد تا کاروان در غاضریه و در شمال شرق کربلا که دارای آب و آبادانی بود یا نینوا فرود آیند،(١٤) امّا حرّ طبق مأموریّتی که از سوی ابن زیاد دریافت کرده بود، نپذیرفت. قسمتی از متن این نامه عبارتست از: «امّا بعد فجعجع بحسین، حیث یبلغک کتابی، و یقدم علیک رسولی، و لا تنزله الّا فی العراء فی غیر حصین و علی غیر ماء: كار را بر حسین تنگ بگیر، هنگامی که نامه من به تو رسید و فرستاده‌ام بر تو وارد شد، فرود نیاور آنها را مگر در بیابان بی آب و آبادی».(١٥)

علاوه بر این مورد، می‌توان به نامه ابن زیاد به عمر سعد اشاره کرد که مطابق آن، عمر سعد مأموریّت یافت تا آب را بر روی کاروان حسینی ببندد. طبری نقل کرده که: پس از اینکه پیام ابن زیاد به عمر سعد رسید، او عمرو بن حجاج را با پانصد نفر، مأمور و محافظ شریعه کرد و آنها نیز تا سه روز بین کاروان حسینی و آب فاصله انداختند تا اینکه امام حسین(علیه السلام) و یارانشان به شهادت رسیدند. «بعث عمر بن سعد عمرو بن الحجاج علی خمس مائة فارس فنزلوا علی الشریعة و حالوا بینه و بین الماء ثلاثة ایام الی ان قتل».(١٦)

مأموریّت عمرو بن حجّاج از سوی عمر سعد، خود، شاهد دیگری بر مسأله عطش در کربلا است. طبق نقل ابن شهر آشوب، امام حسین(علیه السلام) چاهی را در نزدیک خیمه‌ها حفر کردند که پس از اینکه دشمن از آن آگاه شد و خبر به ابن زیاد رسید، او عمر سعد را مورد خطاب قرار داد و به او گفت: «فقد بلغنی ان الحسین یشرب الماء هو و اولاده و قد حفروا الآبار و نصبوا الاعلام فانظر اذا ورد علیک کتابی هذا فامنعهم من حفر الآبار ما استطعت و ضیق علیهم و لا تدعهم یشربوا من ماء الفرات قطرة واحدة»؛ ( به من خبر رسیده است که حسین چاه حفر کرده و آبی مهیّا کرده است. از لحظه‌ای که این نامه به تو رسید تا می‌توانی آنان را از حفر چاه منع کن و بر آنان سخت بگیر. حتّی نگذار قطره‌ای از آب فرات بنوشند).(١٧)

گفتگوها و محاورات بین دو لشگر

علاوه بر آنچه در بین لشگریان دشمن می‌گذشته، با دقّت در گفتگوها و محاورات بین دو لشگر نیز در می‌یابیم که یکی از مسائلی که در کربلا از مسلّمات بوده، مسأله عطش و تشنگی می‌باشد.

از سوی سپاه امام حسین(علیه السلام) و شخص ایشان گفتگوهایی مبنی بر درخواست آب، با سپاه مقابل انجام شده که از باب اتمام حجّت بوده است، هر چند برخی از بزرگان آنرا جزء تحریفات دانسته‌اند. از سوی دشمن نیز سخنان زیادی مطرح شده تا سبب شود آرامش روانی لشگریان مقابل را بهم بریزد و به یک موج روانی دامن بزند تا امام حسین(علیه السلام) را وادار به تسلیم کند. به همین منظور حتّی عمر سعد علاوه بر اینکه عمرو بن حجّاج زبیدی را نگهبان آب کرد،(١٨) شخصی را نیز مأمور نمود تا فریاد زده و بر مسأله منع آب تأکید کند.(١٩) علاوه بر این مورد، می‌توان به زخم زبان عبدالله بن ابی حصین الازدی و تمیم بن حصین، یا زخم زبان شمر به امام حسین(علیه السلام) اشاره کرد.

در مورد عبدالله بن ابی حصین الازدی، نقل شده است که امام حسین(علیه السلام) را خطاب کرد و فریاد زد: «ای حسین آیا این آب را می‌بینی که مانند قلب آسمان صاف است؛ تو یک قطره از آن را نخواهی چشید تا آنکه از تشنگی بمیری».(٢٠) امام حسین(علیه السلام) گفت: «خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نبخش». از حمید بن مسلم نقل شده است که: «به خدا بعدها هنگامی که بیمار بود عیادتش کردم به خدایی که جز او خدایی نیست دیدمش آب می خورد تا شکمش پر می‌شد و قی می‌کرد، آنگاه باز آب می‌خورد تا شکمش پر می‌شد و قی می‌کرد امّا سیراب نمی‌شد و چنین بود تا جان داد»(٢١)

علّامه مجلسی هم در ضمن گزارشاتش به ریشخند یکی از لشگریان عمر سعد به نام تمیم بن حصین خزاری اشاره کرده که گفت: «ای حسین و ای یاران حسین! آیا به آب فرات نمی‌نگرید که چگونه همانند شکم مار می‌درخشد، به خدا سوگند از آن قطره‌ای نخواهید آشامید تا آنکه مرگ را دریابید! ».(٢٢) در ادامه، علّامه مجلسی به ریشخند شمر اشاره کرده که پس از آن، امام(علیه السلام) او را نفرین کرد.(٢٣) اینها همه حاکی از این است که دشمن از بستن آب به عنوان یک حربه استفاده کرده است.

از یاران امام حسین(علیه السلام) نیز عدّه‌ای درباره بستن آب سخن گفته‌اند. در مورد حُرّ(٢٤) و بُرَیر بن حضیر همدانی نیز نقل شده است که در حمایت از اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در خطاب به لشگریان دشمن گفتند: «او (امام حسین(علیه السلام)) را با زنان و كودكان و اصحابش از آب فرات كه یهودی و مجوسی و نصرانی از آن مینوشند، و خوك‌ها و سگ‌های روستا در آن میغلطند منع داشته‌اید. تا جاییکه از تشنگی از پا درآمده‌اند».(٢٥)

یزید بن الحصین نیز که از یاران امام حسین(علیه السلام) است، به نیروهای عمر بن سعد گفت: «ای مردم، این آب فرات است. سگها و خوکها از آن می‌خورند و شما مانع شده‌اید تا فرزند پیامبر از آن بنوشد. آیا این انسانیّت است؟ گفتند: سوگند به خدا، حسین باید تشنه بمیرد.»(٢٦)

مویّد دیگری که می‌توان بیان کرد گفتگوی نافع بن هلال با عمرو بن حجاج است. لحظه‌ای که آب در خیمه‌ها كمیاب شد؛ امام(علیه السلام) حضرت عبّاس(علیه السلام) را به همراه نافع و عدّه‌ای دیگر، مأمور فراهم کردن آب كرد. هنگامی که به نزدیکی نهر رسیدند، ع م رو ب ن حجّاج پرسید، كیستی؟ هلال بن نافع که در پیشاپیش پیادگان حركت میكرد گفت: من هلال بن نافعم. عمرو گفت: می‌توانی از آب بنوشی. ولی ما مأموریم نگذاریم حسین به آب دست یابد. ه لال گفت: «وای بر تو! چگونه من آب بنوشم وقتی كه حسین و یارانش تشنه‌اند».(٢٧) و پس از این، جنگ و درگیری میانشان رخ داد.

بخش بعدی را اینجا ببینید


پانوشت‌ها:
(١٤) . دایرة المعارف تشیع، احمد صدرحاج سیدجوادی، کامران فانی و بهاء الدین خرمشاهی، تهران، شهید سعید محبی، ج١٢، ص١٨ . و سالوه ان ینزلوا بنینوی و الغاضریة فابی ذلک علیهم. كتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری، تحقیق سهیل زكار و ریاض زركلی، ج ٣، ص١٧٦، خروج الحسین بن علی(علیهما السلام) من مكة إلی الكوفة .
(١٥) . كتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری، تحقیق سهیل زكار و ریاض زركلی، ج ٣، ص١٧٦، خروج الحسین بن علی(علیهما السلام) من مكة إلی الكوفة .
(١٦) . تاریخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، ج ٥، ص ٤١٢، مقتل الحسین رضوان الله علیه؛ منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل علیهم السلام، حاج شیخ عباس قمی ، ج ١، ص٦٢٠، الفصل الاول فی بیان نزوله علیه السلام بكربلاء و الوقائع التی وقعت الی الیوم التاسع .
(١٧) . كتاب الفتوح، أبومحمد أحمد بن اعثم الكوفی، تحقیق علی شیری، ج ٥، ص٩١، ذكر اجتماع العسكر إلی حرب الحسین ابن علی رضی الله عنه .
(١٨) . منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل علیهم السلام، حاج شیخ عباس قمی ، ج ١، ص٦٢٠، الفصل الاول فی بیان نزوله علیه السلام بكربلاء و الوقائع التی وقعت الی الیوم التاسع ؛ تاریخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، ج ٥، ص ٤١٢، مقتل الحسین رضوان الله علیه .
(١٩) . كتاب الفتوح، أبومحمد أحمد بن اعثم الكوفی، تحقیق علی شیری، ج ٥، ص٩١، ذكر اجتماع العسكر إلی حرب الحسین ابن علی رضی الله عنه .
(٢٠) . الكامل فی التاریخ ، عزالدین أبوالحسن علی بن ابی الكرم المعروف بابن الأثیر، ج ٤، ص٥٣، ذكر مقتل الحسین، رضی الله عنه ؛ تاریخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، ج ٥، ص٤١٢، مقتل الحسین رضوان الله علیه ؛ كتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری، تحقیق سهیل زكار و ریاض زركلی، ج ٣، ص١٨١، خروج الحسین بن علی(علیهما السلام) من مكة إلی الكوفة ؛ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج علی بن الحسین الاصفهانی ، تحقیق سید احمد صقر، ص١١٧، و القاسم بن الحسن بن علی بن أبی طالب ؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: موسسة آل البیت علیهم السلام ، ج ٢، ص٨٧، ما جری بین الإمام الحسین ع و الحر الریاحی ؛ بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی ، محقق / مصحح جمعی از محققان، ج ٤٤، ص٣٨٩، باب ٣٧ ما جری علیه بعد بیعة الناس لیزید بن معاویة إلی شهادته صلوات الله علیه و لعنة الله علی ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و الموازرین علیه .
(٢١) . الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: موسسة آل البیت علیهم السلام ، ج ٢، ص٨٧، ما جری بین الإمام الحسین ع و الحر الریاحی
(٢٢) . بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی ، محقق / مصحح جمعی از محققان، ج ٤٤، ص٣١٧، باب ٣٧ ما جری علیه بعد بیعة الناس لیزید بن معاویة إلی شهادته صلوات الله علیه و لعنة الله علی ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و الموازرین علیه .
(٢٣) . مقاتل الطالبیین، ابوالفرج علی بن الحسین الاصفهانی ، تحقیق سید احمد صقر، ص١١٧، و القاسم بن الحسن بن علی بن أبی طالب؛ به نقل از: بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی ، محقق / مصحح جمعی از محققان، ج ٤٥، ص٥١، بقیة الباب ٣٧ سائر ما جری علیه بعد بیعة الناس لیزید بن معاویة إلی شهادته صلوات الله علیه .
(٢٤) . تاریخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم ، ج ٥، ص٤٢٨، مقتل الحسین رضوان الله علیه .
(٢٥) . تاریخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم ، ج ٥، ص٤٢٨، مقتل الحسین رضوان الله علیه؛ الكامل فی التاریخ ، عزالدین أبوالحسن علی بن ابی الكرم المعروف بابن الأثیر، ج ٤، ٦٥، ذكر مقتل الحسین، رضی الله عنه؛ كتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری، تحقیق سهیل زكار و ریاض زركلی، ج ٣، ص١٨٩، مقتل الحسین بن علی علیهما السلام ؛ كتاب الفتوح، أبومحمد أحمد بن اعثم الكوفی، تحقیق علی شیری، ج ٥، ص١٠٠، ذكر اجتماع العسكر إلی حرب الحسین ابن علی رضی الله عنه؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: موسسة آل البیت علیهم السلام ، ج ٢، ص١٠١، واقعة كربلاء و بطولة الإمام الحسین و أصحابه و استشهادهم و ما جری علیهم بعده .
(٢٦) . بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی ، محقق / مصحح جمعی از محققان، ج ٤٤، ص٣١٨، باب ٣٧ ما جری علیه بعد بیعة الناس لیزید بن معاویة إلی شهادته صلوات الله علیه و لعنة الله علی ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و الموازرین علیه .
(٢٧) . مقتل الحسین علیه السلام، عبدالرزاق مقرّم ، ج ١، ص٣٤٧، الفصل الحادی عشر فی خروجه من مكة الی العراق و ما جری علیه فی طریقه و نزوله بالطف من کربلاء و مقتله علیه السلام.

منبع: ماهنامه بلیغ، سال دوم، شماره نهم، مهر ١٣٩٥

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان