گفتارى درباره نزول قرآن (۱)
نوشته: محمود رجبی
بررسی این مسائل مختلف، بهویژه با در نظر داشتن دیدگاههای فوق، فرصتی بیشتر میطلبد که از حوصله این نوشتار کوتاه بیرون است. از این رو، از مسئله اعجاز قرآن که بحثی طولانی را ایجاب میکند صرفنظر کرده و موضوعات دیگر را تنها از دیدگاه قرآنی به بحث میگذاریم.
نازلکننده قرآن
آیات شریف قرآن مجید را که از نزول قرآن سخن میگویند، از این دیدگاه میتوان در سه دسته قرار داد:
دسته اول: آیاتی است که متعرض نازلکننده قرآن نیستند و نسبت به آن ساکتاند، مانند آیات شریفه:
(ان الذین کفروا بالذکر لما جائهم و انه لکتاب عزیز) فصلت /۴۱(۱)
(شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس...) بقره /۱۸۵(۲)
(واوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ) انعام /۱۹(۳)
(الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله وما نزل من الحق و لا یکونوا کالذین اوتوا الکتاب فطال علیهم الامد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون) حدید/۱۶(۴)[۱]
دسته دوم: آیاتی است که نازلکننده قرآن را خداوند متعال معرفی میکند. نظیر:
(الله انزل احسن الحدیت کتاباً متشابهاً مثانی تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الی ذکر الله ذلک هدی الله یهدی به من یشاء و من یضلل الله فما له من هاد) زمر /۲۳
(و لقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم) حجر /۸۷
(نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القرآن...) یوسف /۳
دسته سوم: آیات شریفهای است که از نقش جمعی از فرشتگان در نزول قرآن سخن گفته و بهویژه حضرت جبرئیل را منزل قرآن میداند نظیر:
(نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین) شعراء /۱۹۴،۱۹۳
(قل نزله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین آمنوا و هدی و بشری للمؤمنین) نحل /۱۰۲
(انه لقول رسول کریم ذی قوة عند ذی العرش مکین مطاع ثم امین) تکویر /۲۱-۱۹
(قل من کان عدواً لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله) بقره ۹۷
(فی صحف مکرمة مرفوعة مطهرة بایدی سفرة کرام بررة) عبس/ ۱۶-۱۳
(عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا إلا من ارتضی من رسول فانه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا لیعلم ان قد بلغوا رسالات ربهم...)[۲] جن / ۲۷-۲۶
در مورد این دسته از آیات، چند نکته شایان توجه است:
نخست آنکه: فرشتگان وحی، نقشهای متعددی از قبیل نزول، در دست داشتن لوحهها و نگهبانی از آن را ایفا میکنند؛ و این امری است که در چگونگی نزول به آن خواهیم پرداخت.
دو آنکه: حضرت جبرئیل (علیه السلام) فرما ندهی گروه فرشتگان وحی [را] عهدهدار است، این مطلب از واژه «مطاع » و از تصریح به اسم آن حضرت و اوصاف ویژه ایشان، و نسبت نزول به ایشان در آیات متعدد استفاده میشود و آیه شریفه (تنزل الملائکة والروح) اشعار به آن دارد.
سوم آنکه: روح الامین، روح القدس، رسول کریم، اوصاف جبرئیل (علیه السلام) است که به لحاظ امانت و قداست و کرامت ایشان در پیشگاه الهی با این اوصاف از ایشان یاد شده است، و میتوان گفت که مقصود از روح در آیه شریفه سوره قدر (تنزل الملائکة و الروح...) نیز همان حضرت است.
چهارم آنکه: واژه «روح» و «روح القدس» و ...، چنانچه گذشت، اوصاف حضرت جبرئیل است، نه اسم علم آن حضرت. بنابراین اشکالی ندارد که همین واژهها در آیه[۳] یا روایتی برفرشتهای دیگر اطلاق شود[۴]
چنانکه مشاهده شد، در دو دسته اخیر از آیات، برای قرآن مجید دو نازلکننده ذکر شده بود: «خداوند متعال» و «فرشتگان وحی» که ظاهر هردو، نسبت حقیقی است. پس حمل بر مَجاز در یکی و حقیقت در دیگری، وجهی ندارد.
از سوی دیگر در اینجا، اِسناد حقیقی به دو فاعل در عرض هم، معنی ندارد[۵] زیرا هیچ موجودی در عرض خداوند قرار ندارد[۶]. بنابراین، تنها وجه صحیح این است که بگوئیم مقصود، اِسناد حقیقی به دو فاعل در طول هم است، بدین صورت که: فرشتههای وحی، نازلکننده قرآن هستند و خداوند متعال فوق ایشان و در طول آنها، منزل حقیقی آن است و این وجه از آیات نزول نیز بهخوبی استفاده میشود، تعابیری از قبیل (فانه نزله علی قلبک باذن الله) و (نزله روح القدس من امر ربک) بخوبی دلالت بر این دارد که دو اسناد در طول یکدیگرند و فرشته وحی باذن و امر الهی قرآن را نازل میکند.
قرآن بر چه کسی نازل شده است؟
نظیر آنچه در نازلکننده قرآن مطرح بود، در منزل علیه آن نیز مطرح است. در برخی آیات سخنی از منزل علیه قرآن به میان نیامده است نظیر:
(انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) حجر /۹
در آیات فراوانی هم منزل علیه قرآن، پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) معرفی میشود نظیر:
(وآمنو بما نزل علی محمد و هو الحق من ربهم) محمد /۲
و در جای دیگر میفرماید: (اولم یکفهم انا انزلنا الیک الکتاب یتلی علیهم) عنکبوت /۵۱
آنچه نازل شده و کیفیت دریافت پیامبر(صلی الله علیه و آله)
در آیات شریفه ۱۳و۱۴ سوره عبس و ۲از سوره بینه میفرماید: قرآن کریم در لوحههای ارجمند، پاک و برتری است که توسط فرشته وحی بر پیامبر خود(صلی الله علیه و آله) آن را میخواند. این آیات دلالت دارد که وحی از سنخ دیدنیها است. از سوی دیگر آیه ۱۹ تکویر و ۱۸ قیامت دلالت بر این دارد که آنچه نزول شده از سنخ خواندنیها نیز میباشد و سخن از این به میان آمده است که قرآن گفتار فرشته وحی است و پیامبر(صلی الله علیه و آله) موظف است پس از قرائت فرشته وحی، آیات را تلاوت نماید.
آیات دیگری از نزول قرآ ن بر قلب پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) خبر میدهد، در سوره بقره آیه ۹۷ میفرماید:
(قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله)
و یا در سوره شعراء میفرماید: (نزل به الروح الامین علی قلبک). آیات اخیر، بیانگر این حقیقت است که آنچه بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل میشود صوتی مادی یا لوحهای قابل حس با حواس ظاهری نیست، بلکه، با چشم دل و گوش جان دریافت میشود. زیرا، ظاهر مجموع آیات گذشته آنست که همه از یک حقیقت سخن میگوید و اگر صوت مادی و لوحهای محسوس بود، نزول آن بر قلب معنی نداشت.
بعلاوه در جای خود به اثبات رسیده است که نزول قرآن نزول مادی یا اعتباری نیست، بلکه نزول معنوی است، شاید بتوان آیه شریفه (و کذلک اوحینا الیک روحا من امر ربنا) را نیز گواه بر این مدعا آورد، و بر همین اساس است که هنگام نزول وحی، دیگران نه صوتی میشنیده و نه لوحهای را میدیدهاند.[۷]
از آنچه گذشت، کیفیت تلقی و دریافت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز تا حدی روشن میشود. آیات شریفه دلالت بر آن دارد که وحی الهی، تمام مشاعر و قوای نفسانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را فرا میگرفته، پیامبر (صلی الله علیه و آله) با تمام وجود وحی را دریافت مینموده، بلکه از مراتب بالای علم حضوری بوده است.
با توجه به آنچه گذشت، بطلان این پندار روشن میشود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) خود نیز نیاز به دلیلی دیگر داشته تا یقین کند آنچه نازل شده، سخن خداوند است و نیز بطلان این گفتار روشن میشود که پارهای آیات به صورت لوحه نازل شده است و پاره دیگر به شکل قرائت بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) و هم به نزول بر قلب و تقیید نوع خاصی از نزول به بخشی ویژه از قرآن دلیل میخواهد و صرف تفاوت تعابیر و بیانات با وجود وجه جمع معقولی که ذکر شد دلیل حمل بر بعض نمیشود[۸].
بخش بعدی را اینجا ببینید
پانوشتها:
۱- این آیه در صورتی در این دسته قرار می گیرد که «من» در جمله (ما نزل من الحق) تبعیضیه باشد ولی در صورتی که نشویه باشد در دسته دوم قرار میگیرد.
۲- مقصود از کلمه رسول در این آیه، یا حضرت جبرئیل علیه السلام و یا رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) است و در هر دو صورت دلالت بر وساطت و نگهبانی جمعی فرشتگان از وحی در هنگام نزول دارد هر چند در صورت اول مناسبت بیشتری با بحث دارد.
۳- چنانچه در آیه ۸۷ و ۲۵۳ بقره و ۱۱۰ مائده به عنوان فرشته مؤید حضرت عیسی(علی نبینا و آله و علیه السلام) معرفی شده است.
۴- و نیز احتمال دارد که جبرئیل علاوه بر آنکه در نزول وحی نقش دارد، در امور دیگری از قبیل تأیید انبیاء هم نقش داشته باشد، و چه بسا برخی از این نوع کارها که به روح القدس نسبت داده شده است، مقصود آن حضرت باشد.
۵- علاوه بر آنکه قاعده مسلم فلسفی «امتناع توارد دو علت حقیقی بر معلول واحد حقیقی» نیز میتواند شامل این مورد شود.
۶- این وجه جمع که نازلکننده برخی آیات خداوند است و نازل کننده برخی دیگر فرشتگان (هر چند به اذن خدا) نیز خلاف ظاهر آیات بوده و نادرست است.
۷- آنچه در برخی از روایات آمده است مبنی بر این که آنچه را که پیامبر(صلی الله علیه و آله) میدیده و میشنیده، امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز میدیده و میشنیده است با این مطلب منافات ندارد زیرا علی(علیه السلام) نفس پیامبر است و در مرتبهای از کمال قرار دارد که میتواند فرشته وحی را ببیند و سخناش را بشنود.
۸- آنچه در روایات آمده است مبنی بر این که حالت مدهوشی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در هنگام وحی، ویژه آن دسته از وحیهائی است که بین آن حضرت و خداوند حجابی وجود نداشته و مستقیماً وحی را دریافت میفرموده، با آنچه در متن آمده است تعارض ندارد و هر [دو] قابل جمع در برخی از موارد نزول وحی میباشد.
منبع: معرفت شماره ۱ - تابستان ۱۳۷۰