• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  • شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۵

     خلاصه‌ای از مباحث و نکات طرح شده در جلسه به همراه متون مربوطه:

    * نکاتی در مورد تعبیر المتطوع بوظیفة الوقت و تذکر به اینکه تطوع را در نماز نافله به کار می‌برند.

    * اعتکاف از موارد جالب است برای اینکه جعل حکم تکلیفی اقصر است از جعل حکم وضعی

    * غروب روز دوم واجب است اتمام اعتکاف و روزه روز سوم و اگر تمام نکرد هر دو اینها بر او واجب است. این خطاب، آیا وضع است مثل محرم که بگوییم حال گرو وجود دارد تا مثلاً از آن خارج شود به اتمام؟ یا اینکه یک تکلیف است؟ اقصر الطرق این نیست که شارع حال خاصی برای او اعتبار کرده باشد ولو گرو بودن قابل انتزاع باشد.

    * در حج ندبی در صحت احرام صبی ممیز گیری نداشتیم. قانون دیگری داریم و آن اینکه حج ندبی قبل از شروعش مندوب است و وقتی شروع شد، واجب می‌شود. آیا این وجوب شرطی است برای بیرون آمدن از احرام؟ یا اینکه چیزی بیش از آن است و وجوب تکلیفی است و شخص جایز نیست در احرام بماند تا سال آینده که از احرام بیرون بیاید؟ ظاهراً دومی است.

    * صبی پس از شروع حج ندبی، چه صورت دارد؟ آیا خطاب وجوبی برای او هست یا نه؟ به نظر می‌رسد که سؤال خوبی است و ذهن را در زوایای قواعد پایه‌ای فقه باز می‌کند. ظاهر امر این است که علی ای حال شارع او را مخاطب قرار می‌دهد به ایجاب تکلیفی و نه وجوب شرطی برای خروج از احرام.

    * اگر گفتیم که واجب است اتمام، در مرحله دیگری جداگانه باید به بحث عقاب صبی و رفع قلم برسیم که باید ببینیم با آن چه می‌کنیم.

    * در مورد نماز واجب بالغین که صبی تطوعاً آورد، در استدامه چه بگوییم؟ آیا جایز است نماز خود را عمداً ابطال کند و حال آنکه می‌دانیم ابطال نماز واجب عمداً حرام است؟

    * اگر قائل به وجوب اتمام و حرمت شکستن شویم، باید بگوییم شارع صبی را هم مورد خطاب قرار داده است.

    * آیا مواردی داریم که شارع خطاب تکلیفی برای طفلی که تعقل خطاب دارد، داشته باشد؟

    * و اما در اعتکاف، آیا صبی می‌تواند معتکف شود؟ در عروه و برخی کتب دیگر دارد که یصح اعتکاف الصبی الممیز.

    * صاحب جواهر می‌فرمایند که عجیب است از مصنف شرایع که چگونه صوم او را صحیح می‌داند ولی اعتکافش را نه.

    * مانعی ندارد که بگوییم صبی بعد از دو روز مورد خطاب وجوبی قرار می‌گیرد و اعتکاف را باید بیاورد و صوم یوم ثالث را.

    * البته تمام اینها به شرطی است که قائل شویم که حکم شارع، یک حکم وضعی باشد برای حال گرو برای مکلف که اعتکاف را و صوم یوم ثالث را بیاورد.

    * صبیه‌ای که مدخول بها است، برای عباداتش گرو انجام غسل شرعی صحیح است.

    * صبی ممیزی که برای حفظ جان باید از خودش دفاع کند یا مؤمنی در معرض قتل قرار گرفته و او می‌تواند دفاع کند، آیا می‌تواند بگوید مورد خطاب وجوبی نیست؟

    * یا در مورد محرماتی مثل شرب خمر، آیا می‌توان گفت صبی ممیزی که می‌فهمد و حکم را هم می‌داند، هر قدر دوست دارد آن خمر را بنوشد و محرمات را مرتکب شود؟

    * با مفاد رفع القلم چه باید کرد که از مسلمات است؟

    * در مورد صبی که اعتاد القتل چه می‌گوییم؟

    * لازمه‌ای که مشکل ما بود این بود که داریم: رفع القلم عن الصبی یا عمد الصبی خطأ. آیا رفع قلم یعنی رفع قلم ایجاب عبادات یا مطلق تکلیف و وضع؟ مسلم است که وضع مرفوع نیست و در ضمان هم واضح است هر چند ادا را تا بعد از مکلف شدن به تأخیر می‌اندازیم.

    * وقتی می‌گوییم یک کار وجوبی عقاب دارد یعنی مولا ایجاب کرده و اگر نکند استحقاق عقاب دارد.

    * گاهی می‌گوییم رفع قلم یعنی اقتضایش ضعیف بوده و بر او واجب نکرده‌ام اما به این معنی نیست که اگر اتیان تکلیف کرد، ثواب نداشته باشد.

    * مرحله بعد، ارفاق است. رفع قلم به خاطر شک در استحقاق با قطع به استحقاق ولی ارفاقاً، تفاوت دارد.

    * متن بهجة الفقیه:

    وجه الأوّل [که باید استیناف کند] [أنّ] الإيجاب أمر جديد لا يجزي عنه المندوب تماماً و لا بعضاً، ...