دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ خلاصهای از مباحث و نکات طرح شده در جلسه به همراه متون مربوطه:
* مرحوم حکیم در مستمسک بنا را بر شمول عمومات برای هر آنکه که میتواند درک کند خطاب را میگذارند و این مسیری کاملاً متفاوت با صاحب جواهر است.
* در جواهر ج17 ص361 میگویند آیا اباحه برای صبی هست؟ میفرمایند اساساً خطاب اباحی برای او نیست:
جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج17، ص: 361
... لأن الحكم الشرعي خطاب الله المتعلق بأفعالهم من غير فرق بين خطاب الوجوب و الحرمة و الندب و الكراهة، بل لا يبعد إلحاق خطاب الإباحة بها، و ان عدم مؤاخذة الصبي لارتفاع القلم عنه كالمجنون، لا لأنه مخاطب بالخطاب الإباحي، نعم لما أمر الولي بأمره بالعبادة و كان الظاهر من هذا الأمر إرادة التمرين كان هو أيضا مأمورا بما أمر به الولي من التمرين بناء على ان الأمر بالأمر أمر لكن على جهة ذلك الأمر ...
* مرحوم حاج آقا رضا همدانی در مصباح الفقیه ج9 ص360 بحث را از نقطه بسیار خوبی شروع میکنند. از اینجا شروع میکنند که صبی که میخواهد نماز بخواند آیا دارد طبیعت نماز ظهر را اتیان میکند یا چیزی است شبیه آن؟ اینکه طبیعتی که آورده شده همان نماز ظهر است چیزی است که ارتکازات را بسیار خوب زنده میکند. هیچکس نمیگوید چیزی غیر از نماز ظهر را آورده.
* این نقطه شروع را که در مصباح الفقیه آوردند ضمیمه کنیم با آنچه در جلسه قبل مطرح شد:
* در تشریع اقصر الطرق ملاحظه میشود. آیا اقصر الطرق این است که مجموعهای از احکام تکلیفیه وضع شود و از آن انتزاع شود مثلاً ملکیت یا اینکه یک حکم وضعی مثل ملکیت جعل شود و صدها حکم تکلیفی بر آن بار شود؟
* در مورد نماز آیا طرح تفصیلات افعال و اذکار اقصر الطرق است یا اختراع ماهیت و سپس بیان احکام تفصیلی آن؛ یعنی اول خلق ماهیت صلاة به انشاء وضعی؟ وقتی میگوییم نماز ظهر یعنی ماهیت نماز که اضافه شده به یک وقت و به همین ترتیب بقیه احکام و شرایط آن مثل تعداد رکعات در شرایط مختلف. به این ترتیب 4 رکعت بودن میخ خیمه نماز ظهر بودن نیست. به همین ترتیب در مقام اینکه بالغ میآورد یا غیربالغ یا علی وجه الوجوب است یا استحباب. خصوصیات مکلف در آن دخیل نیست و مال مراحل بعد است که میخواهد امر به او بخورد. خواستن و مطلوبیت مولا میتواند تعدد مطلوب در آن باشد یعنی میگوید میخواهم این را و مطلوب من است به نحو مطلق رجحان و لازم نیست از بدو امر معلوم کند به چه وجه میخواهد.
مصباح الفقيه؛ ج9، ص: 360
... أقول: لا يخفى أنّ الصبيّ الآتي بوظيفة الوقت- كصلاة الصبح مثلا- إنّما يقصد بفعله الإتيان بالماهيّة المعهودة التي أوجبها اللّه تعالى على البالغين، لا طبيعة أخرى مغايرة لها بالذات و مشابهة لها في الصورة، كفريضة الصبح و نافلته ...
* واضح است که شارع به صورت طولی تقنین فرموده است. اگر با چنین نگاهی وارد شدیم، دیگر شکی نداریم که اتیان قضاء صلوات فائته صبی بدعت نیست به این بیان که فقط نصوص در تمرینیت اداء یا استحباب اداء است.
* در جواهر ج2 ص52 در باب تعظیم شعائر نکتهای بسیار عالی میفرمایند:
جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج2، ص: 52
و لا يخفى عليك أنه لا يليق بالفقيه الممارس لطريقة الشرع العارف للسانه ان يتطلّب الدليل على كل شيء شيء بخصوصه من رواية خاصة و نحوها، بل يكتفي بالاستدلال على جميع ذلك بما دل على تعظيم شعائر الله، و بظاهر طريقة الشرع المعلومة لدى كل أحد، أ ترى أنه يليق به أن يتطلّب رواية على عدم جواز الاستنجاء بشيء من كتاب الله؟
* وقتی خدای متعال میفرماید اقیموا الصلوة دیگر کار ندارد به اینکه چه کسی بیاورد مثل زن، مرد، بالغ یا مثل آن.
* بحث ما در مورد صبی مراهق است که خطاب را میفهمد.
* اشاره به سیدمرتضی کشمیری و علامه حلی به عنوان مثالهایی برای صبی مراهق. آیا بگوییم که نمیتواند تقرب پیدا کند یا ذکر الله داشته باشد؟