خلاصهای از مباحث و نکات طرح شده در جلسه به همراه متن مربوطه:
* شاید بتوان گفت که وقتی دوران شد، اگر اهم بودن امری به گونهای نباشد که جای تردید نباشد که فقهاء اشکال کنند، و فضا مغبر باشد اصل اول تخییر است. پس اگر اهم بودن وقت، ثابت نباشد میتوان گفت که مکلف مخیر است که تمام بیاورد با تیمم یا یک رکعت بیاورد با وضو.
* یکی از فضاهای بسیار سنگین در فقه، بحث وجوب نماز جمعه است که مرحوم سید بحرالعلوم میفرمایند: ابهم معتاص علی الافهام که بعد از باز شدن بحثها برای فقهاء متأخر صاف میشود که وجوب تخییری است و مشکل اصلی ناشی از تکگزینهگرایی است.
* اگر تقنین به معنی برش و انشاء متفرع بر کسر و انکسار مصالح و مفاسد باشد (این مصالح و مفاسد متضاد مختلفهاند)، چگونه میتوان گفت که اصل بر تکگزینهای بودن است.
* در مقدمه کافی، مرحوم کلینی عبارتهایی همچون: «لانعرف من ذلک الا اقله» و «بأیهما اخذت من باب التسلیم وسعک» دارند که بسیار قابل توجهند.
* نحوه بیان شارع و القاء احکام به متشرعه نحوه خاصی است و لذا به هر شخصی یک فرمایشی داشتهاند که گاهی با هم متفاوت میشده است.
* ادامه بهجة الفقیه:
[الثاني] إذا أدرك قبل الغروب أو انتصاف الليل أقل من وقت الفريضتين
و لو أدرك قبل الغروب مقدار أربع، تعيّن الوقت للعصر علىٰ الاختصاص المختار [در ص33 از مصباح مطلبی آورده بودند: و يظهر من «المصباح» الميل إلى عدم الاختصاص في ما لا يفيد الاشتراك خلاف الترتيب، مع حكمه بتعيّن العصر في آخر الوقت لو لم يبقَ إلّا مقدار إحداهما، مع أنّه لا وجه له إلّا الاختصاص]، و اشتغل بالأُولىٰ علىٰ الاشتراك. و لو أدرك مقدار الأربع قبل الانتصاف، فكذلك
______________________________
(1) الوسائل 3، أبواب المواقيت، الباب 30، ح 4.
(2) الوسائل 3، أبواب المواقيت، الباب 30، ح 5
(3) الوسائل 3، أبواب المواقيت، الباب 30، ح 2 و 3
(4) الوسائل 3، أبواب المواقيت، الباب 30، ح 2 و 3
(5) المعتبر، ص 139.بهجة الفقيه، ص: 151
يشتغل بالعشاء على المختار، و بالمغرب قبل العشاء علىٰ الاشتراك.
* این ولو کان سهواً که مرحوم صاحب جواهر فرمودهاند از چه موقع پیدا شده است؟ اولین کتابی که گفته اتیان شریکه در وقت اختصاصی ولو سهواً باطل است چه بوده؟
جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج7، ص: 90
و قد بان لك مما ذكرنا أن ثمرة الاختصاص هي عدم صحة العصر مثلا لو وقعت فيه و إن كان سهوا، بخلاف الوقت المشترك، ضرورة وقوع الأولى في غير وقتها، و النسيان غير عذر في مثل ذلك على الأصح ... * ادامه بهجة الفقیه:
و يتعيّن الأداء [برای ذوی الاعذار مثل مغمی علیه و ... که عصر یا عشاء را بیاورد]
و القضاء [اگر عصر یا عشاء را نیاورد]
في ما يختصّ به الوقت، و هو الأخيرة في الفرضين؛ فكما لا أداء لغيرها [أی غیر الأخیرة]
، لا قضاء في غيرها المصادف للعذر من جنون أو حيض أو إغماء علىٰ ما ذكر في محلّه. و دعوىٰ إمكان الجمع علىٰ الاختصاص بإعطاء مقدار الثلاث للمغرب و ركعة للعشاء، يمكن دفعها بأنّ مقتضى الاختصاص عدم صحة الشريكة أداءً و لو بغير الاختيار، كالساهي و المعذور [کسی که مثل ما نحن فیه مغمی علیه و .. بوده]
إذا لم يؤدّ العشاء بنحو صحيح في الوقت المشترك سهواً و غفلةً [سهو یا غفلت در اتیان عشاء صحیحاً داشته، پس اگر چنین شد، مغرب قضاءً صحیح است]
؛ و إن كان لو فعل ذلك، صحّ العشاء الواقع ركعة منها في الوقت، و قضى المغرب لعدم صحّتها [چون در وقت اختصاصی شریکه بوده]
، كما لو أخّر العشاء عصياناً أو عن غفلة [که در اینجا هم میگفتیم عشاء او صحیح است چون یک رکعت را درک کرده است]
. * صاحب جواهر نسبت به این ادعای امکان جمع با اعطاء ثلاث به مغرب و یک رکعت به عشاء، کلام تندی دارند:
جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج7، ص: 260
... فإذا اقتضى الحال إدراك الصلاتين وجب أن يكون الأكثر في مقابلة المتبوع و الأقل في مقابلة التابع، فيكون الأربع للعصر.
و لا يخفى عليك أن هذه الخرافات لا تناسب مذهب الإمامية المهتدين بأنوار الأئمة الهداة (ع)، و كان الحري بأصحابنا عدم ذكرها منسوبة إليهم في كتبهم فضلا عن ذكرها فيما لهم من الاحتمالات، أما أولا فلأن ما دل على اختصاص العصر بأربع للحاضر مثلا يجب أن لا يخرج ذلك الوقت عن الوقتية باعتبار ما ... * آیا باید به فقه اهل سنت هم دور داد در مباحث؟ مرحوم آقای بروجردی نظر مثبتی دارند بخلاف مرحوم صاحب جواهر در این کلامی که نقل شد. اما به نظر میرسد حق با مرحوم آقای بروجردی است و گاهی برای فهم صحیح نیاز داریم به بررسی فقه عامه. مثلاً اگر در لسان اهل بیت فرمایشاتی ناظر به نظرات عامه وجود داشته باشد، تنها به همین صورت قابل فهم صحیح است.
* روایت داود بن فرقد:
تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج2 ؛ ص28
33- سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي طَالِبٍ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ أَبِي يَزِيدَ وَ هُوَ دَاوُدُ بْنُ فَرْقَدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ الْمَغْرِبِ حَتَّى يَمْضِيَ مِقْدَارُ مَا يُصَلِّي الْمُصَلِّي ثَلَاثَ رَكَعَاتٍ فَإِذَا مَضَى ذَلِكَ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ حَتَّى يَبْقَى مِنِ انْتِصَافِ اللَّيْلِ مِقْدَارُ مَا يُصَلِّي الْمُصَلِّي أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَإِذَا بَقِيَ مِقْدَارُ ذَلِكَ فَقَدْ خَرَجَ وَقْتُ الْمَغْرِبِ وَ بَقِيَ وَقْتُ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ إِلَى انْتِصَافِ اللَّيْلِ.