• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  •  

    [جلسه 82 - دوشنبه: 18/7/79]

    مسأله رابعه:   تأثير عمل شركا در قتل

    بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
     يكى از مسائلى كه در باب شركت در قتل، مطرح است، اين است كه آيا بايد تأثير عمل شركا در قتل، به يك اندازه باشد، مثلا فردى يك ضربه با چاقو به ديگرى زده و شخص دوم نيز ضربه‏ى ديگرى همانند نفر اول بزند و مجموعا موجب قتل وى گردند يا اينكه يكسان بودن عمل شرط نيست. بلكه اگر ضربات مختلف باشد لكن شركت در قتل صدق نمايد، حكم قصاص در مورد آنان جارى است. فتاواى فقها اين است كه تسويه بين ضربات شرط نيست و از كلام محقق اردبيلى استفاده مى‏شود كه اختلافى در مسئله نيست (1).
    قال المحقق:
     ولايعتبر التساوى فى الجناية بل لو جرحه واحد جرحا والاخر مئة جرح ثم سرى الجميع فالجناية عليهما بالسوية. ولو طلب الدية كانت عليهما نصفين.
     اگر دو نفر به قصد قتل، ضرباتى به شخصى وارد نمودند اگر يك نفر از آنان صد ضربه و ديگرى فقط يك ضربه بزند و اين ضربات موجب عفونت يا خونريزى شديد شده و منجر به قتل آن شخص گردد، جنايت بالسويه بر عهده هر دو نفر است. يعنى ولّى دم مى‏تواند با رد فاضل ديه، هر دو را قصاص كند و يا از هر يك نصف ديه را بگيرد و نمى‏تواند از شخصى كه صد ضربه زده سهم بيشترى مطالبه كند.
     مرحوم صاحب جواهر در ذيل عبارت محقق جمله‏اى را افزوده و مى‏فرمايند: حتى تساوى در جنس و نوع جنايت نيز لازم نيست. پس اگر فردى جراحت جائفه (جراحتى كه از گوشت و پوست و استخوان عبور كرده و وارد جوف بدن مى‏شود) و ديگرى جراحت آمّه (جراحتى كه استخوان سر را شكافته و به مغز سر مى‏رسد) وارد نمود در حكم، تفاوتى ندارد با اينكه تأثير اين دو، تأثير مشابهى نيست.
     پس معلوم مى‏شود كه نوع و جنس جنايت چه متواليا و چه با فاصله صورت گيرد در حكم مسئله اختلافى ايجاد نمى‏كند آنچه كه مهم است آن است كه شركت در قتل صدق كند.

     دليل مسئله:
     دليل اين حكم، اطلاق ادله است، و معناى اطلاق اين است كه اگر مولى در مقام بيان باشد و براى موضوع حكم خود، قيدى نياورد، كشف مى‏كنيم كه موضوع مذكور تمام موضوع حكم مولى است. مثلا اگر گفت: «اكرم العالم» و قيدى نياورد و در مقام بيان بود مى‏فهميم كه هرجا عنوان عالم، تحقق پيدا كرد چه نحوى باشد و چه فقيه، چه عادل باشد و چه فاسق، حكم بر آن بار مى‏شود.
     در مانحن فيه نيز از روايات، چه رواياتى كه تعبير «اشتركوا واجتمعوا» دارند و چه رواياتى كه بالصراحه اين تعبير را ندارند، اما عنوان «رجلين قتلا رجلا» در آنها آمده است استفاده مى‏كنيم كه عنوان موضوع حكم قصاص، اشتراك و اجتماع است و چون قيد زائدى ندارد و گوينده هم در مقام بيان بوده، لذا كشف مى‏كنيم كه عنوان شركت تمام الموضوع براى حكم بوده است، بنابراين، اگر دو نفر شريك قتل شوند و يكى از آنان صد ضربه و ديگرى يك ضربه زده است عنوانى كه حكم بر آن مترتب است يعنى اشتراك، وجود دارد.
     البته معلوم است كه تأثير صد ضربه بيشتر است، اما اين بيشتر بودن تاثير دخالتى در ترتب حكم بر موضوع ندارد. چون موضوع حكم مطلق است.
     و اگر كسى در اطلاق يا مقدمات آن خدشه كرد و آنرا رد نمود، نوبت به اصل مى‏رسد والاصل عدم اعتبار التساوى عندالشك و نتيجه همان مى‏شود كه از اطلاق بدست مى‏آيد. بنابراين حكم اين مسئله واضح است و هيچ ترديدى در آن وجود ندارد.
    لكن يك نكته در اينجا بايد مورد توجه باشد و آن اين است كه موضوع كلام در جائى است كه عمل چند نفر هريك تأثير در موت داشته باشد، اما اگر عمل يكى از آنان مؤثر در قتل نبود، مثل اينكه دو نفر به قصد كشت فردى را مى‏زنند و نفر سوم مى‏آيد و گريبان مجنّى عليه را مى‏گيرد و يا سيلى به او مى‏زند كه به نظر كارشناس پزشكى، عمل او دخالتى در مرگ ندارد در اينجا حكم قصاص بر اين فرد ثالث بار نمى‏شود. پس تساوى در جزا شرطش آن است كه عمل همه شركا در قتل تأثير داشته باشد. واين نكته مهمى است و يكى از وجوه فرق بين حقوق اسلامى و حقوق اروپا مى‏باشد. زيرا در حقوق جزاى انگليس، اگر كسى وارد صحنه شود و حركتى داشته باشد، حتى به اينكه مثلا قاتل را تشويق كند، او را شريك در قتل مى‏دانند. همانطور كه در بعضى احكام جزائى انگليس آمده است كه كسى به ديگرى مى‏گويد: حساب اين فرد را برس و او هم به دنبال اين جمله، آن فرد را مى‏كشد و شريك در قتل محسوب مى‏شود ولو تأثير مستقيمى در ايجاد مرگ نداشته است. پس تشويق به قتل يا دستور را جزء مصاديق شركت در قتل مى‏دانند. و در حقوق جزاى فرانسه اگر چه تشويق تحت عنوان معاونت آمده است ليكن معاون را محكوم به حكم مباشر مى‏دانند، اما در فقه اسلامى، شركت آن است كه عمل هريك از شركا در عنصر مادى قتل، تأثير داشته باشد.


    ۱- مجمع الفائدة والبرهان ج13 ص457: ولعل لاخلاف فى ذلك

     

    مسأله خامسه: اعانت در قتل

    مسئله ديگر در باب شركت در قتل مسئله اعانت است. در قوانين جزائى دنيا عنوانى به نام تعاون يا اعانت در جرم وجود دارد كه البته اين عنوان در همه عرفهاى حقوق دنيا به يك معنى نيست. مثلا در قانون انگليس، معاون كسى است كه به مباشر در قتل كمك كند، خواه تشويق به قتل نمايد و يا قاتل را به محل اختفاء مقتول راهنمائى كند و يا سلاح در اختيار او بگذارد، همه‏ى اينها از مصاديق معاونت بشمار مى‏آيد. در قانون جزاى فرانسه آن كس كه ديده‌بانى مى‏كند و مراقب است كه كسى از جنايت او آگاه نشود، يا حتى كسى كه صداى راديو را بلند مى‏كند تا فرياد استمداد مجنّى عليه به گوش كسى نرسد، جزء معاونين است.
     پس معاونت در اين عرفها، معنى عامى است كه همه اقسام كمك به جنايت را شامل مى‏شود.
     در فقه ما، عنوانى بنام معاونت وجود ندارد، البته عنوان تعاون در كتاب و سنت آمده است مثل آيه‏ى شريفه «ولا تعاونوا على الاثم والعدوان» و يا «من اعان ظالما فله كذا» يا روايتى كه در من لايحضره الفقيه نقل شده كه «اذا اكل الانسان مال اليتيم اعان على قتله»  لكن حدى براى آن در اين روايات معين نشده است. آنچه كه مسلم است دو چيز مى‏باشد:
     1- معاونت بر گناه از جمله قتل، گناه است.
     2- براى بعضى از مصاديق معاونت در قتل جزاى معيّنى وارد شده مثل جزاى فردى كه ديگرى را مى‏گيرد تا شخصى او را بكشد (ممسك).
     كه  بحث آن خواهد آمد. لكن مجازات اين گونه معاونتها مجازات مباشر قتل نيست. خلاصه در مواردى از فقه ما فروعى مانند فروش سلاح به كفار يا ربيئه (كسى كه ديده‌بانى براى جانى مى‏نمايد) و امثال آن آمده است لكن تحت عنوان معاونت نيست بلكه تحت همان عناوين«بيع السلاح»،«عين لهم» و «ربيئه» يا «ممسك» آمده است. بنابراين چون خود عنوان معاونت در فقه نيامده ما تفصيلا در معنى اين عنوان و حكم آن بحث نمى‏كنيم.
     آنچه مسلم است اين است كه اولا معاونت بر اثم حرام است و عقوبت اخروى دارد و ثانيا بعضى از اعمال با عناوين خاص كه مصداق تعاون محسوب مى‏شود، احكام جزائى خاص به خود را دارد و جزاى شركت در قتل (قصاص يا ديه) بر آنها مترتب نيست.