نکاتى پيرامون صورت سوم نكته اول: اين است كه مراد از جمله ما يقتل بمثله يا ما يقتل مثله، كه در روايات و تعبيرات فقهاء عليهمالرحمه آمدهاست چيست؟ آيا مراد اين است كه در غالب مردم يقتل مثله باشد يا غير اين مراد است؟ مثلا فرض بفرماييد اگر چنانچه گلولهاى به سينه و يا به سر و نقاط كشنده شليك شود؛ يا با چوبدستى و يا سنگ، ضربات متوالى به كسى بزنند؛ غالبا كشنده است و در اين موارد حكم قصاص جارى مىشود، اما اگر چنانچه با سنگ كوچك يا با چوب نازكى دو ضربه مثلا به جاى غير حساس بدن بزنند، كه لا يقتل غالبا اين جزو صورت ثالثه نيست و قتل عمد محسوب نمىشود؛ ولى اگر آن طرف كسى است كه طاقتش در مقابل يك چنين ضربهاى كم است، و موجب مرگ او مىشود، اينهم مصداق ما يقتل بمثله است؟ يعنى مناط در صورت ثالثه اين نيست كه اين فعل يا اين آلت مما يقتل غالبا فى غالب الناس باشد، بلكه اگر در مورد همين جنايت خاص نيز مما يقتل به باشد كافى است كه آن را قتل عمد و مندرج در صورت ثالثه كند؟ مقتضاى ادله اين است كه ما دومى را بگوييم، رواياتى كه مىگويد يقتل بمثله، مراد اين است كه در موردى كه اين جنايت اتفاق افتاده است، اين فعل يا اين ضربه كشندهباشد. فرض بفرماييد كه صد ضربه كشنده است ولى پنجاه ضربه در غالب مردم كشنده نيست، اما اگر شخص پير باشد يا مريضى است كه ناراحتى قلبى يا عصبى دارد، با پنجاه ضربه از پاى مىافتد، يا شرايط زمانى و هوا و مكان طورى است كه تأثير زياد است مثلا سرما يا گرماى شديدى است؛ در همه اين موارد اگر چنانچه علم به سببيت باشد، قتل عمد است. پس بنابراين اگر چنانچه نسبت به شخص ضعيفى ضرباتى وارد مىكند كه منجر به قتل او مىشود كه اگر ضعف اين شخص نبود، منجر به قتل او نمىشد، اين قتل عمد است. يا دارويى را مثلا به شخصى مىدهد كه اين شخص بخاطر اينكه مرض قند يا مرض قلبى دارد اين دارو براى او كشندهاست. در اين موارد اگر علم به سببيت داشته باشد، قتل عمد است. اين مطلب را برخى از فقهاء در خلال كلماتشان تصريحكردهاند و مقتضاى اطلاق ادله هم همين است، رواياتى كه قبلا هم خوانده شد (روايت هفتم و سيزدهم از باب يازدهم) كه تصريحدارد: عمل ممّا يقتل بمثله باشد، اطلاق دارد، و بر عملى كه در مورد اين شخص ضعيف اتفاق افتاده است نيز صدق مىكند. بنابراين يقتل بمثله معنايش اين نيست كه در غالب مردم موجب قتل بشود، بلكه اگر در موردى هم موجب قتل شد بخاطر خصوصيتى كه در آن است مثل ضعف، پيرى، بيمارى، سرما، گرما و از اين قبيل، موجب صدق عمد است؛ نكته دوم: فرمايش مرحوم آقاى خوانسارى (رحمهاللّه) است كه ايشان شبههاى در مورد صدق قتل عمد در صورت ثالثه دارند كه ان شاءاللّه آن را بحث مىكنيم. |