• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  •  

    بحث درباره‌ي رواياتي است كه با آنها بر برائت شرعي استدلال شده است:

    الحديث الرابع: حديث الحل.

    اين حديث به دو صورت نقل شده است كه ما فعلاً اولي را متذكر مي‌شويم. روي الكليني: (( عن علي بن ابراهيم، عن هارون بن مسلم _ از اصحاب امام هادي و امام جواد(ع) است و ثقه است _ عن مسعده ابن صدقه _زيدي و بطري است _ عن ابي عبدالله(ع) قال: سمعته يقول: كلّ شئي هو لك حلال حتي تعلم انه حرام بعينه فتدعه من قبل نفسك و ذلك مثل الثوب يكون عليك قد اشتريته و هو سرقه، والمملوك عندك لعلّه حرّ قد باع نفسه، أو خدع فبيع قهراً، او امرأه تحتك و هي اختك او رضيعتك، والأشياء كلّها علي هذا حتي يستبين لك غير ذلك أو تقوم به البينه)) (وسائل، ج12، از ابواب ما يكتسب به، باب4، حديث4).

    كلمه (بعينه) در اين حديث تأكيد از ضمير (انّه) است كه به شئي بر مي‌گردد، ولي حضرت امام(ره) مي‌فرمود كه ممكن است كلمه‌ي (بعينه) تأكيد از (تعلم) باشد، يعني يقين پيدا كند و به ظن و شك عمل نكند.

    حضرت صادق(ع) وقتي قاعده را بيان مي‌فرمايد، برايش مثال هم ذكر مي‌كند:

    مثلاً شما عبايي داريد كه آن را از بازار خريده‌ايد، ولي احتمال مي‌دهيد كه مال دزدي باشد، نبايد اعتنا كنيد. يا غلامي در نزد شما است كه از بازار خريده‌ايد، احتمال اين هست كه اين فرد غلام نبوده، بلكه آزاد بوده و او را دزديده‌اند و در بازار فروخته‌اند، و يا مملوكي در پيش شما است كه شايد حر باشد و خود را به عنوان غلام فروخته است. يا زني در عقد شما است و احتمال مي‌دهيد كه اين زن خواهر نسبي و يا خواهر رضاعي شما باشد، به اين احتمال‌ها اعتنا نكنيد. سپس حضرت يك قانون كلّي بيان مي‌كند و مي‌فرمايد: (والاشياء كلّها علي هذا_يعني حلال است _ حتي يستبين لك غير ذلك أو تقوم به البينه)، مگر اينكه علم وجداني بر خلافش پيدا كنيد و يا شاهد شرعي.

    آيا اين روايت با اين استحكام شاهد بر (ما نحن فيه) است يا نيست؟ علي الظاهر خارج از محل بحث ما است، محل بحث ما در شبهات حكميه است، اين روايت كه كبري باشد، با اين صغراهايي كه هست شبهه‌ي موضوعيه است و بحث ما در شبهات حكميه‌ي بدويه است، ولي اين شبهه‌ي بدويه نيست، بلكه شبهه‌ي موضوعيه است.

    دو دليل داريم بر اينكه اين حديث مربوط به شبهه‌ي موضوعيه است:

    1- كلمه‌ي (بعينه)، در صورتي كه تأكيد براي ضمير (انّه) باشد (كل شئي لك حلال حتي تعلم انّه بعينه حرام)، اين همان شبهه‌ي موضوعيه است، مثلاً (بعينه) مي‌دانم كه اين عبا مسروقه است، و يا مي‌دانم كه اين غلام حر بوده است و يا برايم روشن بشود كه اين زن خواهر من بوده است، (بعينه) يعني مانند روز براي شما روشن شده است كه اين زن خواهر شما بوده است، و تا ندانيم همه‌ي اينها حلال است.

    2- حضرت كلمه‌ي (بينه) را به كار برده است (حتي يستبين لك غير ذلك او تقوم به البينه)، (بينه) در موضوعات است نه در احكام، در احكام يكي هم حجت است، در موضوعات است كه بايد دو شاهد باشد، بينه به معناي دو تا شاهد است، و ما روايت هم داريم كه بينه را به معناي دو شاهد گرفته است: امام صادق(ع) مي‌فرمايد: ((كل شئي لك حلال حتي يجيئك شاهدان علي ان فيه ميته)) (وسائل،ج17،باب61،از ابواب اطعمه‌ي مباحه، حديث2).

    ولي مرحوم آقاي خوئي قبول نداشتند كه (بينه) به معناي دو شاهد است، بلكه مي‌فرمودند بينه به معناي روشن شدن است. بنابراين اين حديث ارتباطي به مبحث برائت ندارد، بله! اگر كسي در شبهات حكميه گرفتار احتياط باشد، اين دليل بر خلاف است، ولي شبهات موضوعيه محل خلاف بين ما و اخباري‌ها نيست، بلكه محل خلاف شبهات حكميه‌ي تحريميه است، حتي شبهه‌ي حكميه‌ي وجوبيه هم زياد محلّ بحث نيست، يعني شبهات حكميه‌اي كه احتمال حرمت در آنها مي‌دهيم، اما اگر احتمال وجوب بدهيم، فقط يك نفر در آنجا احتياط كرده است و آن هم مرحوم ملا محمدامين استرآبادي است، ولي سائر اخباري‌ها قائل به احتياط نيستند. بنابراين اين روايت در عين حالي كه روايت قابل اعتمادي است، اما مربوط به شبهه‌ي موضوعيه است، نه شبهات حكميه و دو شاهد هم دارد كه عرض شد.

    حديث حلّ الثاني:

    چرا اين حديث را حل الثاني مي‌گوئيم؟ چون اين حديث مشتمل بر جمله‌ي (فيه حلال و حرام) است و حال اينكه روايت مسعده بن صدقه مشتمل بر ا ين جمله نيست. اين حديث به سه طريق نقل شده است:

    الف) ما رواه عبدالله بن سنان، قال: قال ابو عبدالله: (( كلّ فيه حلال و حرام فهو لك حلال ابداً حتي تعرف الحرام منه بعينه فتدعه)) (وسائل، ج12، باب4، از ابواب ما يكتسب به، حديث1) ( و رواه الشيخ باسناده عن الحسن بن محبوب).

    ب) ما رواه عبدالله بن سنان عن عبدالله بن سليمان، قال: ((سألت ابا جعفر عن الجبن، فقال لي: لقد سألتني عن طعام يعجبني ثمّ اعطي الغلام درهماً فقال: يا غلام ابتع لنا جبناً، ثم دعا بالغداء فتغدّينا معه _ الي ان قال: سأخبرك عن الجبن و غير، كلّ ما كان فيه حلال و حرام فهو لك حلال حتي تعرف الحرام بعينه فتدعه)) (وسائل، ج17، صفحه90، باب61، از ابواب اطعمه و اشربه، حديث1) .

    در حديث اول عبدالله بن سنان است و واسطه ندارد، در حديث دوم هم عبدالله بن سنان است، ولي واسطه دارد و واسطه‌اش عبدالله بن سليمان است، چرا واسطه آورده است؟ چون حديث اولي را از امام صادق است، اما دومي از امام باقر نقل شده است، عبدالله بن سنان از اصحاب امام صادق(ع) است و امام باقر(ع) را درك نكرده است، ولذا اولي را بي واسطه نقل مي‌كند و دومي را باواسطه نقل مي‌كند.

    ج) ما رواه معاويه بن عمار عن رجل من اصحابنا قال: كنت عند ابي جعفر(ع) فسأله رجل عن الجبن ، فقال ابو جعفر(ع): انّه لطعام يعجبني و سأخبرك عن الجبن و غيره كل شئي فيه الحلال والحرام فهو لك حلال حتي تعرف الحرام فتدعه بعينه)) (وسائل، ج17، باب61، از ابواب اطعمه‌ي مباحه، حديث7).

    آيا در اين حديث احتمال دارد كه مراد از رجل عبدالله بن سنان باشد؟ خير، زيرا عبدالله بن سنان از اصحاب امام صادق(ع) بوده و از اصحاب امام باقر(ع) نبوده است، (فسأله رجل عن الجبن) مراد از اين رجل كيست؟ اين رجل همان عبدالله بن سليمان است، پس رجل اول براي ما روشن نيست، اما رجل دوم به احتمال قوي عبدالله بن سليمان است.

    بررسي حديث اول:

    محمد بن علي بن الحسين (يعني مرحوم صدوق، متولد306، متوفي381) باسناده عن الحسن بن محبوب، چرا (باسناده) گفت؟ چون سالش با حسن فرق دارد، صدوق در 306 متولد شده است و در 381 وفات كرده است، اما حسن بن محبوب در 150 متولد شده است و در 224 وفات كرده است، بين اين دو از نظر وفات بيش از 100 سال فاصله است، ولذا مي‌گويد (باسناده)، يعني بر اين روايت سند دارد و سندش در آخر كتاب (من لا يحضره الفقيه) بيان مي‌كند و مي‌گويد (كلّ ما رويته عن الحسن بن محبوب) سند من اين است، چرا سند را حذف كرده است؟ به خاطر اينكه كتاب ضخيم نشود، (محمد بن علي بن الحسين باسناده عن الحسن بن محبوب، عن عبدالله سنان، عن ابي عبدالله(ع) قال: (( كلّ فيه حلال و حرام فهو لك حلال ابداً حتي تعرف الحرام منه بعينه فتدعه)).