شنبه 29 ارديبهشت 1403 - 8 ذيقعده 1445 - 18 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج اصول
>
مباحث الفاظ - بحث اوامر - مقدمه واجب (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
حقيقت شرعيه در الفاظ عبادات
تدریس استاد
متن
40 حقيقت شرعيه در الفاظ عبادات 99
مقدمه درس
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
متن درس
انكار ترتب ثمره عملى بر حقيقت شرعيه
بحث ما در ترتب ثمره عملى بر بحث حقيقت شرعيه بود. آن طورى كه ملاحظه فرموديد،مرحوم محقق نائينى (اعلى اللّه مقامه الشريف) و به تبع ايشان صاحب كتاب محاضرات ترتب ثمرهرا انكار كردهاند. خلاصه حرفشان اين بود كه اين الفاظ اگر در لسان خود ائمه(ع) ذكر شده باشد، ولواين كه ما حقيقت شرعيه را انكار كنيم، اما حقيقت متشرعه و حقيقت ثابت عند المتشرعه رانمىتوانيم انكار كنيم. اين حقيقت قدر مسلم در اواخر عمر رسول گرامى اسلام (ص) ثابت بودهاست. پس در زمان ائمه (ع) كه بعد از رسول خدا (ص) بودند، اين الفاظ صلاة، صوم، حج و امثالذلك، به عنوان حقيقت متشرعه در همين معانى مستحدثه، بلا اشكال استعمال مىشده و ترديدى دراين معنا نيست. اكثريت روايات را هم، اين گونه روايات تشكيل و ترتيب مىدهد. دو دسته ديگرباقى مىماند. يك دسته رواياتى كه ائمه (ع) از لسان رسول خدا (ص) و به عنوان حكايت از رسولخدا (ص) نقل مىكردهاند و يك دسته هم رواياتى كه از رسول خدا (ص) نقل شده از غير طريقه أئمهمعصومين(ع). فرمودند: اما اين قسم اخير كه اين الفاظ در آن ذكر شده و ما مردد باشيم در معناى آنلفظ، ما حتّى يك روايت به عنوان نمونه نتوانستيم پيدا كنيم. پس اينجا ثمرهاى ظاهر نمىشود. اما آنرواياتى كه ائمه (ع) از لسان رسول خدا (ص) نقل كردهاند، چون در لسان أئمه نقل شده و راوى أئمه(ع) هستند، طبعاً اين الفاظ، بر همان معناى سارى و جارى عند المتشرعه دلالت دارد. يعنى: درحقيقت فرقى نمىكند كه روايتى از خود أئمه مطلبى را در باب اين الفاظ بيان كرده باشند و ياأئمه(ع) در اين رابطه مطلبى را از رسول خدا (ص) نقل كرده باشند. لذا فرمودند: كه ثمره عمليهاصلاً ولو در يك مورد هم من باب نمونه نمىتوانيم پيدا كنيم.
دو قسم مناقشه داريم؛ اما اين كه فرمودند، روايات از غير طريق أئمه پيدا نشده است. يك وقتمىفرمايند، ما پيدا نكرديم، يك وقت مىفرمايند، چنين چيزى وجود ندارد اصلاً. اگر شما پيدا نكردهباشيد، دليل بر اين نيست كه به حسب واقع وجود ندارد. اين يك تتّبع خيلى قوى و احاطه كامل لازمدارد كه انسان جميع كتابهاى روايتى را، ولو در بين اهل تسنن ملاحظه كرده باشد، «من اوله الى آخره»در حالى كه اين احاطه كار مشكلى است در بين آنها هم كتابهاى حديثى مفصلى وجود دارد. مثلاًكتاب (كنز العمال) شايد هفده، هيجده جلد باشد مثل همين كتاب وسائل الشيعه كه كتاب روايتاست و تازه كتابهاى حديثى آنها، منحصر به اين كتاب نيست، كتابهاى متعدد و متنوعى در رابطه بااحاديث دارند. شايد به يك معنا تقدم بر ما هم داشته باشند؛ چون آنها علوم تحقيقى و مسائل تحقيقىبينشان كمتر وجود دارد، اكثراً به اين مسائل تتبعى مىپردازند، لذا در مسأله حديث كتابهاى زيادىبين آنها وجود دارد. چطور شما مىفرماييد: حتّى يك روايتى كه از نبى اكرم از غير طريق أئمه نقلشده باشد و اين الفاظ در آن به كار رفته باشد و ما در معنايش مردد باشيم، چنين چيزى وجود ندارد؟يا عدم الوجدان است كه «لا يدل على عدم الوجود» و اگر ادعاى «عدم الوجود» است اين يك ادعاىبزرگى است، يك احاطه كامل و تتبع كامل در جميع كتب احاديث اهل تسنن لازم دارد، تا انسان يكچنين ادعايى به اين نحو مطرح كند. لذا بعيد است كه انسان اين حرف را همين طورى بتواندبپذيريد.
اما قسم ديگر كه اساس اشكال به اين دو بزرگوار را تشكيل مىدهد، اين است كه يك وقتأئمه(ع) بما اين كه أئمه (ع) عالم به احكام و مبيّن احكام هستند و جميع احكام من الصدر الى الذيلنزدشان روشن و آشكار است، يك وقت خودشان اين الفاظ را استعمال مىكنند، مانعى ندارد، اينحرف شما به عبارت روشنتر: امام صادق(ع) وقتى مىفرمايد: «قال رسول اللّه (ص) صلّ عند رؤية الهلال»،امام صادق در اين روايت نقش يك راوى را دارد، ديگر عنوان ديگرى براى امام صادق در اين روايتمطرح نيست. يك راوى معلوم الصدق، يك راوى كه در اين راوى انسان احتمال كذب و حتّىاحتمال خطا و اشتباه را نمىدهد. امام صادق (ع) كه از خودشان چيزى مايه نگذاشتهاند مطلبى را كهاضافه نكردهاند، فقط به عنوان راوى از رسول اكرم(ص) است «قال: صل عند رؤية الهلال». حالا اگراين روايت را سلمان براى ما ذكر مىكرد، صحابه ديگر رسول خدا (ص) براى ما نقل مىكردند، آيادر معناى «صل عند رؤية الهلال» ما چه ملاك و معيارى را بايد ملاحظه كنيم؟ معيار حال استعمال را،معيار رسول خدا(ص)؟ بله گاهى از اوقات أئمه (ع) ممكن است روايت نبويه را نقل به معنا كنندچون نقل به معنا كه مانعى ندارد، مخصوصاً اگر ناقل، امام معصوم باشد. در نقل به معنا، اصطلاح ناقلمطرح است. براى اينكه اين الفاظ را اين راوى مطرح كرده و بايد اصطلاح راوى ملاحظه شود. كمااين كه گاهى از اوقات روايت نبويه، مورد توضيح و تفسير امام معصوم قرار مىگيرد. اگر يك روايتنبويه را امام صادق (ع) توضيح و تفسير دادهاند، همان توضيح و تفسير ملاك است، همان اصطلاحراوى و امام صادق (ع) ملاك است، ما در اين مطلب ترديدى نداريم.
محل ترتب ثمره حقيقت شرعيه
گاهى ائمه (ع) يك مطلبى را بيان مىكردند و بعد به كلام رسول خدا (ص) استشهاد مىكردند.خود اين استشهاد هم بيان كننده مسأله است، يعنى از اين استشهاد ما مىفهميم كه مثلاً آن «صل عندرؤية الهلال» مقصود چه چيزى است؟ اما بحث ما اين فروض نيست. نه مسأله نقل به معنا مطرحاست و نه مسأله توضيح و تفسير كلام رسول خدا (ص) مطرح است، نه مسأله استشهاد به كلامرسول خدا (ص) مطرح است، فقط صرفاً روايت است «ليس الاّ» همانطورى كه زراره گاهى روايتمىكند از امام صادق و عين الفاظ امام صادق را براى من و شما بازگو مىكند، امام صادق (ع) هم بهعنوان يك راوى معلوم الصدق مىگويد: «قال رسول اللّه صل عند رؤية الهلال» آيا اين صل را چطوربايد معنا كنيم؟ روى اصطلاح امام صادق (ع) معنا كنيم؟ روى حقيقت عند المتشرعه معنا كنيم؟ مگرامام صادق (ع) استعمال فرمودهاند، كه ما روى حقيقت عند المتشرعه تكيه كنيم؟ امام صادق «ناقلعن رسول اللّه و انّ رسول اللّه قال كذا». اينجا ثمره حقيقت شرعيه ظاهر مىشود. اين قول رسول اللّه«الذى رواه الامام المعصوم الصادق بالقطع و اليقين» اين «صل عند رؤية الهلال»، محل ترتب ثمرهحقيقت شرعيه است. اگر حقيقت شرعيه ثابت باشد و اين «صل عند رؤية الهلال» بعد از ثبوتحقيقت شرعيه باشد، «يحمل على المعنى الجديد». اما اگر حقيقت شرعيه ثابت نباشد، يا تأخر ايناستعمال كه در اين رابطه هم بعداً ان شاء اللّه بحث مىكنيم، ثابت نباشد، «يحمل على معناه اللغوى وعلى معناه الحقيقية الاولى».
پس مجرد اين كه أئمه (ع) مسألهاى را از رسول خدا (ص) نقل كردند، بايد روى همان حقيقتعند المتشرعه حمل بر معناى اصطلاحى جديد بكنيم، اين روى چه حسابى است؟ ناقل امام صادقاست، قول رسول خدا را نقل مىكند و محل ترتب ثمره عملىِ بحث حقيقت شرعيه است. لذا مانمىتوانيم بطور كلى ترتب ثمره عمليه را بر بحث حقيقت شرعيه انكار كنيم. البته نبايد بىانصافىكرد، در چنين موردى كه من به عنوان مثال ذكر كردم اينطور نيست كه زياد مصداق داشته باشد. امابالاخره مصداق دارد و چنين كيفتى وجود دارد، ولو اين كه به صورت كثرت و به صورت فراوانىوجود نداشته باشد. اما همان قليلاً مّا هم اگر به اين كيفيت تحقق پيدا كند به عنوان يك ثمره عملى بربحث حقيقت شرعيه مىتوانيم مطرح كنيم.
البته ما از آن حرف اول دست برنداشتهايم، با آن سه نكتهاى كه روز اول مطرح كرديم، اساسحقيقت شرعيه را متزلزل كرديم و از بين برديم. منتها گفتيم: اين بحث ثمره عمليه را هم مطرحمىكنيم، اگر نتيجه اين بحث اين شد كه هيچ ثمره عمليهاى بر اين بحث مترتب نيست، آن وقت چهبسا ما ديگر از بحث علمىاش هم تا حدى صرف نظر مىكرديم، براى اين كه بحثى كه اساسش بهواسطه آن سه نكته از بين رفته، هيچ ثمره عمليهاى هم برايش ترتب ندارد، داعى نداشتيم كه وقت رادر اين بحث صرف كنيم. اما حالا ملاحظه شد كه انسان نمىتواند اينطورى كه مرحوم محقق نائينى وبه تبع ايشان بعض الاعلام فرمودند: بطور كلى ترتب ثمره را انكار كرد بلكه بالاخره يك ثمرهاى براين بحث مترتب است. لذا با قطع نظر از آن سه نكتهاى كه در اول بحث ذكر كرديم، مقدارى اين بحثحقيقت شرعيه را البته نه به صورت خيلى مفصل دنبال مىكنيم. براى اين كه هم جنبه علمى دارد وهم اينطورى كه ملاحظه فرموديد، ثمره عملى بر آن مترتب است.
طريقه آخوند (ره) در باب حقيقت شرعيه
ما اشاره كرديم كه مرحوم آخوند(ره) در مسأله حقيقت شرعيه يك راهى را ذكر كردهاند كه اينراه، قبل از ايشان مطرح نبوده و آن اين است كه در باب وضع شرعى، اگر ما بخواهيم به اين كيفيتمسأله وضع را مطرح كنيم كه رسول خدا(ص) آمده باشند، يك روز در يك جلسه و يا جلساتمتعددى اين الفاظ را براى معانى جديده وضع كرده باشند، همانطورى كه واضع اولى الفاظ را درمقابل معانى لغويه وضع كرده، رسول خدا به صورت نقل، نقل از معناى لغوى، به يك معناىاصطلاحى جديد، يك روز فرموده باشند: «وضعت لفظ الصلاة بازاء هذا العبادة و لفظ الزكوة» بهازاى آن عبادت مخصوصه، صيام كذلك، حج كذلك در يك جلسه يا جلسات متعدد. اين تقريباً يكمسألهاى است كه كسى نمىتواند ادعا كند و قابل قبول نيست كه چنين مسألهاى در زمان رسولخدا(ص) بوده، هيچ اثر و روايتى، هيچ تاريخى، هيچ امامى، اشارهاى به اين معنا نكرده است. امامىفرمايند: به يك صورت ديگرى بعيد نيست كه بگوييم: از طريق استعمال، وضع تحقق پيدا كند.چطورى از طريق استعمال وضع تحقق پيدا كند؟ مىفرمايند: ما يك استعمالى به نام استعمال محققوضع داريم، استعمالى كه جاى آن «وضعت هذا اللفظ بازاء هذا المعنى» را پر مىكند. به چه كيفيتىاستعمال، محققِ وضع مىشود؟ مىفرمايند: به اين صورت كه اين لفظ صلاة در اين عبادتمخصوصه كه معناى مجازى شناخته مىشود نسبت به معناى لغوى و معناى حقيقى اول، بگوييم:رسول خدا اينطور بوده است. البته در يك استعمال كافى است، لفظ صلاة را در اين عبادتمخصوصه استعمال كرده و كيفيت استعمالش، مثل استعمال لفظ در معناى مجازى نيست. استعماللفظ در معناى مجازى معمولى اينجورى است كه لفظ را در معناى مجازى استعمال مىكنند، يكقرينهاى هم اقامه مىكنند، كه اين قرينه ما را راهنمائى مىكند كه لفظ در غير معناى حقيقى خودشاستعمال شده است يك قرينه صارفه و در عين حال معينه معناى مجازى همراه استعمالات مجازيهوجود دارد. اما در استعمال محقق وضع مسأله اينطور نيست. لفظ را جورى در معنى مجازىاستعمال مىكند كأنّ خود اين لفظ را مرآة معناى مجازى و دال بر معناى مجازى قرار مىدهد،همانجورى كه لفظ، دال بر معناى حقيقى خودش است. وقتى لفظ صلاة را در عبادت مخصوصهاستعمال مىكند، خود اين لفظ را مرآة و حاكى از همين قرار مىدهد، بطورى كه مىگويد: «هذا اللفظبنفسه يدل على هذا المعنى» منتها يك قرينهاى بايد اقامه كند، اما نه سنخ قرينهاى كه در باباستعمالات مجازيه مطرح است بلكه قرينهاى كه دلالت كند بر اين كه با اين لفظ و معناى مجازى اينگونه معامله كرده كه لفظ را مستقيماً حاكى از معناى مجازى قرار داده است و نحوه استعمال لفظ درمعناى مجازى، عيناً همان نحوه استعمال لفظ در معناى حقيقى است.
اگر كسى لفظ را در معناى حقيقى استعمال كرده، نحوه استعمالش چطورى است؟ مىگويد: اينلفظ قالب اين معنى است، اين لفظ دال بر اين معناست. آن وقت در اينجا هم با استعمال مجازى، ازنظر استعمال همين گونه معامله مىكند، منتها نياز به قرينه دارد، نه در تمامى استعمالات. در اوليناستعمال نياز به قرينه دارد كه مخاطب و مستمع اين معنا را درك كند كه اين لفظ را قالب اين معنا قرارداده ولو اين كه هذا المعنى مجازى بوده است. اما حالا مىخواهد اين دال بر اين معنا باشد، بحسبذات و بدون احتياجى به قرينه، مىگويند: استعمال محقق وضع است.
اگر بخواهيم تقريبى براى كلام مرحوم آخوند(ره) داشته باشيم، مثالش اين است: اگر خداوند بهانسان مولودى عنايت كرد، يك وقت در مقام نامگذارى اين راه را طى مىكند مىنشيند با همسرش بابستگانش مشورت مىكند كه ما نام اين بچه را چه بگذاريم؟ توافق مىكنند كه مثلاً نام او را علىبگذاريم. مىگويد: من نام اين بچه را على گذاشتم. اين يك نوع نامگذارى است. اما يك وقت ايناست كه انسان مىخواهد ديگران را در مقابل يك عمل انجام شده قرار بدهد. فكر مىكند كه اگر اينمسأله مطرح شود، يا بخواهد در مقام وضع برآيد، با اشكالاتى مواجه مىشود؛ لذا پيش خودش فكرمىكند كه خوب است نام او على باشد. منزل مىآيد و به همسرش مىگويد كه على را بده. اين چهنوع استعمالى است؟ اين كه مىگويد: على را بده ببينم، در حالى كه قبلاً مسبوق به نامگذارى نبوده وهيچ وضع و جعل نام على براى اين سابقه نداشته، اما اين به نفس همين استعمال، دارد وضع ما با قطع نظر از آن نكات ثلاث داريم اين بحث را مطرح مىكنيم. آيا استعمال محقق وضع، بهاين كيفيتى كه مرحوم آخوند(ره) مطرح كرده، مىتواند تمام و قابل قبول باشد يا نه؟ اينجا يكاشكال، مرحوم محقق نائينى به ايشان كردهاند و ادعاى استحاله كردهاند، كه اين نوع استعمال محققوضع، به نظر ايشان محال است، و يك جوابى ظاهراً مرحوم محقق عراقى(ره) از مرحوم محققنائينى(ره) دادهاند كه بايد اينها را ملاحظه كنيم و ببينيم كه اگر ما از آن نكات ثلاثه صرف نظر كنيم، آيااستعمال محقق وضع، مىتواند قابل قبول باشد يا نمىتواند؟
تمرينات
حقيقت متشرعه در معانى مستحدثه در زمان ائمه(ع) چگونه بوده است
توجيه روايات باب و اشكال بر آنها را بيان كنيد
استعمال الفاظ توسط ائمه معصومين(ع) به چه عنوانى بوده است
محل ترتب ثمره عملى بر حقيقت شرعيه را بيان كنيد
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...