• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  • 40 استناد صحت استعمال به ترخيص واضع 77

    مقدمه درس


    الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.

    متن درس


    كلام مشهور در مجاز اعم از استعاره و غير استعاره

    مشهور در باب مجاز چه استعاره و چه غير استعاره، معتقد هستند كه مجاز مستقيماً استعمال‏لفظ در غير ما وضع له است. لفظ اسد به جاى اين كه در معناى خودش استعمال بشود و در معناى‏حقيقى به كار رود، مستقيماً در رجل شجاع استعمال مى‏شود. اما سكاكى در مورد استعاره، كه علاقه‏مشابهت است، ادعا كرده كه استعاره يك حقيقت لغويه است و لفظ در معناى حقيقى خودش‏استعمال شده است، منتها يك تصرف عقلى و ذهنى به كار رفته است، كه ادعائاً معناى مجازى،مصداق معناى حقيقى شناخته شده است. لذا در باب استعاره عنوان مجاز نيست، حقيقت لغويه‏است.
    گفتيم: كلام ايشان نياز به دو توجيه دارد ولو اين كه مخصوصاً توجيه اول، خلاف ظاهر كلام‏ايشان هست. توجيه اول اين است كه شما لفظ اسد را در زيد شجاع استعمال مى‏كنيد و مى‏گوييد:«زيد اسد» گاهى زيد را هم نمى‏گوييد و مى‏گوييد: «اسد على و فى الحروب نعامة». كلمه اسد اسم‏جنس براى معناى عامى وضع شده، مثل كلمه رجل و انسان كه براى مفهوم كلى وضع شده است،اسد هم همين طور است، موضوع له لفظ اسد حيوان مفترس خارجى نيست، بلكه معناى كلى است‏كه بر تمام مصاديق اسد قابل انطباق است. اين لفظ اسد را براى زيد مى‏آوريد، زيد جزئى است ومعناى خاص دارد، و استعمال به كيفيتى است كه اگر لفظ اسد را حتى در اسد خاص استعمال كنيم،در غير ما وضع له است چون اسد براى اسد خاص وضع نشده است. اگر كلمه انسان را شما استعمال‏در زيد كرديد، به طورى كه لفظ دلالت بر معناى خاص بكند، استعمال در غير ما وضع له است. لذاحمل در قضيه «زيدٌ انسانٌ»، با حمل در «الانسان حيوانٌ ناطق» فرق مى‏كند. در «الانسان حيوانٌ ناطق»ماهيت واحده است، ولو اين كه مفهومشان متغاير باشد. حمل در «زيد انسانٌ» شايع صناعى است.معناى حمل شايع صناعى اين است كه اتحاد در ماهيت ندارند، بلكه اتحاد در وجود دارند. «زيدٌانسانٌ»، يعنى: «مصداق من مفهوم الانسان، فرد من ماهية الانسان».
    پس اگر لفظ انسان را در خصوص زيد استعمال كرديد، اين استعمال در غير ما وضع له است. واما «الانسان لم يوضع على زيد، فاذا استعمل فى زيدٍ يكون استعمالاً فى غير ما وضع له». وقتى كه كلى‏با مصداق خودش اين حساب را داشته باشد، اگر لفظ اسد را كه موضوع براى معناى كلى است، درخصوص رجل شجاع استعمال كنيد، به طريق اولى اشكال بيشتر مى‏شود؛ براى اين كه در معناى اسداصلاً خصوصيت و فرديت مطرح نيست، معناى اسد يك معناى كلى است. ظاهر كلام سكاكى اين‏است كه لفظ اسد، كأنّ در خصوص رجل شجاع استعمال مى‏شود. اگر اين ظاهر را بگيريم لا محاله‏بايد استعمال در غير ما وضع له باشد، ديگر اسم حقيقت لغويه نيست.
    ماهيت نسبت به افراد خودش هم اين حكم را دارد، تا چه رسد به افراد ادعائيه، افرادى كه ازجهت حقيقت خارج هستند و صرفاً با يك ادعاى ذهنى و تصرف عقلى فرديت پيدا كرده‏اند. لذاناچاريم كه كلام سكاكى را خلاف ظاهرش توجيه كنيم. مى‏گوييم: اسد، را در معناى حقيقى كلى‏خودش استعمال مى‏كنيم و از دائره وضع بيرون نمى‏آييم. لكن در كنار اين استعمال ادعا كرديم كه‏زيد هم «من افراد هذه الماهية»، رجل شجاع خاص هم «من مصاديق هذه الماهية» اما نه اين كه لفظاسد را در زيد استعمال كرده باشيم؛ اگر كلام سكاكى چنين توجيه شود، ديگر اشكال به ايشان واردنمى‏شود.

    ادعاى عينيت، توجيه ديگر در كلام سكاكى

    توجيه و توضيح ديگرى براى كلام سكاكى لازم است؛ و شعرى را هم كه خوانديم مورد استدلال‏ايشان واقع شده بود، اين توضيح ما را تأييد مى‏كند كه ما در اسماء اجناس، مثل اسد گفتيم: لفظ اسددر معناى كلى و عام خودش استعمال شده است، ما يك فرد ادعايى برايش در مثال سكاكى، آن شعرى كه خوانديم:

    راه سوم در توجيه مجازات



    اراده استعماليه و اراده جديه

    شمس، مصاديق متعدده ندارد، عبارت از همين خورشيد خارجى و همين موجود واحدمعين فى الخارج است، چطور كلمه شمس بر محبوبه اين شخص اطلاق مى‏شود؟ طبق همان معناى‏عينيت و ادعاى عينيت است. يا مثلاً «فى زماننا هذا»، ما به صدام، صدام يزيد مى‏گوييم. كلمه يزيدبراى شخص خاصى وضع شده، مى‏خواهيم ادعاى عينيت كنيم، بگوييم: هذا عينه، هذا نفسه. اين‏طور بايد ادعا در كار باشد.
    خلاصه عقيده مشهور در باب كلى مجاز، استعمال لفظ در غير ما وضع له است. سكاكى درخصوص استعاره با مشهور مخالفت كرده، اما در غير استعاره همان نظريه مشهور را پذيرفته است.آيا راه سومى هم وجود دارد؟

    تمرينات

    كلام مشهور در مجاز اعم از استعاره و غير استعاره چيست
    ادعاى عينيت، توجيه ديگر در كلام سكاكى را توضيح دهيد
    راه سوم در توجيه مجازات را بيان كنيد
    اراده استعماليه و اراده جديه را توضيح دهيد