شنبه 29 ارديبهشت 1403 - 8 ذيقعده 1445 - 18 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج اصول
>
مباحث الفاظ - بحث اوامر - مقدمه واجب (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
انشاء و اخبار
تدریس استاد
متن
40 انشاء و اخبار 70
مقدمه درس
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
متن درس
حقيقت انشاء و دخالت لفظ در آن
در اشكال به اعتبار نفسانى در انشاء عرض كرديم كه بايد در دو مرحله بحث كنيم: يك بحث اينبود، در مواردى كه انشاء به لفظ تحقق پيدا مىكند، آيا لفظ هم دخالت در حقيقت انشاء دارد؟ يا اينكه تنها به عنوان «مبرز عما فى النفس» و «حاكى عما فى النفس» مطرح است؟ حقيقت انشاء، هماناعتبار نفسانى و قلبى است. در اين مرحله به اين نتيجه رسيديم كه لفظ در انشاءات لفظيه هم، كاملاًنقش دارد. در حقيقت، جزئى از تحقق انشاء و مؤثر در آن است. بعد از فراغ از اين مرحله بحث دراين است كه حقيقت انشاء چيست؟
در رابطه با حقيقت انشاء، مطلبى به مشهور نسبت داده شده و مطلب ديگرى را مرحومآخوند(ره) در كفايه اشاره مىكند و مىفرمايد: اين بحث را در فوائد(رسالهاى است كه در ذيلحاشيه ايشان بر رسايل چاپ شده است) تحقيق كرديم. اولين فايده مربوط به صيغه امر و نهى است،به مناسبت صيغه امر و نهى، تحقيقى در رابطه با حقيقت و ماهيت انشاء بيان كردهاند. اين بيان خاصىاست غير از آنچه كه مشهور قائل هستند. مطلب سومى را مرحوم محقق كمپانى(حاج شيخ محمدحسين اصفهانى(ره))، در بحث اتحاد طلب و اراده، ذكر مىكنند، و كلام مرحوم محقق خراسانى(ره)را حمل بر آن معنا مىكنند.
اولاً اين نظرات ثلاثه را ملاحظه كنيم و ببينيم اختلاف اين نظرات در چيست؟ ثانياً ببينيم كداميك به ذهن ما مىرسد. مشهور مىگويند: انشاء اين است كه انسان لفظ را در معناى خودش استعمالكند، يعنى لفظ در انشاءات لفظيه دخالت دارد، به داعى اين كه اين معنى، در ظرف خودش تحقق پيدابكند، مثلاً قبل از اين كه به «انشاء البيع» برسيم، ببينيم ملكيت چيست، و در چه عالمى تحقق دارد؟ايشان مىگويد: كارى نداريم كه ملكيت از كجا پيدا شده، چون اسباب مختلفى براى تحقق ملكيتوجود دارد. گاهى ملكيت، به واسطه يك عامل اختيارى است، مثل مسأله حيازت، «مَن حازَ شيئاًمَلِكَهُ»، حيازت، براى تحقق ملكيتِ شىء مباح، سببيت دارد، اگر كسى كنار دريا رفت و ماهى گرفتو حيازت كرد، بما ان اين ماهى امر مباح، و جايز است كه حيازت بشود، و حيازت هم مؤثر درملكيت است، به حيازت ملكيت تحقق پيدا مىكند. گاهى هم يك عامل غير اختيارى نقش در تحققملكيت دارد، مثل مسأله ارث، كسى كه مورّث او بميرد، «بالارث، يصير مالكاً»، حالا لتمام التركه، درجايى كه وارث منحصر باشد، يا يك قسمت از تركه، در جايى كه وارث غير منحصر باشد. گاهى همملكيت به انشاء تحقق پيدا مىكند، «انشاء البيع، انشاء الصلح، انشاء الاجاره»، و امثال ذلك.
با قطع نظر از اين علل و عواملى كه در ايجاد ملكيت نقش دارد، واقعيت ملكيت، امر اعتبارىاست.
يعنى: ملكيت يك امر است كه عقلاء و شارع آن را اعتبار مىكنند و الا ما باذاء خارجى نمىتوانيمبراى ملكيت مشهور مىفرمايند: ملكيت، به حيازت حاصل مىشود، «سبب تحقق الملكيه الحيازة»، امامسببش يك امر اعتبارى است. اگر اين ملكيت به موت تحقق پيدا كند، «سبب الملكيه، موتالمورث» پس «موت المورث» يك واقعيت و حقيقت است، منتهى در عالم اعتبار، تحول ايجادمىكند، وارث را مالك مىكند.
اما آنجايى كه «بعت» مىخواهد سبب براى ملكيت بشود، مشهور مىگويند: حقيقت آن بيشتر ازاين نيست كه لفظ «بعت» را در معناى خودش كه همان فروختن است استعمال كنيم، لكن داعى وانگيزه ما، از استعمال لفظ «بعت» در معناى خودش، اين است كه سبب ديگرى غير از آن اسبابحيازت و موت و امثال ذلك، براى اعتبار عقلاء و شارع تحقق پيدا كند.
نظر مشهور در وعاء اعتبار در انشاء و اشكال استاد
پس از «بعث» انشايى، مىخواهيم براى تحقق ملكيت در وعاء مناسب خودش، كه عبارت ازاعتبار است، و اعتبار هم قيامش به معتبر است، استفاده كنيم. فرضاً در باب نكاح، كه زوجه متصدىخواندن صيغه عقد است، مىگويد: «انكحتك نفسى» اين «انكحتك نفسى» را در همان معناى«انكحتك نفسى» استعمال مىكند، نه به هدف حكايت از گذشته، نه به هدف اين كه شما را در جريانيك واقعيت، گذشته قرار بدهد، به داعى اين كه اين انكحت زمينه براى تحقق زوجيت در وعاءمناسب با زوجيت بشود، وعاء مناسب با زوجيت، همان وعاء اعتبار است براى اين كه غير از مسألهاعتبار، هيچگونه واقعيت در زوجيت او تحقق ندارد.
دو اشكال در اين كلام مشهور هست: يكى از آنها مسلم الاشكال است، يكى هم كالاشكال است.
اول - لازمه بيان مشهور اين است كه اگر در يك موردى بايع و مشترى بدانند كه اين معامله بيع،نقشى در تمليك و تملك ندارد. يا زن و شوهر مىدانند كه صيغه نكاح نقشى در تحقق زوجيتندارد، چون در باب بيع، بايع غاصب است، و عين مغصوبه را با علم به غصبيت مىفروشد و فرضاًمشترى هم در جريان اين مطلب هست. يا درباب نكاح فرض كنيد كه زن نعوذ بالله شوهر دارد، باانشاء، زوجيت با زوج ثانى مىكند. در اين موارد، مىدانيم «البيع باطلٌ»، «النكاح باطل» اما وقتى كهغاصب، به مشترى مىگويد: «بعتك هذه الدار المغصوبه» آيا انشايى تحقق پيدا كرده يا نه؟ لكنعقلاء و شارع ترتيب اثر ندادهاند؟ اگر اصلاً انشايى تحقق پيدا نكرده، پس غاصب كه «بعتك هذهالدار مغصوبه» مىگويد، مثل شخص خواب است، اين خلاف وجدان و واقعيت است. همانطور كهبايعِ مالكِ عين با «بعتك» انشاء البيع مىكند، غاصب هم «انشاء البيع» مىكند. از نظر انشاء البيع، فرقىبين غاصب و غير غاصب نيست. فرق در اين است كه بيع اين باطل است، معناى بطلان اين نيست كه«انشاء البيع» نكرده، بلكه عقلاء و شارع به اين بيع، ترتيب اثر نمىدهند. تعريفى را كه مشهور براىانشاء ذكر كردهاند، تحقق پيدا نمىكند، آنها مىگفتند كه «انشاء، استعمال اللفظ فى المعنى» است بهداعى اين كه معنا در عالم و در وعاء اعتبار، تحقق پيدا بكند. او مىداند كه عقلاء بر اين ملكيت وزوجيت، آثار بار نمىكنند. آيا با علم به اين كه از دايره اعتبار عقلاء و شارع خارج است، باز هممىتواند، بگويد: «بعت»، به داعى اين كه عقلاء و شارع اعتبار ملكيت كنند؟ «متيقنٌ» كه اين از دايرهاعتبار عقلايى و شرعى بيرون است.
دوم - بنابر حرف مشهور دايره انشاء بايد محدود به امور اعتباريه باشد. دايره انشاء از وعاء اعتبارنبايد تجاوز كند، لازمهاش اين است كه طلب حقيقت و واقعيتى دارد كه اراده قائمه به نفس انساناست و يك واقعيت ذهنيه هم دارد، كه عبارت از تصور مفهوم طلب، مثل تصور مفهوم انسان است.همانطور كه با تصور مفهوم انسان، يك واقعيت براى مفهوم انسان تحقق پيدا مىكند، طلبى كهواقعيت خارجيه و ذهنيه دارد، آيا در رابطه با طلب، روى تفسير مشهور، انشاء معنا دارد يا معنىندارد؟
مشهور مىگويند: معناى انشاء اين است كه شما لفظ را در معنى استعمال كنيد، به قصد اين كهمعنا در عالم اعتبار تحقق پيدا بكند. طلب در عالم اعتبار معنى ندارد تحقق پيدا بكند، چون يكوجود واقعى دارد كه اراده قائمه به نفس است. يك وجود ذهنى دارد كه تصور مفهوم طلب است. امايك وجود اعتبارى هم ماهيت طلب دارد كه با گفتن صيغه «افعل»، بخواهيم در عالم اعتبار آن طلب راموجود كنيم. بنابر حرف مشهور، معنا ندارد. اما ممكن است ملتزم بشوند كه ما انشاء را در باب طلباصلاً قبول نداريم. معنا ندارد كه مفهوم انسان را انشاء بكند، ممكن است مشهور بگويند: كه ما طلبرا هم مثل انسان بدانيم كه يك وجود خارجى به نام زيد دارد، طلب هم وجود واقعى دارد كه ارادهقائمه به نفس است. وجود ذهنى هم دارد كه تصور مفهوم طلب است. اصلاً ما قبول نداريم كه طلبقابليت انشاء داشته باشد. لذا اين كالاشكال على المشهور است.
اگر مفهوم طلب، قابليت انشاء داشته باشد، تعريف مشهور بر انشاء طلب، صادق نيست، اما اگرمفهوم طلب مثل مفهوم انسان از قابليت انشاء خارج باشد، ديگر اين اشكال به مشهور واردنمىباشد.
كلام آخوند(ره) در وجود انشائى
مرحوم محقق خراسانى(ره) در اولين فايده، از كتاب (الفوائد)مىفرمايد: ما غير از وجودخارجى و ذهنى و لفظى و كتبى، كأنّ وجود پنجمى داريم كه وجود انشايى است، هر گاه لفظ «بعت»را، در همان معناى «بعت»، استعمال كنيد، لكن هدفتان اين است كه، آن معنا، به نفس همين «بعت»وجود پيدا بكند، در چه عالمى بايد تحقق پيدا بكند؟ ايشان به جاى (واقع) كلمه «نفس الامر»مىگذارد. «نفس الامر» معنايى اعم از واقع است. لفظ «بعت» در معناى خودش استعمال مىشود،لكن به داعى اين كه اين معنا، كه عبارت از تمليك و ملكيت مشترى است، به وجود انشايى، وجودپيدا كند. وجود انشايى چيست؟ وجود انشايى مثل ملكيت و زوجيت كه امر اعتبارى قائم به معتبراست، اين خاصيت را دارد، خودش يك امر اعتبارى است. اين كه مىگوييد: «بعت»، «وجود انشايىملكيت المبيع بالاضافه الى المشترى» تحقق پيدا مىكند. اينطور نيست كه هميشه مسأله ملكيت بهدنبال وجود انشايى تحقق پيدا كند و اعتبار ملكيت پيدا شود. در «بيع الغاصب لنفسه» افتراقشان استدر «بيع الغاصب لنفسه»، وجود انشايى ملكيت المبيع للمشترى تحقق پيدا كرده است، اما اعتبارملكيت تحقق ندارد، عقلاء و شارع اعتبار ملكيت نمىكنند. اما در وجود انشايى اعتبار مىكنندمىگويند: يك واقعيت است، به عنوان «نفس الامر» نه به عنوان اين كه يك ماباذاء خارجى داشتهباشد.
وقتى بايع، بعتك و مشترى عالم به غصبيت «قبلت» مىگويد، وجود انشايى ملكيت تحقق پيدإے؛ككظظكرده است، مىفرمايد: اين وجود انشايى، علاوه بر اين كه در مسأله «بيع الغاصب لنفسه» تحقق دارد،در بعضى از مفاهيمى كه داراى واقعيت خارجيه و واقعيت ذهنيه هم هست، راه دارد. مثلاً در بابطلب مىفرمايد: طلب يك واقعيت خارجيه دارد كه اراده قائمه به نفس است. يك واقعيت ذهنيه داردكه عبارت از تصور مفهوم طلب است. اما وجود انشايى براى مفهوم طلب تحقق دارد، صيغه افعل هممعنايش همين وجود انشايى طلب است. اينطور نيست كه وجود انشايى طلب، هميشه مسبوق بهاراده قائمه به نفس باشد، گاهى تخلف پيدا مىكند. شخصى كه صيغه افعل بگويد و در قلبش ارادهندارد كه اين مأمور به در خارج تحقق پيدا بكند، فرضاً مثل اوامرى كه در باب امتحان صادر مىشود،وجود انشايى طلب، از وجود واقعى طلب انفكاك پيدا مىكند. در قلب مولى، هيچ وجود واقعى براىطلب، وجود ندارد، اما وجود انشايى طلب كه مفاد و معناى صيغه افعل است، تحقق پيدا مىكند. پسبنابر بيان مرحوم آخوند(ره)، اشكال اول كه به مشهور متوجه بود، و اشكال دوم كه كالاشكال بود،كنار مىرود. انشاء دايره وسيعى پيدا مىكند، هم در باب معاملات انشاء است در آنجا هيچگونهواقعيتى تصور نمىشود ملكيت و زوجيت و امثال اينها، واقعيت ندارند و هم در مسأله انشاء مطرحاست هم در مثل طلب، و امثال طلب «تمنى»، «ترجى» و امثال ذلك، اينها با اين كه در جاى خودشانواقعيت هستند، ولى از وجود انشايى هم سهم دارند، يعنى: انشاء در رابطه با مفهوم طلب هم مىآيد.البته لازمهاش اين نيست كه هر ماهيتى داراى واقعيت خارجيه و ذهنيه بود، بايد طلب سراغ او بيايد!انشاء ماهيت انسان، امر باطل و غير معهود و غير قابل تصور است، اما بعضى از مفاهيم در عين اين كهواقعيت خارجيه و ذهنيه دارند، اين انشاء درآنها راه پيدا مىكند.
كلام مرحوم آخوند(ره) و مرحوم محقق كمپانى در حاشيه كفايه، در بحث اتحاد طلب و اراده، راملاحظه بكنيد تا ببينيم كدام يك از اينها بايد انتخاب بشود. ان شاء الله.
تمرينات
حقيقت انشاء و اقوال در آن را بيان كنيد
نظر مشهور در وعاء اعتبار در انشاء را توضيح دهيد
اشكالات استاد بر نظر مشهور را بيان نمائيد
كلام آخوند(ره) در وجود انشائى چيست
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...