شنبه 29 ارديبهشت 1403 - 8 ذيقعده 1445 - 18 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج اصول
>
مباحث الفاظ - بحث اوامر - مقدمه واجب (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
انشاء و اخبار
تدریس استاد
متن
40 انشاء و اخبار 68
مقدمه درس
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
متن درس
فرق انشاء و اخبار
اگر بين «بعت» انشايى و «بعت» اخبارى از نظر معنا فرق قائل بشويم و بگوييم: اينها داراى دومعنا و دو موضوع له و لا محالة دو وضع خواهند بود، اشكال اين است كه در باب اَفعال، يك وضعراجع به هيئت افعال، و يك وضع راجع به مواد آنها مطرح است، ما فعلى نداريم كه واضع هم هيئت وهم مادهاش را در نظر گرفته باشد.
واضع در باب «ضرب» هيئت و ماده ضرب را وضع كرده است، خود ضَرَب، وضع مستقلى ندارد.كسى نمىتواند بگويد كه ضَرَب به وضع مجموعى براى چه وضع شده است؟ هيئت فعل ماضىمشتمل بر ماده ضرب است. در باب افعال مواد مستقلاً و هيئت هم مستقلاً وضع شدهاند، در «بعت»كه مىگوييد: به عنوان خبر يا انشاء استعمال مىشود، دو وضع و دو موضوع له و مستعمل فيه دارد،چه چيزى وضع شده است؟ آيا هيئت متكلم وحده در فعل ماضى اين نقش را دارد؟ يا ماده بيع ايننقش را دارد؟
اگر بگوييد: هيئت اين نقش را دارد، پس چرا در «ضربتُ» اين دو معنا جريان ندارد؟ اگر بگوييد:ماده اين نقش را دارد، پس چرا در «باع» اين معنا وجود ندارد؟ «باع» انشايى ما نداريم، «باع زيد داره،جملة خبرية و جملة حاكية ليس فيه انشاءٌ»، پس اين «بعتُ» چيست؟
آيا «بعتُ» و «انكحت» از نظر وضع استقلال دارند؟ اگر ندارند چطور دو معنا براى «بعتُ» تصورمىكنيد؟ و اگر دارند چه چيزى براى اين معنا وضع شده است؟ هيئت يا ماده؟ يا مجموع هيئت وماده؟ مجموع هيئت و ماده كه وضع ندارد. هيئت به تنهائى، ضربت است، كه خبر محض است، مادهبه تنهائى هم در «باع فلانٌ داره» هيچ معناى انشايى ندارد. پس آنچه را در معناى خبر و انشاء قائل بهوضعش هستيد، چيست؟
اين مشكل سبب شد آن حرف ديروز كه «بعتُ» خبرى يك معنا و «بعت» انشايى يك معناىديگرى دارد، را بپذيريم و در دوره گذشته هم ما همان حرف را كاملاًپذيرفتيم. اما اين اشكال با آنحرف نمىسازد، جمله خبريه در يك لفظ مغاير با جمله انشائيه است، نه در «زيدٌ قائم» و «اقيمواالصلاة»، اينجا كه بحثى ندارد. چه چيزى براى اين دو معنا وضع شده است؟ «ما اللفظ الموضوعلهذين المعنين»؟ ما نمىتوانيم بگوييم كه «بعت» وضع دارد، در لغت هم «بعت» وضع ندارد. هيئتوضع دارد، ماده وضع دارد. در ضربت و ساير افعال هم مسأله به همين منوال است.
بعت اخبارى و خصوصيت معناى انشائى
در «بعت» اخبارى كه خبر از فروش خانه در ماه گذشته مىدهد، معناى اخبارى است، اما از چهچيزى خبر مىدهد؟ يك وقت انسان خبر از ضرب در ماه گذشته مىدهد، ضرب واقعيتى است. يكوقت خبر از قتل در ماه گذشته مىدهد، «قتل زيدٌ عمراً»، اما آيا «بعت» اخبارى در مقام اخبار هم ازانشاءِ سابق خبر مىدهد؟ وقتى كه مىگويد: زيد خانهاش را در يك ماه قبل فروخت. يعنى يك ماهقبل، انشاء بيع واقع شده است، براى اين كه بدون انشاء بيع نمىشود، وقتى كه شما اخبار مىكنيد«مخبرُ به» شما انشايى است كه در ماه گذشته تحقق پيدا كرده است، در حقيقت در «بعتُ» خبرى همرابطه با انشاء محسوس است. «مخبرُ به» شما تحقق انشاء البيع در ماه گذشته است.
لذا به آن معناى انشائى منتقل مىشويم، در ماده بيع، خصوصيت انشائيت مطرح است. مرحومشيخ معناى بيع را از كتاب لغت نقل مىفرمايد: «البيع فى اللغة مبادلة مالٍ بمال» اين معناى مبادلهلغوىِ، معناى مبادله مكانى نيست، معناى اين نيست كه مبيع را از اينجا بردارند و آنجا بگذارند، مثلاًثمن را از مشترى بگيرند و در جيب بايع بگذارند. مبادله انشايى است، مبادله در ملكيت و تمليكاست. لذا در خود ماهيت بيع و حقيقت اين ماده با قطع نظر از اين كه هيئتى عارض او بشود، فعلماضى و مضارع و امر و نهى بيايد؛ در طبع اين ماده مسأله انشائيت مطرح است. عنوان كتاب البيع درفقه، معناى مصدرى است، معناى حقيقى آن را مىخواهيد بدست بياوريد، اگر فرقى بين لغت و بينتعريف فقها مشاهده مىكنيد، در خصوصيات است، و الاّ اينطور نيست كه بيع از نظر لغت معناىخبرى داشته باشد؛ وقتى در معرض افكار شما قرار گرفت، معناى انشائى پيدا كند.
آيا بيع به حَسَب فقه و لغت را كسى مىتواند بگويد در معنى انشائيت و اخباريت با هم متفاوتاست؟ يا اين كه «حقيقة البيع فى اللغة و فى الاصطلاح من جهة الانشائية امرٌ واحد» ولو اين كه درخصوصياتش فرق مىكند، در لغت مىگويد: مبادله مال، شما كلمه مبادله را برمىداريد و جايش«انشاءُ تمليك عينٍ بمالٍ» قرار مىدهيد، اين اختلاف در خصوصيات، معنايش اين نيست كه در اينجهت هم بينشان اختلافى وجود دارد، بيع به حَسَب لغت يك معناى انشايى است، و به حَسَب فقههم يك معناى انشايى است، در متن ماده عنوان انشائيت اخذ شده است.
اگر عنوان انشائيت اخذ شد، اين بيع، وقتى كه صورت «باع» مثل «ضرب» پيدا مىكند گرچه شمااز آن تعبير به جمله خبريه مىكنيد اما حقيقت اين جمله خبريه حكايت از انشاء گذشته است،حقيقتِ اين «باع» حكايت از انشاى گذشته است، يعنى در حقيقت «باع زيدٌ داره» معنايش اين استكه «صار انشاء البيع متحققاً فىالسابق»، معناى «باع زيدٌ داره» آيا غير از اين معنا است كه «صار انشاءالبيع متحققاً فى السابق؟» اين حكايت از همان حقيقتِ بيعى است كه در خود آن حقيقتش، عنوانانشائيت محفوظ است و دخالت دارد، معناى «باع زيد داره» مثل «ضرب زيد عمراً» نيست كهحكايت از زدن مىكند، زدن يك وجود حقيقى است؛ «باع زيد داره» حكايت مىكند از اين كه يك ماهقبل بين زيد و عمرو انشاى بيع واقع شد، آن «بعت» گفت و اين «قبلت» از دهانش بيرون آمد، پسوقتى كه عنوان خبريت پيدا مىكند باز معنايش حكايت از انشاء متحقق در ما مضى است.
در «بعت» با توجه به اين كه در نفس ماده، عنوان انشائيت محفوظ است، هر كجا كه ماده بيعباشد، انشائيت هست، اما گاهى در مقام اخبار و گاهى در مقام انشاء استعمال مىشود. ولو اين كه مابين اين دو كلمه فرق مىگذاريم، اما معناى «بعت» اين مىشود كه، واضع هيئت «ضربت» را وضعكرده كه گاهى دلالت بر ما مضى و گاهى دلالت بر حال كند، در آنجايى كه مادهاش، ماده انشائى است.
همانطور كه در فعل مستقبل قائل هستيد كه «قد يدلّ على الحال و قد يدلّ على الاستقبال» بدوناين كه حاليت و استقباليت دو معناى متضاد در مستقبل به وجود بياورد، مستقبلِ به معناى حال بامستقبلِ به معناى استقبال از نظر ماهيت معنا هيچ فرقى ندارد، فقط از نظر زمان بينشان فرق است،اينجا هم «يضرب» يعنى «يضرب فى الحال» و آن «سوف يضرب» يعنى «يضرب فى الاستقبال»، امادر معناى «يضرب» بين «يضرب فى الحال» و «يضرب فى الاستقبال» هيچ فرقى نيست، فقط مسألهزمان، فارق بين اين دو جهت است. با توجه به اين كه در ماده «بعت» معناى انشائى غير قابل انفكاكاز لفظِ بيع اخذ شده است، ما نمىتوانيم كلمه بيع را «خالياً عن الانشاء» به كار ببريم. فرق بين «بعت»خبرى و بين «بعت» انشائى فقط از نظر زمان است، «بعت» خبرى «انشاء البيع فيما مضى» است و«بعت» انشائى «انشاء البيع فى الحال» است، فرق فقط به اعتبار ما مضى بودن و حال بودن است.
نتيجه قول به عدم فرق بين انشاء و اخبار
ما نتيجه مىگيريم كه فرق بين «بعت» خبرى و بين «بعت» انشائى، ماهُوى نيست، اين طور نيستكه حقيقت بعت خبرى با بعت انشائى فرق داشته باشد، عنوان انشاء در هر دو محفوظ است، و اصلاًقابل نيست كه ما انشاء را از ماهيت بيع جدا بكنيم. در بعت خبرى مىگويد: «صار الانشاء متحققاً فيمامضى» و در بعت انشائى مىگويد: «صار الانشاء متحققاً فى الحال».
اگر اين معنا را قائل شديم، اولين نتيجه اين بود كه بين بعت خبرى و بعت انشائى نمىتوانيم دومعناى متغاير قائل بشويم، تغيّر ماهوى در كار نيست،. ثانياً در مقام حلّ اشكال، آنچه كه گاهى دلالتبر حال و گاهى دلالت بر ما مضى مىكند، هيئت است، در «باع فلان داره» دو حال وجود ندارد، در«يبيع» دو حال وجود ندارد، اما هيئت بعت و هيئت بعنا در آنجائى كه بايع متعدد باشد، مثل اين كهيك خانهاى مشترك بين سه نفر است، و هر سه به معامله واحده مىخواهند اين خانه را بفروشند،مىگويند: «بعناك هذه الدار» هيئت بعت و هيئت بعنا، اين هيئت دو معنا دارد و نوعاً در جملههاىخبريه «ضربت» و «قتلت» و «قمت» و «قعدت» و امثال ذلك بكار مىرود. در اينجا كه مادهاش،انشائى است گاهى انشاء به معناى «قد صار الانشاء متحققاً فيما مضى» و گاهى هم به معناى «صارالانشاء متحققاً فى الحال»، است.
اين اشكال محكم است، بهترين راه حلّ، اين است كه دو جهت در اينجا روشن شود: اول - فقط،هيأت وضع شده است. دوم - بعت خبرى و بعت انشائى در حقيقت با هم فرقى ندارند، فقط فرقشاناز نظر ماضى و حال بودن است.
توجيه جملات اخبارى
اگر بگوييد: در بعت و انكحت كه مادههايشان انشائى است، شما در فقه كتابى بنام كتاب النكاحداريد، نكاح همان مسأله اعتبارى و مسأله انشائى است، نه نكاح به معناى وطى، نكاح به معناى وطىكه در صيغه انحكت و قبلت نمىآيد، ماهيت نكاح «امرٌ انشائىٌ» اين امر انشائى در انكحت گاهىاخبار از انشاء گذشته است و گاهى به انكحت انشاى فى الحال تحقق پيدا مىكند. اما مثال ديگرى راديروز ذكر كردم، ببينيم اين اشكال را چطور بايد جواب داد؟ گفتيم: يكى از مثالهاى مشترك بينخبريه و انشائيه اين جملات خبريه مثل يعيد، يغتسل و امثال ذلك است كه در روايات به معناىانشاء استعمال مىشود. در صحيحه زراره در باب استصحاب، تعبيرهاى مختلف دارد، «يعيد صلاته،يغتسل ثم يعيد صلاته» و امثال ذلك، جملاتى كه گاهى به عنوان خبر و گاهى به عنوان انشاء بكارمىروند.
در باب بيع و نكاح قبول كرديم كه ماهيتشان، انشائيه است. آيا در باب اعاده هم همين است؟كلمه اعاده يعنى تكرار نماز، ماهيت تكرار كه انشائيه نيست. در يغتسل آيا نفس اغتسال كه عبارت ازماده است، يك ماده انشائيه است؟ نه، لذا يغتسل اگر در مقام اخبار بكار برود، مىگويد: «زيد يغتسلصباحاً». اگر فردا آب گيرش آمد، غسلش را انجام مىدهد. در جمله «يعيد و يغتسل»، كه «قد يستعملفى مقام الاخبار» جاى انشاء وجود ندارد، و «قد يستعمل فى مقام الانشاء»، يعيد به جاى اعد بكارمىرود، يغتسل به جاى اغتسل بكار مىرود، اين مشكل را چطور حلّ كنيم؟
در بعت و انكحت حلّ روشن است، اما در اينها چطورى حل بشود؟ راه حلّ اين است كهاستعمال در بعت در مقام اخبار و «فى مقام الانشاء» حقيقى است، اينطور نيست كه استعمال بعت دراخبار يا انشاء مجازى باشد، استعمال هر دو حقيقى است و نياز به وضع دارد، نياز به نظر واضع وتجويز واضع در لباس وضع دارد، اما در اين جمل خبريه مسأله اينطور نيست. اگر كلمه يعيد را درانشاء وجوبِ اعاده بكار ببريد، اين استعمال حقيقى نيست، كنائى و مجازى است.
اگر گفتيم: «زيد كثير الرماد» و كريم بودن زيد را اراده كرديم آيا كلمه كثير الرماد «وُضع للدلالةعلى الكرامة»؟ كثير الرماد چه ارتباطى به عنوان كرامت و مفهوم كرامت دارد؟ مصحّح اين استعمالاين است كه «هذا استعمالٌ كنائىٌ» و الاّ اينطور نيست كه كثير الرماد دو وضع داشته باشد: يك وضع درمعناى مطابقى خودش و يك وضع هم براى معناى كنائى، بحث در استعمالات حقيقيّة است و مااستعمالات حقيقيه مثل بعت و انكحت را حلّ كرديم. اما استعمال در «يعيد و يغتسل» و امثال ذلك درمقام انشاء به عنوان استعمال كنائى است، همان مصحّح كلى در باب كنايات، استعمال را تصحيحمىكند، نه اين كه نياز به تعدد وضع داشته باشد به آن كيفيتى كه در استعمالات حقيقيّه ملاحظهمىكنيد.
(سؤال ... و پاسخ استاد): مبادله را معنا كردم «ما معنى المبادله»؟ آيا معنايش اين است كه كتاب رااز كنار بايع بردارند و كنار مشترى بگذارند؟ پول را از كنار مشترى بردارند و كنار بايع بگذارند؟ يامبادله همين است كه شما از آن تعبير به قرارداد و تمليك و و تملّك مىكنيد؟ لازم نيست كه كلمهانشاء در معناى لغوى بيع اخذ شده باشد، نفس مبادله معنايش اين است.
(سؤال ... و پاسخ استاد): آيا مبادله قبض و اقباض است؟ آيا اين بيع شرعىاى كه شما به بعت واشتريت انجام مىدهيد و هيچ قبض و اقباضى هم در آن نيست، اثرى ندارد؟ بعت اخبارى معنايشاين است كه «صار الانشاء متحققاً فيما مضى».
بحث فى الجملهاى راجع به حقيقت انشاء داريم «ما معنى الانشاء»؟ كه ربطى به اين بحث ندارد.ما انشاى در مقابل اخبار را بحث مىكنيم. كلمه انشاء در مقابل اخبار است.
تمرينات
فرق انشاء و اخبار را با ذكر مثال بيان كنيد
بعت اخبارى و خصوصيت معناى انشائى را توضيح دهيد
نتيجه قول به عدم فرق بين انشاء و اخبار چيست/
توجيه جملات اخبارى را به تفصيل بيان كنيد
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...