شنبه 29 ارديبهشت 1403 - 8 ذيقعده 1445 - 18 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج اصول
>
مباحث الفاظ - بحث اوامر - مقدمه واجب (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
موضوع علم اصول
تدریس استاد
متن
40 موضوع علم اصول 20
مقدمه درس
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
متن درس
خلاصه بحثهاى گذشته
يك قسمت از اشكالات مرحوم آخوند(ره) بر صاحب فصول و جواب از دفاعى كه مرحوم شيخانصارى (اعلى الله مقامه الشريف) كرده بودند، باقى ماند.
مرحوم شيخ فرمودند: ما صورت بحث را در مسأله خبر واحد تغيير مىدهيم، ما بحث نمىكنيمكه «خبر الواحد هل هو حجة أم لا؟» بلكه بحث مىكنيم كه «قول الامام هل يثبت بالخبر الواحد أملا؟». اگر اين طورى بحث كرديم، موضوع مسأله، قول الامام واقع مىشود و قول الامام همان سنتمحكيّه است.
اشكال آخوند(ره) بر دفاع شيخ
مرحوم آخوند(ره) فرمودند: اين دفاع غير صحيح است. براى اين كه ما دو جور ثبوت داريم،يك ثبوت واقعى حقيقى و خارجى و ثبوت تعبدى. مقصود شما از كلمه «يثبت» در «قول الامام هليثبت بالخبر الواحد؟» ثبوت واقعى و حقيقى و تكوينى است يا ثبوت تعبدى؟ اگر مقصود، ثبوتواقعى و حقيقى باشد، اشكال مرحوم آخوند(ره) اين است كه ما موضوعيّت ادله اربعه را بحثمىكنيم و در تعريف موضوع گفتيم كه «موضوع كل علم ما يبحث فيه عن عوارضه الذاتية» موضوععبارت از چيزى است كه در درجه اول از عوارض او بحث مىشود و عرض هم بايد ذاتى باشد درمقابل عرض غريب.
كلمه عرض را كه اينجا آورديم، مسأله را روى كانَ ناقصه پياده مىكند، براى اين كه عرض ومعروض تنها در كانَ ناقصه وجود دارد يعنى مسائل علم مفاد كان ناقصه را بايد داشته باشد چون كهدر كان ناقصه ما يك موضوع مفروض و متحقق داريم و از عوارض آن موضوع بحث مىكنيم. «كانزيدٌ قائماً» معنايش اين است كه يك زيد مفروض الوجود و مفروض التحقق هست به نام معروض وما از عرضش كه عبارت از قيام است، بحث مىكنيم يا خبر مىدهيم يا به صورت بحث و سؤالمىگوييم: «هل يكون زيد قائماً، هل كان زيد قائماً؟».
اما اگر مسأله به صورت مفاد كان تامه مطرح باشد كه كان تامه آن است كه نياز به خبر ندارد، بحثاز هست و نيست، است، «هل كان زيدٌ» يعنى «هل تحقق زيدٌ، هل ثبت زيدٌ» در كان تامه ديگر بحث ازعوارض نداريم، اگر سؤال از تحقق و عدم تحقق موضوع شد، اگر سؤال از هست و نيست موضوعشد، اسم اين ديگر بحث از عوارض نيست، اين بحث از اصل تحقق و عدم تحقق موضوع است.
پس اين كه ما مىگوييم: «موضوع كل علم ما يبحث فيه عن عوارضه» خود اين تعبير، مسأله راروى كان ناقصه پياده مىكند يعنى موضوع، مفروض الوجودى تحقق دارد كه بحث از خصوصيات وعوارض آن مىشود.
اگر در باب خبر واحد، مسأله را به اين صورت مطرح كرديم كه «قول الامام عند اخبار زرارة، هليكون ثابتاً أم لايكون ثابتاً؟» معنايش بحث از تحقق و عدم تحقق قول امام است، بحث از مفاد كانتامه است و بحث از مفاد كان تامه نمىتواند موضوع را مشخص كند، بايد به صورت كان ناقصهباشد تا عنوان و معروض تحقق داشته باشد.
پس، اگر مقصود شما از ثبوت در بحث خبر واحد، ثبوت واقعى است كه به معناى تحقق و عدمتحقق است، بايد بگوييم كه اين مسأله بحث از عوارض نكرده است و اگر بحث از عوارض نكرد،نمىتواند داخل در مسائل علم اصول باشد.
اما اگر مراد شما از ثبوت، ثبوت تعبدى باشد، معناى ثبوت تعبدى چيست؟ ثبوت تعبدى هيچمعنايى غير از اين ندارد كه بگوييم كه بر شما تعبداً لازم است به روايت زراره عمل كنيد، يعنى اگرزراره نقل كرد و گفت امام صادق (ع) فرمودند: «صلاة الجمعة واجبة» با اين كه شما اين مطلب را ازامام صادق (ع) نشنيدهايد، با اين كه قول امام براى شما احراز نشده است، لكن تعبداً روى حجيتخبر عادل، شما بايد بر طبق نقل زراره عمل كنيد، يعنى روز جمعه، نماز جمعه بخوانيد. اگر از شماپرسيدند: چرا؟ نمىتوانيد بگوييد: «قال الامام (ع) كذا و كذا». زيرا شما نمىدانيد كه امام چنينمطلبى را فرموده است، شما در مقام تعليل اينجورى مىگوييد: «لان زرارة روى وجوب صلاةالجمعة» و زراره عادل است «و يجب ترتيب الاثر على قول العادل». پس معناى ثبوت تعبدى وجوبترتيب اثر بر قول عادل و نقل زراره است.
بنا بر اين، سؤال مىكنيم: آيا اين وجوب ترتيب اثر تعبداً، معروضش روايت زراره است يا قولامام است؟ آيا اين راه را بايد از عوارض روايت تلقى كنيم يا از عوارض قول امام؟ به قول الامامارتباطى ندارد، شما در بحث حجيت خبر عادل مىگوييد: «يجب ترتيب الاثر على نقل العادل، يجبترتيب الاثر على رواية العادل» پس، معلوم مىشود كه اين وجوب ترتيب اثر كه از آن تعبير به ثبوتتعبدى مىكنيم، از خواص روايت است، از آثار نقل زراره است، از عوارض حكايت قول امام است،نه از عوارض نفس قول امام.
پس، اگر شما ثبوت را ثبوت تعبدى گرفتيد، باز نمىتوانيد موضوع را قول الامام قرار بدهيد،بايد موضوع را روايت زراره قرار بدهيد و اگر موضوع را روايت زراره قرار داديد، باز اشكالبرمىگردد كه شما در بحث حجيت خبر واحد، نه از كتاب بحث مىكنيد و نه از سنت محكيه، نه ازاجماع و نه از عقل.
هذا كله، در صورتى است كه مقصود از سنت، سنت محكيه باشد، كه يك معناى عام و جامعىاست كه هم سنت محكيه و هم سنت حاكيه را شامل مىشود.
به عبارت روشنتر؛ هم قول الامام سنت است، هم روايت زراره سنت است، اين مصداق يكسنت و آن هم يك مصداق سنت است و هر دو در موضوع علم اصول نقش دارند. براى اين كه هردوى آنها سنت است و اگر شما براى سنت معناى جامعى قائل شويد، مرحوم آخوند(ره) مىفرمايدكه ما از اشكال قبلى مىگذريم. مانعى ندارد كه خود خبر الواحد موضوع باشد، براى اين كه خبرالواحد هم خودش يكى از دو مصداق سنت است و همين طور در باب روايتان متعارضتان؛ امااشكال ديگرى مىكنيم: در يك سلسله از مسائل علم اصول، مخصوصاً مباحث الفاظ و حتى در غيرمباحث الفاظ، مىبينيم كه بحث از ادله اربعه نيست، نه از كتاب و نه از سنت (به هر دو معنا: چه سنتمحكيه و چه سنت حاكيه) از هيچ كدام از اينها بحث نمىكنند، مثل اين كه مىگوييد: «صيغةُ افعل،هيئة افعل هل تدل على الوجوب أم لا؟» آيا مقصود شما از اين اِفعل، اِفعلهاى وارد در كتاب و سنتاست يا مطلق اِفعلى است كه در كلمات عرب استعمال مىشود و حتى از موالى عرفيه صادرمىشود؟
شاهد اين كه در اين مسأله بحث عامى داريد، اين است كه به تبادر تمسك مىكنيد، به لغتتمسك مىكنيد، به فهم عرف تمسك مىكنيد، پاى عقلاء را در كار مىآوريد، اينها دليل بر اين استكه موضوع بحث شما خصوص اِفعل وارد در كتاب و سنت نيست و همين طور در باب هيئت«لاتفعل» همين طور در باب مشتق، اين مشتقى كه يك بحث مهم اصولى است شما بحث مىكنيد كهآيا در خصوص متلبس حقيقت دارد يا در اعم از متلبس و ما انقضى حقيقت است؟ آيا موضوع بحثشما «المشتق الوارد فى الكتاب و السنة» است يا موضوع بحث شما مشتق در لغت عرب است؟ البتهاين منافات ندارد و
خلاصه اشكال برفرض دوم
اگر سنت را به معناى عامى گرفتيد، ما آن اشكال را روى احتمال اول كنار مىگذاريم، اما ايناشكال را پيش مىآوريم كه شما در اين مباحث آيا بحث از عوارض ادله اربعه مىكنيد؟ شما در بابمشتق بحث از عوارض ادله اربعه داريد يا بحث از كلى مشتق داريد؟ شما در هيئت «افعل» و«لاتفعل» بحث از عوارض ادله شرعيه داريد و يا بحث از كلى هيئت «افعل» و «لاتفعل» داريد؟ لذا اگرموضوع را ادله اربعه بگيريد، اگر دليليّت را هم از كنارش برداريد، اگر براى سنت هم معناى عامىقائل شويد كه هم سنت حاكيه و هم سنت محكيه را شامل شود، آنگاه مىپرسيم: از عوارض كدام يكاز ادله اربعه بحث مىشود؟
نقدى بر آخوند(ره)
اينجا اين نكته را به عنوان دفاع از مرحوم آخوند(ره) و تأييد اين جمله از كلام ايشان عرضمىكنم: ممكن است شما در اينجا يك اشكالى به مرحوم آخوند(ره) كنيد و بگوييد ما در مطلق مشتقبحث مىكنيم، در مطلق هيئت «افعل و لاتفعل» بحث مىكنيم، اما مسأله اين است كه اگر ما در جنسمشتق به طور كلى بحث كرديم و بحث ما از عوارض ذاتى جنس بود، آيا عوارض ذاتى جنسنمىتواند عوارض ذاتى نوع باشد؟ اگر چيزى عرض ذاتى حيوان قرار بگيرد، به عنوان اين كه حيوانجنس انسان است و انسان يكى از انواعى است كه واقع در تحت اين جنس است، آيا عرض حيوان،عرض انسان نيست؟ پس، مانعى ندارد كه ما نزاع را در مطلق مشتق قرار بدهيم و بحث از عوارضذاتى مشتق به طور كلى كنيم. نتيجةً مىخواهيم در شرعيات از آن استفاده كنيم و منافات ندارد كهموضوع، ادله اربعه باشد. زيرا مشتقى كه در ادله اربعه واقع مىشود، مثل انسانى است كه در تحتجنس حيوان قرار گرفته است، اين هم يكى از انواع مشتقى است كه در تحت اطلاق مشتق و جنسمشتق قرار گرفته است. آن وقت اگر شما از عوارض ذاتى جنس مشتق بحث كنيد، مىگوييم:عوارض ذاتى جنس، عوارض ذاتى نوع هم حساب مىشود و ما بيشتر از اين نمىخواهيم كهموضوع علم «ما يبحث فيه عن العوارض» باشد، حالا واسطه در كار باشد يا نباشد.
پاسخ نقد پيشگفته
عقيده صاحب فصول اين است كه عرض ذاتى جنس، نمىتواند عرض ذاتى نوع واقع شود،بلكه عرض ذاتى جنس نسبت به نوع، عنوان عرض غريب را پيدا مىكند. پس، اگر صاحب فصولعرض ذاتى جنس را عرض ذاتى نوع مىدانست، جواب از اين اشكال مرحوم آخوند(ره) مىشد، اماچون صاحب فصول اين را قائل نيست، لذا اشكال مرحوم آخوند(ره) به قوت خودش باقى مىماند.
نتيجه بحث اين شد: اگر ما موضوع علم اصول را آنطورى كه مشهور و محقق قمى قرار دادند،قرار بدهيم يعنى موضوع، ادله اربعه بوصف كونها ادلة باشد، اين مورد اشكال صاحب فصول بود كهديروز عرض كرديم و اگر موضوع علم اصول را اينطورى كه خود صاحب فصول قرار داده استبدانيم كه ذوات ادله اربعه است، نه «بوصف كونها ادلة» ايشان دليليّت را از دائره موضوعيت ادلهاربعه خارج كرده است، اگر اين حرف را بزنيم، اين مورد اشكال مرحوم آخوند(ره) است به همانصورتى كه ديروز و امروز مطرح شد كه اگر مقصود از سنت، سنت محكيه است، آن اشكال را دارد واگر اعم از سنت محكيه و حاكيه باشد، اين اشكال در رابطه با مباحث الفاظ بيشتر وارد است.
نظر مرحوم آخوند(ره) در موضوع علم اصول
چون موضوع علم، جامع بين موضوعات مسائل آن علم است و ارتباط بين موضوع علم وموضوعات مسائل ارتباط كلى و افراد و طبيعى و مصاديق است، پس مىگوييم: موضوع علم اصولقدر جامع و عنوان كلى مشترك بين موضوعات علم اصول است، ولى آن عنوان كلى را نمىدانيم،فقط از طريق مسائل و موضوعات مسائل به آن اشاره مىكنيم، «لانعلم اسمه و لاعنوانه»، بلكه بههمين مقدار مىشناسيم كه قدر جامع بين موضوعات مسائل علم اصول است.
نقد نظريه مرحوم آخوند(ره)
اولاً: به ذهن انسان بعيد مىآيد كه موضوع آن قدر ابهام داشته باشد كه ما از طريق اشاره آن رامعرفى كنيم و مخصوصاً با فرمايشى كه امام بزرگوار (مدّ ظله العالى) در يك رساله دو سه صفحهاىمختصر كه در رابطه با علم اصول در سابق مرقوم فرمودهاند، در بحث تقريراتشان هيچ مسألهموضوع علم اصول را مطرح نكردهاند، اما آن رسالهاى كه به قلم خود ايشان هست، دو سه صفحه همبيشتر نيست، آن قسمت آخرش در رابطه با تمايز است، تقريباً يك صفحه و نيم در رابطه با موضوععلم اصول است و من در سابق اين را بدست آورده بودم و پيش من هست.
ايشان مىفرمايند: شايد اين معنايى كه مرحوم آخوند(ره) مىفرمايند قدرى تقريباً عيب باشددر علم اصولى كه اين همه بزرگان و فحول عمر خودشان را در آن صرف كردند و كتابها در اين رابطهنوشتند و
بحث اخلاقى (ماه رجب)
ماه، ماه رجب است، ماه رجب از لحاظ دعا بين شهور يك امتياز كاملى دارد و افرادى بودند كهحداكثر استفاده دعايى را مىكردند و همينطور عبادات ديگرى كه در اين ماه است كه خودم را عرضمىكنم كه موفق نيستم و هم چند شبى را كه در پيش هست، به نام ايام البيض ماه رجب كه شبسيزدهم و چهاردهم و پانزدهم است، همينطور از نظر دعا هم امتياز خاصى دارد، اين موقعيتهايى كهبراى ما پيش مىآيد.
مسأله دعا را يك مسأله جزئى نگيريم، مخصوصاً با اين شرايطى كه الان ما در آن واقع هستيم كهانسان احساس مىكند كه دنياى قدرت تصميم گرفته است براى كوبيدن ما، نه كوبيدن ما، بلكهكوبيدن اسلام و اينطورى كه من حس مىكنم به صورت استنباط خودم، اين مسائل فعلى ما هم يكارتباط كامل با مسأله فلسطين دارد، براى اين كه اينها متوجه شدند كه فرياد اسلام هر روزى در يككشورى و در يك منطقهاى بلند خواهد شد، اين شوخى نيست. اين مبارزهاى كه فلسطينيها بااسرائيل حاكم بر فلسطين دارند، شما ديديد و شنيديد چه شكنجههايى كه تاريخ كمتر نظيرش رانشان مىدهد، اينها در باره اين مردم بيچاره و مسلمان اعمال مىكنند و آنها هم از خودشان مقاومتنشان مىدهند. اينها ريشه همه مسائل را ايران و انقلاب مىدانند، اينها تصميم دارند كه به هروسيلهاى كه شده لااقل نگذارند كه ما به هيچ وجه رشد پيدا كنيم و نگذارند صداى انقلاب از اينمملكت خارج بشود.
خودم را عرض مىكنم كه در مسائل سياسى، به مقتضاى اين كه طلبه هستم، به آن نحو واردنيستم، حالا به بركت انقلاب همه تا حدى يك شمّ سياسى بحمداللَّه پيدا كردهاند، من خودم معتقدمكه اين مسائلى كه اينجا پيش آمده است، رابطه مستقيم با مسأله فلسطين دارد و اينها به عقيدهخودشان گفتند بايد جلوى آب را از سرچشمه بست و كار را در همان ريشه بايد از بين برد و ريشهايران است.
لذا تمام اين كارهاى صدام ديكته شده است و دستورى است كه مستقيماً از طرف آمريكا صادرمىشود و از طرف وزير خارجهاش كه اين روزها در فلسطين و سوريه و لندن مشغول همينكارهاست. ما ضمن اين كه بحمداللَّه نيروهاى ارزشمندى داريم، جوانهاى متعهدى داريم، ولىفراموش نكنيم آنكه ما را به اينجا رسانده است، پشتوانه حقيقى ما قدرت الهى و خداوند تبارك وتعالى است و فكر نكنيم كه ديگر مسأله تمام شد، ديگر احتياجى نداريم كه از خداوند استمداد كنيم،ديگر نيازى نداريم كه او ما را كمك بكند!!
اين، يك مسأله دائمى است، هميشه بايد به اين پشتوانه الهى توجه داشته باشيم، هميشه بايدبدانيم كه تنها قدرتى كه از ما پشتيبانى مىكند، فقط قدرت خداوند تبارك و تعالى است كه مافوققدرتهاست. لذا به عنوان تذكر از برادران عزيز و سروران مكرم جداً مىخواهم كه اين موقعيت دوسه روزه را كاملاً استفاده كنيد، بلكه ان شاء اللَّه با عنايت خداوند تبارك و تعالى و با استمداد از قدرتمطلقه حق تعالى بتوانيم بر قدرتهايى كه در برابر اين اسلام ايستادهاند، بايستيم و ان شاء اللَّه اسلام رادر سطح جهان گسترش و توسعه بدهيم. والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.
تمرينات
اشكال آخوند(ره) بر دفاع شيخ را توضيح دهيد
نظر مرحوم آخوند(ره) پيرامون موضوع علم اصول را توضيح دهيد
نقد امام بر نظريه مرحوم آخوند(ره) را بيان كنيد
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...