• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  • 40 موضوع علم اصول 17

    مقدمه درس


    الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
    در باب تمايز علوم، دو نظر ديگر مطرح است، البته بعضى از نظرات ديگر هم هست كه مورداعتنا نيست، يكى را بعض الاعلام على ما فى كتاب (المحاضرات) بيان فرمودند، و يكى هم از بعضى‏از فلاسفه جديد نقل شده است، در حقيقت مطلب روز است. ما اين دو تا را عرض مى‏كنيم ان شاء اللَّه‏تا ببينيم نتيجه در بحث تمايز علوم انتخاب كدام يك از اين اقوال مى‏شود.

    متن درس


    تفاوت تمايز در مقام تعليم و تدوين

    اما نظريه بعض الاعلام: تحقيق اين است كه اطلاق هر يك از اين دو قول مشهور و آخوند(ره)

    نقد كلام آقاى خوئى(ره)

    تمايز در دو مقام بايد مورد بحث واقع شود: يك وقت تمايز، تمايز در مقام تعليم و تعلم است،يعنى استاد هر علمى يك ضابطه‏اى را در اختيار متعلم قرار بدهد تا متعلم به استناد آن ضابطه قدرت‏پيدا بكند بر اين كه مسائل علمى را كه تعلم مى‏كند، از مسائل ساير علوم جدا كند. مثلاً متعلم‏مى‏خواهد علم نحو ياد بگيرد، استاد يك ضابطه‏اى را در اختيار او بگذارد تا او به استناد اين ضابطه‏بفهمد كه فلان مسأله، «مسألة نحوية أم غير نحوية».
    اما گاهى مقصود از تمايز، تمايز در مقام تدوين است؛ يعنى آن كسى كه علم را تدوين مى‏كند،مى‏خواهد يك سلسله مسائلى را به عنوان مسائل اين علم تدوين كند، آن وقت با چه معيار و مقياسى‏اين مسائل را مربوط به اين علم بداند و مسائل ديگر را خارج از اين علم؟ كه اگر مدوّنى، هم علم نحوبخواهد تدوين كند و هم علم صرف بخواهد تدوين كند، يك سلسله مسائلى را به عنوان مسائل علم‏نحو مى‏خواهد به عنوان علم نحو پياده كند و در تدوين علم نحو برايش دخالت قائل باشد و يك‏سلسله مسائل ديگر را به عنوان علم صرف تدوين كند و اسمش را علم صرف بگذارد. در مقام‏تدوين چه چيزى معيار و ضابطه است كه در تدوين علم نحو براى اين مسائل مدخليت قائل باشد وآن مسائل را در تدوين علم صرف دخالت بدهد؟
    اينها با هم فرق مى‏كند، در تمايز در مقام تعليم، چون هدف اين است كه متعلم بفهمد كه فلان‏مسأله نحويةٌ أم لا، متعلم راه به تمايز پيدا كند، با توجه به اين كه علم همانطورى كه اشاره كرديم‏عبارت از يك سلسله مسائلى است كه فلان علم را تشكيل مى‏دهد، آيا اين وحدتى كه حاكم برمسائل علم است، يك وحدت حقيقيه است يا يك وحدت اعتباريه؟ مركب از مجموعه مسائل كه‏تعبير به علم نحو مى‏كنيم، آيا مركب حقيقى است يا مركب اعتبارى؟
    معناى مركب اعتبارى اين است كه يك سلسله مسائلى را كنار هم گذاشتند و مجموعه اينها را به‏اعتبار اين كه دخالت در يك غرض دارند، يك علم ناميدند. مثل همين تركّب اعتبارى كه در باب‏نماز است. نماز از خصوصيات مختلف مؤتلف شده است، لكن اين ائتلاف و تركّب، يك تركب‏حقيقى نيست، تركب اعتبارى است. لذا در باب نماز، اصلاً مقولات مختلفه جمع شده‏اند، لكن‏مقولات مختلفه كه قابل اجتماع واقعى نيستند، اما اين اجتماعى كه در باب نماز مطرح مى‏كنيم، يك‏اجتماع و تركّب اعتبارى است به لحاظ اين كه شارع ملاحظه كرده است كه اين مجموعه‏اى كه تعبيربه صلات كرده است، در آثار و اهدافى نقش دارد، در معراجيّت مؤمن، در مقرّبيت كل تقى و هكذاساير آثارى كه بر نماز بار مى‏شود.
    لذا بدون اين كه وحدت حقيقى بر مجموعه مسائل علم حاكم باشد، يك مركب اعتبارى راتشكيل مى‏دهد، مى‏خواهيم به متعلم، ضابطه‏اى بدهيم كه مسائل علم نحو را از مسائل علم صرف‏جدا كند. راههاى مختلف دارد، ممكن است تمايز به موضوع يا محمول يا غرض باشد و ممكن هم‏است كه به اين باشد كه استاد يك فهرست اجمالى از مسائل علم نحو، در اختيار شاگرد بگذارد وبگويد هر مسأله‏اى كه در اين فهرست ذكر شده است «هذه مسألة نحوية» و هر مسأله‏اى كه ذكرنكرديم، بدانيد كه اين خارج از مسائل علم نحو است. چون به مقام تدوين كارى نداريم، به مقام‏تعليم و تعلم مربوط است كه شاگرد براى تشخيص مسأله نحو از مسأله صرف راه پيدا بكند، لذاممكن است نه به موضوع، نه به محمول، نه به غرض باشد، بلكه از راه دادن فهرست مسائل تحقق‏پيدا كند.
    اما تمايز در مقام تدوين، بر دو قسم است:
    يك وقت اين است كه اين علم كه در مقام تدوينش هست، ثمره عمليه و فائده خارجيه دارد، مثل‏اين كه اكثر علوم متداوله اينطور است. علم نحو ثمره عمليه دارد كه «صون اللّسان عن الخطأ فى‏المقال» ايجاد مى‏كند، علم اصول قدرت بر استنباط ايجاد مى‏كند، علم فقه قدرت تشخيص احكام‏الهيه ايجاد مى‏كند.
    اما يك وقت است كه فايده علم، فقط توسعه در جهت علمى است، بدون اين كه هيچ ثمره عمليه‏داشته باشد، فقط آشنايى و احاطه انسان را زياد مى‏كند، اما در خارج ثمره عملى ندارد.
    اين دو با هم فرق مى‏كنند، اگر غرض مترتب بر علم، غرض خارجى و ثمره عمليّه باشد، ما تمايزدر مقام تدوين را در اينجا وفاقاً لمرحوم آخوند(ره) تمايز به اغراض مى‏دانيم و مى‏گوييم علم‏صرف و نحو در اغراض متفاوتند، علم نحو و فقه در غرض تمايز دارند. چون اغراضشان يك‏اغراض خارجيه و ثمرات عمليه است و اگر ما در اينجا تمايز را به تمايز اغراض ندانيم، همان‏اشكالى كه مرحوم آخوند(ره) بر مشهور كرده است، وارد مى‏شود كه «يلزم أن يكون كلّ باب بل كل‏مسألة علماً مستقلا» بايد هر علمى، علوم متعدده باشد و تعددش هم به حساب هر باب، بلكه به‏حساب هر مسأله باشد. پس چاره‏اى نداريم مگر اين كه تمايز را به تمايز اغراض بدانيم.
    اما اگر غرض خارجى بر علم مترتب نشود، (به نظر من اينجا در عبارتشان يك تهافتى وجوددارد، صدر عبارت يك مطلب را بيان مى‏كند و ذيل عبارت يك مطلب ديگرى را بيان مى‏كند) مثل‏علم فلسفه كه هدفش معرفت اشياء كما هى است و احاطه علمى به حقايق اشياست، اما از نظر عملى‏اثرى ندارد.
    ابتداءً مى‏فرمايند: تمايز يا بالذات يا بالموضوع يا بالمحمول است، بعد دو مثال مى‏زنند، يك‏مثال اين است كه اگر علمى را فرض كرديم كه موضوعش كره زمين باشد، در اين علم بحث ازخصوصيات مختلفه‏اى كه در باره كره زمين ممكن است پيش بيايد و تحقق پيدا كند، مثل كميت،كيفيت، وضع، أين، بالا و پايين، و يا علمى داشته باشيم كه موضوعش انسان است و در اين علم ازخصوصيات انسان، چه خصوصيات ظاهرى و اعضاء و جوارحش و چه خصوصيات باطنى بحث‏كنيم.
    آنگاه مى‏فرمايند كه در مثل اينها تمايز يا بالذات است يا بالموضوع و لا ثالث لهما، سومى ندارد.بله، جايى پيدا مى‏كنيم كه تمايز به محمول است، مثلاً يك علمى بحث مى‏كند از چيزهايى كه حركت‏براى او ثابت است، مى‏خواهد جوهر يا عرض باشد، «ما تثبت له الحركه» را مورد بحث قرار مى‏دهد،اينجا تمايز به محمول است.
    ابتداءً در اين شق وقتى تمايز را مطرح مى‏كنند، مى‏فرمايند يا بالذات يا بالموضوع يا بالمحمول‏است، بدون اين كه ضابطه‏اى دست بدهند، در آن دو مثال مى‏فرمايند يا بالذات است يا بالموضوع ومثال سومى هم مى‏زنند و مى‏فرمايند بالمحمول.

    تمرينات

    نظريه آقاى خوئى(ره) پيرامون تمايز علوم را بيان كنيد
    تفاوت تمايز در مقام تعليم و تدوين را بيان كنيد
    نقدهاى سه‏گانه استاد بر كلام آقاى خوئى(ره) را بيان كنيد