شنبه 29 ارديبهشت 1403 - 8 ذيقعده 1445 - 18 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج اصول
>
مباحث الفاظ - بحث اوامر - مقدمه واجب (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
موضوع علم اصول
تدریس استاد
متن
40 موضوع علم اصول 12
مقدمه درس
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
متن درس
نظريّه امام خمينى«ره» پيرامون تمايز علوم
يكى از آراء و نظريات در تمايز علوم بيان سيدنا الاستاذ الاعظم الامام (قدس سره) است. ايشانمعتقدند كه تمايز علوم به سنخيّتى است كه بين مسائل و در ذات و جوهر مسائل وجود دارد و اينسنخيّت، مسائل هر علمى را از مسائل علم ديگر جدا مىكند. مثلاً وقتى به مسائل علم نحو برخوردمىكنيم، مىبينيم بين مسأله «الفاعل مرفوعٌ و المفعول منصوب» يك سنخيّت ذاتى تحقق دارد و اگركسى علت را بپرسد، جواب اين است كه «الذاتى لا يعلّل». چون ذاتى است، نياز به تعليل ندارد.همانطور كه اگر سؤال از ذاتيات يك شىء شود، مثلاً «لِمَ يكون الانسان ناطقاً، لِمَيكون الانسانحيواناً» جواب اين است كه «الذاتى لا يعلّل». اينجا جاى كلمه «لِمَ» و سؤال از علت نيست.
ايشان مىفرمايند: اين سنخيّت، سنخيّت ذاتيّه است. سنخيت در جوهر اين مسائل وجود دارد وارتباطى به موضوع ندارد. براى اين كه ما اصل وجود موضوع و نياز هر علمى به موضوع را انكاركرديم. از سويى ديگر، اين سنخيّت به غرض هم ارتباطى ندارد. اگر كسى فرضاً نداند كه علم نحوبراى چه غرضى تدوين شده است، مع ذلك سنخيت بين «الفاعل مرفوع و المفعول منصوب» رادرك مىكند و اين كشف مىكند كه سنخيّت در رابطه با غرض و اشتراك مسائل در ترتب غرض علمنيست؛ با قطع نظر از غرض هم اين سنخيّت وجود دارد.
چه مانعى دارد كه تمايز علوم را به نفس تسانخ بين قضايا و مسائل هر علمى بدانيم و بگوييم بينمسائل فقه يك تسانخ ذاتى وجود دارد. مثلاً بين «الصلاة واجبة و الميتة محرمة» سنخيت جوهرىهست؛ اما هر چه فكر كنيد، مىبينيد بين «الصلاة واجبة» با «الفاعل مرفوع» هيچ تشابه و سنخيتىوجود ندارد.
اين تسانخ ذاتى را كه بين مسائل هر علمى قائل هستيم، مىسازد با اين كه بعضى از مسائل در دوعلم مطرح باشد و علوم در بعضى از مسائل با هم تداخل كنند. چرا؟ براى اين كه اگر مثلاً يك مسألهاصوليه با مسائل اصولى ديگر سنخيّت پيدا كرد، آيا اثبات اين سنخيت، نفى سنخيّت با مسائل علمديگرمى كند؟ خير، مثلاً مسأله «الأمر يدلّ على الوجوب» هم به يك معنا مسأله لغويه است و هممسألة اصولية. همانطور كه نسبت بعضى از موضوعات مسائل با موضوعات علم، عموم و خصوصمن وجه است. معنايش اين است كه مسأله در دو علم مىتواند مطرح شود. وقتى به لغت مراجعهكنيد، مىبينيد در آنجا آمده است كه «هيئة افعل وضعت للدّلالة على الوجوب» و همين مسأله دراصول هم مطرح است. مانعى هم ندارد كه اين مسأله، «مع كونها مسألة واحدة»، هم با مسائل اصوليهتسانخ داشته باشد و هم با مسائل لغويّه. البتّه بدين شكل كم تحقق پيدا مىكند و نمىتوانيم ادعا كنيمكه در كليه مسائل اينطور است.
پس، به نظر ما تمايز بين علوم و همينطور جهت جامعه بين مسائل هر علمى كه از آن به وحدتعلم تعبير مىكنيم، در رابطه با همين سنخيّت ذاتى - كه بين مسائل هر علمى وجود دارد، ولى بين آنمسائل و مسائل علم ديگر وجود ندارد - است. اين را ما به عنوان وجه تمايز مطرح مىكنيم.
نقد نظريّه امام خمينى«ره»
ابتداءً در بيان ايشان اشكالى به نظر مىرسد كه مسائل علوم، مركب از سه چيز است: موضوعاتو محمولات و غرضى كه مترتب بر مجموعه اين مسائلاست كه ازآن به غرض علم تعبير مىكنيم.مستشكل مىگويد: آيا مقصود شما از سنخيّتى كه ادّعا مىفرماييد، در رابطه با موضوعات مسائلاست؟ در اين صورت، بايد گفت: مثلاً در «الفاعل مرفوع و المفعول منصوب» در جهت الفاعل والمفعول يك سنخيّتى وجود دارد كه هر دو كلمه هستند، هر دو لفظ عربى مستعمل هستند و قدرجامع دارند.
آيا مقصود شما از سنخيّت، در رابطه با موضوعات مسائل است؟ در اين صورت، بايد برگرديد وحرف مشهور را بزنيد؛ يعنى همان نظريّهاى كه مشهور قائل شدند كه تمايز علوم به تمايزموضوعات است و اگر وجه و ريشه سنخيّت را در محمولات مىدانيد و نظر شما اين است كه بينمرفوعيّت و منصوبيّت سنخيّت وجود دارد و ميان محمولات يك ارتباط و تسانخى است، مجبوريدكه تمايز علوم را به تمايز محمولات بدانيد؛ حال يا خود محمولات يا قدر جامع بين آنها. اما نبايدمسأله تمايز را از دايره محمولات خارج كنيد. در حقيقت حرف شما به آن احتمال يا قولى كه تمايزرا به تمايز محمولات مىدانست، برگشت مىكند.
اگر شما ملاك و وجه سنخيّت را اشتراك در غرض مىدانيد و مىگوييد: در «الفاعل مرفوع والمفعول منصوب» نه به موضوعشان كار داريم و نه به محمولشان، لكن مىبينيم هر دو مسأله در اينجهت يعنى «صون اللسان عن الخطأ فى المقال» مشترك هستند و هر دو آن غرض راتأمين مىكنند.
پس، اگر شما ملاك سنخيّت را اشتراك در غرض و ترتّب غرض واحد مىدانيد، بايد به تمايزاغراض قائل شويد، همانطورى كه مرحوم آخوند(ره) فرمودند كه تمايز علوم به تمايز اغراضاست. منتها شما همين غرض را ملاك سنخيّت قرار داديد و از اين كه تمايز به تمايز اغراض باشد،عدول كرديد.
ما تصور نمىكنيم كه شقّ رابعى وجود داشته باشد. چون سنخيّت يا در رابطه با موضوعات استيا در رابطه با محمولات يا در رابطه با غرض. هر كدام از اينها را بپذيريد، لازمهاش اين است كه ياقائل به سخن مشهور شويد يا قول مرحوم آخوند(ره) را قبول كنيد يا آن قول و احتمالى را كه تمايزرا به تمايز محمولات مىدانست؛ حال يا خود محمولات يا جامع بين محمولات. ظاهراً آن قولتمايز را به محمولات مى داند. جامع بين محمولات مطلب ديگرى است كه مرحوم بروجردى(اعلى اللَّه مقامه الشريف) بيان كردند و ما آن را بعداً ان شاء اللَّه به تفصيل بيان مىكنيم.
پاسخ از نقد بر امام خمينى«ره»
اگر كسى اين سؤال را - كه به حسب ظاهر سؤال خوبى است - كرد، ما از طرف استاد بزرگوار دوجواب ذكر مىكنيم: در باب موضوع هر علم بايد ببينيم غرض بر چه چيز مترتب است؟ آيا برموضوع مترتب است يا بر محمول يا بر نسبت؟ مشهور، موضوع را به علّت تقدم رتبهاش انتخابكرد. مابه آنان اشكال كرديم و گفتيم كه غرض، متقوّم به موضوع و محمول و نسبت است. مسأله نه بهموضوع تنها تحقق پيدا مىكند، نه به محمول تنها،نه به اضافة المحمول الى الموضوع . مثلاً «الفاعلمرفوع» مسألهاى است كه «يترتّب عليها غرض علم النحو» و به سه چيز بستگى دارد: هم به موضوعو هم به محمول و هم به ارتباط بين موضوع و محمول. آنچه در ترتب غرض هر علمى نقش دارد،مسأله «الفاعل مرفوع» است. اين مجموعه به صورت يك جملهاى كه «يصح السّكوت عليها» در«صون اللّسان عن الخطأ فى المقال» نقش دارد.
ما در «الفاعل مرفوع و المفعول منصوب» نه بين الفاعل و المفعول به تنهايى تسانخ وجود دارد ونه بين مرفوع و منصوب. اگر اينها را از هم جدا كنيم، شايد مدّعى تسانخ نباشيم؛ بلكه مىگوييم: بيناين دو مسأله سنخيّت وجود دارد و آن متقوم به ثلاثة اشياء است، نه اين كه بگوييم: سنخيت يا دررابطه با موضوع است يا در رابطه با محمول يا در رابطه با غرض. سنخيّت در رابطه با مسائل است والمسألة متقومة بثلاثة اشياء. پس، ممكن است ايشان اينطور جواب بفرمايند كه در حقيقت فرضرابعى مىشود خارج از آن سه فرضى كه در كلام مستشكل بود.
روىاين فرض كه سنخيّت را پذيرفتيم، مىخواهيم ببينيم ملاك سنخيّت و وجه سنخيّت چهچيز است. آيا موضوع، اين سنخيّت را به وجود آورده است يا محمول يا غرض؟ مىگوييم: بينمجموع المسألة با مجموع المسألة الاخرى سنخيّت وجود دارد و مسأله متقوم بثلاثة اشياء است، بهطورى كه اگر شما جمله را برداريد، ديگر به عنوان مسأله نمىشود مطرح شود. مثل مرفوعيّة الفاعلكه كلمة واحدة و ليس من مسائل علم النحو. آنچه مسأله علم نحو مىباشد، به صورت مبتدا و خبر وجمله «الفاعل مرفوع» است كه «يصح السكوت عليها» (به همان تعبيرى كه در نحو مىشود).
پاسخ دوم از نقد بر امام خمينى«ره»
اين اوّلاً، ثانياً: چه ملاك در سنخيّت را موضوع فرض كنيد يا محمول يا غرض، مانعى ندارد؛ولى دو گونه برهان داريم: «لمّ و انّ».
گاهى مىخواهيم از راه غرض به سنخيت پى ببريم، در اين صورت، آنچه پيش ما روشن است،غرض است و از آن به وجود سنخيت پى مىبريم. اگر مسأله اينطور باشد، بايد پايه و اساس را روىغرض بنا كنيم.
اما اگر مسأله عكس شد و از راه سنخيّت بين مسائل به غرض پى برديم؛ يعنى آنكه ابتداءً پيش ماروشن و مقدمه برهان است، نَفْس تسانخ القضايا است، وقتى راه كشف، تسانخ باشد، بايد در تمايزعلوم روى تسانخ تكيه كنيم و بگوييم سنخيّت بين قضايا موجب تمايز علوم است، ولو اين كه علّتسنخيّت، غرض باشد. زيرا اينطور نيست كه از راه غرض به سنخيت برسيم، شاهدش اين است كهاگر كسى حتى غرض از علم نحو را نداند يا معتقد باشد كه لازم نيست هر علمى غرضى داشته باشد،تسانخ بين اين قضايا را ادراك مىكند.
از اينجا يك نكته ديگر هم روشن مىشود كه متأسفانه از عبارت ايشان استفاده مىشود كهغرض، تأخّر از علم دارد و تمايز در رتبه خود مسائل بايد وجود داشته باشد و اين همان سخنمرحوم آخوند(ره) است كه ما آن را ديروز مورد اشكال قرار داديم. گفتيم: غرضى كه متأخّر از علماست، وجود خارجى غرض است و آن تحقق علت غائيه است كه متأخّر از علم است، والاّ وجودذهنىِ علت غائيه - يعنى اغراضى كه داعى به تدوين شده است - قبل العلم تحقق دارد. چيزى كه داعىبر تدوين است، متأخّر از تدوين است يا متقدم بر آن؟ پاسخ معلوم است. تعجب از اين است كهمرحوم آخوند(ره) با آنكه مكرراً تصريح مىكند كه «الاغراض داعية الى التّدوين و باعثة عليه» ولىدر عين حال، با توجّه به آن حرفى كه ديروز زديم - كه اغراض حتى قبل از تدوين تحقق دارند؛ چوناينها داعى به تدوين هستند و رتبه آنها مقدم بر علم است - مع ذلك، تمايز به تناسخ است!! زيرا اولكه به مسائل برخورد مىكنيم، اصلاً ذهنمان متوجه غرض نمىشود و به جانب غرض سوق پيدانمىكند. چيزى كه مىبينيم، اين است كه در اين صفحه نوشته «الفاعل مرفوع» و در آن صفحه«المفعول منصوب» و مىبينيم بين اينها سنخيت است، ولو اين كه ملاك سنخينت غرض است وحتى بر خود علم تقدم دارد، اما روى همين مبنا، تمايز به تسانخ ارتباط پيدا مىكند. زيرا اين مقدمةالبرهان و راه روشنى است و ما در ابتداى مسأله با اين راه روشن ارتباط پيدا مىكنيم.
بحث اخلاقى
بعضى از دوستان اصرار مى كنند كه چند دقيقه در روزهاى چهارشنبه صحبتهاى اخلاقى شود.گرچه ما نه حالى داريم و نه در اين مسائل لياقتى داريم. اگر آقايان مبتدى بودند، مىشد براى آنهاصحبت كرد. ولى بحمداللَّه آقايان همه از فضلا هستند، چه بسا در مسائل اخلاقى هم واقعاً اينطورباشد. ولى براى اين كه پايه و اساسى براى ديگران - اگر تدريس دارند - بشود و اين برنامه را رعايتكنند، امتثال امر مىكنيم.
همانطور كه مكرر عرض كردم، هر نوبت كه خدمت امام بزرگوار مشرف مىشديم و در رابطه بامسائل طلاب و حوزه گزارشاتى داشتيم، در جواب مىديديم كه ايشان روى رايج شدن مسائلاخلاقى بين طلاب خيلى تكيه دارند. من خدمتشان عرض كردم كه بحمداللَّه بزرگانى هستند درپنجشنبه و جمعه مسائل اخلاقى را مطرح مىكنند. با اين حال، نظر مبارك ايشان اين بود كه اينبرنامه در حدى وسيعتر پياده شود.
مسؤولين جمهورى اسلامى به مقتضاى شغل و مسؤوليّتشان از مسائل دنيا بيشتر از ما اطلاعدارند. اينها صريحاً مىگويند كه دنيا توجّه و گرايش خاصّى به اسلام پيدا كرده است. در هر گوشهاىكه انسان مىبيند، فرياد اسلام خواهى بلند شده و شايد در طول تاريخ، به اين كيفيت سابقه نداشتهاست. البته در زمانهاى سابق امكانات و وسايل هم به اين نحو نبوده است؛ اما با توجّه به همه جهات،الان در يك مقطع خاصى هستيم و دنيا به اسلام توجّه پيدا كرده است، ولو اين كه در بعضى از ممالك،اسلامشان به معناى واقعى نيست، لكن ان شاء اللَّه به مكتب تشيّع روى مىآورند.
واقعيّت اقتضاء مىكند كه ما براى آينده خود را بسازيم، نه تنها ايران، بلكه دنيا به مانياز دارد؛ دنياىِ متوجهِ اسلام، به ما نياز دارد. لذا بايد سعى كنيم و هر چه بيشتر از نيروهابراى سرمايه گذارى علمى و عملى استفاده كنيم. چون در روحانيت، سرمايه عملى نقشمهمى در هدايت افكار جامعه دارد. بايد به اين معنا خيلى توجّه داشته باشيم و فكر نكنيمروحانىِ زمان طاغوت هستيم. فكر نكنيم روحانىِ زمان شيخ انصارى(ره) و زمان صاحبجواهر هستيم.
ما در عصرى روحانى هستيم كه دنيا به اسلام توجّه پيدا كرده است و هر كس به طرفما دست نياز دراز مىكند. چه بسا در كشورهايى، حتى يك روحانى براى ارشاد جامعهوجود نداشته باشد. چه كسى بايد اينها را تأمين و اداره كند؟ اينها را شما بايد اداره كنيد.بايد آماده باشيد كه هر كدام يك كشور يا لااقل يك شهرى را اداره كنيد. جا و مركز وموقعيتى بهتر از اين شرايطى كه الان داريد و در آن قرار گرفتهايد، وجود ندارد.
لذا خيلى بايد به اين نكته توجّه داشته باشيد. سعى كنيد براى ساعات و دقايق وقتتان ارزش قائلباشيد و خودتان را آماده كنيد. زيرا جهان در آينده از هر طرف دست نياز به شما دراز مى كند و شمابايد پاسخگو باشيد. كسى با خودش فكر نكند كه من يك نفر چه نقشى مىتوانم داشته باشم. همينآحاد همه مسائل را به وجود مىآورند. هدايتها، تبليغها، راهنماييها تك تك تحقق پيدا مىكند. ماخيال مىكرديم وقتى انقلاب تحقق پيدا كند، با خيال راحت بهتر از سابق مىرويم دراز مىكشيم واستراحت مىكنيم، ولى مسأله طور ديگرى شد. انقلاب براى هر يك از من و شما، سر تا پا مسؤوليتبه وجود آورده است. فكر نمىكرديم كه بعد از انقلاب هر طلبه و هر روحانى اين قدر مسؤوليتداشته باشد. البته چارهاى هم جز اين نيست؛ التزام به شىء، التزام به لوازم شىء است. روحانى بايد بهلوازم كارش ملتزم شود و از عهده اين مسوؤليتهاى خطير برآيد. لذا توجّه داشته باشيد - مخصوصاًآنهايى كه سنّشان كمتر است - و سعى كنيد خود را با تمام مسائل اسلام آشنا كنيد، نه تنها فقه و اصول.اسلام معارف زيادى دارد، بحمداللَّه يك سرى
تمرينات
نظريّه امام خمينى(ره) پيرامون تمايز علوم را توضيح دهيد
نقد وارد بر نظريّه امام خمينى(ره) را توضيح دهيد
نظر استاد پيرامون نقد بر نظريه امام خمينى(ره) را بيان كنيد
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...