شنبه 29 ارديبهشت 1403 - 8 ذيقعده 1445 - 18 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
دروس اخلاق (آيت الله مصباح يزدي)
>
جلسه 36
متن
«بسم الله الرحمن الرحيم»
«والحمد لله رب العالمين و الصلات و السلام على سيد انبياء و المرسلين حبيب اله رب العالمين ابالقاسم محمد و على آله طيبين الطاهرين المعصومين اللهم كل وليك الحجة ابن الحسن صلوات عليه و على ابائه فى هذه الساعة و فى كل الساعه ولياً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دليلاً و عينا حتى تسكنه ارضك طوعاً و تمتعه فيها طويلا. يا اباذر ما من رجل يجعل جبهزه فى بغئةٍ من بقاء الارض الا شهدت له بها يوم القيامه و ما من منزلٍ ينزله قوم الا باصبح ذالك المنزل يصلى عليهم او يلعنه. يا اباذر مادنا الصباح و لا رواح الا و وقاع الارض تنادى بعضها بعضاً يا جار هل مرّ بك ذاكر للَّه تعالى او عبدٌ وضع جبحته عليك ساجداً للَّه فمن قائلة لا و من قائلة نعم فاذا قالت نعم احتضت و انشرحت وترى ان له الفضل على جارتها».
دنباله روايت شريفى بود كه پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) به حسب اين نقل مباحثى را به جناب ابوذر بيان فرموده بودند. مضمون اين قسمتى كه قرائت كردهام اين است كه اگر كسى پيشانى اش را روى زمين بگذارد براى سجده خداى متعال آن بخش زمين براى او روز قيامت شهادت خواهد داد. و هر جايى كه مردمى وارد بشوند در ان جا، آن قطعه زمين يا براى آنها دعا خواهد كرد يا براى آنها لعن خواهد فرستاد. بستگى دارد به اين كه در آن زمين چه كارى انجام بدهند. بعد مىفرمايد هيچ صبح و شامى نيست مگر اين كه بخشهاى زمين همديگر را صدا مىزنند، هر قطعهاى، قطعه ديگر را صدا مىزند كه آيا كسى كه ذاكر خدا باشد بر تو عبور كرد؟ آيا كسى بر روى تو سجده خدا كرد؟ بعضى از قطعههاى زمين مىگويند بله، بعضى مىگويند نه. آن زمينى كه جواب مثبت مىدهد اين داراى افتخار خواهد بود. به تعبير روايت تكان مىخورد، انشباب پيدا مىكند از هم باز ميشود به خاطر اين افتخارى كه نصيبش شده.
قسمتهاى ديگرى از اين روايت هم اين مضامين را دارد شاهد بر اين كه زمين يا درختان يا ساير موجودات بى جان و بى شعورى كه ما آنها را بى شعور مىدانيم، اينها دركهايى دارند و اعمال ما را درك مىكنند و در روز قيامت شهادت مىدهند. در همين عالم هم گاهى براى كسانى كه اعمال خير انجام مىدهند دعا مىكنند يا لعن مىفرستند. بار ديگر هم در همين روايت يك همچين مضمونهايى بود كه يك توضيحى عرض كرديم. عرض كرديم كه بزرگان و علما در تفسير اين گونه آيات و روايات، در قرآن هم آيات زيادى به اين مضمون داريم. تقريباً سه نظريه دارند. يكى اين كه اين تعبيرات يك تعبيرات كنايى است. معناى حقيقى اش مراد نيست. و هر موردى را متناسب با خودش به معناى تعويلى براى آن ذكر مىكنند در واقع. شايد اكثر مفسرين مشيشان در باره اين گونه از آيات و روايات به اين صورت است كه بعضى ديگر نقطه مقابلش معتقدند كه نه اين موجودات واقعاً شعور دارند و درك مىكنند. تسبيح خدا مىگويند. خشيت الهى دارند. حقيقتاً اين دركها را دارند منتها ما درك نمىكنيم. مضمون آن شعر معروف كه:
ما سميعيم و بصيريم و هوشيم
با شما نامحرمان ما خاموشيم اينها معناى حقيقى اين آيات و روايات را اخذ مىكنند و مىگويند همين درخت، همين زمين، همين قطعه سنگ، همان سنگريزه، همان ريگ، تمام اينها شعور دارند و تسبيح خدا مىگويند. «كلٌ قد علم صلاته و تسبيحه». البته اين آيه درباره پرندگان است. ولى «انّ شىءٍ يسبح الا بحمده» هم داريم. «ولكن لا تفقهون تسبيحا». يك دسته هم اين نظريه را دارند. عرفا و فيلسوفان عارف مشرب مثل صدر المتألهين و شاگردانش بعضى از شاگردانش اين نظر را دارند كه واقعاً موجودات شعور دارند و درك دارند. يك دسته هم يك نظر سومى را قائل هستند و آن اين است كه اين موجودات غير از اين صورت مادى كه در اين عالم دارند يك صورت ملكوتى هم دارند. درك در واقع مال آن صورت ملكوتى و باطنيشان است. آن صورت است كه در روز قيامت ظهور پيدا مىكند و شهادت مىدهد ما در اينعالم آن صورت را درك نمىكنيم كه
تسبيحش را هم نمىشنويم و آثار شعور را هم در آن نمىبينيم. ولى اين صورت وجود دارد و در آن عالم ظهور خواهد كرد و اين حقايقى را كه درك مىكند بروز خواهد داد، شهادت خواهد داد. به هر حال نص قرآن كريم است كه در قيامت حتى پوست بدن شهادت مىدهد. زبان شهادت مىدهد. دست و پا شهادت ميدهد. اينها تا دركى نداشته باشند كه شهادت معنا ندارد. البته آن دسته اول آنها را هم يك توجيهى مىكنند. مىگويند وقتى آنها ظهور پيدا كردند در آن عالم در حالى كه اين عمل روى آنها انجام گرفته همين شهادتشان است. به هر حال ما نمىتوانيم در مقابل، چون همه نظر خاصى را ابراز بكنيم اين است كه نقل اين سه قول مىكنيم شايد نظر سوم اقرب به قبول باشد. العلم عند اللَّه.
به هر حال آن چه است از همه اين روايات و آيات استفاده مىشود اين است كه يك نحو شعورى به اينها نسبت داده مىشود نه تنها يك شعور تكوينى ثابت نه، در اثر حوادثى هم كه در آنها واقع مىشود تأثر پيدا مىكنند. در آنها اثر مىگذارد. درك جديدى براى آنها پيدا ميشود. اگر عبادت روى زمين انجام بگيرد، خوشحال مىشود و افتخار مىكند و اگر معصيت روى زمين انجام بگيرد، آن زمين صاحب معصيت را لعن مىكند. اجمالاً بايد اين را پذيرفت كه در عالم حقايق مجهولى است كه ما درك نمىكنيم و ما اتيتم من العلم الا قليلا. خيلى حقايق در اين عالم است كه ما سر در نمىآوريم. مقدارى از اين حقايق را وحى پرده بردارى كرده. انبيا عظام (صلوات اللَّه عليهم اجمعين) و ائمه اطهار (سلام اللَّه عليهم) براى ما بيان كردهاند و ما هم متعبديم به فرمايشات آنها و بايد خيلى شاكر باشيم كه اين حقايق را بيان فرمودهاند كه اگر آنها بيان نمىكردند، عقل ما به آنها نمىرسيد. و يعلمكم ما لم تكونوا تعلمون. ما به عقل ناقص خودمان كى مىتوانيم به اين حقايق پى ببريم؟
حالا معناى اين آيات و روايات به خصوص چى است، اين هم هنوز براى ما مجهول است دقيقاً نمىتوانيم نظر قاطعى بدهيم ولى قاطع را مىفهميم، غير از آن چه ما مىفهميم فهميدنيهاى زيادى است. دانستنىهاى زيادى است كه ما غافليم يا راهى براى شناخت آنها نداريم. اولين درسى كه اين جا مىگيريم بايد بدانيم كه اگر هزاران علوم مختلف را بياموزيم و همه معلومات بشرى را در خودمان جمع كنيم معلومات ما در مقابل مجهولات چيزى به حساب نمىآيد. نبايد مغرور بشويم. چه رسد به اين كه كيست كه همه معلومات بشرى را جمع كند و همهاش را بداند؟ هر كسى يك بخش جزئى اى، يك قطرهاى از يك درياى بيكران علم نصيبش ميشود. اين ديگر افتخارى ندارد، غرور ندارد. دوم اين كه بايد ما توجه داشته باشيم كه اگر ما خيال مىكنيم كه در يك عالمى زندگى مىكنيم كه كسى ما را نمىبيند و يا در خلوتى كارى انجام مىدهيم كه كسى نمىفهمد و اينها، اين جور نيست. حالا گيرم كه زمينش نفهمد، فرشتگانى كه موكل بر اعمال ما هستند، آنها كه درك مىكنند كه. كسان ديگرى هستند كه بر اين عوالم تسلط دارند. طبق عقايد ما شيعيان نور ائمه اطهار (صلوات اللَّه عليهم اجمعين) در همه جهان حضور دارد. كما بيش همه به اين معنا معتقديم كه ما مراتب حضور را يكسان درك نمىكنيم. وجود مقدس ولى عصر (صلوات اللَّه عليه) آن چنان حضور دارد بخصوص در محافل شيعيان كه هر كسى هر جا سلامى عرض بكند او جوابشان را ميدهند. منتها ما گوشمان سنگين است نمىشنويم. استقاثهاى بكند مىشنود و جواب مىدهد. كى است كه بيابان گمشده كسى وقتى صدايش مىزند او مىآيد راهنماييش مىكند. درماندهاى را شفا ميدهد، علاج مىكند. اگر نمىشنيد، اگر حضور نداشت، چطور در قعر يك بيابانى يا در عمق يك جنگلى يا ته دريايى كسى امام زمانش را صدا مىزند او مىشنود و جوابش را ميدهد و علاج دردش را مىكند. اينها نشانه اين است كه نور امام همه جا حضور دارد. درك مىكند، ما را مىبيند. منتها چون همه مردم نمىتوانند اين حقيقت را درك بكنند، اگر اين مطالب براى آنها گفته بشود مبتلا به غلو مىشوند به صورتهاى ديگرى بيان شده كه مثلاً نامه اعمال شما به امام عرضه ميشود. خب آنها هم است. سر جاى خودش ولى بيش از آن هم است.
در روايات داريم كه ملائكه اعمال انسان را وقتى مىنويسند مثلاً شامگاه اين را به عرش مىبرند و به پيشگاه الهى عرضه
مىكنند. مگر خداى متعال حضور ندارد كه ببرند آن جا به او عرضه بكنند. او يك دستگاه خاصى است، تركيبات خودش را دارد. آن منافاتى ندارد با اين كه خداى متعال همه جا حضور دارد. به هر حال اين عالم، عالم كور و كر و لال نيست. در عالم هستى چشمهاى بينايى وجود دارد. گوشهاى شنوايى است. يا آن طور كه اين آيات و روايات ظاهرش است حتى زمين و درخت و پرندگان هم شعور دارند و مىفهمند، ما غافليم يا اگر اينها هم نباشد لا اقل فرشتگان هستند، موكل اعمال هستند آنها مىبينند. بالاترش نور مقدس امام زمان (صلوات اللَّه عليه) است. و بين اينها شايد مراتبى از اوتاد باشند كه ما آنها را نمىشناسيم. و بالاخره فوق همه ذات مقدس حق تبارك و تعالى و انت على كل شىءٍ شهيد. توجه داشته باشيم كه ما در يك عالمى زندگى نمىكنيم كه همه جا خاموش و بى شعور و بىدرك است. كسانى هستند كه همه چيز را مىبينند و درك مىكنند ولو ما آنها را درك نكنيم. اگر توجهى به اين مطلب كنيم بيشتر حواسمان را جمع مىكنيم در رفتارمان. در بعضى از جاها، در بعضى از حالات بيشتر خجالت مىكشيم. آن شرم و حيا مانع ما مىشود كه بعضى از اعمال زشت را انجام بدهيم. اگر بدانيم كه اين اعمال ما در زمين ثبت ميشود و روز قيامت آشكار ميشود شرممان مىآيد، آن مانع از اين مىشود كه آن عمل را انجام بدهيم. بالاخره هر جا بخواهد انسان گناهى اليعاذ باللَّه مرتكب بشود، بالاخره زمينى است، ديوارى است، هوايى است، وقتى توجه داشته باشد كه صورت اين اعمال در اين موجودات ثبت مىشود و روزى اينها آشكار خواهد شد. اگر فرض كنيد، فرضاً من عرض مىكنم، اگر شما وقتى در يك حالتى يك عكسى از شما گرفتهاند، شما خوشتان نمىآيد كه كسى شما را در آن حالت ببيند. اما يك كسى اين عكس را گرفته از شما. اگر به هر قيمتى باشد اين عكس را از او مىگيريد محو مىكنيد چون كه مبادا يك روزى آشكار بشود و شما را در حالى كسى تصور كند كه نمىخواهيد در آن حال شما را ببيند. اين طور نيست؟ كى دوست دارد كه در يك حالى يك عكسى از او گرفته باشند كه باعث شرمش بشود؟ كسى نمىخواهد در آن عالم باشد. اينهايى كه مىروند عكس مىگيرند سعى مىكنند يك قيافه جالبى داشته باشند معمولاً مىگويند لبخند بزنيد. يعنى يك حالتى باشد كه وقتى اين عكس را يك كسى مىبيند خوشش بيايد. اگر در يك حالتى عكسى از آدم گرفته بشود كه وقتى ديگران ببيند مايه رسوايى است كى دوست دارد كه اين عكس وجود داشته باشد؟ اگر ما بدانيم كه در هر حالى عالم دارد از ما عكس مىگيرد، زمين، آسمان، درخت، در و ديوار و اينها محبوس خواهد ماند و روز قيامت آشكار خواهد شد. توجه داشته باشيم به اين سعى مىكنيم كه كارهايى از ما سر بزند كه اگر عكسش گرفته مىشود، كه البته گرفته مىشود، ما در يك حالت زشتى ازمان عكس بردارى نشود.
اين بيانات اين فايده را به حال ما دارد كه حواسمان را جمع كنيم و بدانيم كه اطراف ما كسانى حاضر و ناظر هستند و از اعمال ما اطلاع پيدا مىكنند. چه فرشتگانى كه مىنويسند و چه زمينى كه روى آن عملى انجام مىگيرد و چه ساير موجودات.
مطلب سومى كه مهم است و آن اهم اشيا است اين است كه اين قطعات زمين كه با هم صحبت مىكنند يا به هم افتخار مىكنند سر چى افتخار مىكنند؟ وقتى مىگويند قطعات زمين با هم صحبت مىكنند، اين از آن مىپرسد، چى مىپرسد؟ مىپرسد آيا كسى بر تو عبور كرد كه به ياد خدا باشد. «هل مرّ بك ذاكر للَّه تعالى او عبدٌ وضع جبحته عليك»؟ دو چيز را سوال مىكند، آيا كسى بر تو عبور كرد كه دلش متوجه خدا باشد؟ آيا كسى سرش را به عنوان تعظيم به پيشگاه الهى بر روى تو گذاشت؟ كار خير، خيلى زياد است. اما آن چه موجب مباهات يك قطعه زمين بر يك قطعه ديگر مىشود، اين است كه كسى به ياد خدا بر روى آن باشد. اين راز و رمزى دارد. يعنى در پيشگاه الهى آنچه ارزش دارد اصالتاً توجه به اوست. همه چيز ديگر وقتى ارزش پيدا مىكند كه اين روح در آن دميده شده باشد. كارهاى خير آنوقتى ارزش دارد كه قربت الى اللَّه انجام بگيرد. اين جور نيست؟ قربت الى اللَّه كى ميشود؟ آن وقتى كه آدم به ياد خدا باشد. كسى كه غافل است از اين كه خدايى است يا نيست چگونه كارش را قربت الى اللَّه انجام ميدهد؟ و اگر كار قربت الى اللَّه نباشد فقط به خاطر
ارضاى عاطفه باشد يا براى دلخوشى مردم باشد يا به هر نيت ديگرى پيش خدا ارزشى ندارد. پس آن چه اصالتاً ارزش دارد فقط و فقط ياد خداست. توجه انسان به اوست. آن چيزى است كه انسان را با ابديت، با بى نهايت، مربوط مىكند. ساير چيزها در سايه ياد خدا ارزش پيدا مىكند. بدون ياد خدا آنها ارزش ندارد. حقيقت كمال انسان فقط در سايه توجه به خدا حاصل مىشود. اگر اين معنا بود مثل يك روحى است كه در همه اعمال انسان دميده مىشود، به آنها هم ارزش ميدهد. اگر آن نبود، به آنها هم يك جسم، يك جسد بى روحى خواهد بود. كار خير، خيلى زياد است. در بين كارهاى خيرى كه ما مىشناسيم، يكى از بهترينش، يا به تعبير بعضى از روايات بهترين آنها جهاد در راه خدا و شهادت است. ديگر بالاتر از اين كه سراغ نداريم. اگر كسى جهادش براى خدا نبود. بدون توجه به خدا با انگيزه ديگرى بود، چه ارزشى دارد. شنيدهايد آن روايت را كه يكى كسى آمد در يكى از ميدانهاى جنگ خيلى خلاصه پهلوانى كرد و جنگ نمايان كرد و كشته شد، يكى عرض كرد نزد رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) اين شخص آقا چه مقامى پيش خدا دارد؟ حضرت نگاه كردند..... آقا اين چه جنگ برابرى كرد، اين خيلى فداكارى كرد تا به شهادت رسيد. بر حسب نقلى كه شده فرمود هذا شهيد الحمار. اين الاغش را گم كرده بود، دنبال الاغش مىگشت. براى اين كه الاغش را بدست بياورد جنگيد. در راه الاغش كشته شد. هر كشته شدنى آن كمال را براى انسان نمىآورد. درست مثل كشته شدنى كه شهداى عزيز ما با عشق الهى در جبههها حاضر مىشدند. نذر مىكردند كه به شهادت برسند. چهل تا شب جمعه و چهارشنبه مىآمدند مسجد جمكران، آرزويشان اين بود كه شهادت نصيبشان بشود. اين جور شهادت.... اين توأم با عشق الهى است.
اما چنين نيست كه هر كسى هر جا هر عمل خيرى انجام داد ولو كشته شدن در جبهه جنگ باشد اين بالاترين مقام مىشود. بستگى به نيت و انگيزهاش دارد. اگر براى خداست و توام با ياد خداست ارزش خواهد داشت به اندازهاى كه ياد خدا در دل نفوذ كند و حضور دارد و محبت و معرفت خدا در دل وجود دارد. اگر بدون معرفت، بدون توجه به خدا باشد جسدى است بى روح. به همين دليل است كه وقتى قطعات زمين از همديگر سوال مىكنند نمىگويند كسى روى تو جهاد كرد يا نكرد، كسى روى تو انفاق كرد يا نكرد، مىپرسد كسى ياد خدا بود و عبور كرد؟ اگر گفت باشد جهادش هم جهاد مىشود. نمازش نماز مىشود. انفاقش انفاق ميشود. همه چيزش عبادت است. تحصيل علمش هم مىشود عبادت. درسش هم ميشود عبادت، گفت و شنيدنش هم ميشود عبادت. اما اگر اين نباشد هيچ كدام از اينها عبادت نيست..... پس آن چه مهم است توجه به خدا و حضور در پيشگاه الهى است. سراسر قرآن را وقتى شما نگاه مىكنيد كدام صفحهاى است كه راجع به ذكر و تسبيح و سجده و امثال اينها سخنى نداشته باشد؟.... در حال خواب، در بستر، ياد خدا باشيد، در همه حال، در همه حال، به معناى تمام كلمه در همه حال.
روايتى نقل شده كه موسى ابن عمران (على نبينا و آله السلام) در حال مناجات عرض كرد كه پروردگارا من برخى از حالات دارم كه شرم مىكنم در آن حال توجهى به تو داشته باشم و ذكر تو بگويم. شايد منظور قضاى حاجت و امثال اينها بود. خطاب شد «ان ذكرى حسن على... »...... خدا راضى نمىشود زندگى ما حتى يك لحظهاش بى عبادت بگذرد. چون تنها....
پس بايد سعى كنيم تمرين كنيم كه دلمان در هر حال توجه هر چند ضعيف به خداى متعال داشته باشد. اين كيمايى است كه مسها را...
يا اباذر ما من رجل يجعل جبهزه فى بغئةٍ من بقاء الارض». هيچ كس نيست كه پيشانى اش را در يك قسمتى از زمين روى خاك بگذارد و سجده كند «الا شهدت له بها يوم القيامه» مگر اين كه زمين براى او در روز قيامت شهادت خواهد داد. بزرگانى بودهاند، چند تايشان را ما ديده بوديم. سعى مىكردند در يك مسجدى كه باشند در قسمتهاى مختلفش نماز بخوانند. هميشه يك جا نماز نمىخواندند. فرمودند در روز قيامت شهادتهايشان زياد باشد....
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...