دوشنبه 10 ارديبهشت 1403 - 18 شوال 1445 - 29 آوريل 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب صوم (آیت الله جوادی آملی)
>
جلسه 9
متن
درس خارج فقه بحث "صوم" حضرت آية الله العظمى جوادى آملى سال تحصيلى 74-75 جلسه نهم
در نيّت صوم يك بحث راجع به قربت بود كه گذشت، يك بحث راجع به تعيين است كه آن صوم مخصوص را قصد كند، صوم هم به سه قسم تقسيم شد، يك قسم واجب مطلق بود، كه نه تعيّن ذاتى دارد، نه تعيّن بالعرض، كه هر روزى مىتوان او را انجام داد، يك قسم تعيّن بالعرض دارد، نظير قضا كه واجب مضيّق شد، يا نذر معيّن كه بالذات اين صوم قابل تطبيق بر روزهاى ديگر است، ولى بوسيله نذر متعيّن شد، اين دو قسم حكمش گذشت. قسم سوّم متعيّن بالذات است، نظير صوم رمضان، اگر چيزى متعيّن بالذات بود و در غير اين روز واقع نشد و نمىشود، آيا بايد او را هم نيّت كرد يا نه؟ يعنى تعيين كرد يانه؟ مثلاً كسى در ماه مبارك رمضان شب كه مىخواهد نيّت كند يا نزديك اذان مىخواهد نيّت كند،قصد كند كه من فردا را بعنوان رمضان روزه مىگيرم يا اينچنين قصدى لازم نيست. اگر چنانچه بخواهد قصد روزه رمضان نكند، اين صوم خود به خود بصورت رمضان واقع مىشود يا نه؟ اگر خود به خود، چون متعيّن بالذات است بعنوان رمضان واقع مىشود، نيازى به تعيين ندارد. لكن احتمال ديگرى مطرح است و آن اينكه اگر چه صوم رمضان در غير رمضان واقع نمىشود ولى صوم غير رمضان در رمضان واقع مىشود، پس اين صوم متعيّن است، نه آن ظرف، يعنى روزه رمضان را نمىشود در غير رمضان گرفت، ولى در ماه رمضان مىتوان روزه ديگر گرفت، اگر اين سخن ناصواب بود، يعنى تعيّن از دو طرف بود، هم صوم متعيّناً بايد در رمضان باشد، صوم رمضان، و هم اين ظرف براى غير صوم رمضان صالح نيست. اگر تعيّن از دو طرف بود، نيازى به تعيين ندارد، در قصد وقتى مكلّف ، موظّف به تعيين است كه آن مورد امتثال متعين بالذات نباشد - چون تعيين براى آن است كه مكلّف ثابت كند من اين قسم خاص را دارم امتثال مىكنم، اگر بدون قصد هم حاصل مىشود، قصد ديگر زائد است. بسيارى از بزرگان گفتهاند اگر كسى در ماه رمضان مىخواهد نيّت كند قصد رمضان لازم نيست، چون اين صوم رمضان جز در رمضان واقع نمىشود، و اين ظرف هم جز براى صوم رمضان ظرفيّت ندارد، پس تعيّن از دو طرف است. اگر تعيّن از دو طرف است، هم اين روزه بالخصوص، بايد در اين ظرف قرار گيرد، و هم اين ظرف مخصوص اين روزه است، براى هيچ روزه ديگر صلاحيّت ندارد، تعيين لازم نيست، چون تعيين يعنى معيّن كردن، چيزى كه خود متعيّن بالذات است نيازى به تعيين ندارد. برخى مىخواهند بگويند نه، مسأله صوم رمضان تعيّن از يك جهت است،
نه تعيّن از دو جهت، يعنى صوم رمضان جز در رمضان واقع نمىشود، امّا نه اينكه ماه رمضان جز براى صوم رمضان ظرفيّت چيز ديگرى نداشته باشد، اينطور نيست، اگر كسى معصيت كرد و صوم رمضان را نگرفت، يا معذور بود از اينكه صوم رمضان را بگيرد، مىتواند روزه غير رمضان را در ماه رمضان بگيرد، اگر چنين چيزى امكان دارد، پس تعيّن يك جانبه است، نه دو جانبه، واين زمان ظرفيّت براى صوم ديگر دارد، ما نمىدانيم كه آيا مكلّف آن صوم ديگر را قصد كرده است، عصياناً يا نسياناً يا نكرده است، از اين جهت مكلّف در مقام امتثال حتماً بايد صوم رمضان را قصد كند. پس آن دو قسم حكمش روشن شد، قسم اوّل اين بود كه از جميع جهات مطلق بود ، نظير صومهاى مستحبّى كه هم صوم مستحبّى را مىشود در غير روز معيّن گرفت، هم اين روز را مىشود براى غير صوم مستحبّى گرفت نظير قضا، اجاره، كفّاره، بدل هدى و مانند آن. اين اطلاق از دو طرف است كه آن قسم اوّل بود، در اين قسم اوّل تعيين قهرى است، يعنى بايد تعيين كند. قسم دوم كه تعيّنش بالعرض بود نه بالذات، نظير اينكه روز معيّى را نذر كرده است يا قضاى او كه واجب موسّع بود هم اكنون در اثر نزديكى ماه مبارك رمضان آينده مضيّق شد كه تعيّن از يك طرف است ولى آن زمان ظرفيّت دارد براى روزههاى ديگر، باز اين شخص در هنگام نيّت بايد تعيين كند. اين دو قسم حكمش روشن است. عمده قسم سوم است، يعنى ماه مبارك رمضان؛ در ماه مبارك اگر كسى مىخواهد نيّت كند حتماً بايد نيّت كند كه من فردا را بقصد روزه رمضان مىگيرم، يا اين لازم نيست؟ قصد غير مزاحم است، نه قصد آشنا لازم باشد. قصد رمضان لازم نيست، قصد غير رمضان مزاحم و مبطلاست. معروف بين اصحاب (رضوان اللّه عليهم) اين است كه قصد رمضان لازم نيست براى اينكه از دو جهت تعيّن دارد، براى اينكه اولاً صوم رمضان بايد در اين ماه قرار بگيرد، و ثانياً غير صوم رمضان در اين ماه واقع نمىشود، اگر چيزى تعيّن از دو جهت دارد، ديگر تعيين لازم نيست، بعضى از بزرگان مثل مرحوم آقاى خوى (رضوان اللّه عليه)، نظرشان اين است كه اين تعيّن يك جانبه است، نه دو جانبه، يعنى صوم رمضان بايد در رمضان واقع شود، نه اينكه ماه رمضان صلاحيّتى براى غير روزه رمضان ندارد. بيان ذلك اين است كه منظور اين نيست كه دو تكليف بالفعل متوجّه مكلّف است، تاكسى بگويد، جمع در حكم مستحيل است، منظور آن است كه اين ظرف، شأنيت و ظرفيّت براى دو كار دارد، ولو در طول هم يا نه؟ آيا اين ظرف اين مدّت فقط براى روزه رمضان آماده است؟ براى روزه غير رمضان اصلاً آماده نيست؟ كه وزان روزهاى رمضان براى غير
صوم رمضان، وزان شب است، كه شب براى روزه ظرفيّت دارد، يا وزران عيدين است كه عيدين اصلاً براى روزه ظرفيّت ندارد. اگر چنانچه روزه غير رمضان در رمضان به هيچ وجه مشروع نباشد، آنگاه تعيّن مىشود من الجهتين، ديگر قصد تعيين لازم نيست. نظر شريف مرحوم آقاى خوئى اين است كه نه از آيه مىتوان استفاده كرد، نه روايتى در مسأله است و نه اجماع تعبّدى. از آيه نمىتوان استفاده كرد، براى اينكه آيه مىفرمايد كه شما اگر در ماه مبارك رمضان، مسافر يا مريض بوديد، روزهاى ديگر روزه بگيريد و اگر مسافر يا بيمار نبوديد در ماه رمضان، روزه رمضان را بگيريد، آيه بيش از اين دلالت ندارد، كه «من شهد منكم الشهر فليصمه و من كان مريضاً او على سفر فعدة من ايّام اخر» (185 / بقره) امّا ديگر دلالت ندارد كه در ماه رمضان، غير صوم رمضان، هيچ روزهاى مشروع نيست، اين را كه دلالت ندارد. روايتى هم كه در مسأله نيست كه ثابت كند كه در ماه رمضان، جز روزه رمضان، روزههاى ديگر مشروع نيست، اجماع تعبّدى كه كاشف از رأى معصوم (سلام اللّه عليه)باشد هم به ما نرسيده است. خيلى ها ادّعاى اتفّاق مىكنند و منشاء آنها هم، همين برداشتهائى است كه از آيه دارند كه مثلاً اين ماه براى روزه رمضان است، معلوم مىشود كه سند اتفاق و اجماع آنها، همين برداشت تفسيرى آنها است. چون دليلى نداريم كه تعيّن از دو جهت باشد، بنابراين، اين روز، گرچه روزه رمضان در او واجب است، ولى اگر كسى معصيت كرد، يا معذور بود كه روزه رمضان بگيرد، روزه غير رمضان در او واقع مىشود، نظير مسافر كه روزه رمضان بر او واجب نيست، او مىتواند روزه مستحبّى يا روزه ديگر را در ماه مبارك رمضان در حال سفر بگيرد. منعى در كار نيست. (س:) (ج: روزه در سفر چند حالت دارد، يك وقت است كه نذر مطلق است، كه چه سفر، چه حضر، آن محذورى ندارد، يك وقت نذر مخصوص حال سفر است، باز هم محذورى ندارد، يك وقت است نه نذر مطلق است، نه نذر مقيّد به حال سفر، آنگاه البته روزه در سفر ممنوع است. (س:)(ج: حالا ببينيم از روايتها مىشود استفاده كرد كه اين ماه رمضان تعيّن دو جانبه دارد يا يك جانبه، ايشان مىفرمايند كه اين ماده تعيّن يك جانبه دارد، يعنى روزه رمضان، فقط در اين ماه است. در غير اين ماه نيست، ولى اين ماه ظرفيّت وصلاحيّت براى روزههاى ديگر دارد، كه اگر روزه رمضان واجب نبود، مثلاً انسان در حال سفر بود و روزه رمضان بر او واجب نبود، شخص مسافر مىتواند روزه ديگر را مثلاً نذر مطلق را چه سفر چه حضر، يا نذر مقيّد به حال سفر را در ماه رمضان اگر مسافر است بگيرد. رواياتى كه فعلاً مطرح است، دو طائفه است، بعضى از
آنها دلالت دارد كه، بعضى از ايّام اصلاً ظرفيّت براى روزه ندارند، كه آن ذكر مىشود و آن فعلاً خارج از بحث خواهد بود. چون ايشان در جهت اوّل اين روايت را اشاره كردند، از اين جهت آن روايت خوانده مىشود، و آن روايت دوم باب ده از ابواب من يصح عنه الصوم است. اين ابواب من يصح منه الصوم براى اين منعقد شد كه روزه از چه كسى صحيح است، از چه كسى صحيح نيست يك شرط صحت است، يك شرط وجوب، لذا هم در روايات اين دو، از هم جداست، هم در بحثهاى فقهى. شرط صحت را از شرط وجوب جدا كردند، در ابواب "من يصح منه الصوم"، باب ده روايت دوّم، روايتى است كه مرحوم شيخ طوسى با استناد صحيح خود، عن القاسم بن ابى القاسم الصيقل، نقل كرد كه «كتبت اليه يا سيدى، رجل نذر ان يصوم يوماً من الجمعة دائماً ما بقى» كسى نذر كرده است كه يك روز جمعهاى را روزه بگيرد، «فوافق ذلك اليوم يوم عيد فطر او اضحى»- آن روز جمعه، عيد فطر يا اضحى شد «او ايام تشريق او سفر او مرض»، يعنى آن روز، روز سفر شد، يا روز مرض شد. «هل عليه صوم ذلك اليوم او قضاءه» آيا بايد آن روز را روزه بگيرد، چون نذر كرد، يا چون برخورد كرد به اين ايّام، آن روز را روزه نگيرد و قضاى او را به جاى بياورد؟ «او كيف يصنع يا سيدى؟ فكتب اليه قد وضع اللّه عنك الصيام فى هذه الايام كلها» خدا روزه را از اين روزها گرفت، اين روزها روزِ روزه نيست «و يصوم يوماً بدل يوم» چون او سؤال كد ادا كند قضا كند يا نه ادا نه قضا؟، حضرت جواب فرمود كه ادا نيست ولى قضاه هست، اصل تكليف باقى است ورفع نشده است، «ويصوم يوماً بدل يوم، "انشاء اللّه تعالى"» خوب اين روايت دلالت دارد كه، اينگونه از ايّام اصلاً ظرفيّت براى روزه ندارد، يعنى روز عيد فطر، عيد اضحى، ايام تشريق، سفر، مرض، نمىشود روزه گرفت، اگر روايتى دلالت كرد بر اينكه نذر مقيّد بر حال سفر را يا نذرى كه در حال انشاء تصريح شده است، سفراً و حضراً، مىشود چنين روزه نذرى را در سفر گرفت، آن مقيّد اين اطلاق خواهد بود. اين روايت نظير روايات ديگر به نحو مطلق دلالت مىكند كه روزه در سفر صحيح نيست، رواياتى كه مىگويد اگر كسى نذر كند كه روزه رادر سفر بگيرد صحيح است، قهراً مقيّد اين اطلاق خواهد بود. اين روايت با ساير روايات از اين جهت يكسان است، چه اينكه روايتِ اوّل باب اين است كه «ليس عليك صومه فى سفر و لامرض، الا ان تكون نويت ذلك» كه همان روايت كه روايت اول اين باب است، مثلاً استثناء مىكند. يا اينكه روايات ديگرى با قرينه متصّل يا منفصل استثناء مىكند.عمده طايقه ثانيه از روايات است، كه از آنها شايد استفاده شود كه در ماه مبارك رمضان هيچ روزهاى جز صوم رمضان، صحيح نيست، مگر اينكه در سند آنها خدشه بشود. روايت چهار و پنج باب دوازده از ابواب «من يصح منه الصوم» است،روايت چهارش اين است كه محمد بن يعقوب، عن عدة من اصحابنا، عن سهل ابن زياد،- كه خود اين سهل مشكل دارد عن منصور ابن العباس، عن محمد بن عبداللّه بن واسع (رافع)، عن اسماعيل بن سهل، عن رجل،- كه اين ارسال هم دارد، پس اين روايت از نظر سند، از چند جهت مخدوش است، يكى وجود، بعضى از افراد مجهول، يكى هم ارسال، عن رجل عن ابى عبداللّه (عليه السلام)، قال : «خرج ابو عبداللّه (عليه السلام) من المدينة فى ايام بقين من شعبان» وجود مبارك حضرت امام صادق (سلام اللّه عليه) از مدينه بيرون رفت و هنوز به ماه مبارك رمضان نرسيده بود، مقدارى از ماه شعبان مانده بود، «فكان يصوم» در سفر روزه مىگرفت، «ثم دخل عليه شهر رمضان وهو فى السفر»، سفر حضرت هنوز تمام نشده بود كه ماه مبارك رمضان داخل شد، «فافطر»، ديگر حضرت روزه نمىگرفت «فقيل له» به حضرت عرض شد كه «تصوم شعبان وتفطر شهر رمضان؟» شما ماه شعبان را روزه مىگيريد، ولى ماه رمضان را افطار مىكنيد، «فقال نعم، شعبان الىَّ ان شئت صمت و ان شئت لا، و شهر رمضان عزم من اللّه عزوجل علىّ الافطار» فرمود: من در ماه شعبان مختار هستم، مىخواهم روزه بگيرم، يا روزه نگيريم، چون فعل حضرت اطلاق ندارد كه دلالت كند بر جواز صوم در سفر مطلقا، از اين فصل جواز فى الجمله بر مىآيد نه بالجمله، نمىتوان به اين روايت استدلال كرد كه روزه در سفر جايز است چون فعل كه كه زبان ندارد ، فعل مىفهماند كه فى الجمله جايز است، حالا شايد حضرت نذر كرده باشد و در حين انشاء نذر گفته باشد، سفراً و حضراً، چنين روزهاى مشروع است، روزهاى كه انسان نذر كرده است، در سفر بگيرد، يا در سفر يا حضر بگيرد مىشود، اما روزهاى ديگر نه. پس به اين فعل نمىشود تمسّك كرد كه روزه در حال سفر جايز است، يا هر روزهاى، ما كه نمىدانيم. حضرت در جواب فرمود كه، ماه شعبان در اختيار من است، مىخواهم روزه بگيرم، مىخواهم روزه نگيريم، يعنى مكلّف مختار است، ولى ماه رمضان مكلّف ملزم به افطار است، عزم من اللّه على الافطار، خصوصيّت جواب را از نحوه سؤال مىشود استنباط كرد، سؤال سائل درباره صوم رمضان كه نيست، كه شما چرا روزه رمضان را نمىگيرد، يعنى روزه واجب را نمىگيريد، تا حضرت بفرمايد چون مسافر هستم بايد افطار كنم، سؤال سائل اين است كه همچنانكه تا ديروز روزه مىگرفتى، چرا الان روزه نمىگيرى، خوب روزه ماه شعبان كه حضرت امام صادق (سلام اللّه عليه) قبلاً مىگرفت، روزه واجب كه نبود. يعنى روزه متعيّن نبود، اين شخص سؤال مىكند چطور، شما روزهاى قبل روزه مىگرفتيد و الان روزه نمىگيريد؟، خوب الآن هم همانطور روزه بگيريد. حضرت همان را جواب مىدهد، كه ماه شعبان در اختيار مكلف است ولى ماه رمضان، مكلف است ، كه اگر كسى مسافر است حتماً بايد افطار كند، هيچ روزهاى نبايد بگيرد، نه صوم رمضان، نه غير رمضان (سؤال و جواب) اين كسى كه ملازم ركاب حضرت بود، سوالش اين است كه همچنانكه ماه شعبان را روزه مىگرفتيد همان روزه را در ماه رمضان بگيريد ، يعنى آنگونه كه آنجا را روزه مىگرفتيد همان را ادامه بدهيد، چرا ماه شعبان روزه مىگرفتيد، ماه رمضان افطار مىكنيد، لااقل مثل او قدر متيقنش اين است كه همان راه را ادامه بدهيد، اين كه قدر متيقن در حال تخاطب است. اينكه خارج نيست از محور سؤال و جواب كه "تصوم شعبان و تفطر رمضان؟" يقيناً داخل است، براى همه روشن شده بود كه بالاخره در ماه رمضان ترك روزه براى مسافر يا عزم است يا رخصت، مىشود روزه نگرفت و اينها هم كه حديث العهد الى الاسلام نبودند پس مىشود مسافر در ماه رمضان روزه نگيرد يا عزماً چنانچه اماميه مىگويند و يا رخصة" چنانچه ديگران مىگويند پس اينكه سؤال انگيز نيست. مىگويد شما كه آن روزها روزه مىگرفتيد چرا روزه نمىگيرد اين قدر متيقن در مقام تخاطب نشان مىدهد كه محور سؤال چيز ديگرى است و الا اگر حضرت در ماه شعبان روزه نمى گرفت و سفرشان هم ادامه مىداشت و در ماه رمضان هم روزه نمىگرفت كسى سؤال نمىكرد زيرا كسى كه مسافر است در ماه رمضان (يا بنحو عزيمت و يا بنحو رخصت) مىتواند روزه نگيرد ولى آنچه كه سؤال انگيز بود اين بود كه اين شخصى كه خدمت حضرت بود مىديد وجود مبارك امام صادق (سلام الله عليه) ماه شعبان را در سفر روزه مىگيرد ولى ماه رمضان را روزه نمىگيرد. اين سؤال است منتهى اشكال در سند روايت است. والاّ حضرت كه شعبان را در مسافرت روزه گرفت روزة واجب متعين كه نبود روزه شعبان مستحب است. يا قضاء است يا بدل كفاره است يا بدل هدى است و يا مستحب است. بالاخره صوم شعبان يا واجب است يا مستحب هر جور كه بود، اگر قضا بود همان را ادامه مىداديد اگر بدل هدى بود همان را ادامه مىداديد و اگر تبرعى يا نيابتى بود همان را ادامه مىداديد .بالاخره صوم شعبان عنوانى داشت. به حضرت عرض مىكند "تصوم الشعبان و تفطر فى شهر رمضان"؟ حضرت فرمود: شعبان الىّ ان شئت صمت و ان شئت لا و شهر رمضان عزم من الله علىّ الافطار" يعنى نه تنها روزه رمضان را نمىتوانم بگيرم آن روزههائى كه در شعبان مىگرفتم، را هم نمىتوانم بگيرم (سوال و جواب) بالاخره او اگر مخالف باشد مبناى او رخصت است، اگر موافق باشد كه از اين طرف مىداند كه حتماً حرام است ديگر سؤال ندارد ، سؤال يك انگيزهاى طلب مىكند. روايت پنجم همين باب، اين است، و عنهم عن سهل، عن على ابن بلال، عن الحسن ابن بصام الجمال، عن رجل، ، قال: كنت مع ابى عبدالله (ع) فيما بين مكة و مدينة فى شعبان و هو صائم، ثم رأينا هلال شهر رمضان فافطر" ما خدمت حضرت امام صادق(سلام الله عليه) بوديم، اين فاصله بين مكه و مدينه را د رماه شبعان و حضرت مرتب روزه مىگرفت چون از اين روايت بر مىآيد كه يك روز و دو روز ، روزه نمىگرفت، "كان يصوم" كه اين مفيد استمرار است، يعنى مرتب حضرت در اين ماهها روزه داشت، "ثم راينا هلال شهر رمضان فافطر" همين كه ماه رمضان ديده شد، ديدم حضرت فردايش افطار كرد "فقلت له جعلت فداك امس كان من شعبان و انت صائم و اليوم من شهر رمضان و انت مفطر" ديروز كه ماه شعبان بود روزه بوديد امروز كه ماه رمضان است افطار مىكنيد؟! "فقال ان ذلك تطّوع و لنا ان نفعل ما شئنا و هذا فرض فليس لنا ان نفعل الا ما امرنا" آن روزه ها مستحبى بود، خوب ما مىخواستيم بگيريم، مىخواستيم نگيريم، اما اينجا در اختيار ما نيست كه اگر بخواهيم بگيريم، اگر نخواهيم نگيريم، اين فرض است كه نگيريم. اگر روزه رمضان تعين ازيك جانب داشت، يعنى روزه رمضان بايد در ماه رمضان واقع شود نه ماه رمضان فقط صلاحيت دارد براى صوم رمضان خوب اگر صلاحيت مىداشت براى روزههاى ديگر، حضرت همانطورى كه در ماه شعبان روزه مىگرفت در ماه رمضان هم در بين مكه و مدينه، روزهاش را ادامه مىداد، پس اين طايفه از روايات در دلالت بر تعيّن من الجانبين محذورى ندارد، حالا عمل اصحاب به اين روايات است كه اين روايات را معتبر كرد. چون اصحاب، نوعاً معتقدند كه ماه مبارك رمضان تعيّن من جانبين دارد، و و اگر كسى مبنايش اين باشد كه عمل اصحاب جابر ضعف است، اين روايت از ضعف بيرون مىآيد يا راه ديگرى دارد؟ چون اين كار يك تعّبد محض است، بدون روايت هم حلّ نمىشود، تعبّد محض اين است كه دليل عقلى كه اقامه نشده است به اينكه ماه رمضان از دو طرف تعيّن داشته باشد، ممكن است از ظواهر بعضى از ادّله استفاده بكنيم كه روزه رمضان را بايد در ماه رمضان گرفت، كسى حق تاخير ندارد، اما از كدام دليل مىشود استفاده كرد كه غير صوم رمضان، در رمضان اصلا واقع نمىشود، اين يك تعبّد محض است. چون عقل راه ندارد، بناى عقلا هم در اينگونه از موارد اساسى ندارد، چون كار عقلائى بدين صورت نيست، يك تعبد محض است، اگر نوع بزرگان فقه، فتوى بر تعين من الجانبين دادند، منشأ آن ، شايد همين نصوصى باشد كه از آن استفادهمىشود كه ماه رمضان تعين من الجانبين دارد. (سؤال و جواب) يعنى ماه شعبان اختيارش بدست ما است، نذر كنيم، يا نكنيم، همه اينها در اختيار ما است، ما روزه مستحبى را نذر كنيم كه در سفر بگيريم، اين يك تطوع است برابر فريضهاى كه تعيّن پيدا كرده است، آن اولى كه فعل بود، اطلاق نداشت، اما اين خودش قول است. به هر تقدير از اين بيان حضرت استفاده مىشود كه در ماه رمضان انسان يا حتماً بايد روزه بگيرد، روزه رمضان، يا حتماً بايد افطار كند، ديگر در اختيار او نيست، فعلا و تركا، اين در برابر عزم الهى قرار گرفته است. اگر مريض يا مسافر نيست و جزء ذوى الاعذار نيست حتماً بايد روزه رمضان بگيرد، و اگر روزه رمضان نشد، حتماً بايد افطار كند، حالا عمل اصحاب به غير اينها است، اگر پيدا شود، خوب آن روايات مىشود معتبر به اين دو روايت ، مگر كسى اصل مبنا را نپذيرد، غرض اين است كه، ا ينكه مرحوم آقاى خوى (رضوان الله عليه) فرمودند، هيچ روايتى دلالت نمىكند بر اينكه ماه مبارك رمضان، تعّين من الجانبين دارد و روزه ديگر در ماه رمضان روا نيست، چرا روايات دلالت دارد، مناسب بود ايشان اين روايات را متعرّض مىشدند، بعد سنداً بگويند مخدوش است و اگر عمل اصحاب را كسى جابر بداند، ما جابر نمىدانيم و مانند آن بقيه بحث براى فراد انشاء الله. و الحمد لله رب العالمين. پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...