چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 - 5 ذيقعده 1445 - 15 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب صوم (آیت الله جوادی آملی)
>
جلسه 85
متن
درس خارج فقه بحث "صوم" حضرت آية الله العظمى جوادى آملى سال تحصيلى 74-75 جلسه 85
بحث در اين بود كه اگر كسى شب ماه مبارك رمضان جنب شد از چهار حال بيرون نيست يا ملتفت به جنابت است يعنى بعد از علم به جنابت اكنون مىخواهد كه بخوابد، يا التفاتى به جنابت دارد يا جريان جنابت از يادش رفته است و الان ناسى و ذاهل و غافل است. اگر غافل بود مشمول ادله نسيان است كه حكم خاص خود را دارد و آن قضا است نه كفاره و اگر ملتفت بود سه صورت دارد يا با عزم به غسل و قصد غسل مىخوابد، يا با قصد عدم غسل مىخوابد، يا مردد است.حكم دو صورت بيان شد و آن اينكه اگر قصد عدم غسل داشت يا مردد بود در اغتسال و عدم اغتسال اين دو صورت حكمش مبسوطاً بيان شد كه گذشته از قضا كفاره هم دارد. عمده آن صورت سوم بود كه عزم بر غسل دارد. با اراده غسل خوابيد اين صورت كه با عزم بر غسل مىخوابد بايد عادت بيدار شدن داشته باشد و يا احتمال عقلايى بيدار شدن بدهد. اگر كسى عادتش اين است كه تا صبح بيدار نمىشود، يا احتمال بيدار شدنش بسيار ضعيف است در چنين صورتى عزم بر غسل به صورت جد متمشى نخواهد شد. اگر كسى جنب است با علم به جنابت مىخوابد نمىشود او چون تصميم بر غسل دارد اگر بيدار نشد قضا بر عهده او نيست زيرا تصميم بر غسل از كسى متشمى است كه يا عادت بيدارشدن باشد عادتش اين بود كه مىخوابيد و بيدار مىشد يا اگر خواب عادى او نبود او شب را به پست شبانه بود مشغول بود و در اين مدت شبانه نمىخوابيد تا عادتش مشخص شود لااقل يك احتمال احتمال مقبولى در باره بيدارى بدهد براى اينكه عادتش عدم الانتباح بود يا احتمال معقول نسبت به بيداريش نمىدهد يا احتمال ضعيفى مىدهد چون مدت كوتاه است و او هم خسته در چنين صورتى احتمال بيدارى بسيار ضعيف است آنگاه عزم بر غسل جدش متمشى نمىشود كسى الان مصمم باشد كه غسل بكند در حالى عادتش اين است كه بيدار نمىشود يا احتمال بيداريش بسيار ضعيف است اين گونه از موارد خارج از بحث است در صورتى كه عزم بر غسل اثر دارد كه اين شخص يا بيدار شدن عادى او باشد يا احتمال معقول بدهد اين فرض محل بحث است پس در بين صور چهارگانه سه صورت حكمشان مشخص شد و اين صورت هم محل بحث است سه صورت حكمشان گذشت كه كسى غافل باشد اين مشمول باب نسيان است يك كسى عزم بر ترك داشته باشد حكمش قضا و كفاره است كسى مردد بر غسل و عدم غسل باشد اين هم ملحق بر عزم بر عدم غسل است حكمش قضا و كفاره
است اين هم گذشت مانده صورت چهارم آن است كه عزم بر غسل دارد اين عزم غسل محل بحث است حدود مشخص شد حدودش اين است كه يا بيدارشدن عادى او باشد و يا احتمال عقلايى بدهد .معرف بين اصحاب رضوان الله عليهم اين است كه در اين صورت چهارم در خواب اول منظور از خواب اول خوابى نيست كه او جنب شده باشد يعنى بعد از علم به جنابت وقتى مىخوابد اين خواب خواب اول است اگر در خواب اول تا صبح بيدار نشد نه قضا دارد و نه كفاره اگر از خواب بيدار بار دوم با همين تصميم خوابيد و تا صبح بيدار نشد قضا دارد و كفاره ندارد و اگر بار سوم خوابيد و بيدار نشد هم قضا دارد و هم كفاره اين معروف بود اما آنچه مختار صاحب عروه اين است كه در خواب اول همانطور كه معروف است نه قضا است نه كفاره در خواب دوم قضا است در خواب سوم هم قضا است و كفاره نيست. كفاره مستحب است خوب اين تفصيل مطابق با قاعده نيست يك تعبيدى خاصى را نشان مىدهد چه اينكه شهرت و اجماعى كه در مسأله است كه ادعا شده است اينها تعبيدى نيست براى اينكه نصوص فراوانى در باب وجود دارد مضنون اين است كه مستند بزرگانى كه در اين زمينه بين خواب اول و دوم و سوم فرق گذاشتهاند همين نصوص باشد بايد به نصوص باب مراجعه كرد ببينيم همين تفصيل استنباط مىشود يا نه . نصوص باب همينطور كه در اصل مسأله ملاحظه فرموديد چند طايفه بود يك طايفه بالقول المصلق دلالت مىشود بر اينكه اگر جنب بعد العلم بالجنابة بخوابد و تا صبح بيدار نشود هيچ چيزى بر او نيست طايفه ثانيه نصوصى است كه دلالت بر اينكه اگر جنب بعد از علم به جنابت خوابيد و تا صبح بيدار نشد قضا دارد طايفه ثالثه فرق گذاشته بين خواب عمدى و غير عمدى يا بين خواب اول و بين خواب بعدى الان در اين مرحله چون محل بحث آن است كه خواب خواب عمدى نيست ما بايد بين اين طايفه از نصوصى كه به نحو اطلاق با هم تعارض دارند جمع بكنيم يعنى يك طايفه مىگويد قضا ندارد طايفه ديگر كه مىگويد قضا دارد آيا جمعش به اين است كه بين خواب اول و دوم فرق است يا بين عمد و غير عمد فرق است حال نصوص باب بايد بررسى بشود.طايفه اولى كه دلالت دارد بر اينكه قضا ، اين روايات باب بعضى در باب 13 بعضى در باب 15 و بعضى در باب 16 از ابواب مايمسك عنه الصائم است روايات باب 13 و 15 و 16 . روايات باب 13 روايت اولش اين است كه صحيحه ابىسعيد القماط است كه در باره سند او كه قبلا سخن به ميان آمد كه ابىسعيد كه اگر هم مشترك باشد اين ابىسعيد كه در اين روايات واقع شده ابىسعيدى است كه مورد وثوق نجاشى و مانند آن است ايشان@@
مىگويد سئل ابو عبدالله(ع) عمن اجنب فى شهر رمضان كسى در ماه رمضان در اول شب جنب شد يا به احتلام يا به اجناب نفس جنب شد فنام حتى اصبح يعنى بعداز عزم به جنابت خوابيد تا صبح قال(ع): لا شىء عليه و ذلك ان جنابته كانت فى وقت حلال. اين ظاهرش آن است كه اين خواب خواب اول است اين خواب خواب اول است كه در خواب اول چيزى نيست روايات دوم اين باب كه صحيحه عيص بن القاسم است، از وجود مبارك امام صادق سؤال كرده است عن الرجل ينام فى شهر رمضان فيحتلم گرچه اين ندارد ليل بود يا نهار ولى طبق روايات ديگر كه احترام در روز ضرر ندارد ولو انسان چندين بار بخوابد و بيدار بشود معلوم مىشود اين مال شب رمضان است نه مال روز و روايات اول اين باب هم كمك مىكند كه سخن از خوابيدن در شب وگرنه در روز اگر كسى محتلم بشود چند بار بخوابد و بيدار بشود ضررى ندارد فرقى بين خواب اول و دوم و سوم نيست چرا چون احتلام در روز ضرر ندارد آنچه كه مهم است ورود به طلوع فجر است جنوباً آن محذور دارد وگرنه در وسط روز اگر كسى به جنابت قهرى جنب شده باشد كه آسيبى نمىرساند پس بنابراين اگر فرقى است بين خواب اول و دوم و سوم مال شب است و نه مال روز صحيح عيص بن القاسم كه رويايت دوم باب است اين است كه سال اباعبدالله(ع) ينام فى شهر رمضان فيحتلم ثم يستيقظ ثم ينام قبل ان يغتسل، اين خواب اول است قال (ع) لا باس . روايات چهارم همين باب كه آنهم از عيص بن القاسم است اين است كه سال اباعبدالله(ع) عن رجل اجنب فى شهر رمضان فى اول الليل فاخر الغسل حتى طلع الفجر، فقال: يتم صومه و لاقضاء عليه. اين كه فرمود يتم صومه و لا قضاء عليه. اين حل مىشود بر اين كه خوابيد يا خوابش برد كه بر غير عمد حمل مىشود و گرنه چون در چيز ندارد خوابيد يا نخوابيد قال: يتم صومه و لاقضاء عليه سالت اباعبدالله(ع) عن رجل اجنب فى شهر رمضان فى اول الليل فاخر الغسل حتى طلع الفجر، قال: يتم صومع و لاقضاء عليه. اين در بحث اين كه جنابت جنابت عمدى ضرر دارد و سهوى و مانند آن يا علم به جنابت نداشت يا سهو كرد كه با اين روايت منافات نداشته باشد چارهاى نيست براى اينكه بر او بايد حمل بشود.(سؤال و جواب) چون سخن از خواب نيست (سؤال و جواب) نه ببينيم مزاحم ما هست يا نه آن دو تا رواياتى كه خوانده شد دلالت مىكند بر اينكه اگر كسى جنب شد و غسل نكرد غسل نكرد در خواب اول قضا ندارد همچنين روايات دوم باب 15 همين معنا را مىرساند.باب 15 صحيحه ابن ابىيعفور نقل شده است آن است كه قلت لابى عبدالله (ع) الرجل يجنب فى شهر رمضان ثم يستيقظ
ثم ينام حتى يسبح ، يجنب فى شهر رمضان ثم يستيقظ كه اين خواب كه خواب اول نيست اين خوابى است كه در او جنابت اتفاق افتاده اين خواب اول نيست بعد از بيدار شدن وقتى مىخوابد خواب ، خواب اول است ثم يستيقظ ثم ينام كه اين خواب خواب اول است يعنى بعد از علم به جنابت وقتى مىخوابد اين خواب خواب اول است حتى يصبح ، قال يتم يومه و يقضى يوماً آخر، و ان لم يستيقظ حتى يصبح اتم صومه و جازله. اين كه ثم يستيقظ ثم ينام حتى يصبح، قال يتم يومه و يقضى يوماً آخر و ان لم يستيقظ حتى يصبح اتم صومه و جازله و ذالك بايد به سبكى معنا بشود كه بين خواب اول و دوم فرق بگذاريم اين جا دارد ارجل يجنب فى شهر رمضان ثم يستيقظ بيدار مىشود و بعد مىخوابد حتى يصبح در اينجا فرمود به اينكه آن روز را بايد قضا به جا بياورد (سؤال و جواب) در نسخه فقيه اين چنين است فى فقيه زيادت ثم يستيقظ ، ثم ينام بعد دارد كه و ما فى اللاصل اصح بخطه در تعليقه همين وسائل آمده است كه دوبار خوابيد منتهى اين نسخه ، نسخه اصل و مصححه است اين دو جور توجيح دارد يا حمل مىشود بر تعدد نوم يعنى خواب دوم يا حمل بر صورت عمد ، اگر حمل شد بر صورت عمد كه از بحث بيرون است يعنى عمداً بناى او بر ترك غسل است اگر روى اين نسخه مشوشى كه خواب دوم را بيان مىكند باز هم از بحث خارج است چون بحث در اين است در خواب اول است نه خواب دوم. (سؤال و جواب) در مفهوم گيرى بله ولى آنچه كه در كلام سائل است جواب مستقيماً روى او خواهد آمد سائل اگر سؤال كرد كه كسى در خواب جنب شد بعداز الاعلم به جنابت خوابيد و بيدار نشد حضرت فرمود قضا دارد خوب همين معنا را در باب قضاى رمضان اخذ مىكند در اين جا اگر صورت عمد باشد اخذ مىكند اگر صورت غير عمد باشد يعنى قصد دارد غسل بكند نه قصد عدم غسل همه مىگويند قضا نداردبراى آنكه آنرواياتى خوانده شده دلالت مىكند لا باس آن صريح در نفى قضا است قرض آن است كه مورد سؤال سائل بايد حفظ بشود كه جواب به سؤال سائل متوجه مىشود نه بيگانه دخالت او را آيا دخالت دارد يا نه على حده محل بحث است. (سؤال و جواب) نه اينكه مىخوابد بيدار مىشود يك وقتى چون دلهره دارد كه مىخواهد غسل بكند يك مقدار مىخوابد و بعد بيدار مىشود مىبينيد كه هنوز خيلى وقت است آن روز ها اين چنين نبود كه وسائل و آب گرم در اختيار همه باشد در خانههايشان اين بايد به مراكز عمومى مراجعه مىكرد مراكز عمومى هم يك وقت معينى درشان باز است اين مىخوابد مىبيند هنوز فرصت هست و آن مركز عمومى هنوز باز نشده است دوباره مىخوابد اين ناشى از تسامح او نيست
اين روايات باب 13 و بعضى روايات باب 15 دلالت مىكند بر اينكه در خواب اول نه قضااست نه كفاره اما رواياتى كه دلالت مىكند براينكه قضا واجب است آنها در باب 15 است روايات باب 15 روايت 5 همين باب 15 اين است كه موثقه سماعة بن مهران ، كه مرحوم شيخ طوسى از عن عثمان ابن عيسى عن سماعة بن مهران نقل مىكند كه اين البته مضمره بودنش ضرر ندارد براى اينكه سماعة بن مهران از غير امام نقل نمىكند قال سالته عن رجل اصابته جنابة فى جوف الليل فى رمضان اين اصابت و و جنابه فى جوف الليل فنام و قد علم بها بعد از علم به الجنابت خوابيد و لم يستيقظ حتى يدركه الفجر، فقال: عليه ان يتم صومه و يقضى يوماً آخر اين كه فرمود عليه ان يتم صومه اين به قرينه بعضى از روايات كه چيزى شبيه به ماه رمضان نيست حمل مىشود به لزوم امساك تعددى نه صوم مشروط، بعد قضا هم دارد اين ظاهرش خواب اول است و دلالت مىكند بر وجوب قضا چه اينكه روايات 3 باب 16 هم همين معنا را مىفهماند. روايات 3 باب 16 آن است كه مرحوم شيخ طوسى عن محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن عيسى، عن سليمان بن جعفر (حفص) المروزى: عن الفقيه امام كاظم (ع) قال: اذا اجنب الرجل فى شهر رمضان بليل و لايغتسل حتى يصبح فعليه صوم شهرين متتابعين مع صوم ذلك اليوم، و لا يدرك فضل يومه. اگر كسى در شهر رمضان در شب جنب شد و غسل نمىكند تا صبح بايد كفاره بپردازد و قضا هم به جا بياورد اين جا سخن از خواب اول و دوم و امثال ذالك نيست اذا اجنب الرجل فى شهر رمضان بليل مگر به اطلاق تمسك شود چه بخوابد و چه نخوابدو لا يغتسل حتى يصبح فعليه صوم شهرين متتابعين اين اصلا در باره خواب نيست كه تا ما بگوييم معارض با خواب است لاكن به اطلاق شامل مىشود چه بخوابد و چه بيدار باشد از اين جهت. اين روايات كه مىگويد مطلقا قضا دارد اين كاملا مىتواند حمل بشود بر صورت عمد يعنى كسى كه عمداً تا صبح قصد غسل ندارد و با همين وضع به سر مىبرد.طايفه سوم را گفتهاند روايت 1 و2 باب 16از همين ابواب ، كه اين مىتواند بين اين دو طايفه مىتواند شاهد جمع باشد پس طايفه اولى دلالت مىكرد به اينكه اگر كسى جنب شد تا صبح غسل نكرد لا باس ، اين طايفه دوم اگر كسى جنب شد تا صبح غسل نكرد قضا و كفاره هم دارد چند وجه براى جمع بين اين دو طايفه ذكر كردهند يكى اينكه اين طايفه كه مىگويد در خواب اول قضا دارد اين مورد اعراض اصحاب است و حجت نيستاين جمع جمع سندى است اين راه جمع جمع تامى نيست چرا براى اينكه اگر ما يك جمع دلالى يافتيم آن مقدم بر جمع سندى است شما مىخواهيد با
اعراض اصحاب اين روايات را از حجيت اسقاط كنيد بلكه اصحاب بين اين طايفه يك جمع دلالى كرده باشند چون بين اين دو طايفه جمع دلالى كرده باشند لذا آمده اند آن طايفهاى كه مىگويد در خواب اول قضا ندارد آن را مقدم داشتهاند بر اين طايفهاى كه ظاهرش اين است كه در خواب اول قضا دارد . نبايد گفت چون اصحاب چنين فتوا دادهاند از اين رواياتى كه دلالت مىكند بر قضا اعراض كردهاند اين راه جمع دلالى دارد پس اين جمع جمع مقبولى نيست راه دوم آن است كه اين روايتى كه مىگويد قضا دارد اين را حمل مىكنيم بر صورتى كه خواب اول نباشد يعنى شخص خوابيد بيدار شد و دوباره خوابيد اين را حمل مىكنيم بر خواب ثانى اين جمع هم جمع ناتمام است براى اينكه ظاهر ولم يستيقظ يا نام حتى ادركه الفجر استمرار هم همان خواب است خوب پس آن طايفه كه دلالت مىكند كه در اينكه خواب اول قضا دارد با آن طايفهاى كه دلالت مىكند براى اينكه خواب دوم قضا ندارد با هيچ كدام از اين دو وجه جمع نمىشود تعارضشان را برطرف كرد يعنى يك طايفهاى مىگويد كه خواب اول قضا دارد طايفه ديگر مىگويد خواب اول قضا ندارد راه جمع اين نيست كه بگوييم آن طايفهاى كه دلالت دارد براينكه خواب اول قضا دارد آن با اعراض اصحاب از حجيت افتاد، چه اينكه راه جمع اين نيست كه مىگوييم كه طايفه كه دلالت مىكند براينكه خواب اول قضا دارد آن را حمل بكنيم آن را بر خواب دوم بگوييم اينكه خوابيد و بيدار شد و دوباره خوابيد تا صبح براى اينكه با ظاهر اين روايت هماهنگ نيست چون دارد نام حتى ادرك فجر عمده راه سوم است با اين است كه اين طايفه كه مىگويد ظاهرش اين است كه خواب اول قضا دارد حمل مىشود به صورت عمد يعنى كسى خوابيد با تمصيم بر ترك غسل و آن طايفهاى كه مىگويد خواب اول قضا ندارد حمل مىشود بر اينكه اين خوابيد بر تصميم بر غسل شاهد اين جمع روايات 1 و 2 باب 16 است فى رجل احتلم اول الليل اوصاب من اهله يا جنابت قهرى بود يا جنابتش عمدى ، ثم نام متعمداً فى شهر رمضان حتى اصبح، قال : يتم صومه ذالك ثم يقضيه اذا افطر من شهر رمضان و يستغفر ربه. اگر چنانچه مثلا روايات 5 باب 15 اين چنين داشت كه كسى جنب شد و نام و قد علم بها و لم يستيقط حتى يدرك الفجر قابل عليه ان يتم صومه و يقضى يوما آخر آن حمل مىشود بر صورت عمد و قرينهصحيحه حلبىروايت 1 باب 16 است چون در 1 باب 16 آمده اگر كسى جنب بود بعد از علم به جنابت متعمداً خوابيد و تا صبح بيدار نشد قضا دارد معلوم مىشود كه آن خواب اولى كه قضا دارد آن خوابى است كه عزم بر ترك غسل انجام شده باشد روايت دوم همين باب
كه البته آن از نظر سند مشكل است چون هم نه اين مشكل سندى دارد آن كه مشكل سندى داشت آن مرسله بود اين مسند است صحيحه ابى بصيره است. اين را مرحوم شيخ طوسى به اسناد عن الحسين بن سيعد عن محمد بن ابىعمير عن ابراهيم عن عبدالحميد، عن ابىبصير، عن ابىعبدالله(ع) فى رجل اجنب فى شهر رمضان بالليل ثم ترك الغسل متعمداً حتى اصبح، قال: يعتق رقبة اويصوم شهرين متتابعين، اويطعم ستين مسكينا، كه وقتى كفاره باشد معمولا قضا هم هست به شهادت روايات اول و دوم باب 16 بين آن دو طايفه از نصوص كه ظاهر يك طايفه آن است كه قضا ندارد ظاهر طايفه ديگر آن است كه قضا دارد چنين جمع مىشود كه اگر خواب اول با عزم بر ترك غسل بود قضا دارد و با عزم غسل بود قضا ندارد .اين مىتواند شاهد جمع باشد (سؤال و جواب) بله الان بحث در كفاره كه نيست الان بحث اين است كه معروف بين اصحاب اين است كه در خواب اول قضا ندارد و در خواب دوم قضاست در خواب سوم هم قضاست و هم كفاره. در اين فرع چهارم و صورت چهارم سه صورت كه قبلا تصوير شد صورت چهارم فرع چهارم اين بود كه شخص بعد از علم به جنابت با قصد بر غسل خوابيد و عادت او هم اين بود كه بيدار بشود يا احتمال معقول مىدهد كه بيدار بشود در اين جا بين خواب اول و دوم و سوم فرق گذاشتهاند گفتهاند در خواب اول قضا است نه كفاره در خواب دوم قضاست نه كفاره در خواب سوم هم قضاست و هم كفاره كه مرحوم صاحب عروه و عدهاى خواب سوم را با خواب دوم يكى دانستهاند قهراً در فرع چهارم سه مقام محل بحث است مقام اول اينكه خواب اول قضا دارد يا نه قبل از اينكه به خواب سوم و دوم برسيم ميبينم كه در خود خواب اول نصوص مختلف است يك طايفه مىگويد قضا دارد يك طايفه مىگويد قضا ندارد. طايفه سوم فرق مىگذارد بين اين كه عمداً بخوابديا نه يعنى تصميم بر ترك داشته باشد يا نه از تفصيل طايفه سوم چنين بر مىآيد كه اگر كسى بعد از علم به جنابت بخوابد با عزم بر غسل و بيدار نشود قضا ندارد بخوابد با عزم بر عدم غسل يا ترديدى بر غسل به منزله عزم بر عدم است قضا دارد پس حكم فرع اول از فروع سهگانه كه معروف بين اصحاب است كه خواب اول نه قضا دارد و نه كفاره روشن مىشود. و راه جمع هم همين استكه ما از طايفه سوم تفصيل مىدهد كمك بگيريم نه اينكه آن طايفهاى كه مىگويد خواب اول قضا يا به اطلاق شامل مىشود آن را ازحجهيت بيندازيم بگويم اصحاب اعراض كردهاند شايد اصحاب چنين جمع دلالى را مرتكب شدهاند يا او را حمل بكنيم بر خواب دوم كه بر خلاف ظاهر است هيچ كدام از اين وجوه جمع مرضى نيست اين وجهه
جمعى است كه نوعاً اصحاب طى كردهاند و مرضى است مىماند كه خواب دوم و خواب سوم مثل اينكه فردا مناسبت ميلاد وجود مبارك امام هشتم (ع) تعطيل است و حالا اگر پس فردا را آقايان مايل باشند ميخوانيم. پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...