• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • درس خارج فقه بحث "صوم" حضرت آية الله العظمى جوادى آملى سال تحصيلى 74-75 جلسه 77
    قبل از ورود در بحث پيشنهادى كه بعضى از آقايان مطرح فرمودند كه راجع به تأثير زمان و مكان در اجتهاد بحث شود. اگر ذات اقدس اله توفيق داد در اين كنگره امام (ره) شركت كنيم، آنجا شايد مسائل مطرح شود (ان شاء الله).مسأله 50 اين است «الاقوى بطلان صوم شهر رمضان بنسيان غسل الجنابة ليلاً قبل الفجر حتى مضى عليه يوم او ايام و الاحوط الحاق غير شهر رمضان من النذر المعين و نحوه به و ان كان الاقوى عدمه كما ان الاقوى عدم الحاق غسل الحيض و النفاس او نسيتهما بالجنابة فى ذلك و ان كان احوط»درباره اين مسأله‏50 كه مربوط به نسيان است توضيحى بايد از مسائل گذشته داده شود و آن اين است: كه اگر كسى جنب بود و غسل نكرده وارد صبح شد، اين چهار صورت دارد كه سه صورتش تا حدودى بحث شد و الان صورت چهارمش محور بحث است. صورت اولش آن است كه علم به موضوع دارد، علم به حكم هم دارد، عالماً عامداً غسل نكرده وارد صبح مى‏شود. اين همان است كه حكمش گذشت كه بقاء عمدى بر حدث جنابت مفطر صوم است. صورت دوم آن است كه علم به موضوع دارد لكن جهل به حكم دارد. عالم است به جنابت، ولى جاهل است كه جنابت مفطر صوم است. و چون جاهل است، غسل نمى‏كند و وارد صبح مى‏شود. مى‏گويد: براى نماز غسل مى‏كنم بعد از طلوع، چون براى روزه لازم نيست. لذا بدون غسل وارد صبح مى‏شود. علم به موضوع دارد، لكن جهل به حكم‏دارد. و اين جهل به حكم هم در حكمِ علم به حكم است و اين صورت هم مثل صورت قبلى در حكمِ بقاء عمدى بر حدث جنابت است و روزه او باطل. صورت سوم آن است كه گرچه علم به حكم دارد ولى جهل به موضوع دارد. محتلم شد و نمى‏داند كه محتلم شد. لذا با همان وضع وارد صبح مى‏شود، كه گرچه علم به حكم دارد ولى جهل به موضوع دارد. اين صورت صحيح است براى اينكه، نه بقاى عمدى است، نه بقاى سهوى.اما حالا صورت چهارم در مسأله 50 مطرح است و آن اين است كه علم به موضوع دارد و علم به حكم دارد ولى در مقام عمل فراموش مى‏كند. حكم يادش نرفته است. مى‏داند كه جنابت مفطر صوم است و اصل جنابت خود را هم مى‏داند، ولى يادش رفته غسل كند. گاهى جنابت يادش مى‏رود، گاهى غسل كردن يادش مى‏رود. آيا اينجا ملحق به جهل به موضوع است يا ملحق به جهل به حكم؟ آيا مثل بقاى عمدى بر جنابت است؟ يا مثل بقاء جهلى بر جنابت. «فيه وجهان، بل قولان.» گرچه معروف بين اصحاب اسناد داده شد
    كه اين صورت هم مثل قبلى حكم بقاء عمدى بر جنابت را دارد ولى بزرگانى نظير ابن ادريس، محقق در شرايع و نافع و مختصر نافع و مانند آن فتوا به عدم بطلان دادند. منشأ اين دو قول دو دسته رواياتى است كه در مسأله هست. اگر اين روايات بررسى شود، آن گاه روشن خواهد شد كه حق با آنچه كه معروف بين اصحاب است مى‏باشد يا حق با ابن ادريس و امثال ابن ادريس است و آن بزرگانى كه فتوا به بطلان دادند - طبق نص فتوا دادند، گفتند اگر كسى جنب بود و يادش رفته غسل كند «حتى مضى الشهر كله» كل ماه مبارك رمضان به جنابت گذشت، بعداً فهميد - يا نظير صاحب عروه (ره) كه موافق با نجات العباد صاحب جواهر فتوا داد و در مسأله 50 فرمود، اگر كسى جنب بود و يادش رفت غسل كند «حتى مضى يوم او ايام» يك روز يا چند روز بگذرد كه برابر با نجات العباد صاحب جواهر فتواد داد.معلوم مى‏شود به نظر اين بزرگان اگر كسى جنابت يادش رفته باشد و شب بعد يادش آمده است كه يك روزى نگذشت يا بعد از ظهر يادش آمده يا قبل از ظهر يادش آمده است، اين روزه‏اش باطل نيست و قضا ندارد. اين براى چه چيز است؟ از سوى نگاه مى‏كنند، مى‏بينند كه صوم مثل صلات نيست كه مشروط به طهارت باشد، يعنى همانطورى كه درباره صلات وارد شده است كه لاصلاة الا بطهور درباره صوم وارد نشده است كه لاصيام الا بطهارة نشانه‏اش آن است كه اگر كسى در حال صوم در ماه مبارك رمضان در روز محتلم شود روزه او صحيح است و باطل نيست، معلوم مى‏شود صوم بما هو صوم مشروط به طهارت از حدث اكبر نيست، عمده ورود در صبح است. اصباح جنباً اين هم اگر عمدى باشد، نصوص خاص اين را مى‏گيرد. آيا اگر كسى سهواً وارد صبح شد با جنابت، روزه او باطل است يا نه؟ خود صوم بما انه صوم مشروط به طهارت نيست، براى اينكه احتلام مفطر نيست. آيا اصباح عمدى هم مثل اصباح سهوى است يا نه؟ اگر اصباح سهوى مثل اصباح عمدى باشد معلوم مى‏شود كه صائم به صبح مشروط به طهارت است. يعنى حدوث صوم مشروط به طهارت است، بقاى او مشروط به طهارت نيست. گرچه اجناب عمدى در وسط روز، روزه را باطل مى‏كند لكن ورود در صبح مشروط به طهارت هست، بقاءً مشروط نيست. خوب اگر اين چنين هست چرا اكثر فقها تعبيرشان مثل تعبير روايت است كه دارد «مضى الشهر كله» يا چرا صاحب عروه تعبيرش اين است كه «حتى مضى يوم او ايام»، اگر چنانچه ورود به صبح جنباً چه عمدى چه سهوى مفطر صوم است لازم نيست كه يك روز يا چند روز بگذرد. اگر وارد شد بعد از دو سه دقيقه فهميد اين جنب است، غسل نكرده است، بايد روزه‏اش باطل باشد.
    اگر توانستيم از نصوص استفاده كنيم كه ورود به صبح مشروط به طهارت است، آنگاه نه مثل ساير فقهاء مقيّد خواهيم كرد به گذشت ماه، نه مثل صاحب عروه مقيد خواهد شد به «مضى يوم او ايام»، همينكه جنباً وارد صبح شده است ولو يك دقيقه بعد از يك دقيقه از اذان يادش آمد اين روزه‏اش باطل است. چون اجماع قطعى در كار نيست و مشهور است و سند مشهور در همين روايات است و تعبيرات فقهاء هم يكسان نيست. بعضى مضى شهر را عنوان مى‏كنند، بعضى مضى يوم او بعض يوم را، پس معلوم مى‏شود سخن دور همين روايات دور مى‏زند. آنگاه هر چه از اين روايت استفاده شد همان محور فتواست. اصل اين روايات خوانده مى‏شود بعد ببينيم آنچه را كه مرحوم ابن ادريس به آن استناد كردند يا سند محقق در معتبر و مختصر و نافع باشد چيست؟ كه اين آقايان چطور ترديد دارند يا فتوا به عدم ابطال دادند. دليل آنها چيست؟ اما آن چه كه مى‏تواند سند حكمى باشد كه معروف بين آقايان است روايت 1 باب 17 است و سه روايتى كه باب 30 دارد.مرحوم كلينى (ره) «عن عدة من اصحابنا عن سهل بن زياد عن الحسن بن محبوب عن على بن الرئاب عن ابراهيم بن ميمون قال سألت ابا عبدالله (ع)» (وجود سهل در اين روايت يك مقدارى باعث حضاضت است، پيش بعضيها. ولى همين روايت به طرق ديگر نقل شده است كه مشكلى ندارد) «عن الرجل يجنب بالليل فى شهر رمضان فنسى ان يغتسل حتى تمضى بذلك جمعة» (جمعه يعنى يك هفته نه روز جمعه) كسى در شب ماه رمضان جنب شد و يادش رفت غسل كند يعنى عالم به حكم هست چون وقتى مى‏گويد يادش رفت غسل كند، يعنى مى‏داند بايد غسل كند ولى يادش رفته است. اگر كسى عالم به حكم نباشد اگر جنابت را هم علم داشته باشد غسل نمى‏كند. چون نمى‏داند غسل واجب است. در اينجا جنابت يادش نرفته ولى غسل يادش رفته است. بالاخره نسيان غسل بر اثر نسيان جنابت است «فنسى ان يغتسل حتى تمضى بذلك جمعة» يعنى يك هفته گذشت «او يخرج شهر رمضان» يعنى بعد از يك هفته يا بعد از انقضاء كل ماه فهميد «قال: عليه قضاء الصلاة و الصوم» هم نمازش قضا دارد هم روزه‏اش، از اينجا استفاده مى‏شود كه هم روزه مشروط به طهارت حدث است هم نماز، منتها در نماز حدوثاً و بقاء مشروط به طهارت است. در روزه ورود صائم به صبح مشروط به طهارت است ولى بقاء لازم نيست. براى اينكه اگر صائم در روز محتلم شود روزه او باطل نيست. همين روايت به طرق ديگر نقل شده است كه مرحوم صاحب وسايل آن طرق را در همين باب 17 نقل مى‏كند كه رواه الصدوق عن على بن الرئاب و رواه الشيخ باسناده عن محمد بن على بن محبوب كه ديگر سهل بن زياد در طريق مرحوم شيخ طوسى و امثال ذلك نيست. @@