چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 - 5 ذيقعده 1445 - 15 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب صوم (آیت الله جوادی آملی)
>
جلسه 60
متن
درس خارج فقه بحث "صوم" حضرت آية الله العظمى جوادى آملى سال تحصيلى 74-75 جلسه 60
بعد از روشن شدن اصل مسأله كه سر فرو بردن مفطر صوم است و اگر آن صوم واجب معين بود و افطارش حرام بود، اين رمس حرام تكليفى هم هست. آنگاه فروعى چند، زيرمجموعه اين اصل قرار مىگيرد و آن اينكه منظور از اين سر آن است كه با بدن باشد يا نه؟ يعنى تمام بدن با سر و اگر منظور سر با تمام بدن نبود سر با گردن است؟ چه اينكه در غسل ترتيبى مطرح است يا نه؟ و اگر سر با گردن مراد نبود خصوص سر ما فوق رقبه مراد است يا نه؟ و اگر خصوص سر مراد نبود خصوص منافذ مراد است؟ آنجايى كه ممكن است آب نفوذ كند يعنى تا آن قسمت سر كه دهان و بينى و چشم و گوش در آب برود، بقيه اگر بيرون باشد مبطل هست و همان منافذ كه در آب وارد بشود آن مبطل است، بقيه بيرون باشد ضرر ندارد. بعضى از اين وجوه در مسأله هست. اما وجه اول فكر مىكردند كه اطلاقات ارتماس فى الماء شامل مىشود تمام بدن را، با آن بيانى كه قبلاً گذشت كه نصوص باب دو طايفه است، طايفه اولى مطلق است، طايفه ثانيه مقيد.چند صحيحه دارد كه، آنچه كه مبطل صوم است و جايز نيست در حال صوم غمس الرأس است. اين رمس الرأس و غمس الرأس كه مقيّد به رأس است و در مقام تحديد هم هست و مفهوم هم دارد اين مقيّد اطلاقات نصوص ارتماس است پس آن رمسى كه مفطر صوم است رمس خصوص سر است. اين قول اول قبلاً گذشت.اما وجه دوم و قول دوم كه منظور از اين سر گردن به بالاست نه فوق رقبه براى اينكه در غسل ترتيبى وقتى مىگويند طرف راست و طرف چپ و سر، منظور از سر يعنى از گردن به بالا. اينجا هم از گردن به بالا اگر در آب فرو برود مفطر صوم است. پس اگر سر را بدون گردن كسى در آب فرو ببرد مفطر صوم نيست. روى اين احتمال دوم. اين هم ناتمام است. براى اينكه منظور از سر در مقابل گردن است، گردن را كسى سر نمىگويد. در مسأله غسل ترتيبى كه مىگويند شستن سر و گردن واجب است براى تثليث اعضاء است آنجا نص خاص آمده كه آن اعضاء به سه قسم تقسيم مىشود. طرف راست و طرف چپ و مافوق اينها خوب گردن كه نه جزء طرف راست است نه جزء طرف چپ. معلوم است در اينجا مىگويند سر يعنى سرى كه در مقابل طرفين است نه سرى كه در مقابل گردن است وقتى گفتند سر يعنى با گردن در مسأله غسل ترتيبى و آنجا كه همراه با قرينه است و شواهد ديگرى آن را تأييد مىكند چه دلالت دارد بر اينكه در مسأله رمس الرأس كه مفطر صوم است منظور گردن به بالاست. سر ما فوق رقبه است. اگر كسى گفت سرم
درد مىكند. آنجا كه مىگويد سرم را تراشيدم خوب قرينه دارد همين كه بگويند سر يعنى ما فوق رقبه اين هم وجه دوم كه منظور ما فوق رقبه است و نمىشود باب رمس الرأس فى الماء را به باب غسل ترتيبى قياس كرد. سوم آنكه منظور حالا كه گردن داخل نيست تمام مافوق الرقبه است يا خصوص منافذ كه مثل مرحوم صاحب مدارك احتمال مىدادند. گاهى گفته مىشود كه تمام سر مراد نيست بلكه عمده منافذى است كه در سر قرار دارد يعنى دهان و بينى و چشم و گوش اگر اينها را آب بگيرد روزه باطل مىشود و از بعضى از وجوهى كه در باب كراهت استنقاع مرأه فى الماء وارد شده است استشهاد مىكند. گفتند به اينكه در آن نصوص دارد كه زن در حال روزه وارد آب نشود براى اينكه ممكن است آب را جذب بكند. خوب اگر طبق آن نصوص سرّ نهى زن از رمس فى الماء اين است كه جذب بشود خوب اين منافذ در سر انسان هم هست. پاسخش اين است كه اولاً خود آنجا حكم محمول بر كراهت است اولاً و تعليل نيست يك نكته تنبهى است ثانياً. و اگر چنانچه منظور اين نكته باشد خوب حالا اگر كسى دهان را ببندد گوش را ببندد چشم را ببندد، تمام سر را در آب فرو ببرد نبايد به گمان شما اين مفطر صوم باشد براى اينكه همه منافذ را بسته است. اين خود رمس فى الماء بنفسه مفسد و مفطر صوم است نه براى اينكه چيزى از آب از اين راهها جذب بشود و داخل در باب اكل و شرب است. ارتماس فى الماء كه مفطر صوم است عنوان خاص خود را دارد نه براى اينكه آب جذب مىشود تا زيرمجموعه شرب قرار بگيرد پس اين احتمال كه مرحوم صاحب مدارك آن را منقدح كردند آن هم ناتمام است. البته موى سر خارج از سر است لذا اگر كسى سر در آب فرو ببرد و مويش بيرون آب باشد اين باز مفطر صوم است براى اينكه موى سر داخل در سر نيست. مطلب بعدى آن است كه اين كه فرمود سر را در آب فرو ببريد ارتماس فى الماء حالا اگر كسى سوار زير دريايى شد در دريا رفت اين ارتماس فى الماء نيست. در اينگونه از موارد يقيناً منصرف است حالا اگر كسى غواصى كرده است يعنى خود را در يك ظرف شيشهاى به تعبير ايشان جامهاى پوشيده كه خوب بدن مهم نيست سر را در يك شيشهاى قرار داده و با آن شيشه وارد آب شد. اينجا هم چون مباشرت نيست، يك. منفصل است، دو. اين انفصال مانع صدق رمس فى الماء است اين سر را در آب فرو نبرد بلكه ابزار غواصى را در آب فرو برد لذا نصوص از اين هم منصرف است و الا اگر سرش را با يك نايلونى يا با دستمال يا چيزى ببندد و وارد بشود اينجا صادق است. غالب اين موارد به آن صدقهاى عرفى برمىگردد چون به صدقهاى عرفى برمىگردد اگر كسى سوار زيردريايى و
امثال آن شد در آب رفت در حال روزه، روزه او باطل نيست. اگر كسى غواصى مىكند يعنى سر را در يك شيشهاى و مانند آن مىگذارد وارد آب مىشود روزه او باطل نيست ولى اگر سرش را با نايلون و امثال نايلون مىپيچد اين چون رمس صادق است روزه او باطل است. ولى در مسأله غسل صحيح نيست براى اينكه ملاحظه فرموديد در باب غسل عنوان غسل شرط است يعنى شستشو، شستشو بايد سر را بشويد با پارچه و نايلون كه سر را بسته است شستشن صادق نيست. مىشود گفت اگر دستى را انسان در نايلون بكند بعد وارد آب بكند صدق مىكند كه دستش را در آب برد اما صدق نمىكند كه دستش را شست در غسل عنوان غَسل و غُسل معتبر است لذا مباشرت شرط است. اين هم حرف آن فرع. (س:...) (پاسخ استاد:) غَمس و رمس از يك بابند غَسل و غُسل از باب ديگر است. مطلب بعدى آن است كه در باب غسل آنجا گفتند به اينكه در قبال غسل ترتيبى غسل ارتماسى است و غسل ارتماسى اين است كه دفعةً واحدةً تمام بدن را آب بگيرد. آنجا هم گفتند كه آيا تعاقب ضرر دارد يا ندارد؟ مشابه آن فرع را در اينجا طرح كردند و اصل مسأله به سه حال در مىآيد: يك حال اينكه تمام بدن را در باب غسل يا تمام سر را در باب مفطر بودن صوم دفعةً واحدةً در آب مىبرد. يا طرزى قرار مىگيرد كه دفعةً واحدةً تمام سر را آب فرا مىگيرد و سر را فرو مىبرد اينكه صادق است اين يك حال. يك وقت است كه اين كار را به تدريج انجام مىدهد در باب غسل اين چنين است در باب رمس هم اين چنين است. يعنى كسى كه مىخواهد غسل ارتماسى كند تدريجاً وارد استخر يا دريا مىشود اما به جايى مىرسد كه در حال واحد تمام بدن او را آب گرفته باشد. اين حكم صورت اولى را دارد در باب غسل ارتماسى و در باب مفطر بودن صوم. حالت سوم تناوب است نه تدريج، مثل اينكه در باب غسل اينچنين بكند مىرود در استخر ولى گاهى يك قسمت بدن را در آب فرو مىبرد و از آب بيرون مىآورد دوباره قسمت ديگر را وارد آب مىكند و از آب بيرون مىآورد كه تمام بدن را در آب فرو برد اما متناوباً. اين تناوب غير از تدريج است. تدريج صورت دوم بود در باب غسل ارتماسى اين تناوب را گفتند صحيح نيست مبطل است. در باب رمس الرأس مىگويند اين تناوب مفسد نيست چرا؟ براى اينكه تمام سر را در آب فرو برد اما دفعةً واحدةً فرو نبرد. بار اول نيمى از سر را فرو برد اينكه غمس الرأس نيست. اين نيم را از آب در آورد بار دوم نيم ديگر را در آب فرو برد آن هم غمس نصف الرأس است نه غمس الرأس. پس دفعةً واحدةً غمس الرأس نشد رمس الرأس نشد اين سه حال. پس اگر تمام بدن را دفعةً واحدةً در آب ببرد در باب غسل ارتماسى يا تمام سر را دفعةً واحدةً در آب ببرد در مفسد بودن صوم، آنجا غسلش صحيح است اينجا روزه باطل است چون آنجا ارتماس حاصل شد هم اينجا ارتماس حاصل شد. يك وقت است كه اين كار را تدريجاً انجام مىدهد يعنى تدريجاً مقدارى از بدن را در آب فرو مىبرد بعد قسمت ديگر را بعد قسمت ديگر را تا به جايى مىرسد كه در يك حال تمام بدن او زير آب هست. يا در خصوص باب صوم تدريجاً سر را وارد آب مىكند به طورى كه در حالت واحده تمام سر زير آب است در غسل ارتماسى آن غسل صحيح است در باب صوم اين روزه باطل است. براى اينكه هم آنجا ارتماس صادق است هم اينجا. صورت سوم و فرع سوم تناوب است نه صرف تدريج يعنى گاهى طرف راست بدن را در آب فرو مىبرد يا طرف راست سر را در آب فرو مىبرد بعد از آب بيرون مىآورد و طرف چپ بدن را يا طرف چپ سر را در آب فرو مىبرد در اين حالت سوم نه ارتماس او حاصل است در غسل و غسل او صحيح نخواهد بود و نه رمس در باب صوم صادق است.كه مفطر صوم باشد. چرا؟ براى اينكه اين سر را در آب فرو نبرد. در كلمات اصحاب بعضى آمده است كه دفعه لازم است. تعاقب ضرر دارد اين تعاقب شبيه مشترك لفظى است كه گاهى به معنى تناوب است گاهى به معناى تدريج. اين كه مرحوم حاج آقا رضا (ره) فرمود شما اگر خوب جستجو كنيد مىبينيد نزاع لفظى است آنكه مىگويد تعاقب هم كافى است منظورش تدريج است نه تناوب. آنكه مىگويد تعاقب كافى نيست منظورش تناوب است. بيان ذلك آن است كه آنكه مثل صاحب حدايق و امثال ايشان مىگويند فرق بين دفعى و تعاقبى نيست آن است كه منظورشان از اين تعاقب تدريج است. خواه دفعةً واحدةً سر را در آب فرو ببرد يا تدريجاً سر را در آب فرو ببرد كه تمام سر را دفعةً واحدةً آب مىگيرد. آنها كه مىگويند تعاقب ضرر ندارد دفعى لازم است. منظورشان از تعاقب، تناوب است يعنى اگر در نوبت اولى طرف راست سر را فرو برد و از آب بيرون آورد و در نوبت دوم طرف چپ را فرو برد كه در نوبت دوم طرف راست بيرون آب است. مىگويند مفسد نيست.فتحصل كه اگر دفعةً واحدةً تمام سر را آب بگيرد روزه باطل است. خواه دفعةً واحدةً فرو برده باشد، خواه تدريجاً فرو برده باشد. پس تدريج ضرر ندارد در صورتى كه تمام سر دفعةً واحدةً در آب قرار بگيرد، آن تناوب است كه ضرر دارد. ونزاع همانطور كه مرحوم حاج آقا رضا (ره) فرمودند شايد لفظى باشد. مطلب بعدى آن است كه اينكه صاحب مدارك فرمودند اگر چنانچه خصوص منافذ را وارد آب بكند اين روزه احياناً باطل است، اين جاى احتياط دارد كه صاحب عروه (ره) و ديگران احتياط استحبابى كردند كه روزهدار منافذ سر را وارد آب نكند يا كراهت دارد يا تركش مستحب است و مانند آن و براى پرهيز همين احتمال و حكمتى كه در بعضى از نصوص آمده وگرنه مفطر صوم نيست. (س:...) (پاسخ استاد:) احتياط استحبابى غير از فتوا به استحباب است و براى همان احتياط و مقدار احتياط دليل هست و آن بعضى از روايات باب سوم هست كه فرمود زن در حال صوم در آب ننشيند براى اينكه ممكن است با بعضى از منافذش آب را جذب بكند.يعنى روايت 6 باب 3 از ابواب ما يمسك عنه الصائم همين است ديگر كه مرحوم صاحب حدايق به اين روايت و امثال اين روايت اسشتهاد مىكند. محمد بن على بن الحسين باسناده عن حنان بن سدير أنه سأل أبا عبدالله (ع) «عن الصائم يستنقع فى الماء؟ قال: لابأس و لكن لاينغمس، و المرأة لاتستنقع فى الماء لأنها تحمل الماء بقبلها.» اين علت چون علت تحقيقى نيست به منزله حكمت است زمينه را براى احتياط صاحب مدارك باز كرده است. لذا اين آقايان در حد احتياط استحبابى نه استحباب، يك وقت فتوا مىدهند به استحباب يك وقت فتوا نمىدهند به استحباب، احتياط استحبابى مىكنند خوب احتياط استحبابى جا دارد. (س:...) (پاسخ استاد:) اين لأنها تحمل الماء كه اختصاص به زن ندارد عمده آن است كه آب از راه منفذ وارد دستگاه بدن نشود. (س:...) (پاسخ استاد:) اين چون علت است مىتواند شارح آن نصوص باشد.مطلب بعدى آن است كه طبق آنچه كه مرحوم صاحب عروه (ره) بيان كرده كه اگر بخواهد روزهدار روى سرش آب بريزد اين عيب ندارد ولو تمام بدن را آب بگيرد زير دوش برود اين عيب ندارد. براى اينكه در بعضى از اين نصوص باب 3 خوانديم كه «الصائم يصب الماء على رأسه قال: لابأس.» و سؤال كردند صريحاً از امام (ع) كه روزهدار مىتواند دوش بگيرد آب از بالا بر سرش بريزد فرمود لابأس. اما فرمود به اينكه سر در آب فرو نبرد. اين سر در آب فرو بردن مطلق است اگر زير آبشارهاى عميقى كه از بالاى كوه مىآيد كه آبش زياد است كه دفعةً واحدةً تمام سر را فرو مىبرد كه غمس الرأس و رمس الرأس صادق است اين جا هم باطل است. خواه سر را انسان از بالابه پايين وارد آب بكند مثل استخر و دريا و مانند آن، خواه از بالا بريزد و سر از پايين زير آب قرار بگيرد مثل آبشار. خواه از پهلوها باشد مثل حالتهاى ديگر خواه در آب جارى باشد خواه در آب راكد باشد. جريان و ركود فرقى ندارد، بالا و پايين هم فرقى ندارد. يمين و شمال هم فرقى ندارد امام و خلف هم فرق ندارد. همينكه عنوان رمس الرأس و غمس الرأس فى الماء صادق بود اين مفطر صوم است. اين هم مسأله بعدى است يعنى مسأله 33 است كه صاحب عروه (ره) نقل كردند.(س:...) (پاسخ استاد:) آنكه فرمود قضا دارد يا نه؟ فرمود غير سر بود. حالا غير سر يعنى غير تمام سر يا گردن به بالا شايد منافذ را داخل كرده است. شايد قرينه حافه دلالت مىكرد كه اين شخص بدن با منافذ سر را وارد كرده و تمام سر را وارد نكرده است. حالا اگر هست به قرينه همين روايت 7 باب 3 حمل مىشود بر خصوص منافذ وگرنه نصوص فراوانى داشت كه اين شخص مىتواند وارد آب شود فرمود لابأس. يا حمل مىشود بر مرأه يا حمل مىشود بر منافذ سر وگرنه اين نصوص زيادى بود به اينكه لابأس.مسأله 34 اين است كه اگر كسى داراى دو سر بود. دو مسأله اينجاست كه به علم اجمالى برمىگردد، يكى مربوط به سر است يكى مربوط به آب، حالا اين اولى شايد يك فرع نادرى باشد و آن اين است كه چون غمس الرأس و رمس الرأس فى الماء مفطر صوم است اين در باب غسل ترتيبى همين سؤال را دارد يعنى يكجا كه مسأله حل بشود در ابواب ديگر هم روشن است. شستن سر در غسل ترتيبى در قبال طرف راست و طرف چپ واجب است. فرو بردن سر در حال روزه مفطر صوم است حالا اگر كسى ذو الرأسين بود اين حكمش چيست؟ يك وقت ما علم داريم كه هر دو سر اصلى است، چون با هر دو درك مىكند با هر دو كار مىكند، مىشنوند، مىبيند و مانند آن. حالا اگر چنين چيزى فرض شد كسى داراى دو سر بود و هر دو اصلى بود اين هم در غسل ترتيبى شستنش واجب است و هم در غمس الرأس هركدام از اينها را در آب فرو ببرد روزه او باطل است. آنجا شستن هر دو واجب است اينجا فرو بردن هركدام مفطر صوم است چون هر دو سرند ديگر. اما اگر ما علم اجمالى داشتيم كه يكى اصلى بود و ديگر عضو زائد بود اصلاً سر نيست يك عضو زائد است. وقتى عضو زائد بود فرو بردن اودر آب مفطر صوم نيست، شستن او در غسل ترتيبى واجب نيست يك عضو زائدى است. اگر اصلى از زائد متميز نبود چه كند؟ آيا مىتواند هر دو را فرو ببرد يا نه؟ بحث در هر دو جداست و بحث در فرو بردن يكى از آن دو جداست. اما اگر هر دو را در آب فرو برد خوب يقيناً روزه او باطل شده است و اگر ابطال چنين روزهاى حرام بود اين كار مىشود حرام. سرّ طرح مسأله حرمت براى آن است كه مسأله غسل ارتماسى در حال صوم را هم مطرح مىكنند آنجاها كه سر فرو بردن حرام است آن غسل اشكال پيدا مىكند آنجا كه سر فرو بردن حرام نيست غسل اشكال پيدا نمىكند. پس ممكن است يك سر فرو بردنى در عين حال كه روزه را باطل مىكند غسل صحيح باشد، مثل آنجايى كه روزه مستحبى است يا واجب موسع است قبل از ظهر و مانند آن كه با فرو رفتن روزه را باطل مىكند ولى غسل او صحيح است. و اما آنجاكه ابطال روزه حرام باشد مثل واجب رمضان و مانند آن. اين ارتماس مىشود، حرام وقتى ارتماس حرام شد با حرام نمىشود عبادت كرد. سر تعرض حكم تكليفى و حكم وضعى اين است. يك بحث درباره حكم تكليفى اينهاست، يك بحث درباره صحت و فساد روزه است، يك بحث درباره كفاره است از نظر حكم تكليفى شخصى كه يقين دارد، يكى از اين دو سر اصلى است پس اطراف علم اجمالى است. وقتى اطراف علم اجمالى بود احتياط واجب است وقتى احتياط واجب بود اگر ابطال آن روزه حرام است مثل صوم ماه مبارك رمضان و مانند آن. خود اين فرو بردن يكى از اين دو رأس تكليفاً حرام است چون احتياط در اطراف علم اجمالى واجب است اصل جارى نيست. مؤَمِّن ندارد بايد احتياط كند اين راجع به حكم تكليفى و اگر چنانچه افطار و افساد حرام نبود مثل اينكه روزه مستحب بود يا واجب موسع بود قبل از ظهر بود و مانند آن. مىتواند سر را در آب فرو ببرد پس تكليفاً حرام نيست.و اگر ما احتمال داديم كه سر فرو بردن در روزههاى مستحبى نظير تكتف در نماز مستحبى باشد چون انسان يا نماز نمىخواند نافله نمىخواند يا اگر مىخواند با دست بسته نمىخواند. آن چون بدعت است بدعت در نماز مستحبى هم حرام است. اين مسأله حرمت رمس كه به عنوان بدعت نيست تا كسى بگويد ممكن است روزه مستحبى باشد ولى رمس حرام باشد ولى اگر چنين چيزى بود صائم به هيچ وجه حق ندارد كه سر در آب فرو ببرد. مگر اينكه اول روزهاش را باطل بكند بعد سر را در آب ببرد ابطال روزه عيب ندارد. اول يك قطره آب مىنوشد روزهاش را باطل مىكند وقتى روزه باطل شد آن وقت سر را در آب مىبرد مثل اينكه اگر كسى نماز مىخواند عمداً يك كلمه حرف مىزند نمازش را باطل مىكند حالا دست به سينه ايستاده اينكه حرام نيست. دست به سينه ايستادن در حال صلات حرام است اما اگر كسى نمازش را با كلام باطل كرده است حالا دست به سينه ايستاده است اين كه ضرر ندارد. اگر چنانچه كسى اين چنين از نصوص نهى از ارتماس استفاده كرد كه ارتماس حرام تكليفى است در حال صوم ولو صوم مستحبى باشد خوب اين شخص روزهاش را باطل مىكند با يك قطره نوشيدن وقتى روزهاش باطل شد حالا سر را در آب فرو مىبرد. در جاهاى ديگر كه قدرت ابطال ندارد حق ابطال ندارد اين رمس براى هميشه حرام است مادامى كه صائم است. پس اگر كسى علم اجمالى داشت حكم تكليفىاش مشخص است كه حق ندارد، اما درباره حكم وضعى كه آيا قضا دارد يا نه اين يك. و آيا كفاره دارد يا نه؟ درباره كفاره هم نوعاً فتوا دادند كه كفاره ندارد براى اينكه كفاره مترتب بر احراز عنوان افطار است. اين شخص يكى از دو سر را در آب فرو برد كه علم به افطار ندارد. بر او صادق نيست كه افسد صومه. آن نصوص كفاره عنوانش افطار است اگر صائمى افطار كرد صائمى روزهاش را فاسد كرد بايد كفاره بدهد. اينجا افساد، افطار و عناوين ديگر مشكوك است. پس كفاره بار نيست. اما حالا قضا دارد يا نه؟ بعضيها خواستند بگويند كه قضا ندارد ولى شايد بتوان قضا را از بعضى از راهها اثبات كرد و آن اين است كه براساس اين كه شغل يقينى برائت يقينى مىخواهد اين شخص الان يقين ندارد يك روزه صحيحى در مقام امتثال حاصل كرده است بر او واجب بوده است كه يك روزه مصون از مفطرات و مفسدات را انجام بدهد و ايجاد كند به مولا تحويل بدهد. چنين كسى كه يكى از دو سر را در آب فرو برد كه يكى از اين دوسر اصلى است اين احراز نكرده كه ذمهاش تبرئه شده است. آن شغل يقينى با برائت مشكوك همراه شد نه با برائت يقينى. بنابراين بخواهد يقين داشته باشد به اينكه اين هست نمىتواند اين يك راه، راه ديگر آن است كه مگر اينكه احد طرفين به هيچ نحو از اطراف علم اجمالى نباشد آنوقت جا براى استصحاب در اطراف علم اجمالى باشد و مانند آن. وجه ديگر آن است كه اين شخص نيّت قاطع دارد نيّت قطع ندارد براى اينكه اين الان جزم كرده كه يكى از اين دو سر را در آب فرو ببرد كائناً ما كان. اصلى بود باشد زايد بود باشد. پس قصدش اين است كه اگر اين سر، سر اصلى بود كه رمس سر اصلى مفطر صوم است. سر را در آب مىبرد ولو اصلى باشد پس اين نيّت صوم به قول مطلق ندارد على جميع تقادير نسبت به بعضى از احوال نيّت صوم ندارد. مىگويد به اينكه اين شخصى كه نيّت صوم و حفظ نيّت اين تا آخرين لحظه واجب است الان نسبت به بعضى از تقادير نيّت ندارد مىگويد من اين سر را در آب فرو مىبرم اگر سر اصلى بود و روزه باطل شد، شد. اين با نيّت مستمر هماهنگ نيست و چون نيّت قاطع دارد اگر كسانى نيّت قاطع مثل نيّت قطع مفسد صوم مىدانند كه مىگويند روزه او فاسد است. و اگر نمىدانند مثل سيدنا الاستاد امام (ره) كه نيّت قاطع بما هى نيّت قاطع مفسد نيست مگر اينكه برگردد به نيّت قطع اينجا همان تفصيل را مىدهند كه اگر برگشت به نيّت قطع و اين شخص در حقيقت خود را تخليه كرده است از آن نيّت صوم روزه او درست نيست و گرنه درست است.والحمدلله رب العالمين پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...