• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • درس خارج فقه بحث "صوم" حضرت آية الله العظمى جوادى آملى سال تحصيلى 74-75 جلسه 35
    مسأله (23) اين است كه گرچه در تعريف صوم افتراق شده است كه آيا صوم ترك مفطرات است با نيّت يا كف النفس على المفطرات است يعنى يك امر عدمى است با قصد يا توطين نفس است لكن يك بحث فقهى و علمى صرف است كه ثمره عملى ندارد. چون لازم نيست مكلف در هنگام امتثال قصد كند كه من نفسم را توطين مى‏كنم بر ترك مفطرات (لله) يا نه به عنوان صوم مفطرات را ترك مى‏كنم (لله) كه ترك مفطرات عن قصد باشد معرفت هيچكدام از اين دو لازم نيست و قصد هيچكدام از اين دو لازم نيست بلكه مكلف اگر در امتثال بگويد همان صومى را كه شارع واجب كرده است و مبطلات و مفطراتى دارد من همان را(لله) انجام مى‏دهم كافى است. پس اين بحثى كه در مقدمه كتاب صوم به عمل مى‏آيد كه آيا صوم ترك المفطرات است عن قصد (لله) يا كف النفس و توطين نفس است على الترك يك ثمره فقهى و علمى محض دارد نه ثمره عملى. چون امتثال اجمالى كافى است امتثال تفصيلى لازم نيست و اگر چنانچه عرف را انسان مكلف كند به يك امر عميق و علمى اين اول عسر و حرج در هنگام امتثال است تا عرف فرق بگذارد بين كف النفس يا ترك المفطرات عن قصد(لله) اين براى او بسيار دشوار است و لازمه‏اش بطلان عمل بسيارى از افراد عادى است لذا به طور اتفاق و ظاهراً بدون اختلاف فتوا مى‏دهند كه معرفت اينكه صوم ترك مفطرات است با نيّت يا كف النفس است از مفطرات با نيّت واجب نيست و براى اينكه قصدش واجب نيست چون معرفت يك وجوب مقدمى دارد اگر قصد و امتثال به تكليفى چنين لازم نباشد معرفت هم لازم نيست قهراً چون معرفت مقدمه عمل است و هيچكدام از اين دو در مقام عمل واجب نيست پس معرفت هيچكدام از اين دو هم لازم نيست همان امتثال اجمالى كافى است. حتى در باب مفطرات گفته‏اند كه لازم نيست شخص تمام مفطرات را بداند بلكه به نحو اجمال بگويد من مفطرات را ترك مى‏كنم و در مقام عمل همه مفطرات را ترك بكند كافى است ولو نداد مثلاً ارتماس مفطر صوم است. مسأله 24 كه آخرين مسأله اين فصل است اين است كه عدول از روزه‏اى از روزه ديگر جايز نيست چه اينكه معدول عنه معدول عليه هر دو واجب باشند يا هر دو مستحب باشند يا مختلف كه يكى واجب و ديگرى مستحب آنگاه استدراك مى‏كنند، مى‏گويند تجديد نيّت ماه رمضان اگر كسى در يوم الشك روزه بگيرد به قصد شعبان اين از باب عدول نيست بلكه از اين باب است كه وقت تجديد يا احداث نيّت در ماه مبارك رمضان تا زوال ادامه دارد اين‏
    خلاصه مسأله‏اى كه صاحب عروه (ره) در پايان بحث فرموده‏اند. براى تنقيح اين مطلب بايد توجه داشت كه روزه كه يك امر قصدى و امر قربى است فعلاً بحث در آن قربتش نيست. بحث در عنوان قصدى بودن اوست. زيرا در بحث عدول و مانند آن قربت محفوظ است در قربت تحويل و تغيرى راه پيدا نمى‏كند. عمده آن مسأله قصد است اين مطلب اول. دوم اينكه عناوينى كه در اين باب مطرح است عبارت است از احتساب شرعى، تبديل و عدول كه عدول عبارت از انصراف از يك شيئى و تأسيس شيئى ديگر. بايد ديد اين عناوين سه گانه فرقشان چيست اولاً. و آيا مطابق با قاعده‏اند يا مخالف با قاعده. اگر مخالف قاعده بودند نص خاص آنها را تجويز مى‏كند يا نه؟ اما احتساب شرعى بدون اينكه شخص كمترين نقشى داشته باشد در حدوث يا بقا آن از باب عدول و تبديل خارج است مثل اين كه كسى سهواً به جاى نماز ظهر، نماز عصر را نيّت بكند در وقت اختصاصى ظهر به خيال اينكه ظهر را خوانده است حالا وقت اختصاصى نباشد لازم نيست در وقت اختصاصى باشد به خيال اينكه نماز ظهر را خوانده است نماز عصر را نيّت كرده و بعد از پايان نماز فهميد كه نماز ظهر را نخوانده در اينجا شارع اين چهار ركعتى كه خوانده و به نيّت عصر خوانده آن را به حساب چهار ركعت ظهر حساب مى‏كند اين يك احتساب شرعى است چون اربع مكان اربع كه در روايت آمده است و اين شخص لازم نيست نماز ظهر را دوباره بخواند همين چهار ركعت نماز ظهر محسوب مى‏شود نماز عصر را ايشان بخواند كافى است.اين جا سخن از احتساب است كه شخص هيچ دخالتى ندارد اين يك لطف الهى است بدون اينكه دستور اعاده‏اى از طرف شخص صادر بشود يك منت الهى است. در محدوده نيّت و قصد مكلف هم هيچ تغيير و تحولى راه پيدا نمى‏كند. احتساب خلاف قاعده است بايد نص بيايد اين عنوان اول. يعنى عملى را كه شخص با يك نيتى انجام داد اين به حساب يك عمل ديگر محسوب مى‏شود پس احتساب آن است كه شخص هيچ نقشى نداشته باشد و خود شارع مقدس عملى را به جاى عمل ديگر حساب بكند. و اين خلاف قاعده است مگر اينكه نص بيايد و در مقام اثبات اين را تثبيت بكند. ثبوتاً ممكن است اثباتاً دليل مى‏خواهد و اين احتساب از باب عدول خارج است. عنوان ديگر، عنوان تبديل است تبديل آن است كه شخص در اثناء عمل بخواهد عملى را به عمل ديگر مبدل بكند چون بعد از فراق عمل هيچ جايى براى تغيير و تبديل وجود ندارد در اثناء عمل شخص بيايد عمل قصدى را به عمل قصدى ديگر تبديل بكند چون بحث هم در جايى است كه اين دو عمل با هم تخالف نوعى داشته باشند. مثل اين كه يكى قضا
    باشد و ديگرى كفاره بنابراين كه اينها قصد عنوانى اينها لازم باشد. يا يكى واجب باشد، ديگرى مستحب بنابراينكه قصد وجه لازم باشد اما اگر هر دو قضا بودند يكى قضا روز اول بود، يكى قضا روز دوم بود در اينجا تبديل عدول و امثال ذلك معنا ندارد. چون هيچ اختلاف اثرى بين معدول عنه و معدول اليه وجود ندارد تا ما بگوئيم اينجا جاى تبديل است و عدول و مانند آن. پس محور بحث همان طورى كه در عنوان قصدى‏است نه در عنوان خصوص قربت، چون قربت بحثش جداست همچنين بحث درجايى است كه معدول عنه و معدول اليه تخالف نوعى داشته باشند و آنجا كه هيچ اختلافى باهم ندارند تبديل يا عدول معنا ندارد پس همانطورى كه احتساب ثبوتاً ممكن است و لى اثباتاً دليل طلب مى‏كند يعنى خلاف قاعده است ولى شارع مى‏تواند تعبداً عملى را به جاى عمل ديگر حساب بكند تبديل هم خلاف قاعده است خلاف قاعده بودن تبديل به اين وجه است كه شخص بخواهد عمل قصدى را به قصدى ديگر مبدل كند اين چه مى‏كند؟ مثلاً نماز ظهر را بخواهد به نماز عصر تبديل كند يا روزه كفاره را به روزه قضا تبديل بكند اين شخص چه مى‏كند؟ بخواهد در گذشته اثر كند يعنى در آن مقدارى كه گذشت آنرا تغيير بدهد اينكه ممكن نيست چون هرچه كه واقع شد به همان قصد خاص خود واقع شد واقع كه لاينقلب عما وقع عليه بخواهد در گذشته اثرنكند فقط در آينده نيّت را تغيير بدهد اين ممكن هست و اما يك عمل ملفق از دو نوع ما در فقه نشان نداديم كه يك روزه‏اى باشد نيمش قضا و نيمش كفاره. اين شخص بخواهد به قصد كفاره روزه بگيرد الان بخواهد تبديل كند به قضا يا به قصد قضا روزه گرفت، تبديل كند به كفاره اين مى‏خواهد چه كند مى‏خواهد در گذشته اثر كند اين گذشته كه لاينقلب عما وقع عليه هر چه بود هست بخواهد درباره آينده تصميم بگيرد اين ممكن است درباره آينده تصميم بگيرد اما يك عمل ملفق و مركب از قضا و كفاره ما در فقه نداريم كه اين روزه نيمى از او قضا باشد و نيمى از او كفاره. پس تبديل هم بر خلاف قاعده است اما چون همه اينها به عنوان تعبدى است ممكن است شارع مقدس تبديل را هم تصحيح بكند. پس خلاف قاعده است ولى امكان دارد ثبوتاً كه شارع چنين چيزى را تعبد بكند و اما تعبد كرد يا نه دليل طلب مى‏كند. اما عدول كه عبارت است از انصراف و تأسيس است يعنى انسان از عمل قبلى دست بردارد و عمل بعدى را شروع بكند اين ممكن است اما نه در مسأله صوم براى اينكه صوم يك وقت مشخصى دارد كه از آغاز فجر صادق است تا اول ليل. كسى در اثنا روز بخواهد دست از آن قصدى كه كرده است بكشد آن روزه كه به قصد خاص كه گرفته است از او صرف نظر
    كند يك روزه جديدى را تأسيس كند در وسط روز اين ممكن نيست. ابطال او ممكن است كه در بعضى از موارد اما احداث اين ممكن نيست يك وقت ممكن است يك عملى، مستحب باشد انسان مى‏تواند از او صرفنظر كند يا واجب غير معين باشد و موسع باشد مى‏تواند از او صرفنظر كند اما از يك عملى منصرف بشود و او را ابطال كند به انصراف نه به مبطل ديگر بعد يك صوم ديگرى و عمل ديگرى را از اول بخواهد تأسيس كند اين درصورتى است كه آن عمل دوم از هر وقتى، از هر زمانى بخواهد شروع بشود جا داشته باشد زمان خاص نداشته باشد اما اگر اين عمل دوم زمانى دارد و حدى دارد كه مقدارى از آن گذشته است اين چنين چيزى ممكن نيست. بنابراين عدول به معناى انصراف از عمل قبلى و تأسيس عمل بعدى اين راه دارد مثل اينكه آدم يك نماز مستحبى را مى‏شكند، يك نماز مستحبى ديگر شروع مى‏كند از او صرفنظر مى‏كند يك نماز ديگر را از اول شروع مى‏كند اين عدول يعنى انصراف از عمل قبلى و تأسيس عمل بعدى است چون قطع نماز مستحبى جائز است اين شخص قصد كرده است يك نماز مستحبى خاصى بجا بياورد و در اثنا متوجه شد كه اين نماز مستحبى ديگر ثوابش بيشتر است از نماز مستحبى اول صرفنظر مى‏كند و نماز مستحبى دوم را شروع مى‏كند و نماز مستحبى هر وقتى كه در آنروز معين مثلاً بخواهد جا دارد اما حالا روزه يك روزه مستحبى را شروع كرده بعد اثناء روز فهميد كه يك روزه مستحبى ديگر ثوابش بيشتر است بخواهد آن روزه اولى را ابطال كند به انصراف و روزه دوم را شروع بكند به تأسيس در وسط روز اين ممكن نيست چون روزه ظرفش عبارت از طلوع فجر است تا اول شب قهراً عدول به معناى انصراف از قبلى و تأسيس بعدى خلاف قاعده است. لكن همان شارعى كه براى هركدام از اين اعمال وقتى معين كرده ممكن است كه اين را تجويز كند ثبوتاً امكان دارد لكن اثباتاً دليل طلب مى‏كند اينها كه امور عقلى محض نيست كه ديگر استحاله ذاتى داشته باشد اينها يك سلسله عناوين اعتبارى است كه تا شارع وضع ديگر اعتبار نكند مى‏شود غير معقول اما وضع ديگر اعتبار بكند مى‏شود معقول يعنى اجازه بدهد. بنابراين عناوينى كه در اين بحث مطرح است يكى احتساب است، يكى تبديل يكى عدول به معناى انصراف از قبل و تأسيس شى‏ء جديد و هرسه اينها خلاف قاعده است و هرجا كه بخواهد ثابت بشود دليل طلب مى‏كند وآنچه كه فعلاً محل بحث است تبديل و عدول است نه احتساب. صاحب عروه (ره) مى‏فرمايند كه عدول خلاف قاعده است و در مسأله صلات به نص خاص ثابت شده است و در باب صوم ما اصلاً عدول نداريم در باب نماز البته وارد شده‏
    است كه عدول از لاحقه به سابقه يا عدول از حاضره به فائته و مانند آن نص خاص دارد و اما در روزه ما به هيچ وجه عدول نداريم. آنگاه جريان صوم يوم الشك را استدراك مى‏كنند بعد مى‏فرمايند كه جريان صوم يوم الشك از باب عدول نيست بلكه از باب امتداد تجديد وقت است. بيان ذلك اين است كه در يوم الشك اگر كسى روزه گرفت به قصد انه من شعبان يا به قصد روزه رمضان روزه گرفت و تا نزديك ظهر معلوم شد كه اين روز اول ماه مبارك رمضان است اين شخص از آن روزه قبلى صرفنظر مى‏كند و تجديد نيّت مى‏كند به عنوان ماه رمضان لكن صاحب عروه مى‏فرمايند اينكه از باب عدول نيست كه آن روزه قبلى به صوم رمضان كه تبديل كرده باشد بلكه انصراف از صومى و تأسيس صوم ديگر است اين حرف به طبع از صاحب جواهر (ره) است حرف اين بزرگوار اين است كه دراينگونه از موارد رفع يد از عمل قبلى و تأسيس عمل بعدى است چون عمل بعدى وقتش هنوز مانده است نه از باب تبديل عمل قبلى به عمل بعدى اين چنين نيست آنچه را كه ايشان شروع مى‏كنند يك عمل بى‏سابقه است و آنچه كه سابقه داشت لاحقه ندارد از آن صرفنظر كرده است اين بيان صاحب جواهر است. صاحب عروه هم همين را مى‏فرمايند. مى‏فرمايند به اينكه در مسأله صوم يوم الشك قبل از ظهر اگر معلوم شد كه اول ماه مبارك رمضان است شخصى كه نيّت صوم آخر شعبان كرده است الآن از آن صرفنظر مى‏كند و به قصد ماه مبارك رمضان روزه را ادامه مى‏دهد لكن اين از باب عدول از صوم مستحبى به صوم واجب نيست يا اگر به قصد قضا نيّت كرده عدول از قضا به ادا نيست. قضاى صوم قبلى و اداى صوم فعلى نيست بلكه از اين باب است. از آن صوم كاملاً صرفنظر بكند و هم اكنون قصد روزه رمضان دارد چون وقت روزه رمضان تا ظهر باقى است. (س:...) (پاسخ استاد:) بله چون ثبوتاً خلاف قاعده است لكن اثباتاً شارع مقدس فرمود وقت اختيارى صوم رمضان تا طليعه فجر تمام مى‏شود و وقت اضطرارى تا ظهر باقى است اگر كسى جاهل بود يا ناسى بود فرصت نيتش تا ظهر است اين شخص هم نمى‏دانست كه امروز اول ماه مبارك رمضان است براى او يوم الشك بود و به قصد انه من شعبان روزه گرفته است و قبل از زوال مشخص شد كه امروز اول ماه مبارك رمضان است اين از صوم شعبان صرفنظر مى‏كند و صوم رمضان را تأسيس مى‏كند (س:...) (پاسخ استاد:) بر خلاف قاعده است اما شارع مقدس مى‏تواند احتساب بكند همانطورى كه اگر تمام اين روز تمام روز يوم الشك به قصد انه من شعبان روزه گرفته بود و شب بعد يا روز بعد فهميده بود كه روز ماه مبارك رمضان است احتساب مى‏شود از طرف شارع اينجا هم شارع مقدس قبلى‏
    رااحتساب مى‏كند و نسبت به بعد دستور مى‏دهد كه نيّت رمضان بكنيد. (س:...) (پاسخ استاد:) چون نيّت كرده روزه شعبان بگيرد در ماه مبارك رمضان روزه غير ماه مبارك واقع نمى‏شود آن چون جاهل يا ناسى بود جدش متمشى شد و نيّت كرد كه امروز مثلاً ماه شعبان نيّت كرده است بعد وقتى كه در اثناء روز فهميد كه اول ماه مبارك رمضان است چون در ماه مبارك رمضان روزه غير ماه مبارك رمضان واقع نمى‏شود پس اين نيّت او لغو است از اين به بعد بايد قصد روزه ماه مبارك رمضان بكند و شارع مقدس وقت نيّت را براى جاهل و ناسى تا اول ظهر ادامه داده است (س:...) (پاسخ استاد:) انصراف از گذشته و تأسيس آينده اين مى‏شود عدول بر خلاف تبديل، تبديل آن است كه از آن اولى صرفنظر نكرد براى اينكه آن اولى را به دومى تبديل كرده است عدول كه عنوان سوم بود آن است كه از گذشته صرفنظر بكند رأساً. و آينده را تأسيس بكند بدءً. صاحب عروه (ره) فرمايش صاحب جواهر را دارد كه در اينگونه از موارد از باب امتداد وقت است نه از باب عدول در باب نماز از باب عدول است براى اينكه نماز وقت نيتش اول نماز است وسط نماز كه نيست اگر كسى قصد عصر كرده است به جاى ظهر درحاليكه نماز ظهر را نخوانده بود در اثناء وقت متوجه شد بخواهد برگرداند اين دليل خاص مى‏خواهد و شارع فرمود كه مى‏توانيد برگردانيد و من احتساب مى‏كنم. واين در حقيقت تبديل است اما در باب روزه چون وقت نيّت در حال اضطرار تا اول ظهر ادامه دارد بنابراين اين شخص اگر قبلاً نيّت هم نكرده بود هم اكنون مى‏توانست نيّت صوم رمضان داشته باشد (س:...) (پاسخ استاد:) الان ما اينجا دو مقام بحث داريم يكى اينكه از باب تبديل و عدول و امثال ذلك است يا از باب ادامه وقت است. مطلبى كه صاحب جواهر (ره) گفته اين از باب تبديل نيست از باب ادامه وقت است همان مطلب را صاحب عروه دارد. مقام ثانى بحث اين است كه با گفته‏هاى سابق صاحب عروه هماهنگ نيست براى اينكه اگر بعدازظهر هم باشد حكم همين است الان آن گوهر اول بحث است. بيان صاحب جواهر (ره) اين است كه اگر ما عنوان عدول مى‏داشتيم يا مثلاً نص خاصى بود كه شما آنرا تبديل بكنيد به اين بله. اما اگر چنانچه ما روايات ما اين است كه شخص در يوم الشك تا ظهر مى‏تواند عند الجهل و النسيان نيّت صوم داشته باشد اگر قصد روزه نكرده بود چون يوم الشك روزه گرفتن واجب نيست اگر كسى به قصد افطار وارد صبح شد بعد در اثناء روز فهميد كه امروز روز اول ماه مبارك رمضان است. نيّت صوم رمضان مى‏كند و كافى است اگرمفطرى به جا نياورده باشد و اگر به قصد انه من شعبان روزه گرفته است بعد در اثناء روز
    معلوم شد كه از رمضان است آن نيّت قبلى لغو مى‏شود براى اينكه در ماه مبارك رمضان روزه غير رمضان واقع نمى‏شود از هم اكنون قصد نيّت ميكند پس اين از باب عدول نيست براى اينكه نيّت هم نكرده بود هم همين طور بود مردد اگر باشد حكم همين است عزم به خلاف داشته باشد همين‏است عزم بر وفاق صوم داشته باشد همين است شخص سه حال دارد ديگر آن حالت چهارمش كه باطل است حالا چهارمش اين است كه به قصد روزه رمضان وارد صوم بشود در يوم الشك اين باطل است. سه صورت ديگرش حق است و آن اين است كه در يوم الشك يا تصميم دارد كه روزه نگيرد خوب اين حق مشروع او است يا مردد است كه روزه بگيرد يا روزه نگيرد اين هم حق مشروع او است. يا تصميم گرفته است كه روزه مستحبى بگيرد به قصد انه من شعبان اين هم حق مشروع است هر سه حال بر او مشروع است. در تمام اين حالتهاى سه گانه كه براى او مشروع است اگر در اثناء روز فهميد كه امروز اول ماه مبارك رمضان است قصد رمضان مى‏كند و روزه او صحيح است معلوم مى‏شود از باب عدول و تبديل نيست براى اينكه آنجا كه روزه نگرفته بود حكم همين بود آنجا كه ترديد داشت حكم همين بود اينجا كه قصد روزه شعبان كرده است حكم همين است. سرش آن است كه در ماه مبارك رمضان روزه غير رمضان كه واقع نمى‏شود پس اين روزه كه تاكنون او قصد كرده است لغو است. مثل اينكه روزه نگرفته، يا از باب نيّت القطع چون انصراف حاصل كرد از روزه قبلى، روزه قبلى باطل مى‏شود. پس روزه قبلى باطل شد نه تبديل شد به روزه ديگر. وقتى باطل شد اين شخص الان روزه دار نيست و در يوم الشك كسى كه جاهل و ناسى بود وقت اختياريش تا ظهر است اين شخص هم روزه دار نيست تاكنون نمى‏دانست ماه مبارك رمضان هم اكنون فهميد، هم اكنون قصد ماه مبارك رمضان مى‏كند. اين بيان مرحوم صاحب عروه است وفاقاً لصاحب جواهر مى‏فرمايند كه مسأله صوم يوم الشك از باب عدول نيست لكن نقدى كه بعضى از مشايخ ما (ره) بر ايشان داشتند و دارند اين است كه شما جريان بعد از ظهر را چه مى‏كنيد بعد از زوال، شما خودتان فرق گذاشتيد گفتيد اگر كسى در يوم الشك به قصد افطار وارد صبح شد تا هنگام زوال فهميد به اينكه امروز اول ماه مبارك رمضان است گرچه به قصد افطار وارد شد ولى مفطرى را انجام نداد از اول زوال قصد مى‏كند و روزه او مشروع است و تام. همين شخص كه به قصد افطار وارد يوم الشك شد قصد روزه نكرده است و مفطرى را هم مرتكب نشد و بعد از زوال ثابت شده است كه امروز اول ماه مبارك رمضان است گرچه مفطرى را انجام نداد امساك تأدبى لازم است و روزه او مشروع نيست بايد قضا بجا بياورد اين‏
    دو. و اگر كسى به قصد انه من شعبان روزه گرفت و تا بعد از زوال معلوم شد نه قبل از زوال اينجا تجديد نيّت لازم است اين تجديد نيّت از چه باب است؟ يكى از دو اشكال برايشان وارد است يا اشكالى كه اينجا آقايان متوجه شدند و كردند يا اشكالى كه قبلاً به عرضتان رسيد. يا ايشان بايد بگويد وقت اضطرارى روزه تا غروب هست نه تا عند الزوال ولو در بعضى از موارد وقت اضطرارى نيّت رمضان تا غروب است نظير صوم مندوب. يا اين را بايد بگويند يا اگر اين را نمى‏گويند بايد اين را بپذيرند و آن اين است كه عدول بعدازظهر جايز است مگر نه آن است كه شما ملتزم شديد به اينكه اگر كسى به قصد انه من شعبان در يوم الشك روزه گرفت و بعد ازظهر معلوم شده است كه از رمضان است بايد تجديد نيّت بكند وقتش كه گذشت، وقت اختيارى گذشت وقت اضطرارى هم گذشت. مصحح اين تجديد نيّت چيست اين تجديد نيّت جزء تبديل چيز ديگرى نيست. بعضى خواستند بگويند كه تجديد نيّت لازم نيست كه آنجا ثابت شد كه تجديد نيّت لازم است براى اينكه الان اگر يك ساعت مانده به غروب فهميد كه امروز اول ماه مبارك رمضان است مسأله از چند حال بيرون نيست. يا بگوئيم همان نيتى كه قبلاً كرده است الآن ادامه بدهد اين جدش متمشى نمى‏شود اين به قصد انه من شعبان نيّت كرده و الان معلوم شده كه اول ماه مبارك رمضان است اين‏كه نمى‏تواند عملى بر او تحميل بكنيم بقيه را به قصد انه من شعبان روزه بگير چون يقين دارد كه رمضان است اين يك. بگوئيم بقيه نيّت لازم نيست اينكه صوم يك امر قصدى است. بگوئيم نيّت غير رمضان بكند، اين در ماه مبارك رمضان نيّت غير رمضان واقع نمى‏شود. هيچ راهى نيست مگر اينكه بقيه را به قصد رمضان ادامه بدهد، ايشان بايد يكى از دو محذور را بپذيرد يا بايد بفرمايد به اينكه وقت اضطرارى نيّت رمضان در بعضى از موارد تا غروب است نظير صوم مندوب يا اگر وقت اضطراريش تا زوال است چه اينكه الان هم اشاره كردند تغيير و تبديل نيّت بعد از ظهر را جزو عدول بدانند چون ايشان در يوم الشك فرق گذاشته اگر كسى در يوم الشك به نيّت افطار وارد بشود و اثناء روز معلوم بشود اگر قبل از زوال معلوم شد نيّت رمضان مى‏كند و روزه او صحيح است اگر بعد از زوال معلوم بشود روزه او صحيح نيست قضا واجب است ولى امساك تأدبى لازم است اين فرمايش ايشان بود در آنجا. و همانجا فرمودند اگر كسى در يوم الشك به قصد انه من شعبان صبح كرد و روزه گرفت و بعد از ظهر معلوم شده است تجديد نيّت مى‏كند خوب فرق است بين اين‏كه شخصى در يوم الشك به نيّت افطار وارد بشود بين قبل از زوال و بعد از زوال فرق است. يا نه به نيّت انه من شعبان وارد
    بشودو روزه بگيرد اين تا غروب فرصت هست مسأله 18 اين است كه «لو أصبح يوم الشك بنية الافطارثم بان له أنه من الشهر- اگر كسى در يوم الشك به نيّت افطار وارد شد يعنى قصد روزه نكرد - فان تناول المفطر وجب عليه القضاء، وامسك بقية النهار وجوباً تأدبا، و كذا لولم يتناوله ولكن كان بعد الزوال - اگر بعد از زوال فهميد كه امروز اول ماه مبارك رمضان است چون نيّت روزه نكرده است امساك تأدبى است و قضا لازم است - و ان كان قبل الزوال و لم يتناول المفطر جدد النية و أجزأ عنه» در مسأله قبل از اين كه راجع به بعد از زوال بود اين چنين فرمودند كه اگر در يوم الشك به قصد غير رمضان روزه بگيرد و بعد از زوال معلوم بشود كه امروز اول ماه مبارك رمضان است نيّت رمضان بايد بكند و روزه او صحيح است. اينجا اين مسأله مطرح شد كه صاحب عروه (ره) به احد الامرين ملتزم بشود كه مسأله 16 اين بود « يوم الشك فى انه من شعبان أو رمضان ينبى على أنه من شعبان، فلا يجب صومه، وان صام ينويه ندباً أو قضاء او غيرهما، ولو بان بعد ذلك أنه من رمضان أجزأ عنه و وجب عليه تجديد النية ان بان فى اثناء النهار، ولو كان بعد الزوال - پس ايشان بايد احد المبنيين را اختيار كند يا بايد بفرمايد به اينكه وقت اضطرارى نيّت رمضان ولو در بعضى از موارد مثل صوم مندوب تا پايان روز است آنگاه در اين مقام مجازند بفرمايند به اينكه در صوم اصلاً تبديل نيست و اگر در بعد از زوال مثلاً تجديد نيّت مى‏كند براى اينكه وقتش باقى است يا نه اگر وقت اضطرارى صوم مطلقا تا زوال پايان مى‏پذير بعد از زوال همانطورى كه وقت اختياريش گذشت وقت اضطراريش هم مى‏گذرد اين تجديد نيّت از چه باب است جز عدول يا تبديل چيز ديگرى نيست. بنابراين مرحوم آقاى خويى (ره) مطابق مبناى خودشان مشى مى‏كنند كه تجديد نيّت براى مريض است و مسافر، براى جاهل و ناسى نيست آن يك حرف ديگر است. اما اگر كسى حرف صاحب عروه را پذيرفت گفت تجديد نيّت براى جاهل و ساهى تا قبل از غروب فرصت هست در بعضى از موارد يا تا زوال فرصت هست در بعضى از موارد ديگر اين را بايد مشخص بكند كه آيا وقت اضطرارى نيّت مطلقا تا ظهر است بعد از ظهر جا براى وقت نيست ولو اضطراراً خوب اينكه فرمودند كه تجديد نيّت بكند بعد الزوال براى كسى كه يوم الشك به نيّت انه من شعبان روزه گرفته است بعد معلوم شده است كه ماه مبارك رمضان است از چه باب است؟ اين تجديد نيّت جز عدول چيز ديگرى نيست جز تبديل چيز ديگرى نيست اين جا كه ديگر وقت باقى نيست. بنابراين حق اين است كه يا بگوئيم وقت اضطرارى باقى است. و اگر او را كسى نگفت مسأله تبديل مى‏شود حق. تا اينجا پايان مسأله‏
    نيّت بود حالا اگر يك سلسله فروعى كه مربوط به جمع بندى بود به عرض مى‏رسد و گرنه وارد فصل بعد مى‏شويم به خواست خدا.والحمدلله رب العالمين.پايان