• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • درس خارج فقه بحث "صوم" حضرت آية الله العظمى جوادى آملى سال تحصيلى 74-75 جلسه 33
    مسأله 19 اين است كه: اگر يوم الشك به نيت شعبان روزه بگيرد بعد نسياناً مفطرى را مرتكب بشود حكمش چيست؟ سه فرع را در اين مسأله 19 ذكر مى‏كنند يكى اينكه در يوم الشك به نيت انه من شعبان روزه مى‏گيرد و بعد مفطرى را نسياناً مرتكب مى‏شود و اصلاً معلوم نمى‏شود كه امروز جزو ماه مبارك رمضان بود و واقعاً جزو ماه مبارك رمضان بود ولى متبين نشد اين صورت مجزى از رمضان است فرع ديگر آن است كه بعد از ارتكاب مفطر معلوم مى‏شود كه امروز روز ماه مبارك رمضان است چون مفطر را نسياناً مرتكب شده است باز هم فتوى بر اين است كه امروز جزو ماه مبارك رمضان محسوب مى‏شود فرع سوم آن است كه يوم الشك را به نيت انه من شعبان روزه گرفت و قبل از ظهر معلوم شد كه جزو ماه مبارك رمضان است بعد از تبين مفطرى را نسياناً مرتكب شده است اين فرع را هم فتوى به صحت مى‏دهند سر صحت روزه در اين فروع سه گانه آن است كه ارتكاب مفطر نسياناً مفطر نيست اين مفطر شأنى است نه فعلى اگر عمداً چنين كارى را مى‏كرد مفطر بود سهواً اصلاً مفطر نيست چون سهواً مفطر نيست بين اين فروع سه گانه فرقى نيست چه اصلاً تبين پيدا نكند كه جزو ماه مبارك رمضان است چه اينكه بعد از ارتكاب تبين پيدا بشود چه اينكه ارتكاب بعد از تبين باشد در هيچ صورتى باطل نيست چون حداكثر آن است كه اين در حكم ماه مبارك رمضان باشد همان طورى كه ارتكاب مفطر سهواً در ماه مبارك رمضان مفطر نيست در يوم الشك به قصد انه من رمضان بقصد انه من شعبان چنين مفطرى مايه بطلان روزه نيست اين حكمش روشن است اما مسأله 20 در باره آن است كه نيت را با ريا مشوب بكند و باطل بكند مسأله 20 آن است كه «لو صام بنية شعبان ثم افسد صومه برياء و نحوه لم يجزه من رمضان و ان تبين له كونه منه قبل الزوال» يك وقت است كه در يوم الشك به نيت انه من شعبان روزه مى‏گيرد و نيت خود را به هم مى‏زند نه صوم خود را نيت خود را به هم مى‏زند به اين قصد كه قصد افطار بكند، قصد مى‏كند كه از روزه بودن بدر آيد و مانند آن كه نيت به هم مى‏خورد نه صوم، چون تا زوال وقت اختيارى چنين نيتى هست مى‏تواند تجديد نيت بكند همه موارد چون كه در مسأله 13 ذكر كردند و موارد ديگر يك وقت است كه انسان در روزه واجب غير معين يا روزه استحبابى نيت را به هم مى‏زند نه روزه را، چون وقت نيت باقى است با تجديد نيت مشكل نيت حل مى‏شود يك وقت روزه را به هم مى‏زند نه نيت را و آن اين است كه اين روزه‏اى كه گرفته است لله اين روزه را بقاءً
    ريائى‏مى‏كند اين روزه را ريائى مى‏كند نشان مى‏دهد كه من براى خدا روزه مى‏گيرم در بحثهاى قبل هم ملاحظه فرموديد كه رياء يعنى ارائه معناش آن است كه كسى به مردم نشان بدهد كه من دارم براى خدا روزه مى‏گيرم چنين كسى البته صائم نيست چون فقط به مردم نشان مى‏دهد به رؤية ديگرى در مى‏آورد كه من دارم براى خدا روزه مى‏گيرم. در مقابل سمعه، سمعه آن است كه به گوش ديگران مى‏رساند كه من دارم براى خدا روزه مى‏گيرم و اينچنين نيست چون اگر براى خدا باشد كه نشان دادن لازم نيست. ريا در عمل است اين نيت مال اين عمل هست عمل مبتلا به چنين نيتى مى‏شود فاسد پس اگر كسى در يوم الشك به نيت انه من شعبان روزه گرفت روزه‏او صحيح است بعد اگر رياء كرد روزه او باطل مى‏شود نه نيت او به هم بخورد اگر مشكلش فقدان نيت بود مثل اينكه نيت افطار مى‏كرد چون تا ظهر فرصت نيت هست يا در روزه استحبابى چون تا غروب فرصت نيت هست اين مى‏تواند نيت را تجديد كند و اما اگر در صوم ريا راه داد خود اين صوم را باطل كرد چون اين حرام است اين يك. حرمت در عبادت مايه بطلان اوست اين دو. پس اين صوم باطل شده وقتى باطل شد با هيچ عاملى تصحيح نخواهد شد در جاهاى ديگر صحيح را به جاى صحيح مى‏نشاند چه در صلات و صوم مثلاً كسى نماز ظهر را خوانده يادش رفته كه نماز ظهر را خوانده الآن بايد نماز عصر بخواند دوباره قصد نماز ظهر را كرده بعد از يك مدتى در اثنا صلات يكمقدار از نماز كه گذشت فهميد كه نماز ظهر را خوانده خوب اين نيت را عدول مى‏دهد من الظهر الى العصر از اين قبيل در فقه فراوان است عدول در خيلى از جاها گرچه خلاف قاعده است اما ضميمه است به نص خاص اثبات كرده است. عدول در نيت هم همينطور بود كسى در يوم الشك به قصد انه من شعبان روزه گرفت بعد معلوم شد از رمضان است نيت برمى‏گرداند به قصد قضا روزه گرفت به قصد كفاره، به قصد بدل هدى، به قصد استحبابى بعد وقتى معلوم شد كه ماه مبارك رمضان است نيت را برمى‏گرداند معناى عدول در همه اين موارد يك صحيح به جاى صحيحى ديگر مى‏نشاند اما اگر كسى به وسيله رياء اين عمل عبادى را حرام كرد و چون حرمت با غربت سازگار نيست اين عمل مى‏شود باطل. وقتى باطل شد با هيچ راهى تصحيح پذير نيست نه صوم تبعيض پذير است و نه تبديل پذير. اما تبعيض پذير نيست براى اينكه صوم يا وجداناً يا تعبداً بايد از اول صبح تا اول غروب باشد اگر وجداناً شد مثل كسى كه از اول صبح روزه گرفت تا پايان غروب اين صوم وجدانى است تعبداً مثل كسى كه يادش رفته نيت بكند قبل از ظهر متوجه شد يا مريضى بود قبل از ظهر خوب شد يا نابالغى بود قبل از ظهر بالغ شد يا
    مسافرى بود كه قبل از ظهر به وطن رسيد در همه اين موارد اين روزه تبعيض شده تعبداً به منزله روزه تامه است از همان جا نيت مى‏كند تا آخر روز، روزه كامل محسوب مى‏شود. چه تبعيض و چه تبديل تعبد پذير است. اما باطلى مى‏خواهند به جاى صحيح بنشاند اين هم خلاف قاعده است هم نص او را رد كرده است. (س:...)(پاسخ استاد:) اصل ريا و سمعه خطوط كلى‏اش در آن روز تا حدودى به عرض رسيد يعنى يك كسى به غير خدا نشان بدهد كه من دارم براى خدا عبادت مى‏كنم و اين چنين نباشد كسى براى خدا عبادت نكند اين يك به غير خدا نشان بدهد به عنوان ريا يا به گوش آنها برساند به عنوان سمعه كه من دارم براى خدا اينكار را مى‏كنم اين دو. اين دو ركن عنصر محورى ريا يا سمعه را تشكيل مى‏دهند اگر كسى براى خدا دارد روزه مى‏گيرد يا عبادت مى‏كند ديگر اين را نشان نمى‏دهد و اينكه غير را نشان مى‏دهد حتماً براى خدا نيست منتهى دروغ هم مى‏گويد دروغ عملى يك كذب عملى در ريا و سمعه نهفته است چون اين كه به غير دارد نشان مى‏دهد نه نشان مى‏دهد كه من دارم براى شما روزه مى‏گيرم نشان مى‏دهد كه من دارم براى خدا روزه مى‏گيرم. يك دروغ عملى در او نهفته است. گذشته از اينكه به غير تكيه كرده است كذب عملى هم در او نهفته است كذب هم قبيح است چه فعلى و چه عملى. انسان يك عملى بكند كه نشان بدهد كه من دارم آن كار را مى‏كنم و عمل اينچنان نباشد يك وقت است كه زبانى به كسى مى‏گويد من جنابعالى را گرامى مى‏داريم يك وقت است نه براى اينكه كتابى را از جايى بردارد به اين قصد پاشد يا براى اينكه پايش خسته شد پايش را از خستگى در بياورد پا مى‏شود مى‏خواهد به ديگرى نشان بدهد من براى احترام شما پا شده‏ام اين كذب عملى است. دروغ گفتن كه قبيح است اختصاص به دروغ قولى ندارد به هر تقدير اگر كسى ريا كرد مشكلش اين نيست كه نيت را از دست داد تا بگوئيم وقت اختيارى نيت همچنان ادامه دارد يا وقت اضطرارى نيت همچنان باقى است كسى كه ريا كرد يعنى اين عمل را آلوده كرد قهراً اين عمل مى‏شود حرام وقتى حرام شد مبعد است قهراً مقرب نيست مى‏شود باطل وقتى باطل شد با هيچ راهى تصحيح نمى‏شود قبلاً هم مشابه اين حكم را فرمودند و آنچه كه در اين مسأله 20 آمده يك تفاوتى صغروى دارداين جا چون عمل را باطل نكرده است در ظرف عمل معصيت كرده است نه اينكه آن حرمت قيد عمل شد و با عمل عجين شد اين چنين نيست اين دو تا عمل است مقارن هم مثل اينكه در ظرف نماز گوش به آهنگ حرام داد يا در نماز گوش به غيبت داد يا يك كذب عملى انجام داد اينها با نماز متحد نيستند در مسأله 13 اين چنين فرمودند: «لو نوى الصوم ليلاً ثم نوى الافطار ثم بدا له الصوم قبل الزوال فنوى و صام قبل ان يأتى بمفطر صح على الاقوى الا ان يفسد صومه برياء و نحوه فانه لايجزيه لو اراد التجديد قبل الزوال على الاحوط» اين كه اينجا مرقوم فرمودند كه يمكن الاستدلال لعدم ابطال نية القطع صوم را در واجب غير معين در مسأله 13 «على فحوى عدم ابطال نية القطع بعد احداث نية المعين» يك وقت است كه تا آنجا كه وقت اختيارى يا اضطرارى بالاخره وقت باقى است آدم نيت را به هم مى‏زند خوب دوباره جا براى تجديد نيت است يك وقتى نه تنها نيت را به هم مى‏زند وليكن نيت و منوى هر دو را به هم مى‏زند. وقتى نيت و منوى هر دو را بهم زد قابل تصحيح نيست قابل تبديل نيست لذا در مسأله 13 فرمودند اگر اين شخص از نيت رفع يد كند تا وقت باقى است مجال براى تجديد نيت است يك وقت نيست و منوى هر دو را به هم مى‏زند ديگر راه براى تبديل نيست راه براى تجديد نيت نيست. لذا در ذيل مسأله 13 فرموده «الا ان يفسد صومه بريا و نحوه فانه لا يجزيه لو اراد التجديد قبل الزوال» ايشان يك احتياط وجوبى كردند و خوب بزرگان ديگر فرمودند على الاقوى كه حق با آنهاست. مسأله 20 هم همينطور است پس مادامى كه نيت به هم خورد قابل تجديد هست مادامى كه نيت و منوى هر دو به هم خورد ديگر قابل تجديد نيست اين عصاره مسأله بيستم. (س:...)(پاسخ استاد:) فرق است بين اينكه نيت نكند يا روزه را باطل كند وقتى كه نيت نكرده است چون مجال نيت تا ظهر باقى است مى‏تواند نيت كند يك وقت است نه نيت روزه كرده است روزه منعقد شد بعد اين را ريا مى‏كند و نيت و منوى را هر دو را باطل كرده است. باطل كه شده چيزى قابل ترميم نيست چيزى جاى باطل نمى‏نشيند قبلاً حرامى را مرتكب نشد الان حرام را در متن عبادت مرتكب شد بنابراين اين راه تصحيح ندارد در آنجا عدم العمل بود اما اينجا فعل حرام است چون كارى نكرده فرصت هست. (س:...)(پاسخ استاد:) عمل باطل قابل تصحيح نيست حالا آنجا مسأله تبين را ذكر نكردند «لو نوى الصوم ليلاً ثم نوى الافطار ثم بدى له الصوم قبل الزوال فنوى و صام قبل أن يأتى بمفطر صح على الاقوى الا ان يفسد صومه بريا و نحوه فانه لايجزيه لو اراد التجديد قبل الزوال على الاحوط» هر چه بحث جلوتر برود روشن‏تر مى‏شود لذا براين در مسأله 20 صريحاً فتوا دادند. عمده مسأله 21 است مسأله 21 اين است كه در يوم الشك به نيت شعبان روزه مى‏گيرد بعد قصد افطار مى‏كند بعد قبل از ظهر معلوم شد كه امروز ماه مبارك رمضان بود اذا صام يوم الشك بنية شعبان ثم نوى الافطار و تبين كونه من رمضان قبل الزوال قبل ان يفطر فنوى صح صومه» اين فرع اولش محذورى ندارد در يوم الشك به نيت شعبان روزه مى‏گيرد بعد قصد افطار بكند يعنى از نيت بيرون مى‏آيد بعد قبل از زوال معلوم مى‏شود كه امروز جزو ماه مبارك رمضان است و چون وقت اضطرارى نيت تا ظهر هست اين هم تجديد نيت مى‏كند و روزه‏اش درست است اما بزرگانى كه مى‏گويند اين تجديد نيت يا احداث نيت اضطرارى مال مريض و مسافر است در خصوص كسى كه ناسى يا جاهل بود شامل نمى‏شود مثل مرحوم آقاى خوى (ره) همه جا اشكال داشتند اينجا هم اشكال دارند اين فرع اول از مسأله 21، كه اين فرع روشنى بود كه قبلاً هم گذشت اما فرع دوم مسأله 21 اين است كه «واما ان نوى الافطار فى يوم من شهر رمضان عصياناً ثم تاب فجدد النية قبل الزوال لم ينعقد صومه» اگر كسى در روز ماه مبارك رمضان قصد افطار بكند بعد فهميد كه مصعيت كرده است و توبه بكند و قبل از زوال تجديد نيت بكند چنين روزى روزه باطل است. مسأله نيت افطار در مثل ماه مبارك رمضان دو فرع دارد يكى اين است كه از اول صبح قصد روزه داشت لكن در روز قصد افطار مى‏كند اين همان نيت قطع است و نيت قاطع كه بعداً خواهد آمد در مسأله 22 مطرح مى‏شود يعنى اين شخص روزه‏دار بود بعد نيت افطار كرد منتهى مفطرى را انجام نداد دوباره مى‏تواند توبه كند و نيت كند يا نه؟ در مسأله 22 مطرح است. يك وقت است نه اصلاً «اصبح مفطراً» اصلاً در ماه مبارك رمضان قصد روزه نكرده يك روزى روز ماه مبارك رمضان است عالماً عامداً كه فردا ماه مبارك رمضان است بدون نيت وارد روز شده است اين فرع مسأله 21 ناظر به خصوص اين قسم است كه «اصبح مفطراً» نه اينكه «اصبح صائماً فنوى الافطار» چون آنجا كه «اصبح صائماً فنوى الافطار» جزو مسأله 22 است در اينجا معروف بين اصحاب (ره) بطلان روزه است و اين كه قابل تجديد نيست. حالا گذشته از قضا كفاره هم دارد كه صاحب جواهر (ره) معتقد است يا كفاره ندارد مطلب ديگر است وگرنه روزه باطل است. لكن سخنى را مرحوم محقق در متن شرايع دارد مى‏فرمايد به اينكه اشبه به قواعد صحت است در اين فرع فرمايش محقق در شرايع اين است در پايان ركن او از اركان چندگانه صوم مى‏فرمايند به اينكه فروع ثلاثه الاول لو نوى الافطار فى يوم رمضان ثم جدد قبل الزوال قيل لاينعقد و عليه القضا ولو قيل بانعقاده كان اشبه» اين جاست كه صاحب جواهر از موارد نادرى است كه تعبير تندى درباره متن شرايع دارد اين است كه مى‏فرمايد: اين قول در غايت ضعف است معمولاً صاحب جواهر حريم محقق را تا آنجا كه ممكن است حفظ مى‏كند تعبيرى اينكه اين قول فى غايت ضعف است بسيار كم است اما يكى از موارد همينجاست. حالا چه راهى براى توجيه فرمايش محقق پس محور بحث اينجاست كه شخص اصبح مفطراً يعنى ماه مبارك رمضان بود اصلاً به نيت روزه صبح نكرد عالماً عامداً به نيت افطار وارد صبح شد نه آنجا كه نيت روزه نكرد در اثنا روز نيت افطار كرد كه اين نيت قطع است كه مسأله 22 خواهد آمد حالا در ماه مبارك رمضان اصبح مفطراً عن علم و عمد چه وجهى مى‏تواند داشته باشد براى فرمايش مرحوم محقق كه ايشان فرمودند اشبه به قواعد است كدام قاعده است كه مى‏تواند اين روزه را تصحيح كند مرحوم صاحب جواهر اين دو بيان را از شهيد ثانى در مسالكش نقل مى‏كند يكى اينكه بنا بر مبناى كسانى كه يك نيت براى كل ماه كافى است. اگر كسى براى يك روزى از روزهاى اين ماه نيت نكرده است بعد هم توبه مى‏كند و تجديد نيت مى‏كند چون آن نيت واحده براى ماه كافى است بنابراين روزه اين روز مى‏تواند صحيح باشد اين سخن ناصواب است براى اينكه نيت يك ماهه نيت براى يك ماه وقتى كافى است كه با قصد خلاف نقض نشود اگر كسى نيت افطار كرده است آن نيت روزه را از دست داد بالاخره اخطار اگر لازم نباشد استدامه حكميه به نحو انگيزه و داعى كه لازم است اگر آن را هم شما به صورت حضور و ظهور لازم ندانيد نيت خلاف را كه يقيناً ضار مى‏دانيد اگر كسى نيت افطار كرده است اين ديگر با استدامه حكميه او هماهنگ نيست. ولو نيت واحده براى مجموع ماه كافى باشد پس اين توجيه اول مرحوم شهيد ثانى ناتمام است توجيه دومى كه ايشان احتمال دادند كه وقت اختيارى تا نزديك ظهر باقى است اين هم سخنى است كه قائل ندارد اين درباره واجب غير معين گفته شد اما در باره خصوص ماه مبارك رمضان و واجب معين ديگر مثل او وقت اختياريش تا طليعه فجر صادق تمام مى‏شود اگر تا زوال هست آن وقت اضطرارى است مثل مريضى كه درمان مى‏شود مسافرى كه به مقصد مى‏رسد، جاهل يا ناسى كه عالم و متذكر مى‏شود. وگرنه وقت اختيارى صوم رمضان نيت ماه رمضان كه تا ظهر نيست اين وجه دوم. وجه سومى كه از مرحوم فقيه همدانى (ره) اين است كه مسأله «لاصيام لمن لم يبيت الصيام» كه تبييت نيت در شب را لازم مى‏داند كه شب انسان بايد با نيت بيتوته كند چون چنين چيزى لازم نيست بنابراين ضرر ندارد كه كسى قبلاً نيت افطار بكند اين توجيه هم ناتمام است براى اينكه سخن در تبييت و عدم تبييت نيست سخن در اين است كه اين شخص عالماً عامداً اصبح مفطراً نه اينكه شب تبييت نداشت تا شما بگوئيد اين كه لازم نيست دليل لفظى معتبر نداريم آن حديث هم سند ندارد اجماع هم در كار نيست براى اينكه يك فقيه نامى چون محقق به تعبير صاحب مصباح الفقيه مرحوم آقاى همدانى (ره) او ترجمان الفقها است درست است اين حرف كسى حالا چه اجماع باشد چه نباشد مسأله تبييت نيت در شب مطلبى است مسأله اينكه در طليعه عبادت اين شخص قصد افطار داشت عالماً عامداً به نيت افطار وارد صبح شد توجيه چهارم آن است كه از مرحوم شيخ انصارى (ره) است و آنكه اين شخص شب نيت افطار كرد بعد هنگام ورود صبح غافل از صوم و افطار بود چون هنگام ورود صبح غافل از صوم افطار بود بنابراين وقت اضطراريش تا ظهر باقى است. اين سخن مرحوم شيخ اگر آن صدرش نبود قابل قبول بود اگر كسى شب به قصد افطار تصميم گرفته فردا روزه نگيرد عالماً عامداً معصيت كند اين تصميم قطعى و عمدى در نهان او مرتكز است بعد حين طلوع فجر حالا يادش رفته است غافل است نسبت به صوم و افطار ولى آن نيت افطار كه ارتكازى او هست اين كه اصل است. پس شما اگر بخواهيد سخن مرحوم شيخ را توجيه كنيد بگوئيد به اينكه اين غافلاً عن الصوم و الافطار وارد روز شده است اين سخن حق است اما سخن مرحوم محقق نيست سخن اصحاب نيست. سخن اصحاب اين است كه اصبح بنية الافطار اين اصبح بنية الافطار نه اينكه اصبح غافلاً عن الصوم و الافطار لو نوى الافطار فى يوم رمضان خوب شما توجيه كرديد اين را به «لو نوى الافطار فى الليل ثم دخل فى الصبح غافلاً» اين نه حرف تامى است فى نفسه نه مطابق با فرمايش شيخ است فى نفسه تام نيست براى اينكه اگر كسى نيت افطار كرد آن نيت ارتكازيش مى‏ماند در هنگام ورود صبح ولو غافل عن صوم و الافطار باشد آن نيت ارتكازيش پيام دارد آن اصل است اما اگر گفتيد نه در شب نيتى نكرد در هنگام طلوع فجر غافل عن الصوم و الافطار بود خوب اين حق با شماست و حق با همه كسانى است كه اين حرف را زده‏اند حق با خود محقق هم هست و اين داخل در آن مسأله‏اى است كه همه پذيرفتند كه وقت اضطرارى نيت رمضان تا ظهر است. كسى كه يادش رفته نيت بكند كسانى كه مبنايشان اين است كه وقت اضطرارى تا ظهر است اما كسانى مثل مرحوم آقاى خويى (ره) فرمايششان اين است كه اين مخصوص مريض و مسافر و امثال ذلك است. اينجا هم فتوا به بطلان مى‏دهند چه اينكه در نوع مواردى كه صاحب عروه مى‏فرمايند صحيح است ايشان مى‏فرمايند باطل است. پس اين وجوه چهارگانه نمى‏تواند توجيه كننده فرمايش محقق باشد چون هيچ راهى براى تصحيح فرمايش محقق نيست اين است كه صاحب جواهر مى‏فرمايند اين سخن ماتن فى غاية الضعف است خوب پس حق با آنچه كه معروف بين اصحاب است اين است كه اگر كسى به نيت افطار وارد روز شد در حقيقت چون وقت اختيارى نيت تا اول طليعه فجر است اين شخص عالماً عامداً روزه خود را باطل كرده است فرع نهايى است كه در مسأله 21 هست اين است كه اگر كسى در يوم شك به نيت واجب معين روزه بگيرد و كذا لو صام يوم الشك بقصد واجب معين حالا يا نذر معين يا قضاى معين دارد يا اجير شده است براى روزه در روز معين و مانند آن يك واجب معينى بر عهده اوست به قصد واجب معين روزه گرفته است. «ثم نوى الافطار عصياناً ثم تاب فجدد النية بعد تبين كونه من رمضان قبل الزوال» باز هم اين روزه‏اش باطل است. يعنى كسى در يوم الشك به قصد واجب معين روزه گرفته است، بعد عمداً قصد افطار كرده است چون واجب معين را كه نمى‏شود شكست عصياناً قصد افطار كرده است بعد توبه كرده است و چون معلوم شده كه جزو ماه مبارك رمضان است تجيد نيت كرده هنوز هم كه فرصت هست يعنى به او خبر رسيد كه ديشب ماه ديده شد و امروز اول ماه مبارك رمضان است پس ايشان به قصد واجب معين غير رمضان كرده است در يوم الشك اين يك. بعد نيت افطار كرده است اين دو. بعد توبه كرده است اين سه. چون فهميد كه امروز اول ماه مبارك رمضان است و هنوز فرصت هست قبل از زوال هست قصد ماه رمضان كرده است اين چهار. آيا روزه او صحيح است يا نه؟ مى‏گويند روزه او باطل است. براى اينكه اين شخص واجب معين را ابطال كرده است. مرحوم آقاى حكيم (ره) مى‏فرمايند به اينكه راهى براى تصحيح اين روزه وجود دارد چرا؟ براى اينكه گرچه واجب معين را نمى‏شود قطع كرد ولى غير واجب را ميشود قطع كرد اين شخص در يوم الشك به قصد يك واجب معين روزه گرفت اين يك مطلب. و واقعاً هم امروز جزو ماه مبارك رمضان بود اين دو مطلب و در ماه مبارك روزه غير ماه رمضان واقع نمى‏شود اين سه مطلب. پس صومى كه او نيت كرده است لاصوم است. واقعاً صائم نيست چون در اين ظرف جز روزه رمضان واقع نمى‏شود و او هم قصد رمضان نكرد پس اگر كسى قصد واجب معين دارد و اين روز هم جز براى ماه مبارك واقع نمى‏شود او خيال كرده اين واجب معين منعقد شد پس يك تجرى بيش نيست و تجرى كه واقع را عوض نمى‏كند يك تجرى كرده و قصد افطار كرده. مى‏توانست افطار بكند منتها خيال مى‏كند كه نمى‏شود، وقتى كه نيت افطار كرد پس معصيت نكرد اينكه صاحب عروه دارد «ثم نوى الافطار عصياناً» نه عصيان نيست براى اينكه اين شخص قصد روزه واجب معين كرد در روزى كه واقعاً جزو رمضان است. آن روزه‏اى كه ايشان نيت كرده‏اند كه امروز واقع نمى‏شود چون واقع نشد پس واقعاً اين شخص صائم نيست وقتى صائم نبود نيت افطار او حرام نيست تجرى است پس اين نيت حرام نيست حالا اگر قبل از ظهر معلوم شد كه امروز جزو ماه مبارك رمضان است خوب مشمول آن ادله است و مى‏تواند فرصت هست براى اين نيت روزه رمضان بكند و روزه او درست است. اين خلاصه فرمايش مرحوم آقاى حكيم. گاهى ممكن است گفته بشود كه نه ما آنجا يك علم اجمالى داريم كه منشأ پيدايش يك علم تفصيلى است آن علم تفصيلى از اين علم اجمالى نشأت مى‏گيرد و به هر تقدير اين روزه مى‏شود باطل واين نيت مى‏شود معصيت چرا؟ براى اينكه اين شخصى كه در يوم الشك نمى‏داند كه پايان شعبان است يا اول رمضان، قصد واجب معين كرده است، اين عالم است كه امروز يا جزو شعبان است يا جزو رمضان اگر جزو پايان شعبان باشد خوب قصد واجب معين كرده است و اين واجب معينش درست است واجب معين را نمى‏شود شكست و اگر جزو ماه مبارك رمضان باشد خوب صوم ماه رمضان بر او واجب معين است اين صوم را كه نمى‏شود شكست اين علم، علم اجمالى دارد كه يا جزو رمضان است يا نه به هر تقدير چه جزو رمضان باشد چه آن واجب معين باشد كه آن قصد كرده است نيت افطارش حرام است (س:...)(پاسخ استاد:) تكليف نمى‏آيد بطور تفصيل نمى‏آيد ولى بطور علم اجمالى مى‏آيد اگر جزو ماه رمضان بود كه اين صوم، صوم رمضان است اگر نه چون علم اجمالى دارد حكم كل واحد به طور خاص بار نيست حكم رمضان بالخصوص بار نيست چون نمى‏تواند به قصد رمضان بكند حكم شعبان بالخصوص بار نيست براى اينكه او احتمال ترتيب آثار شعبان به جميع شئون هم ممكن نيست براى اينكه احتمال به رمضان مى‏دهد خاصيت علم اجمالى اين است. ولى از اين علم اجمالى‏ها يك علم تفصيلى متولد مى‏شود كه بالاخره اين روز يا پايان شعبان است يا اول رمضان اگر پايان شعبان باشد او قصد واجب معين كرد اگر اول رمضان باشد كه خودش متعين بالذات است (س:...)(پاسخ استاد:) نيت نكرده ولى الآن او مجوز دارد كه روزه‏اش را به هم بزند يا نه؟ ندارد. چرا؟ (س:...)(پاسخ استاد:) راجع به رمضان نيت نكرده الان اين صومى كه دارد يا واقعاً جزو رمضان است يا واقعاً جزو شعبان خصوصيت هيچكدام را نمى‏تواند بار كند اما جامع مشتركى كه متولد از اين علم اجمالى است، علم تفصيلى است و آن اين است كه اگر جزو شعبان باشد چون قصد واجب معين كرده افطارش جايز نيست اگر جزو رمضان باشد چون واجب متعين بالذات است افطارش جائز نيست يا اين است يا او. (س:...)(پاسخ استاد:) بسيارى خوب اگر رمضان باشد كه نمى‏شود افطار بكند، افطار كه به نيت روزه معين نيست افطار، افطار است مى‏خواهد روزه نباشد (س:...)(پاسخ استاد:) اين على اى حال محكوم به علم اجمالى است، علم اجمالى فتوايش اين است كه بايد منجزاً احتياط بكند اين از اول مى‏خواست به قصد واجب غير معين يا به قصد استحباب بگيرد راحت بود. اما حالا كه به نيت واجب معين روزه گرفت علم اجمالى دارد كه يا اين روزه‏اى كه گرفت صحيح است، اين روز يا پايان شعبان است يا اول رمضان اگر اول رمضان باشد كه نيت افطار صحيح نيست اگر پايان شعبان باشد، چون او نيت واجب معين كرده اين روزه معين را نمى‏شود به هم زد اما آنيكه شيخنا الاستاد مرحوم آشيخ محمد تقى آملى (ره) پاسخ دادند فرمود: كه اين علم اجمالى هرگز منجز نيست چرا براى اينكه يك طرفش ثبوت گير دارد يك طرفش اثبات. اين شخص از آن جهت كه قصد واجب معين كرده گرچه اثباتاً قصد واجب معين كرده ولى از نظر ثبوت لنگ است چون نمى‏داند كه اين واجب معينى كه او قصد كرده است واقع مى‏شود يا نه؟ درباره ماه مبارك رمضان احتمال ثبوت هست اما چون در ظرف شك بر او حرام بود به قصد انه من رمضان روزه بگيرد و الان او شاك است پس يك طرف علم اجمالى كه تعين صوم رمضان باشد به هيچ وجه منجز نيست بر فرض امروز اگر واقعاً جزو ماه مبارك رمضان باشد بر اين شخص كه واجب نيست بلكه حرام است براى اينكه ما درباره صوم يوم الشك بحث مى‏كنيم موضوع ما هم شاك است اگر واقعاً هم امروز جزو ماه مبارك رمضان باشد. روزه به قصد رمضان بر چنين شخصى حرام است چون در يوم الشك نمى‏شود كه روزه رمضان بگيرد پس يكطرفش ثبوت دارد و اثبات ندارد مثل رمضان يكطرفش اثبات دارد و ثبوت ندارد مثل قصد شعبان كه چنين علم اجمالى كجا منجز است مى‏شود تجرى. آنچه كه او قصد كرده است كه واقع ندارد آنچه را كه واقع بود آن نه تنها قصد نكرد بلكه قصد او حرام بود، نه تنها المقصود لم يقع الواقع لم يقصد اين قصد روزه معين كرده است خوب قضاى معين يا نذر معين. چيزى است كه خيال كرده چون امروز واقعاً جزو ماه مبارك رمضان است، و در ماه مبارك روزه غير ماه مبارك واقع نمى‏شود منتها او نمى‏داند جاهل است. چون در حقيقت جاهل است معذور است پس اين ثبوت ندارد گرچه اثبات داشت و اما در باره ماه مبارك رمضان بودن ثبوت دارد يعنى واقعاً ماه مبارك رمضان است چون بعد معلوم مى‏شود كه ماه مبارك رمضان است ولى اثبات ندارد نه تنها او قصد نكرده است بلكه قصد چنين روزه‏اى به نيت انه من رمضان حرام است وقتى اين شد چنين علم اجمالى منجز نيست.والحمدلله رب العالمينپايان